خوشا بہحال هر آنڪس ڪه مبتلاے رضاسٺ
تمام دار و ندار من از دعاے رضاسٺ
صفاے صحن وحیاط و رواق را عشق اسٺ
ڪنار پنجره فولاد ڪربلاے رضاسٺ
#میلاد_نور_مبارک🌷
#السلامعلیڪ_یاضامن_آهو
#یاشمس_الشموس
#صبحتون_شهدایی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات قسمت بیست و دوم
.
✍خیلیها دوست دارند اینگونه جان بدهند؛ بخوانید و لذت ببرید
#متن_خاطره:
در فاصلۀ چند متری ، با عراقیها درگیر شدیم. کاظم روی تپه بود که زخمی شد. رفتم کنارش و دیدم خونِ زیادی ازش رفته. خواستم بلندش کنم که بهم گفت: من رو اینجا بذار و برو ...
بهش گفتم: تو رو می رسونم بیمارستان ... اما کاظم گفت: آقا امام زمان(عج) رو به رویم نشسته
بعد هم آرام گفت: السلام علیک یا امام زمان(عج) و پر کشید...
.
🌷خاطرهای از زندگی سردار شهید کاظم خائف
📚منبع: کتاب افلاکیان ، صفحه 178
#امام_زمان #شهادت #شهیدخائف
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
پیرو درخواست مکرر کاربران کانال، خاطرات شهید دکتر #مصطفی_چمران از نگاه #غاده_جابر همسر لبنانی شهید چ
💠بِسم ِ رب الشهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهيد_چمران به روایت غاده جابر همسر شهید
#قسمت_هجدهم
🍃اولین باری که امام موسی مرا بعد از ازدواج با مصطفی در لبنان دید ، خواست تنها با من صحبت کند .گفت: غاده ! شما می دانید با چه کسی ازدواج کرده اید ؟ شما با مردی خیلی بزرگ ازدواج کرده اید .خدا به شما بزرگترین چیز را در عالم داده ، باید قدرش را بدانید .من از حرف آقای صدر تعجب کردم .گفتم: من قدرش را می دانم و شروع کردم از اخلاق مصطفی گفتن. آقای صدر حرف من را قطع کرد و یک جمله به من گفت: این خلق و خوی مصطفی که شما می بینید.
🍃تراوش باطن او است و نشستن حقیقت سیرو سلوک در کانون دلش .این همه معاشرت و رفت و آمد مصطفی با ما ودیگران تنازل از مقام معنوی اوست به عالم صورت و اعتبار و خیلی افسوس می خورد کسانی که اطراف ما هستند درک نمی کنند، تواضع مصطفی را از ناتوانیش می دانند و فقیر و بی کس بودنش. امام موسی می گفت: من انتظار دارم شما این مسائل را درک کنید .من آن وقت نمی فهمیدم، اما به تدریج اتفاقاتی می افتاد که مصطفی را بیشتر برای من آشنا می کرد.یادم هست اسرائیل به جنوب حمله کرده بود و مدرسه جبل عامل در واقع پایگاه مصطفی بود.
🍃مردم جنوب را ترک کرده بودند.حتی خیلی از جوانان سازمان امل عصبانی بودند،می گفتند: ما نمی توانیم با اسرائیل بجنگیم. ما نه قدرت مادی داریم نه مهمات. برای ما جز مرگ چیزی نیست. شما چطور ما را اینجا گذاشتهاید؟مصطفی می گفت: من به کسی نمی گویم این جا بماند. هر کسی می خواهد ، برود خودش را نجات بدهد. من جز با تکیه بر خدا و رضا به تقدیر او اینجا نمانده ام. تا بتوانم، می جنگم و از این پایگاه دفاع می کنم، ولی کسی را هم مجبور نمی کنم بماند. آنقدر این حرفها را با طمأنینه می زد که من فکر کردم لابد کمکی در راه است و مصطفی به کسی یا جایی تکیه دارد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
در مأموریتی که به جنوب رفته بودیم باید منطقهای را شناسایی میکردیم؛ آن منطقه کوهستانی بود.
پر بود از کوه و صخره ...
در راه بازگشت چشمم به یک خانواده کوچک #آهو افتاد.
