eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
3.4هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6044352048831401104.mp3
13.29M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت هشتم: مجلسِ دارالاماره کوفه (قسمت1)... ✧════•❁🌹❁•════✧ ✅ هشتمین روز و @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🖇 دل کـہ هوایـے شود، پرواز است کـہ آسمانیت مےکند و اگر بال خونین داشتہ باشے دیگر آسمان، طعم ڪربلا مےگیرد؛ دلـ‌ها را راهے کربلاے جبـ‌هہ‌ها مےکنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــ‌هـــداء" مےنشینیم...♥️ ‌ ❈بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم❈ ✨اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَاللہ وَاَحِبّائَہُ، اَلسَّلامُ عَلَیـڪُم یَـا اَصـفِـیَـآءَ اللہ و َاَوِدّآئَـہُ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصَـارَ دینِ اللہِ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُـحَـمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـےّ الـوَلِـےّ النّـاصِحِ، اَلسَّـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبـدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّـے طِبتُم وَ طابَـتِ الاَرضُ الَّتی فیهـا دُفِنتُم، وَ فُـزتُم فَـوزًا عَظیـمًا فَیـا لَیتَنـے کُنـتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...✨ 🌷شادے روح شـ‌هدا صلوات ْ @parastohae_ashegh313
حســین و آقا عزیز خیلی به هم وابســته بودند و درک متقابلی از کار و مدیریت و خلق وخوی هم داشتند. حسین پذیرفت و ما طبقۀ بالای آنجا ساکن شدیم. آقای جعفری و خانواده اش هم طبقۀ پایین. خانه، خانه ای بزرگ و حیاط دار بود. وقتی آقا عزیز، عصرها از ســرکار می آمد، جارو برمی داشت و حیاط را جارو می کرد. من از پشت پنجرۀ طبقۀ بالا می دیدم که حســین به اصرار می خواســت جارو را از دســتش بگیرد اما او نمی داد. حســینهــم بیــکار نمی مانــد و آب حــوض خالــی می کــرد. دیــدن ایــن صحنــه، مرا یاد تعریف هــای حســین از شــهید حاج محمــود شــهبازی در ســپاه می انداخــت و توی دلم به تواضعش غبطه می خوردم. خیابان ایران یک امتیاز فوق العاده داشت و آن جلسۀ هفتگی اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی بود. هر هفته حسین دست وهب و مهدی را می گرفت و می برد پای منبر حاج آقا مجتبی. وقتی برمی گشت، انگار از وسط بهشت خدا آمده، پر از انرژی بود و از فرط شادی و نشاط توی پوست خودش نمی گنجید. یک روز که از کلاس آمد برخلاف همیشه، غم توی صورتش موج می زد. به جای آن شــور و نشــاط همیشــگی، بغض فروخورده ای همراهش بود. آن روز حاج آقا مجتبی، روضۀ غلام ســیاهی را خوانده بود که ســر بر زانوی سیدالشــهدا جان داد. حسین آنچه را که حاج آقا مجتبی توی روضه خوانده بود داشت با صدای شکسته ای برایمان نقل می کرد که یک باره بغضش ترکید و گفت: «یعنی می شه ســر ما هم مثل اون غلام ســیاه، روی زانوی امام حســین باشــه؟ یعنی می شــه؟....» همین روحیه و عشق و ارادت حسین به اهل بیت، به جان وهب و مهدی هم نشسته بود و مثل نوجوانی های خودِ حسین، هیئتی و مسجدی شده بودند 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
