3⃣ اثبات عدم پایبندی صدام به معاهدات بین المللی
حضرت امام با اشاره به شناخت از ماهیت صدام و عدم پایبندی وی به قراردادها و قطعنامههای مجامع بین المللی ضمن پیش بینی تهاجم دوباره صدام پس از پذیرش قطعنامه 598 فرمودند: «با پذیرش قطعنامه ما خواستیم به دنیا ثابت کنیم که صدام معتقد به مجامع بین المللی نیست.» (صحیفه امام ج 21: 284)
امام خمینی (رحمت الله علیه) شناخت و اطلاع کافی از دسیسهها و توطئههای پشت پرده دشمن داشتند و به ادعای دروغین بودن صلح طلبی صدام و حامیانش آگاهی کامل داشتند. در ادامه برخی بیانات که نشان از اشراف کامل ایشان بر موضوع دارد را، خواهیم آورد.
1-پیش بینی عدم پایبندی به قطعنامه و تهاجم دوباره از سوی رژیم عراق
حضرت امام با پیش بینی این موضوع فرمودند: «آثار کار شکنی را در سیاست و رفتار نظامی عراق مشاهده میکنیم که بعید به نظر نمیرسد که دست بعضی از قدرتها و ابر قدرتها در این قضایا پنهان باشد و چه بسا صدامیان بخواهند بخت سیاه و تیره گون خود را مجدداً آزمایش کنند.» (صحیفه امام، ج 21: 134). «چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانهها (ادعای تاکتیکی بودن پذیرش قطعنامه از سوی ایران) حملات خود را دنبال کنند. (صحیفه امام، ج 21: 94)
2-پیش بینی یاوه سرایی گروهکهای داخلی برای زیر سوال بردن افتخارات جنگ
«چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبهه گیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام... از صلح و صلح طلبی به ظاهر دم میزدند، امروز با همان هدف، سخنان فریبنده دیگری را مطرح نمایند و جیره خواران استکبار همانها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند. امروز طرفدار جنگ شوند و ملی گراهای بی فرهنگ برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند.» (صحیفه امام، ج 21: 94-95)
کتاب: امام خمینی (س) و رهبری حکیمانه؛ دکتر زهرا فروتنی
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌺نقش رهبری حکیمانه امام خمینی در اول انقلاب اسلامی
الگوي مديريت امام خميني (رحمت الله علیه)🌺
🔷تأملي در شيوه مديريت جنگ از سوي امام (رحمت الله علیه)-به ويژه در سالهاي نخستين آن-الگوي جالبي را از مديريت بحرانهای سياسي نشان ميدهد. اين الگو با توجه به ويژگيهاي منحصر به فردي كه دارد، ظرافتها و پيچيدگيهاي خاص خود را داراست. از اين الگو ميتوان درسها و آموزههاي زيادي براي مقابله با بحرانهاي احتمالي فراگرفت.
مديريت سيستماتيك بحرانهاي سياسي و جنگ، الگوي رايج در واحدهاي مختلف هستند. در اين الگو، هر گونه تصميم گيري و مديريت بحران در چارچوب سلسله مراتب و نظام تصميم گيري حاكم اتخاذ ميشود. در حالي كه در شرايط عادي پروسه تصميم گيري مطابق قواعد رايج و روال معمول صورت ميگيرد، در شرايط بحراني فرآيند تصميم گيري متحول ميشود و به صورت غير عادي در میآید.
مطالعه رفتار و عملكرد امام خميني (رحمت الله علیه) در طول جنگ ايران و عراق - به ويژه سالهاي نخستين جنگ - نشان ميدهد كه ايشان از شيوه مزبور مديريت بحرانها به نحو احسن استفاده كردند. بر خلاف تصور عدهای كه شيوه مديريت امام را فردي يا در ارتباط مستقيم با مردم ميپندارند، ايشان از مديريت سيستميك نيز نهايت استفاده را ميكردند و اصولاً به اين روش بيشتر اعتقاد داشتند.
نمونه بارز اين امر نيز تأكيد خاص حضرت امام به نقش شوراي عالي دفاع بود. اين شورا كه مطابق قانون اساسي براي اداره امور جنگ تشكيل شده بود نقشي اساسي در تصميم گيريهاي مرتبط با جنگ داشت. امام در سختترین شرايط جنگ تحميلي نيز از اين شورا سلب مسئوليت نكرد و همواره، بر تمركز تصميم گيريها در آن تأكيد داشت. براي نمونه، ايشان در بیانیهای خطاب به مردم و مسئولان در مورخ ۲۵ / ۲ / ۵۹ ضمن تأكيد بر معيار بودن قانون اساسي در اعمال نهادها و مأموريت يافتن شوراي عالي دفاع ميفرمايند: «مسائل دفاع در شورا مطرح و رسيدگي ميشود و پس از تصويب، تصميم در اجرا با فرماندهي كل قواست و قواي مسلح بايد اوامر ايشان را اجرا كند».
