eitaa logo
پرتو اشراق
784 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
14.5هزار ویدیو
60 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 👥 ازش خواسته بودند که باز هم نصیحت شان کند. ✍🏻 کاغذ کوچکی فرستاد و گفت: «برای آن‌ها که موعظه خواسته‌اند، این را بخوانید.» 📄 نوشته بود: «آقا! حرف‌ های قبلی عمل شد، که بقیه‌ اش را می‌ خواهید...؟!» 📕 به شیوه باران، ص ٢٧. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🗓️ توی همه این سال‌ها یکی‌ دو بار بیشتر نگفت «من»؛ 🏴 یک بارش وقتی بود که (قدس‌ سره) از دنیا رفته بود؛ رهبر معظم انقلاب آمد و از سنگینی بار امانتی که دستش داده‌اند، حرف زد. ⏳آیت‌ الله بهجت بعد از چند لحظه سکوت، سر بلند کرد و گفت: ✋🏻 «الحمدلله شما به مبانی مستحضرید. اگر به آنچه می‌رسید، طبق موازین عمل کنید، «من» ملتزمم که شما را تنها نگذارند». 📔 به شیوه باران، ص ۵٧. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🤲🏻 وسط جماعت هفت هشت نفرۀ‌مان، صدای مهیبی بلند شد؛ 🔥 شعله‌های زرد و نارنجی از داخل بخاری نفتی زبانه کشید. 👣 دست‌پاچه و هراسان نماز را شکستیم و پریدیم بیرون. 🔥 آتش فرونشست. 🌹 آقا آرام نشسته بود آن جلو... 📿 رسیده بود به سلام آخر نماز... 📗 به شیوه باران، ص ٣١. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 👥 با احمد رفیق بودیم؛ اما چند سالی بود که به‌خاطر یک اختلاف مالی، میانۀ‌مان شکرآب شده بود. هر کدام‌ حق را به خودمان می‌دادیم. گرۀ دعوا که کور شد، برای قضاوت رفتیم پیش آقای بهجت. ✋🏻 اول احمد حرف‌هایش را زد، بعد هم من از سیر تا پیاز ماجرا را گفتم. 👣 این میان، احمد برای کاری از اتاق بیرون رفت. 👤حرف‌های من که تمام شد، آقا همان‌جور که سرش پایین بود، با لبخند گفت: «خُب حالا من گوش کدام‌تان را بکشم؟» 👁️ بعد رو کرد به جای خالی احمد... چهره‌اش از ناراحتی تغییر کرد. 💧قطره‌های درشت عرق نشست روی پیشانی‌اش... انگار که اتفاق خیلی بدی افتاده باشد، یا حرف خیلی بدی زده باشد... ☝🏻با ناراحتی گفت: «ایشان نیستند؟!نمی‌دانستم؛ و گر نه این جمله را در غیاب او نمی‌گفتم.» 📔 به شیوه باران، ص٣٣. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🧔🏻 قبل‌تر محافظ یکی از مراجع بود. 🏴 بعد از فوت آن مرجع، آمده بود به‌ اصرار که محافظ آقای بهجت بشود! 👥 خانوادۀ آقا هم قبول کردند و با خودش در میان گذاشتند. ❓ گفت: «آن وقت چه کسی می‌خواهد از آن محافظ، محافظت کند؟» 👥 گفتند: «خدا» ☝🏻 گفت: «همان خدا، از من هم محافظت می‌کند!» 📙 به شیوه باران، ص ٢۶. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🐤 توی خانه جوجه داشتیم. 🐥🐥 از آن جوجه‌های بازی‌گوشِ پُر سروصدا. 🌤️ همۀ روز حواسش به آب و غذای‌شان بود. ▫️🌌 شب که می‌شد، دلواپس گرما و سرمای‌شان... ⁉️ می‌پرسید: «روی‌شان را پوشاندید؟ سردشان نشود یک‌ وقت!» ✋🏻 می‌گفتم: «پوشاندیم.» 👌🏻باز انگار مطمئن نمی‌شد، پا می‌شد می‌رفت سر می‌زد تا مطمئن شود. 📗 به شیوه باران، ص ٣٢. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🎤 روضه‌ خوان از مصائب کربلا می‌خواند. 👤بندۀ خدایی هم از تهران آمده بود؛ نشسته بود کنار آقا و زیر لب مدام به اشکال می‌گرفت!! 👌🏻می‌گفت: اینجا را دارد اشتباه می‌گوید... این‌طور که می‌گوید، نبوده!! 🌹 آقای بهجت سر بلند کرد و گفت: ▪️«چی می‌گی آقا؟! از این بدتر کردند! بدتر هم کردند...». 📚 به شیوه باران، ص۴٧ (جلد سوم از مجموعه ۵ جلدی داستان هایی کوتاه از سیره و سبک زندگی حضرت آیت‌الله بهجت (قدس‌ سره). 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 📚📖 درس که شروع شد، با شادمانی گفت: «من امروز از این بچه‌ها که دارند توی کوچه بازی می‌کنند، درسی گرفتم. 