این حال وهوا روی زهرا هم که تازه به ســن تکلیف رســیده بود، تأثیر داشــت. هر روز چادر نماز می پوشــید و با من به مســجد می آمد. بزرگ تر که شــد ذوق سرشــاری تــوی نقاشــی از خــودش بــروز داد. البتــه گاهــی روی دیــوار خانه هم نقاشــی می کشــید که باعث حرص خوردن و عصبانیتم می شــد اما در مقابل حسین مدام تشویقش می کرد. یک روز مدیر مدرســه صدایم کرد. دیدم نقاشــی های زهرا را تابلو کرده اند و زده اند به دیوار. مدیر مدرسه شان می گفت: «این دختر، استعداد عجیبی توی نقاشی داره، اگه بره رشتۀ طراحی و نقاشی، حتماً موفق می شه.» می دانســتم کــه بــرای تحصیــل در رشــتۀ نقاشــی یــا گرافیک، باید هنرســتان را انتخاب کند و چون از محیط هنرستان خوشم نمی آمد، اصلاً راضی نبودم اما برعکس من، حسین نگاه روشنی به آیندۀ این کار داشت و می گفت: «این حقبچه س که با توجه به استعداد و علاقه ش راهشو انتخاب کنه و درس بخونه.» باور حســین نه فقط برای زهرا که برای ســارا کوچولو هم همین طور بود. ســارا بچه که بود، به جوجه، خیلی علاقه داشت. حسین رفت برایش چند تا خرید. آن روزهــا تــوی خانه هــای ســازمانی شــهرک فجــر ســپاه زندگــی می کردیم و من گاهی که حوصله ام از خانه سر می رفت، سارا و جوجه هایش را برمی داشتم و به پارک جلوی خانه می بردم 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
هدایت شده از گذر عمر به سبک شهدا
سبک زندگی اسلامی ، تولید کانون شهید پرور میکند مانند خانواده شهیدان عسکری که اثبات کردند ۱۴ سال برای رسیدن به سعادت کافی است و بقیه عمر انسان لطفی است برای رشد بیشتر نه هدر دادن زمان نکته : هر دو شهید ۱۴ ساله هستند دو برادر اختلاف سنی دو سال اختلاف شهادت دو سال اختلاف تدفین دو سال مرحبا به زنیب مسلکان کشورم که دسته گل هاشون رو تقدیم امامشان کردند و رو سفید شدند و بد به حال انانکه که دینمان را فدای دنیا میکنند و شرف میفروشند https://eitaa.com/BeSabkeShohada
🌱...گویی گمنامی صفتی است که همه عاشقان حضرت زهرا علیها السلام به آن آراسته اند . 🌿گمنام چون مصطفی @parastohae_ashegh313
••❤️🖇•• ابراهیم می گفت : به احترام بگذارید که حفظ آرامش و بهترین امر به معروف برای شماست ...! @parastohae_ashegh313
🤎 📖افتادگی 🔸بچه که بودیم خانه ها لوله کشی آب نداشتند . مردم مجبور بودند آب را از چشمه ها و آب انبارهای محلی تأمین کنند . علی با اینکه سن کمی داشت ، اما هر وقت تو مسیر مدرسه رفت و برگشت بود ، سریع میرفت به پیرمردها و پیرزنهایی که توانایی نداشتند ظرفهای آب را ببرند کمک می کرد . وقتی بزرگ تر شد ، این افتادگی و کمک به مردم بیشتر در کارهای او مشاهده می شد . در اداره خیلی سعه ی صدر در برخورد با مراجعه کنندگان داشت. 🔸 یادمه پیرمردی آمده بود که به سختی گوشهایش میشنید . علی آقا یکی دو ساعت معطل شد تا کار اون پیرمرد به نحو احسن انجام شود . ذره ای اخم و ناراحتی در وجودش نمیدیدم . 📙مزد اخلاص اثر گروه شهید هادی @parastohae_ashegh313
✍من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم پر از عباس بابایی پر از عباس دورانم... ✳️ جهان‌بینی توحیدی شهید بابایی ؛ حجت‌ الاسلام‌ و المسلمین استاد مؤیدی 🔰 وی با همه آن که در رتبه بالای اجتماعی قرار داشت خلبانی، تحصیل در امریکا، فرماندهی، شایستگی پاداش‌های مادی، به دنیا بی‌ توجه بود. 