با آنكه شورا به صورت مرتب جلسههايي را در خدمت امام تشكيل ميداد، اما امام به ارائه رهنمودهاي كلي (و در مواقعي انتقاد) بسنده و به هيچ وجه سعي نمیکردند اختيارهاي آن را تحديد كنند يا به طور كامل به تصميمهايش جهت دهند.
در چارچوب سلسله مراتب تصميم گيري و اجرا، امام بر رعايت سلسله مراتب و اطاعت نيروها از فرماندهان خود تأكيد ویژهای داشتند. براي نمونه، ايشان تا جايي كه ممكن بود بر فرماندهي كل قوا از سوي بني صدر (علي رغم عملكرد منفي ايشان) تأكيد ميكردند. در سطوح پايين نيز، به طور مرتب نيروهاي ارتش، سپاه، بسيج و ژاندارمري را به اطاعت از فرماندهان خود توصيه مينمودند.
ادامه مطلب در پست بعد...
در جريان عملكرد بني صدر و مسائلي كه ايشان به وجود آورده بودند (نوعي بحران در بحران) نيز، عملكرد امام بر مبناي مديريت سيستميك بود. با آنكه امام نفوذ بالايي در ميان مردم داشتند و با يك اشاره ميتوانستند با وي برخورد كنند، اما تا زماني كه مجلس جريان قانوني عزل بني صدر را طي نكرد، اقدامي انجام ندادند.
افزون بر شوراي عالي دفاع، مجلس شوراي اسلامي دومين نهادي بود كه در جريان مديريت جنگ نقش داشت. در اين حوزه نيز، سياست امام تنها نظارت بر عملكرد مجلس بود و ايشان به اين عملكرد خاصي ميدادند. اما در كنار مديريت سيستميك جنگ كه از سوي دو نهاد ياد شده و با نظارت ايشان صورت ميگرفت، مديريت كاريزماتيك بحرانهاي سياسي الگوي دوم مديريت امام بود كه در نوع خود سابقه نداشت. در واقع، هنر امام در تلفيق اين نوع مديريت با الگوي سابق بود. اين نوع مديريت بر ماهيت و نوع رابطه امام با تودههاي مردم كه تحت تأثير كاريزماي بالاي ايشان قرار داشت، مبتني بود. برآيند چنين مديريتي، حضور تعيين كننده نيروهاي مردمي - به ويژه سپاه و بسيج - در جبهههاي جنگ بود و در نهايت اين نيرو در عقب راندن نيروهاي عراق از خاك ايران، نقش اصلي را ايفا كرد. الگوي مديريت امام بر آموزههاي ديني و روان شناختي مردم ايران قرار داشت. ايشان با بهره گيري از اصول روان شناختي سعي ميكردند آرامش كشور و ملت را در شرايط حاد بحراني حفظ كنند. البته، بايد يادآور شد كه به خوبي نيز در اين كار موفق شدند. ايشان در همان آغاز جنگ طي صحبتهايي خطاب به مردم ايران فرمودند: «اين يك دزدي آمده است يك سنگي انداخته و فرار كرده، رفته است سر جايش، ديگر قدرت اين كه تكرار بكند ان شاءالله ندارد. من به ملت ايران سفارش ميكنم كه چند جهت را ملاحظه كنند. يك جهت اين كه خونسردي خودشان را حفظ كنند و ابداً توجه به اين معنا كه يكي قضیهای واقع شده است (و واقعاً واقع نشده قضيهاي) توجه نكنند به اين معنا، يك وقت اغتشاشي بار نيايد». از سوي ديگر، امام توانستند با استفاده از نفوذ خود در ميان مردم و با بهره گيري از باورهاي ديني شان، به بهترين وجهي آنها را براي حضور در جبهههاي جنگ بسيج كنند. «و اينجانب اولاً به ملت ايران هشدار ميدهم كه خود را مهيا كنند و اسلحههاي خود را آماده كنند و به حال آماده باش باشند كه اگر خداي نخواسته محتاج بسيج عمومي شد و اگر حکم به جهاد مقدس عمومي داده شد، فوراً به ميدان رفته و از دين خدا و كشور اسلامي دفاع نمايند».
به اين ترتيب، تركيبي از دو سبك مديريت بحرانها - مديريت سيستميك و مديريت كاريزماتيك - بود كه توانست جلوي تجاوز عراق به ايران را بگيرد و الگوي منحصر به فردي را از امام به ميراث بگذارد.
(كتاب: مقدمهای بر الگوي مديريت جنگ توسط امام خميني (رحمت الله علیه)
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
📎 مجله پرچمداران انقلاب اسلامی #شماره_۸ / رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت.
🔸️رهبر انقلاب: فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا؛ جهاد کبیر همان جنگ نرم است...
🔹️نقش بیبدیل و استراتژیک رهبر انقلاب در هدایت و رهبری جبهه مقاومت...
