پارادوکس -!
- در وصفِ قشنگـے صدات ! ' همین بس کھ علیرضا آذر میگھ در صدایش پرندھ میرقصید.
بزار بشنوم صداتو..
کم بشه از دلتنگیام-"
کسی چون من اگر دیدی برایِ دیدنت جان داد..
از او بستان تو جانش را ولی با او بمان لطفاً (:
حال ِمن حال ِ مریضی ست..
که در کشتن ِاو -"
درد و درمان و طبیبش همه ،
یکدست شدند !