یک آهوی نر، یک آهوی ماده و یک بچه آهو در فاصله ۲۰ متری ما ایستاده بودند؛
و به ما نگاه میکردند.
هوس شکار به ذهنم افتاد. اسلحه را برداشتم تا يكیشان را شکار کنم...
تا اسلحه را برداشتم، محمود جلویم را گرفت!
گفت: دلت می آید اینها را شکار کنی!؟ قدرت خدا را ببین، از ما نترسیدند!
کدام را می خواهی بزنی؟ مادر را جلوی پدر و بچه یا پدر را جلوی مادر و بچه، یا بچه را جلوی چشم پدر و مادر؟!
مگر نمیدانی #امام_رضا_علیه_السلام ضامن آهو شد؟!
با جملات #محمود مو به تنم سیخ شد!
نگاهی به محمود انداختم و دوباره به خانواده آهوها نگاه کردم. جالب بود و عجیب! آهوها همچنان به ما نگاه
می کردند.
محمود نفسی تازه کرد و گفت: «ما که به گوشتشان نیازی نداریم، سازمان دارد غذای ما را می دهد. اگر شکارشان میکردی قید رفاقت چندین ساله ام با تو را می زدم!»
منبع: کتاب شهید عزیز
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمود_رادمهر
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
💢روزی حلال
🔹همسر شهید :
استخوان پای حاج آقا در درگیری با اشرار تیرخورده بود و خم نمی شد ، موقع نشستن مجبور بود پایش را دراز کند وقتی من کنارش می نشستم به احترام من پایش را به طرف دیگر می گرداند.
🔹صبح وقتی می رفت بچه ها خواب بودند و شب وقتی برمی گشت باز هم خواب بودند، می گفت این حقوقی که می گیرم باید حلال باشد.
🔹شهید یوسف رضا ابوالفتحی یازدهم اسفند ۱۳۷۸ بر اثر سقوط بالگرد در دریاچه مهارلوی استان فارس به شهادت رسید.
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
ای شهید
ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشستهای
دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز ، از این منجلاب بیرون کش .
☆°|صبحتون شهدایی|°☆
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
هميشه می گفت:
"ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت ، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..."
هواپيمای سوخو را حاج احمد وارد نيروی هوايی سپاه كرد مراسم افتتاحيهاش را همه انتظار داشتيم در تهران باشد،
ولی سردار گفت: ميخوام مراسم افتتاحيه توی مشهد باشه...
پايگاه هوايی مشهد كوچیك بود كفاف چنين برنامهای رو نميداد بعضيها همين را به سردار گفتند؛
ولی سردار اصرار داشت مراسم توی مشهد باشه با برج مراقبت هماهنگيهای لازم شده بود خلبان، بر فراز آسمان ، هواپيما را چند دورد، دور حرم حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله عليه طواف داد اين را سردار ازش خواسته بود خيليها تازه دليل اصرار سردار را فهميده بودند خدا رحمتش كند؛
هميشه ميگفت : "ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..."
برگی از خاطرات سردار رشید اسلام #شهید_حاج_احمد_کاظمی به نقل از همکاران ایشان
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
.
خاکریز خاطرات ۲۳
✍ مسئولینِ کشور ولایت پذیری را از این نوجوانِ شهید یاد بگیرند
#متن_خاطره:
سال 1359 امام خمینی تویِ پیامِ نوروزی به مردم فرمودند: عیدتون رو با جنگزدگان تقسیم کنید. رضا با شنیدنِ پیامِ امام خمینی رفت و کفشی که برا عید خریده بود رو داد به ستادِ کمک به جنگزدهها... بعد به پدرش گفت: من همین کفشهای کهنهای که دارم برام کافیه ؛ مهم اینه که حرفِ امام خمینی اجرا بشه...
🌷خاطرهای از زندگی شهید سید رضا حجازی
📚منبع: کتاب سیرت شهیدان ، صفحه 51
#ولایت_پذیری #امام_خمینی #انفاق #بی_تفاوت_نبودن #قناعت #شهیدحجازی #کمک_به_فقرا
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
پیرو درخواست مکرر کاربران کانال، خاطرات شهید دکتر #مصطفی_چمران از نگاه #غاده_جابر همسر لبنانی شهید چ
💠بِسم ِ رب الشهداءِ والصِّدیقین💠
#خاطرات_شهيد_چمران به روایت غاده جابر همسر شهید
#قسمت_نوزدهم
🍃مصطفی کمی دیگر برای بچه ها صحبت کرد و رفت به اتاقی که خانه ما در موسسه بود. موسسه جایی در بلندی و مشرف به شهر صور بود. به دنبال مصطفی رفتم ودیدم کنار پنجره به دیوار تکیه داده و بیرون را تماشا می کند. غروب آفتاب بود، خورشید در حال فرورفتن توی دریا، آسمان قرمزی گرفته و نور آفتاب روی موج دریا بازی می کرد، خیلی منظره زیبایی بود. دیدم مصطفی به این منظره نگاه می کرد و گریه می کرد خیلی گریه می کرد، نه فقط اشک ، صدای آهسته گریه اش را هم می شنیدم.
🍃من فکر کردم او بعد از اینکه با بچهها با آن حال صحبت کرد و آمد، واقعاً می دید ما نزدیک مرگ هستیم و دارد گریه می کند. گفتم: مصطفی چی شده؟ او انگار محو این زیبایی بود به من گفت: نگاه کن چه زیبا است و شروع کرد به شرح و جملاتی که استفاده می کرد به زیبایی خود این منظره بود. من خیلی عصبانی شدم. گفتم: مصطفی، آن طرف شهر را نگاه کن. تو چی داری می گویی؟مردم بدبخت شهر شان را ول کردند، عده ای در پناهگاه ها نشسته اند و شما همه اینها را زیبا می بینید؟
🍃چرا آن طرف شهر را نگاه نمی کنید؟ به چی دارید خودتان را مشغول میکنید؟ در وقتی که مردم همه چیزشان را از دست داده اند وخیلی خون ریخته ، شما به من میگوئید نگاه کنید چه زیباست!؟حتی وقتی توپها می آمد و در آسمان منفجر می شد او می گفت: ببین چه زیباست! این همه که گفتم مصطفی خندید و با همان سکینه، همانطور که تکیه داده بود گفت: این طور که شما جلال می بینید سعی کن در عین جلال جمال ببینی. این ها که می بینید شهید داده اند، زندگی شان از بین رفته، دارید از زاویه جلال نگاه می کنید.
🍃این همه اتفاقات که افتاده ، عین رحمت خدا برای آن ها است که قلبشان متوجه خدا بشود. بعضی از دردها کثیف است ولی دردهایی که برای خداست خیلی زیباست. برای من این عجیب بود که مصطفی که در وسط بمباران خم به ابرویش نمی آورد ،در مقابل این زیبایی که از خدا می دید اشکش سرازیر می شد. در وسط مرگ متوجه قدرت خدا و زیبایی غروب بود. اصلا او از مرگ ترسی نداشت. در نوشته هایش هست که : من به ملکه مرگ حمله میکنم تا او را در آغوش بگیرم و او از من فرار می کند.
بالاترین لذت، لذت مرگ و قربانی شدن برای خدا است.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
تولد یافٺ تا رهـبر شود
ما عاشـق و او دلبر شود
تولد یـافٺ گردد نور عین
برترین آقـا پس از پیر خمین
ما همه عمار ، او باشد ولے
جان بہ قربان تو یا سیّدعلے
#تولدت_مبارک_رهبرم
#سایه_تان_مستدام_حضرت_یار
#آقامونه😍
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
ڪُلّٰناٰ بِفِداٰڪِ یاٰ زَیْنَبُـــــ سَلامٌ الله علیها
🌹تشییع پیکر مطھر ٢شھـــــــید
مــــــدافع حرم از تیپ زینبیون🌷
زمان: چهارشــــــــــنبه۹۸/۰۴/۲۶ ساعت۱۸
از مسجد امام حسن عسڪری (ع)
به سمت حــــرم مطھــــــر و سپس
تدفیــــــن در قطــــــــــــــــــــــعه٣١
شھــــــــــــــدای مدافــــع حـــــــرم
بھــشت معصومــــه سَلامٌاللهعلیها
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