🔸️شهید حجت الاسلام و المسلمین فاطمیتبار: از این نهراسید که تبلیغ میکنند شما قلیل و اندکید...
🔹️محبوب و معتبر؛ یادکردی از شهید آیت الله سید محمد علی آل هاشم امام جمعه شهر تبریز...
🔸️وصیت نامه آیت الله فاطمینیا: سلام به دوستان برسانید بگویید بداخلاقی در منزل را کنار بگذارند...
📍پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی میتوانند جهت ارسال مقالات خود و بهرهمندی از مزایا ثبت مقالات(ثبت به عنوان مقاله پژوهشی در سامانههای حوزوی ) به آدرس زیر در پیام رسان ایتا مراجعه کنند.👇
https://eitaa.com/parcham_enghelab
نسخه PDF مجله پرچمداران انقلاب اسلامی 👇👇👇
مجله پرچمداران انقلاب اسلامی شماره 8.pdf
57.25M
📍لینک کانال پرچمداران انقلاب اسلامی در پیام رسان ایتا 👇
https://eitaa.com/parcham_enghelab
📍لینک نظرسنجی 👇
https://app.epoll.pro/41323100
🌺نقش روحانیت در دفاع مقدس🌺
1⃣ روحانیت نقش فرماندهی عقبههای اعتقادی انقلاب در مباحث متعالی و مقولهٔ جنگ روانی که دشمن طراحی کرده است بودند و روحانیت در این مقولهها نقش قابل توجهی داشته که ما این نوع مدیریت را میخواهیم به آن بپردازیم. حالا نوع پرداختن را در ادامه اشاره خواهم کرد.
2⃣ نقش روحانیت در تبیین مسیر نهضت و انقلاب و دوران دفاع مقدس و تشرح مبانی اعتقادی نهضت و اعتلای دفاع مقدس.
3⃣ نقش انقلاب و دفاع مقدس در مقاومت و فضای بین المللی و تفاوت انقلاب و دفاع مقدس با انقلابهای دیگری که در دنیا شکل گرفته است.
4⃣ نوع مدیریت روحانیت در معماری امام رضوان الله در بکارگیری مردم و نقش آنها در عقبههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی انقلاب و دفاع مقدس تا مقابله بافتنه های مختلف.
5⃣ نقش ائمه جماعات و مساجد.
6⃣ نقش مدیریت و نقش آفرینی روحانیت در بیانیه گام دوم انقلاب خصوصاً تاریخچهٔ چگونگی انقلاب و نقشی که جوانان میتوانند داشته باشند.
7⃣ انتقال این تجربیات به نسل امروز انقلاب و در ادامهٔ مسیر انقلاب.
8⃣ جمع آوری و مستندسازی مدیریت و نقش روحانیت به عنوان پرچمداران انقلاب و تدوین تاریخ.
9⃣ مستندسازی و تدوین سناریو و استاندارد مدیریت اسلامی تحت مدیریت و قیومیت ولی فقیه با توجه به تجربیات چند دههٔ گذشته خصوصاً حرکت امام رضوان الله تعالی علیه از خرداد ۴۲ به ویژه جهت بهره برداری در فضای مقاومت بین المللی.
🔟 فراخوان مقاله و راه اندازی کمیتههایی در راستای موضوعاتی که اشاره شد که انشاالله باحول و قوهٔ الهی با آن مجموعهای که با شورای مدیریت حوزه و مجموعههای حوزوی شکل گرفته است این حرکت به حول و قوهٔ الهی شکل خواهد گرفت.
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌺ویژگیهای انقلاب و دفاع مقدس🌺
🔹انقلاب و دفاع مقدس ما یک ویژگی دارد که در دنیای بشری نمونه ندارد. مقام معظم رهبری در مدیریت و راهنمایی و ارشادی که دارد شما اگر تامل و دقت بکنید در طول این سال ها مقام معظم رهبری در رابطه با این فرصتهای مختلف، بحث دفاع مقدس و مباحث انقلاب را در دستور کار میگیرند و ارشادات و راهنمایی بسیار قابل توجهی میکنند:
♦امروز عزیزان عراقیهایی که میآیند در راهیان نور شرکت میکنند فرزندان همانهایی که به دست فرزندان شما کشته شدند اصلاً خجالت میکشد بگوید بابایم در جنگ کشته شد اما به عشق انقلاب و دفاع مقدس برای ویژگیهای این دفاع که یک قداست خاصی دارد آنجا میآید راهیان نور!
در دوران دفاع مقدس حتی اروپایی شهید داریم جزو گردان علی بن جعفر طلبهٔ اروپایی تنها اروپایی شهید دوران دفاع مقدس یک طلبه است.
🔹توصیه امام به آیت الله خزعلی: آقای خزعلی من برای مسجد و مدرسه انقلاب را دنبال نکردم و نیامدم بلکه من سه هدف دارم:
1⃣ حاکمیت اسلام را راه بیندازم حکومت اسلام
2⃣ بیداری دنیای اسلام
3⃣ زمینه سازی برای ظهور وجود مقدس آقا امام زمان عج.