👓 نشسته بودم مطالعه می‌کردم. صدای فقیری ‌آمد. 👴🏽 به یکی از این بچه‌ها گفت: «برو از مامانت نانی، چیزی برای من بگیر!» 👦🏻 بچه گفت: «برو از مامان خودت بگیر!» 👴🏽 فقیر دوباره گفت: «بچه! من فقیرم، برو چیزی بگیر بیاور!» 👦🏻 بچه خیلی محکم دوباره تکرار کرد: «برو از مامان خودت بگیر!» 👴🏽 فقیر دید نه، این بچه‌ها بلند بشو نیستند؛ راهش را گرفت و رفت... ☝🏻«من از این بچه یاد گرفتم اگر ما خدا را اندازۀ مامان حساب می‌کردیم، اگر مثل این بچه یاد می‌گرفتیم که هر چه می‌خواهیم باید از او بخواهیم، بارمان بسته می‌شد». 📗 به شیوه باران، ص۴٣. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🕌 دستفروش عرب، با آن هیکل درشت، خوابیده بود وسط مسجد. 👥 ما دور تا دور نشسته بودیم، منتظر شروع درس. گفتیم حالا بیدار می‌شود، حالا بیدار می‌شود... ولی بیدار نشد. 👣 با ورود آقا، یکی از طلبه‌ها خیز برداشت که برود بیدارش کند؛ ✋🏻 آقا آرام گفت: «نه... کاریش نداشته باشید!» ❓بعد گفت: «اَلَسْنٰا نٰآئِمٖینَ؟ [آیا ما خواب نیستیم؟]... مگر ما خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند...». 📗 به شیوه باران، ص ٢٨. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 👥 آمده بودند و از او «استاد» می‌خواستند. ✋🏻 می‌گفتند: «طی این مرحله بی‌ همرهیِ خضر نمی‌شود؛ استادی به ما معرفی کنید». 🌹 گفت: «استاد شما، معلومات شماست. به آنچه یقین دارید، عمل کنید؛ هر جا یقین ندارید، توقف کنید تا برایتان روشن شود». 📖 بعد هم حدیث رسول الله (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) را گواه آورد که: 🔅«مَنْ عَمِلَ بِمٰا عَلِمَ، وَرَّثَهُ اللهُ عِلْمَ مَا لَمْ‌یَعْلَمْ». [١] 📚 پی‌نوشت: ١. «هر کس‌ به‌ دانسته‌های‌ خود عمل کند، خداوند علم به آنچه را که‌ نمی‌داند، به او عنایت خواهد فرمود.» 📚 الخرائج و الجرائح، ج ٣، ص ١٠۵٨. 📗 به شیوه باران، ص ‌‌۴١. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🚘 رفته بودم بگویم: «برای بچه‌ام که سخت مریض است، دعا کنید.» ☕ در را باز کرد، چای آورد و نشست به ذکر گفتن. 👣 این‌پا و آن‌پا کردم که حرفی بزند یا سؤالی بپرسد؛ خبری نشد. 📿 از دلم گذشت که حتماً ذکر او مهم‌تر از حرف من است. 🧔🏻 من یک آدم درمانده‌ام که مشکلم را به امید کمک آورده‌ام اینجا؛ اما او به ذکر مشغول است. ❓سرش را بلند کرد و گفت: «ذکر ما مگر چی هست؟» 💧از شرمندگی خیس عرق شدم و آمدم بیرون. 🌃 شب که شد، حال بچه خوب بود. 📗 به شیوه باران، ص ۴٨. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) ❓پرسیدم: «سعادت دنیا و آخرت را در چه می‌دانید؟» ☝🏻فرمود: «در اینکه گناه نکنید!» ⏳چند دقیقه بعد به امید جواب مفصل تری، دوباره سؤالم را تکرار کردم؛ ☝🏻 باز فرمود: «که گناه نکنید!» 👣 آخرش که داشتم می‌رفتم هم باز پرسیدم؛ 💭 گفتم شاید این «که گناه نکنید» از خاطرش رفته باشد. ☝🏻جواب داد: «گناه نکنید!» 👌🏻حرف اول و آخرش همین بود. 📕 به شیوه باران، ص ۵٠. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) ⚖️ می‌خواستند یک نفر را اعدام کنند. 👥👤 خانوادۀ آن بندۀ خدا آمدند و با درماندگی گفتند: «شما یک کاری کنید...» 🤲🏻 گفت: «بروید نماز جعفر طیار و دعای زادالمعاد را بخوانید، ان‌شاءالله حکم لغو می‌شود.» 📿 آمدند و گفتند: «خواندیم، نشد». ☝🏻 گفت: «از خدا «جدّاً» بخواهید. بروید یک جای خلوت، با تضرع ازش طلب کنید». 🕌 آن‌ها رفتند اطراف جمکران، نماز را خواندند و باز آمدند. ☝🏻 آقا گفت: «بروید؛ حکم لغو شده و ایشان آزاد شده است!!» 