🍂اگر از او تعریف می‌کردند و او را می‌ستودند غضبناک می‌شد و اعتراض می‌کرد. ⚡️او در ایام آخر عمر خود هرگز به گوشت لب نمی‌زد و همیشه به خوردن نان و پنیر و سبزی اکتفا می‌نمود؛ حتی اگر بر سر سفره‌های رنگارنگ حاضر می‌شد! ⚡️او که حقیقت را یافته بود حتی به این که در ایام آغازین ازدواج برای تفریح کردن مسافت‌های طولانی را می‌پیمود و مقصد نهایی آرامش و حقیقت کمال را در تفریحات دنیوی جست‌وجو می‌کرد بسیار حسرت می‌خورد. 🥀حال چگونه است ما که از ریزه‌خواران حضرت ولی عصر علیه‌ السلام هستیم این‌چنین دل به دنیا بسته‌ایم؟! ✨هدیه به روح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📖 صفحه103 شرکت در ختم قرآن برای فرج @parastohae_ashegh313
4_6046603848645086754.mp3
14.95M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت نهم: مجلسِ دارالاماره کوفه (قسمت۲)... ✧════•❁🌹❁•════✧ ✅ نهمین روز و @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم✨ 🌷شادی ارواح پاک و مطهر شهدا ْ @parastohae_ashegh313
📿ذکر روز دوشنبه : یاقاضی الحاجات ذکر روز دوشنبه موجب کثرت مال می‌شود‌. 🌷سالروز شهادت شهید مدافع حرم مرتضی حسین‌پور شهید مدافع حرم محمد تاج‌بخش شهید مدافع حرم علی نظری شهید دفاع مقدس رحمت الله ثریا 💐 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @parastohae_ashegh313 ••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
معروف به «» 🔰30شهریور سال ۶۴ در شلمان گیلان متولد گردید و در سال ۸۳ وارد سپاه شد؛ جزو اولین افرادی بود که با شهید حاج قاسم در پدافند بغداد - سامرا مشارکت داشت و فرمانده پدافند سامرا بود؛ 📌سال ۹۲ فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون و از فرماندهان محورهای عملیاتی «غوطه شرقی» دمشق بود؛ 📌از فرماندهان محور در عملیات آزادسازی جاده بلد، اسحاقی، سامرا، الدور، علم، تکریت، بیجی، ارتفاعات مکحول در عراق بود؛ در «عملیات محرم» در منطقه «حلب» (سال ۹۴) بسیار موثر بود و از دی ماه سال ۹۵ در سمت فرماندهی عملیات حیدریون ایفای نقش می‌کرد؛ 📌در آزادسازی سامرا نقش کلیدی داشت، می‌ گفت:«اگر یک ساعت دیرتر آنجا بودیم چیزی از حرم نمی‌ماند». یک ماه در کانکس نزدیک حرمین زندگی می کرد، نبوغ و مجاهدت‌های او به گونه‌ای بود که فرماندهان به او لقب حسن باقری زمان را داده بودند؛ 🌹مرتضی نام جهادیِ«حسین قمی» را برای خود برگزید؛ او نام «حسین» را برای عرض ارادات به پیشگاه امام حسین(علیه‌السلام) و «قمی» را به جهت علاقه به شهر مقدس قم و حضرت معصومه(علیهاالسلام) انتخاب کرد. 🌹از سال ۱۳۹۲ تا لحظه شهادت بیش از ۲۰ بار به مناطق درگیری در عراق و سوریه اعزام شد و 6 بار تا مرز شهادت به شدت مجروح شد و سر انجام در 16 مرداد ۱۳۹۶ در منطقه تدمر سوریه در همان معرکه‌ ای که شهید حججی به اسارت درآمد و به شهادت رسید، روح ملکوتیش آسمانی شد و 19 مرداد پس از تشییع با شکوه پیکرپاکش در گلزار شهدای شهر شلمان لنگرود آرام گرفت. @parastohae_ashegh313
. یک روز با ســارا ســرگرم بودم و از جوجه هایش غافل، که ناگهان گربه ای آمد و یکی از جوجه ها را قاپید. بچه یک بند گریه می کرد تا حســین از ســر کار آمد و ســارا را گریان دید، بغلش کرد، بوســیدش و خیلی پدرانه شروع کرد به صحبت باهاش: «چی شده، دخترم؟!» سارا هق هق کنان گفت: «گربه جوجه مو خورد.» چندتا شونو؟ ســارا انگشــت کوچولویــش را در حالی کــه هنــوز گریــه می کــرد، به نشــانۀ یک، بالا آورد. _ این که گریه نداره، من برات به جای اون یکی، سه تا می خرم. این را گفت و بلافاصله، بدون اینکه حتی کمی استراحت کند، دوباره رفت بیرون و چند دقیقه بعد با سه تا جوجه به خانه برگشت. جوجه هــا را کــه دســتش دیــدم، کُفــری شــدم و صدایم در آمــد که: «مگه اینجا مرغداریه؟ بوی جوجه، خونه رو برداشته! اون وقت شما می ری به جای یه دونه جوجه که گربه برده سه تای دیگه می خری؟!» به آرامی گفت: «به بچه قول دادم، باید می خریدم.» چند ماه بعد جوجه ها که توی کارتون و داخل بالکن زندگی می کردند، بزرگ شدند و خانه پر شد از بوی آن ها. با التماس گفتم: «حسین تو رو خدا یه فکری برای اینا بکن.» 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
حسین که نه می خواست دل سارا را بشکند و نه حرف من روی زمین بماند، به ســارا گفت: «این جوجه های تو دیگه بچه نیســتن، مامان شــدن. هوا هم داره سرد می شه، ببریمشون همدون، بذاریم پیش عمه، بزرگشون کنه. باشه؟»سارا قبول کرد امّا گفت: «به جای اینا، برام اسب بخر،» حسین سارا را بغل کرد و گفت: «اونم به چشم» دیگر نتوانستم کلافگی ام را پنهان کنم، با عصبانیت گفتم: «حالا بیا و درستش کن.خ انم،ا سبم ی خواد،ح تماًم ی گی،چ ونق ولد ادمب ایدب هق ولمع مل کنم، آره؟» خندیــد و بــه کنایــه گفــت: «پروانــه، مثــل اینکــه یــادت رفتــه، خودت چــه وِروِره جادویی بودی» شــنیدن ایــن حــرف بــرای لحظاتــی خاطــرات کودکــی ام را در ذهنــم زنــده کــرد. خاطــرۀ شــبی کــه از نردبــان افتــادم. خاطــرۀ روزی کــه روی دیــوار خانــۀ دخترعمه منصــور، راست راســت راه می رفتــم و یک مرتبــه از آنجا افتادم پایین و دســتم شکســت. و خاطرۀ آن روز که عقرب پایم را گزید. هرچند خاطرات شیرینی نبود اما کم کم مرا به عالم شیرین بچگی برد و یاد تاب بازی و گرگم به هوا و به یه قل دوقل و خیلی ماجراهای دیگر افتادم و باعث شد تا عصبانیت چند لحظه پیشم را فراموش کنم. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه وهفتم نمازش را با حضور قلب می خواند؛ اول وقت . بعداز نماز،شوخی اش گل می کرد. می گفت:(( وقت خدا را نگیرین. بسه ؛ بلندشیدو سفره رو بیارین.)) وهشتم توی یکی از شناسایی ها گم شدیم. نمی دانستیم کجاییم. از صدای نگهبان عراقی فهمیدیم رفتیم وسط دشمن . حسابی خسته شده بودیم و کلافه.پیرمان درآمد تا راه را پیدا کردیم . مجید جلوتر از ستون حرکت می کرد؛ خیلی سرحال وپرانرژی .ردّ عطر گیاهان پونه و علف های روییده نزدیک چشمه ها و نهرها را می گرفت، می بردمان کنار آب ، بعدهم با خنده می گفت:(( بیایید براتون آب پیدا کردم.)) ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... @parastohae_ashegh313 ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
🤎شهیدی که در قبر به دستور مادر چشمانش را باز کرد 🍂هنگامی که علی اکبر را داخل قبر گذاشتند او را به علی اکبر امام‌حسین علیه السلام قسم دادم و به او گفتم: پسرم چشمانت را باز کن تا یکبار دیگر تو را ببینم.. ✨آنگاه شهید چشمانش را باز کرد و درخواست مادرش را اجابت کرد.. @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باجوونهای چشم پاک 🏮تو زندان اسرا کاری کردن که طرف سر کنه... ✨ای‌ زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است 🌹ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است @parastohae_ashegh313
🤔 ماهمیشه فڪرمیڪنیم‌شهدا یه ڪارخاصی‌ڪردن‌کہ‌شهیدشدن ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌ڪارهارونڪردن‌ڪه شهید شدن :)❤️ @parastohae_ashegh313