در ادامه رئیس سازمان نشر آثار مشارکت ارزشهای روحانیت در دفاع مقدس در خصوص نقش روحانیت در دفاع مقدس و تشکیل گردان فاتحین بیان فرمودند: نمونه روحانی شهید ((ردانی پور)) است که فرمانده لشکر بود و همچنین برخی دیگر از فرماندهان ما وقتی بعداً زندگیهای آنها مورد بررسی قرار گرفت معلوم شد که آنها طلبه بودهاند و از حوزه به جبهه آمدهاند ضمن این که در عملیات ها نیز روحانیون نقش قابل توجهی را ایفا کرده و تأثیرگذاری قابل توجهی داشتهاند.
شهید میثمی، آقایان ذوالنور و مرشدی با هم مشورت کردیم که ما به عنوان روحانیت چه نقشی میتوانیم در حل این مسئله ایفا کنیم همان جا آقای «ذوالنور» مسئول این موضوع شد تا به قم برود و تعدادی از طلاب و روحانیون را به عنوان رزمنده به جبهه بیاورد و این افراد وقتی به منطقه آمدند، گردان «فاتحین» در لشکر ۲۵ کربلا را تشکیل دادند و این گردان متناسب با عملیاتی که قرار بود انجام شود دورههای آموزش نظامی را طی کردند؛ اما این گردان در شب عملیات منحل شد؛ به دلیل اینکه هر کدام از این روحانیون بعد از گذراندن دوره، آموزشی به گردانهای عملیاتی لشکرهای دیگر رفتند مسئولیت هر یک از این روحانیون این بود که با رزمندگان هر گردان در عملیاتها شرکت میکردند و با آنها جلو میرفتند؛ مسئولیتی که برایشان در نظر گرفته شده بود این بود که وقتی گردان زمین گیر میشد با ایجاد روحیه مضاعف گردان را به حرکت در میآوردند و جالب اینجاست که فرماندهان گردانها بعد از این بر سر بردن این روحانیون به گردان خود در شب، عملیات دعوا میکردند و همین طور که پیش رفت این اقدامات منجر به تشکیل تیپ امام صادق (ع)» شد که امروز هم هنوز وجود دارد؛ در واقع تشکیل این تیپ از گردان «فاتحین» آغاز شد؛ البته برای تشکیل لشکری به نام امام باقر (ع)» نیز پیش بینیهایی شده بود که دیگر به همان تیپ امام صادق (ع) ختم شد یادم میآید که فردای عملیات «والفجر ۸ برای بازدید رفته بودم به منطقهای که لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی در آن حضور داشت. در آنجا یک فرمانده گردان آمد و به من: گفت شما نمیدانید با این طلبههایی که برنامه ریزی کردید تا شب عملیات به گردانها بیایند و در میان رزمندگان تحرک و هیجان ایجاد کنند چه کار بزرگی کردید؛ نمیدانید که برخی از این روحانیون چه کارهایی میکنند دیشب که از مسیر عملیات بر میگشتیم به یک گودالی برخوردیم که در پیش بینیهای، خود از آن اطلاع نداشتیم این گودال عرض زیادی داشت و رزمندگان نمیتوانستند از آن عبور کنند؛ بر این اساس تصمیم گرفتیم که یکی از رزمندگان به داخل گودال برود و حالت رکوع بگیرد تا دیگر رزمندگان پای خود را روی کمر او قرار دهند و از روی گودال بپرند؛ بنابراین یکی از این روحانیون همین کار را کرد و یک گردان از روی کمر او رد شدند بعد از این داستانی که تعریف کرد به من گفت که این طلبه دیشب شهید شد؛ حالا بیا برویم تا جنازه او را نشانت بدهم وقتی رفتیم و جنازه این روحانی را دیدم تمام گوشت و پوست کمر او رفته و استخوانش نمایان بود؛ اما با این حال او یک «آخ» هم نگفته بود زمانی که پیکرهای مطهر شهدای غواص را برگرداندند یکی از این شهدا از همین روحانیون و از رزمندگان لشکر چهل و یکم ثارالله بود که پیکر مطهر وی را به کرمان منتقل کردند؛ بنابراین این شهید والامقام نقش روحانیت در دفاع مقدس را حتی در موضوع غواصی نشان داد.
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌺سیره اخلاقی علما در دفاع مقدس (از فکر جبههها خوابم نبرد، برای ملاقات با شما غسل کردهام)🌺
🔹آیت الله العظمی بهاء الدینی (رحمت الله علیه)
1⃣ پیرد مرد جوانان
" آیت الله العظمی بهاء الدینی " پیر مراد جوانان پاک باز جبهه و جنگ در دوران دفاع مقدس و شمع محفل بسیجیان عاشق بود و بارها صفوف میدان جبههها را با حضور خود نورانیت مضاعف بخشید.
2⃣ همزیستی با جوانان
پاک سرشتی و اوج تقدس عزیزان رزمنده، ایشان را بر آن داشته بود که در ملاقات خود با دلاور مردان جبهه بفرماید: من برای ملاقات با شما غسل کردهام. آن زمان که در جبههها فشار زیادی بر نیروهای ما بود و خبر آن را کمتر کسی میدانست، میفرمود: امشب از فکر جبههها خوابم نبرد، چرا که میدیدم چه بر سر رزمندگان میآید. چندی بعد بر اثر آن اندوه به بیماری سختی مبتلا شد. علاقه قلبی این عارف الهی به مسائل جبهه و جنگ، ایشان را بر این میداشت تا در هر فرصتی و به مناسبت هر عملیاتی، برای سلامتی مدافعان دین و کشور مجلس توسل به اهل بیت (علیهم السلام) بر پا کند و خود نیز بسیار مقید بود تا در آن مجلس حضور یابد.
3⃣ جنگ مقدمه جهاد اکبر
استقلال و آزادی کشور چه در زمینه نظامی و چه در زمینه فرهنگی و چه در زمینه اقتصادی وابسته به پیروزی در این جنگ است. خداوند متعال کمک کند هر چه زودتر و با توان رزمندگان اسلام این پیروزی به دست بیاید و استقلال و آزادی کشور بیمه گردد. بعد از پیروزی در این جهاد اصغر، ما میمانیم تا جهاد اکبر. پیروزی در این جنگ، مقدمهای بر این است که ما به فکر استقلال و آزادی نفوس خود بیفتیم و فکری به حال خودمان بکنیم.
🔹آیت الله شهید سید اسد الله مدنی (رحمت الله علیه)
1⃣ بوسه بر بازوی رزمندگان اسلام
گاهی ایشان برای ارج نهادن به زحمت مجاهدان در انظار عمومی بر دستان برادر ارتشی که با مسلسل سنگین، هواپیمای متجاوز دشمن را در فضای شهر تبریز سرنگون ساخته بود به عنوان نماینده امام بوسه میزد و کمال تواضع را که از عرفان الهی و اخلاق پسندیدهاش بر میخواست به نمایش میگذارد.
2⃣ گاه برای حل مشکلات جبهه، عزم را جزم میکرد
در محاصره سوسنگرد، عشق شهید مدنی به رزمندگان اسلام باعث شد که مشتاقانه با آنها ارتباط برقرار کند. در حالی که بنی صدر خیانت پیشه کرد و نیروهایش هیچ اعتنایی به تنگتر شدن حلقه محاصره سوسنگرد نداشتند. ایشان بی درنگ نزد امام شتافت و چارهای اندیشید که حضرت امام بلافاصله و با قاطعیت فرمان شکسته شدن محاصره سوسنگرد را صادر کرد.
🔹شهید آیت الله دکتر بهشتی (رحمت الله علیه)
من همواره آرزو کردم که از مسئولیتهایی که این دارم ولو به صورت موقت آزاد شوم و به میدان جنگ بروم و به پاسدارانی هم که خواستار اعزام به نبرد بودند گفتم: شما به این آرزوی خودتان خواهید رسید، دعا کنید که ما بتوانیم در این میدانهای ایمان و عمل با جهاد به ویژگیهای خاصش حاضر شویم. با این همه آرزوی قلبی ما این است که به هر شکلی که میسر باشد در میدان رزم باشیم.
🔹سردار شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور (رحمت الله علیه)
چند روز به عملیات مانده بود، هر شب ساعت 12 که میشد من را میبرد پشت خاکریز، زیر فانوس توی گودال مینشاند و میگفت: بنشین اینجا زیارت عاشورا و روضه امام حسین (علیه السلام) بخوان. من میخواندم و مصطفی گریه میکرد. انگار در یک مجلس بزرگی یک واعظ حسابی، مصطفی هم گریه کنها، زار زار گریه میکرد.
کتاب: سیره اخلاقی مرجعیت و حوزههای علمیه در دفاع مقدس، محمد اسماعیل زاده
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌺نقش علما و فرماندهان شهید روحانی در دفاع مقدس🌺
🔷 مقدم بودن در عملیاتها
از جمله کارهایی که مراجع معظم و علما در طول دوران دفاع مقدس نسبت به انجام آن اهتمام جدی داشتند و البته این کار موجب تقویت و همدلی و یکپارچگی بین رزمندگان اسلام شده بود، حضور مراجع معظم و علماء در خطوط دفاع مقدس و بعضاً در صورت وجود شرایط جسمی همراهی رزمندگان در خطوط مقدم جبهه بود و البته این حرکت جلوی صحبتهای برخی افراد تفرقه انگیز و دشمن قسم خورده را که قصد داشتند به هر صورتی این انقلاب نوپا را از بین ببرند را گرفت و موجب شرمندگی کسانی شد که میگفتند اگر دفاع مقدس است، پس چرا خود روحانیت در این جبههها حضور پیدا نمیکنند و چرا مردم را به سمت این جبههها دعوت میکنند؟
♦ به دلیل نیاز کشور به مسائل مهم علمی و البته دینی فرماندهان جنگ از حضور مراجع تقلید در خطوط مقدم جبهه جلوگیری میکردند و اجازه ورود این بزرگواران را نمیدادند، اما با این حال معمول علماء دین، تلاش برای حضور در خطوط مقدم را داشتند.