📞 گفتند: «ما تازه تلفن کردیم؛ خبری نبوده!» ☝🏻گفت: «نخیر، حالا آزاد شده!» رفتند و او را آزاد دیدند. 📗 به شیوه باران، ص۵۴ 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) ⛔ «من» نداشت. 🧔🏻 یکی آمد و گفت: «من از مقلدهای شما هستم. شنیده‌ام بعضی از آثار علمی شما چاپ نشده‌اند. می‌خواهم از جیب خودم چاپشان کنم.» ☝🏻 جواب داد: «چند کار دینی مهم‌تری هست. بسیاری از نوشته‌های علمای بزرگ چند صد سال خطی مانده؛ چاپ آن‌ها از چاپ کتاب‌های من مهم‌تر است. اگر آن‌ها را انجام دادید، آن‌وقت پول‌تان را برای چاپ کتاب من بدهید.» 📚📖 آن کارها را یک‌جوری توضیح داد و از اهمیت‌شان گفت که آن بندۀ خدا قانع شد که آن‌ها مهم‌تر هستند. 📗 به شیوه باران، ص ۵۵. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 👥 وقتی ازش می‌خواستیم برای یکی دعا کند، دیگر به این راحتی‌ها یادش نمی‌رفت. 🗓️ تا مدت ها بعدش می‌پرسید: «آن بندۀ خدا چی شد؟» 🤝🏻 روز آخری هم که دیدمش، گفت: «مریض شما حال‌شان بهتر شد؟» 👤گفتم: «بله، فعلاً مرخص شده و توی خانه است». ☝🏻گفت: «مراقب باشید بیماری‌اش برنگردد؛ برای شفای کامل صدقه بدهید؛ به افراد زیادی صدقه بدهید، حتی اگر مقدارش کم باشد...». 📗 به شیوه باران، ص ۶٧. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🌳 این طرف حیاط، کنار حوض یک درخت انار بود. 🌹 کنار انار، بوتۀ گل محمدی. 🍂 آن‌ طرف حیاط هم یک درخت خرزهرۀ بزرگ که مدام گل‌ برگ‌هاش می‌ریخت؛ و یک نفر باید هر روز جارو ‌به‌دست، به داد حیاط می‌رسید. ⛲ جمعه بعد از روضه داشت کنار حوض وضو می‌گرفت. 🔪 گفتم: «آقا! اجازه بدهید این خرزهره را ببُریم. درخت میوه که نیست؛ فقط حیاط را کثیف می‌کند.» ☝🏻با مهربانی و خنده گفت: «نه! این را علی آقا [فرزند ایشان] کاشته؛ نباید بِبُرید». 👁️ مهربانی، از چشمهایش می‌بارید. 📗 به شیوه باران، ص ۴۵. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🚩 روز خاکسپاری درست چند دقیقه قبل از اینکه کار تمام شود، دست‌ به‌ دست پرچمی آوردند و گفتند: «پرچم گنبد حضرت عباس علیه‌السلام است.» ⚰️ گذاشتیم روی پیکر و لحد را چیدیم... 🎒 یادم افتاد هر وقت کسی می‌گفت: «دارم می‌روم کربلا...»، آقا پولی می‌داد و سفارش می‌کرد توی حرم حضرت عباس (علیه السلام) از طرفش زیارتی بخوانند. 🚩 جواب آن زیارت‌ها، به‌ موقع رسیده بود. 📗 به شیوه باران، ص ٧٢ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 👤 چند وقت پیش از آقا پرسیدم: ❓«چطور می شود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را درک کرد؟» 📖 گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید». 💔 از وقتی این حرف را زدند، قرآن خواندن روزانه ام ترک نشده بود؛ اما امروز خیلی دلم گرفت! 💭 با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشم؟» 👥👤 بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند: ☝🏻«چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی می خواد آقا امام زمان (عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف) رو ببینه، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه». 👤 سرم را انداختم پایین... حساب و کتاب چشم هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود. 🎙️بر اساس خاطرۀ یکی از مرتبطین. 📕 در خانه اگر کس است، ص ۴٣ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 👤 از حضرت آیت‌ الله العظمی بهجت (قدس‌ سره) درخواست کردم: «یک ذکر خیلی بزرگ یادم بدهید!» ☝🏻گفتند: ذکری یادتان بدهم که از جواهرهای همۀ کوه‌های دنیا و مروارید همه دریاها قیمتی‌تر باشد؟ 👤گفتم: بله! و منتظر یک ذکر عریض و طویل خاص بودم؛ که گفتند: 🔅استغفار... استغفار... استغفار! 