🔷 تأثیر بر فرماندهان جنگ (مشاوره)
از جمله کارهای ماندگار و البته اثرگذار علماء در طول دوران دفاع مقدس همراهی و همفکری و مشاوره دادن به فرماندهان جنگ بود و این مشاوره در همه ابعاد به شکل اثرگذار نمود پیدا میکرد و به همین خاطر فرماندهان جنگ همواره از وجود این عالمان ساده زیست و خدایی بهره میگرفتند، چه در ابعاد تقویت روحیه رزمندگان، چه در نامگذاری عملیاتها، چه دربارهی نحوه و شکل عملیاتها و سایر موارد همواره این عالمان وارسته نقش پر رنگ داشتند و آنها را تاریخ در دل خود ثبت کرده،
🔷 اطاعت از فرماندهی
علمای عظیم الشانی که در میدان نبرد حاضر میشدند، با آنکه در انجام مسائل دینی و رعایت احکام شرعی از برتری خاصی برخوردار بودند، در آموزشهای نظامی، رزمایشها و تمرینها در شرایط دفاع مقدس نیز در کنار دیگر رزمندگان از خود صبر و استقامت نشان میدادند و بدین ترتیب الگوی اطاعت پذیری برای دیگر رزمندگان بودند، برای رزمندگان بسیار جالب بود که به هنگام نماز جماعت و یا سخنرانی، پیشوای و ارشاد کننده گروه کثیر رزمندگان است. به هنگام مراسم صبحگاه و یا صدور فرمان نظامی چون رزمندهای عادی در کنار دیگران گوش به فرمان فرماندهان است. از سوی دیگر علماء سنگ صبوری بودند برای فرماندهان و همواره در کنار و معیت آنان بودند ولی به هر حال در هنگام امورات نظامی تابع و مطیع فرماندهان و مافوق خود بودند و این روحیه اطاعت پذیری در علماء باعث ایجاد روحیه اطاعت پذیری نیز در رزمندگان اسلام گردیده بود و هیچ کس به خود اجازه مجادله و یا مشاجره با مافوق خود را به خود نمیداد و البته این یکی از ثمرات حضور پربرکت عالمان دین در جنبههای نبرد اسلامی علیه دشمنان دین مبین اسلام بود.
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌺نمونه ای از شهدای روحانی مقدم در عملیات ها🌺
🔷 شهید آیتالله اشرفی اصفهانی (رحمت الله علیه)
در شب جمعه هشتم مهر ماه ۱۳۶۱ در منطقه غرب، عملیات مسلم بن عقیل با حضور شهید اشرفی (رحمت الله علیه) و چند تن از مقامات لشکری و کشوری آغاز شد، نزدیکیهای صبح بود که یک گلوله توپ در نزدیکی چادر ایشان منفجر شد. فرماندهان جهت ترک آن محل خیلی اصرار کردند، اما ایشان نپذیرفت و گفت: من از این محل نمیروم و آمادهی هرگونه مسئلهای هستم، زیرا خون من رنگینتر از خون عزیزان رزمنده نیست. من باید تا پایان عملیات اینجا باشم.
🔷 عالم مرحوم آیتالله میزرا جواد آقا تهرانی (رحمت الله علیه)
در راستای پشتیبانی از نظام جمهوری اسلامی، در سالهای آخر زندگی و با همان قد خمیده و کمانی، چهار بار در جبهه نبرد حاضر شد و لباس بسیجی به تن کرد و در خطوط مقدم ایشان روزی ۱۴ گلوله خمپاره به نام چهارده معصوم (علیه السلام) شلیک میکردند که معمولاً هم به هدف اصابت میکرد.
♦ همچنین عالمان دین در اجرا و مقدم شدن در عملیات نقش به سزایی داشتند: همچون شهید میثمی که با علاقه و عشق این سنگر را انتخاب کرده بود در آن شرایط حساس در کنار فرماندهان و رزمندگان و در خطوط مقدم جبهه حق علیه باطل به جهاد میپرداخت تا اینکه همانطور که در شب دوم عملیات بزرگ کربلای پنج به دوستان گفته بود: من در این عملیات اجر خود را از خدا خواهم گرفت هنگامیکه در تاریخ 9/11/65 سحرگاهان، آن زمانکه دلباختگان جمال محبوب، برای مناجات با خویش مهیا میشوند، وعده الهی تحقق یافت و در منطقه عملیات کربلای پنج از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و بعد از سه روز مطابق با ۱۲بهمن (شب شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)) به دیدار معبود و مهمانی اولیای خدا شتافت و به آرزوی دیرینهی خود نایل گردید.
🔷 شهید حجت الاسلام ردانی پور
شهید ردانی پور که همیشه در طول دوران دفاع مقدس در جبههها و خطوط مقدم حضور به سزایی داشت، حتی با مجروحیت چند باره، بلافاصله بعد از کمی بهبودی به سمت خطوط مقدم جبهه روانه میگشت. تا اینکه رزمندگان اسلام را یاری نماید و تنها سه روز بعد از ازدواج به سمت خطوط مقدم جبهه رفته و دوشادوش سایر رزمندگان به مبارزه علیه رژیم بعثی پرداخت تا اینکه در تاریخ 15/5/62 در عملیات والفجر دو به نقطه اوج رسیده و ردای شهادت را پوشیده و به وصال محبوب نایل شد.
♦ یکی از عوامل مهمی که باعث تقویت روحیه رزمندگان و ترغیب آنان به حضور در عرصههای خطیر پیکار میشد، پیشرو بودن علما در پذیرش خطر و مقدم داشتن خود بر دیگران در شرایط دشوار مقدس بود. علماء رزمنده هنگام نبرد چنان بودند که گویی آنچه خود درباره بهشت وعدههای شیرین الهی بیان کردهاند، به چشم دل میبینند و هراسی از روبه رو شدن با خطر ندارند، از نمونههای بارز خطر پذیری: اقامه نماز جمعه آبادان طی سالهای متمادی دفاع مقدس در سختترین شرایط و زیر شلیکهای توپ و تانک بود. همچنین یکی از فرماندهان درباره شهید میثمی نقل کرده است: ایشان به رغم مسئولیتی که در قرارگاه خاتم داشت و هیچ کس توقع حضورش را هم نداشت همیشه در خطرناکترین خطوط حاضر بود. در عملیات بدر همراه فرمانده لشکر ۳۳ المهدی سوار بر موتور بود، عبایش را به دور گردن میبست و چفیه و لباسهایش را به زیر بغل میگرفت و بدون هیچ واهمهای به همه نقاط سرکشی میکرد.
همچنین یکی دیگر از ترفندهای دشمن بمباران و موشک باران شهرهای مرزی به منظور ایجاد رعب و وحشت در مردم غیور و مرزنشین جمهوری اسلامی، تخلیه شهرهای مذکور و در نتیجه کاهش امکانات پشتیبانی رزمندگان اسلام بود اما در این مورد ائمه محترم جمعه از جمله:
🔷 مرحوم حجتالاسلام جمی امام جمعه محترم آبادان، حجتالاسلام نوری امام جمعه محترم خرمشهر، حجتالاسلام جزایری امام جمعه محترم اهواز، آیتالله شهید اشرفی اصفهانی امام جمعه محترم کرمانشاه و مرحوم حجتالاسلام عسگری امام جمعه محترم و رزمنده گیلان غرب با حضور دلیرانه خود در این شهرها و با برگزاری نماز جمعه و جماعت موجب حفظ جمعیت شهری و بالا بردن استقامت و روحیه ایثار و از خودگذشتگی در مردم شدند و نقشه شوم دشمن را نقش بر آب کردند.
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌻🌺شهید مدافع حرم (حجت الاسلام محمد پور هنگ ، شهیدی که ترور بیولوژیکی شد )🌺🌻
🔹 روایتی از شهید مدافع حرمی که «ترور بیولوژیکی» شد
♦ تاثیر فعالیتهای شهید حجت الاسلام «محمد پورهنگ» در بین مردم سوریه تا به آنجا پیش رفت که دشمن برای شهادتش راه دیگری را پیش گرفت؛ ترور بیولوژیکی از طریق مسمومیت با آب، که در عرض 40 روز باعث شهادت این مدافع حرم روحانی شد.
🔹 ازدواجی به توصیه ائمه و سفارش برادر
21 بهمن ماه سال 90 عقد کرده و 17 ربیع الاول سال بعد ازدواج کردیم. شهید با دو تن از برادرانم دوست بود. قبل از ازدواج خودم او را ندیده بودم ولی اسمش را در خانه میشنیدم. یکی از خواهرانش را هم دیده بودم. موضوع ازدواج مطرح شده بود اما جدی نبود. خود شهید اعتقاد داشت هر کاری زمان خاص خودش را میطلبد، حتی برای شهادت هم معتقد بود باید زمان مناسبش فرا برسد. ما 10 سال فاصله سنی داشتیم و به همین دلیل تمایلی به این ازدواج نداشتم. فکرم این بود که برای ازدواج نباید فاصله سنی زیاد باشد. شهید اولین سفرش در کربلا، به حضرت عباس(علیه السلام) متوسل میشود، تا با کسی که مورد تائید ائمه است ازدواج کند. خودش تعریف کرد در حرم حضرت عباس(علیه السلام) هیچ دعای دنیایی به ذهنش نرسید، فقط به دلش افتاده بود که برای ازدواجش دعا کند. همان لحظهای که ایشان در حال دعا کردن بود برادرم به من زنگ زد، من هیئت بودم که گفت برای آخرین بار فکر کرده و تصمیمت را بگیر. زیرا ایشان دوست من است و شناخت کاملی دارم می دانم که روحیات شما مشابه یکدیگر است و ملاکهایی که تو دوست داری را دارد، همین شد که قبول کردم برای صحبت کردن، بیایند.
🔹 نشانه گذاری با 14 سکه مهریه
برای دعایش چند نشانه گذاشته بود. دعاهای وی خیلی کامل و سریع مستجاب میشد. نشانه میگذاشت که بداند این دعا برآورده شده است یا خیر. از حضرت عباس خواسته بود همسری قسمتش کند که خودش از صورتش خوشش بیاید و حضرت عباس(علیه السلام) از سیرتش. یک نماز به حضرت زهرا(سلام الله علیها) هدیه کرده و خوانده بود. همیشه برای انجام کارهای بزرگ، دو رکعت نماز به حضرت زهرا(سلام الله علیها) هدیه میکرد. برای ازدواجمان هم نشانه گذاشته بود که اگر من همان مورد مد نظر ائمه هستم مهریهای که عنوان میکنم بیشتر از 14 سکه نباشد. تا قبل از اینکه بحث مهریه پیش آید، با کسی درباره مقدار مهریه صحبت نکرده بودم. عرف خانواده و خواهرهای دیگر که ازدواج کرده بودند، مهریهی 114 سکه بود اما خود به 14 سکه تمایل داشتم تا برای خواندن خطبه عقد به محضر آقا برویم. با اینکه احتمال میدادم این اتفاق نیافتد ولی از این حربه برای داشتن مهریه 14 سکهای استفاده کردم. وقتی موضوع مهریه را مطرح کردم دیدم حالش دگرگون شد. بعدها به من گفت برای مهریه نشانه گذاشته بود که بداند من فرد مورد تائید ائمه هستم یا نه. گمان می کردم 10 سال فاصله سنی یعنی دو دنیای متفاوت تا ایشان را ندیده بودم تصور میکردم 10 سال فاصله سنی یعنی دو طرز فکر و دنیای مختلف، و شاید تفاهم لازمه زندگی مشترک با این اختلاف سنی به وجود نیاید، ولی زمانی که با هم صحبت کردیم فهمیدم اینطور نیست. بعدها به شوخی میگفتم کلاً خانمها از نظر فکری شش سال از آقایان جلوتر هستند، ولی تا 20 سال اختلاف سنی هم مشکلی ایجاد نمیکند. به واسطه دانشگاهی که در آن درس میخواندم و دوستانم موارد زیادی برای ازدواج معرفی میشد. رفت و آمد خواستگارها به خانه ما زیاد بود، ولی کسی که کامل باشد را ندیدم. شاید از نظر مادی و ظاهری افراد ایدهآلی برای خواستگاری آمده بودند ولی این مسائل برایم مهم نبود. آنچه برایم اهمیت داشت یکی ایمان و دیگر قدرت تحلیل فرد بود، چون دیده بودم کسانی را که در خصوص مسائل روز و موضوعات سیاسی منفعل عمل میکردند. میگفت: در راه امام حسین(علیه السلام) حتی فرش زیر پایم را می فروشم. از آنجایی که طلبه بودند، انتظار میرفت زندگی متفاوتی داشته باشد. در صحبتهای خواستگاری گفته بود برای ادامه راه امام حسین(علیه السلام) فرش زیر پایم را هم میفروشم. درسش تمام نشده بود و جایی هم مشغول به کار نبود. در آن شرایط شاید از نظر مالی امکانات لازم برای شروع یک زندگی جدید را نداشتند اما من این شرایط را پذیرفتم. حتی در مدت آشنایی درباره مسائل مالی هیچ صحبتی نکردیم و فرصتش هم پیش نیامد چون برای هردویمان مسئله دیگری مهم بود. علاوه بر خودم ایشان هم میل زیادی برای همراهی من در سوریه داشت. قرار شد کار تدریس را در سوریه دنبال کنم و به بچههای سوری قرآن و زبان انگلیسی یاد بدهم. من هم در این مدت تا جایی که توانستم با ایشان همراه شدم. قبل از اینکه به سوریه برود شغل خوبی پیدا کرده بود و درآمد خوبی داشت. من هم به صورت پاره وقت در دانشگاه تدریس میکردم. بحث سوریه که پیش آمد، تمایل داشتم که همراه ایشان بروم ولی بچهها کوچک بودند و شرایطش پیش نیامد و مجبور شدیم بمانیم ولی دو ماه آخر حضورش در سوریه من و بچه ها در کنارش بودیم.