💎 اگر بدانید در این استغفار چه گنج‌هایی نهفته است! روح را صیقل می‌دهد، راه‌ ها باز می‌شود و حاجت‌ ها برآورده می‌شوند...». 📗 به شیوه باران، ص ۵٩. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🏴 گاهی می‌رفتیم دنبالش که برای روضه برویم مسجد. 👤 علی آقا می‌آمد دم در و می‌گفت: «امروز خیلی بی‌حال هستند؛ اصلاً توان آمدن ندارند.» 🌹 بعد می‌دیدیم خودش با همان حال رنجور، می‌آمد و می‌گفت: «می‌آیم...». 📕 به شیوه باران، ص ۶٨ 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) ⚡شهرضا آمده بود و پس‌لرزه‌های زیادی داشت. مردم از ترس توی پارک‌ها و خیابان‌ها می‌خوابیدند و زندگی‌شان مختل شده بود. 📞 یکی از شهرضایی‌ها زنگ زد و گفت: از آقای بهجت بپرسید ما چه کنیم؟ 📿 آقا بین نماز توی محراب مشغول ذکر گفتن بود. خیلی سریع جواب داد: 🔅بگویید دست‌ها را بر زمین بگذارند و به نیت آرام‌شدنش سورۀ حمد بخوانند. 📞 ساعتی بعد، خبر رسید زمین آرام گرفته… 📔 ردپای سپید، ص۴٣ 📷 تصاویر مربوط به زلزله مهیب اخیر فین در استان هرمزگان است 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 💊 دلم پول پاکیزه می‌خواست که بزنم به زخم خرج دوا و درمان بیماری. 📄 ️لنگ پنجاه‌ هزار تومن بودم برای نسخۀ آزمایش و دلم به استفاده از پول بچه‌هایم راضی نمی‌شد. 🏦 ️می‌دانستم پول در بانک می‌گذارند، وام می‌گیرند و آن پول‌ها توی زندگی‌شان وارد شده. ❤️ ️دلم قرص بود که روزی را خدا می‌رساند. ✉️ یک روز کسی از طرف آقای بهجت قدری نبات و یک پاکت آورد؛ توی پاکت، همان پنجاه‌هزار تومن بود. 📙 به شیوه باران، ص ۶٠. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) 🕌️ از درِ مسجد وارد صحن شدیم. 📢 از بلندگو کسی با امام (عجل‌ الله‌ تعالی فرجه الشریف) درد و دل می‌کرد: 🎤 «مولا جان! کاش می‌دانستیم کجا تشریف دارید...؟» 🌹 آقا زیر لب زمزمه می‌کرد: «کجا تشریف ندارند؟!» 📔 به شیوه باران، ص ۴٠. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی (قدس‌ سره) ✋🏻 آنقدر به زیارت حضرت رضا علیه السلام علاقه مند بودند که اگر توانایی نداشتند و نمی‌توانستند به حرم مشرف شوند، از خانه زیارت می‌کردند. 🕊 معتقد بودند کسی که توانایی حرم رفتن ندارد، همان آخرین نقطه‌ای که خودش را به آنجا رسانده، حرم اوست؛ مثلاً مسافری که خود را به مشهد رسانده و حالا در مسافرخانه است و دیگر نمی‌تواند به حرم برود، همان مسافرخانه حرم اوست. 💚 از همان جا باید اتصال را برقرار کند. اتصال که باشد، حضور هم هست. 🕌 به مادرم که ناتوان و ضعیف بود و نمی‌توانست به حرم مشرف شود، سفارش می‌کردند در نزدیک ترین نقطه به حرم که قابل وصول باشد، بایستد و زیارت کند و می‌فرمودند: 🔅«همان جا حرم توست». 📗 برگرفته از کتاب «صحبت سالها» مجموعه خاطرات حجت‌ الاسلام‌ و‌المسلمین علی بهجت 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕑 💠🌹💠 👌🏻 ... ⚜️ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت الله بهجت (قدس‌ سره) 🚘 هرگاه از قم به مشهد مشرف می‎شد و هم چنین در راه بازگشت از مشهد به قم، در تهران توقفی می‎کرد و به زیارت حرم علیه‌السلام می‎رفت. 🌃 گاهی پیش می‎آمد که نیم ‎شب به حرم می‎رسید و درهای حرم بسته بود. اثاث را پشت در حرم می‎گذاشت یا اتاقی می‎گرفت و در آنجا منتظر می‎ماند تا در حرم باز شود. می‎فرمود: به هر نحوی هست، نباید محروم بشویم. 📗 رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠ 🏴 به مناسبت سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام؛ ١٧٣ق. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq