eitaa logo
پرتو اشراق
796 دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
14.6هزار ویدیو
60 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🕕 💠🌷💠 ✍ او بعد از تکمیل وصیتنامه راهی مقرّ نیروهای مردمی شد. آن قدر عجله داشت که سجاده‌اش در اتاقش همین طور باز ماند! 🚙 بعد هم با دوستانش عازم سامرا گردید. آن‌ها در عملیات پاکسازی مناطق اطراف سامرا و دیگر مناطق حضور فعال داشتند. 🇮🇷 نیروهای مردمی در چند عملیات قبلی با کمک مشاوران ایرانی توانسته بودند مناطق مهمی نظیر جرف الصخر را از دست داعش پاکسازی کنند. 🌷 🆔 @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 💿 در میان فیلم ها به خداحافظ رفیق خیلی علاقه داشت. سی دی فیلم را تهیه کرد و برای خانواده پخش نمود. 🎙خواهرش می گفت: 🏍 من مدتها فکر می‌کردم هادی هم مثل آدم‌های درون فیلم، هر شب با موتور و با دوستانش به بهشت زهرا (س) می‌رود. 👁 صحنه‌های این فیلم همه‌اش جلوی چشم‌های من است. همه‌اش نگران بودم می‌گفتم نکند شباهتهای هادی با محتوای فیلم اتفاقی نباشد. 👌هادی مثل ما نبود که تا یک اتفاقی می‌افتد بیاید برای همه تعریف کند. هیچوقت از اتفاقات نگران‌کننده حرف نمی‌زد. آرامش در کلامش جاری بود. 🎙برادرش می‌گفت: 💔 نمی‌گذاشت کسی از دستش ناراحت شود، اگر دلخوری پیش می‌آمد سریعاً از دل طرف درمی‌آورد. هادی به ما می‌گفت یکی از خاله‌هایمان را در کودکی ناراحت کرده اما نه ما چیزی به خاطر داشتیم نه خاله‌‌مان. ☝ولی همه‌اش می‌گفت باید بروم حلالیت بطلبم. هیچ‌وقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود. 🌷 🆔 @partoweshraq
پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 🌙 شب (ع) به دنیا آمد، به همین خاطر نام او را محمد هادی گذاشتند. 💞 عاشق و دلداده ی امام هادی(ع) شد و در سامرا، شهر امام هادی(ع) هم به شهادت رسید. 🌷 🔰نحوه‌ی شهادت: 🚙 هادی سه بار برای مبارزه با داعش راهی منطقه سامراء شد. او با نیروهای حشدالشعبی چه در کارهای فرهنگی چه کارهای نظامی و دفاعی همکاری نزدیکی داشت. 💥در حومه ی سامرا،ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد، عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و هادی به آرزویش رسید. 📸 خبر رسید که هادی ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش هیچ چیز دیگری و حتی پیکری از او به جا نمانده است! ⏳سه روز از شهادت هادی گذشته بود. یقین داشتم حتی شده قسمتی از پیکر هادی پیدا می شود چون او برای خودش قبر آماده کرده بود. 🚚 همان روزخبر دادند در فرودگاه نظامی شهر المثنی، یک کامیون آمده که پیکر شهدا را آورده. ⚰بیشتر این شهدا از سامرا بودند و در میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است اما گمنام! 💍 و هیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر عقیق است. به یاد هادی افتادم. 🚚 رفتم و کامیون پیکر شهدا را دیدم. ⚰ خودش بود. اولین شهید شیخ هادی بود که آرام خوابیده بود، صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است. 🚙 یاد روزی افتادم که با هم از سامرا به بغداد بر می گشتیم. ⛔ هادی می گفت برای شهادت باید از خیلی چیزها گذشت، از برخی گناهان فاصله گرفت. 🏴 هادی در معرکه شهید شد و غسل نداشت، خودش قبلاً پرچم سیاهی تهیه کرده بود که خیلی ناگهانی پیکرش را در میان آن پرچم پیچیدند و در قبر قرار دادند! 📄ناخواسته کل قبرش سیاه و وصیت شهید عملی شد. به گفته دوستانش یک شال «یا فاطمة الزهرا(سلام الله علیها)» هم بود که آن را روی صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالای سنگ لحد شهید نوشتند: یا زهرا(علیهاالسلام) 🌹اما همه دوستان و آشنایان، بر این باورند که شاید علت این مفقودیت، ارادت ویژه شهید به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده، چون وقتی پیکر او با این تأخیر چند روزه پیدا شد، آغاز ایام فاطمیه بود. شبی که او به خاک سپرده شد، شب اول فاطمیه بود. 🕌 هادی وصیت کرده بود پیکرش را در سامرا، کاظمین، کربلا و نجف طواف دهند. این وصیت بعید بود اجرا شود. چرا که عراقی‌ها شهدای خود را فقط به یکی از حرمین می‌برند و بعد دفن می کنند. ⚰ اما در مورد هادی باز هم شرایط تغییر کرد، ابتدا پیکر او را به سامرا و بعد به کاظمین بردند. سپس در کربلا و بین الحرمین پیکر او تشییع شد. بعد هم به نجف بردند و مراسم اصلی برگزار شد و در جوار حضرت علی (علیه السلام) درقبرستان وادی السلام به خاک سپرده شد. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕕 💠🌷💠 🌹الگو برداری از 👌همیشه روی لبش لبخند بود، نه از این بابت که مشکلی ندارد من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد... ⚜ اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید: 🔅«مؤمن شادی هایش در چهره‌ اش و حزن و اندوهش در درونش می باشد». 💭 اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته، چهره‌ای بـود که با لبخند آراسـته شده بـود و رفاقت با او هیچکس را خسته نمی کرد! 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕕 💠🌷💠 ❤️ 🎭 هادی شخصيت كاذب برای خودش نمي ساخت، او برای رهايی از بيكاری كارهای زيادی انجام داد: 🌭 فلافل فروشی 🏍️ پیک موتوری ⚙️ بازار آهن و... 👌🏻اما يك ويژگي داشت. در هر كاري وارد مي شد كار را به بهترين نحو انجام می داد. 🌷 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 📿 این اواخر کمتر حرف می‌زد. زمانی که از تهران برگشته بود بیشتر مشغول خودسازی بود. از خودش کمتر می‌گفت. به توصیه‌های کتب اخلاقی بیشتر عمل می‌کرد. 🌌 هادی عبادت‌ها و مسائل دینی را به گونه‌ای انجام می‌داد که در خفا باشد. 🕌 کمتر کسی از حال و هوای او در نجف خبر داشت. او سعی می‌کرد خلوت خود را با مولای متقیان امیرالمومنین (ع) حفظ کند. 📱هادی حداقل هر هفته با تهران و دوستان و خانواده تماس می‌گرفت و با آنها بگو بخند داشت، اما در روزهای آخر تغییرات خاصی در او دیده می‌شد. شماره‌ همراه خود را عوض کرد. 📲 آخرین بار چند روز قبل از شهادت، با یکی از دوستانش تماس گرفت... هادی پس از صحبت‌های معمول به او گفت: ⁉️ نمی‌خوای صدای من رو ضبط کنی؟! دیگه معلوم نیست بتونی با من حرف بزنی! بعد گفت: به مادرم بگو از من راضی باشد. 🎙️ راوی مادر شهید 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕕 💠🌷💠 ⏳شیخ هادی هیچوقت بیکار نمی ماند. از لحظه لحظه‌ی وقتش استفاده می کرد! 🛠️ در کارهای عمرانی خستگی را نمی فهمید. مثل بولدوزر کار می کرد. وقتی کار عمرانی تمام می شد... به سراغ کارهای فرهنگی می رفت. 🥘 بعد به آشپزخانه جهت پخت غذا کمک می کرد و... با آن بدن نحیف اما همیشه اهل کار و فعالیت بود. 🤲🏻 هیچگاه احساس خستگی نمی کرد چون خالصانه و فقط برای خدا کار می کرد. ⛲همیشه دائم الوضو بود 🏴 عاشق (علیه السلام) و گریه برای ایشان بود. واقعا برای ارباب با سوز اشک می ریخت... اخلاص هادی زبانزد همه بود. ⛔ اگه کسی از او تعریف می کرد خیلی بدش میومد... 🤝🏻 وقتی کسی از زحماتش تشکر می کرد می گفت: خرمشهر رو خدا آزاد کرد. یعنی ما کاری نکرده ایم همه کاره خداست و همه کار ها برای خداست. 🎧 حال و هوای و خواسته هاش مثل جوانان هم سن و سالش نبود. 🇮🇷 دغدغه مندتر و جهادی تر از دیگر جوانان بود، انرژی اش رو وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. 📚📖 در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد. 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕕 💠🌷💠 🕌 هادی ماجرای اقامتش در نجف را اینگونه تعریف کرد: 🎙️وقتی رفتم نجف نه پولی داشتم نه کسی رو میشناختم؛ چند روز کار من این بود که نون و بیسکویت می خوردم و در کلاسهای درس حاضر می شدم. 🌌 شب ها در محوطه حرم یا کوچه ها می خوابیدم؛ کم کم پولم برای خرید نون تموم شد! 👌🏻سختی و مشقات خیلی بهم فشار می آورد اما زندگی در کنار مولا برایم خیلی لذت بخش بود. 🕌 آخر از خود مولا علی خواستم که مشکلم را برطرف کند... یکی از متولیان یک موسسه اسلامی، منزل مسکونی قدیمی و بزرگی به من داد. و به عنوان طلبه در حوزه نجف پذیرفته شدم. 💚 شهید ذوالفقاری عاشق و دلداده ی امیرالمومنین (علیه السلام) بود و به عشق مولا و در جوار مولا در وادی السلام نجف پیکر مطهرش مدفون گشت. 🌷 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕕 💠🌷💠 🦋 شهید مدافع حرمی که می‌خواست معروف شود + فیلم 🌷 شهید محمد هادی ذوالفقاری، معروف به هادی ذوالفقاری در سال ۱۳۶۷، همزمان با سالروز شهادت (ع) متولد شد و از همین رو نام او را هادی گذاشتند. او به حدی به امام هادی (ع) علاقه داشت که در شهر امام هادی (ع) یعنی سامراء به شهادت رسید. 🏍️ این شهید به دلیل علاقه فراوانی که به شهید ابراهیم هادی داشت، همیشه جلوی موتورش عکس بزرگی از این شهید گرانقدر نصب داشت و در خصلت‌ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود. 🔥 شهید ذوالفقاری که در درگیری های فتنه ۸۸ جانباز شده بود، جهت دروس حوزوی به نجف رفت و پس از بروز تحولات عراق و بسیج نیروهای مردمی برای دفاع از عتبات عالیات به ویژه سامرا و حرمین عسکریین، به عضویت سازمان بدر عراق درآمد. 💥 در نهایت در ۲۶ بهمن سال ۹۳ چند روز پس از سالگرد شهادت شهید ابراهیم هادی، همان شهیدی که الگوی زندگی‌اش شده بود در مکیشفیه سامراء صدای انفجار مهیبی عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی آمد و مدافع حرم ابراهیم ذوالفقاری، در دفاع از حرم آل الله به مقام شامخ شهادت نائل آمد و به آرزویش رسید. 📄 جالب است بدانید این شهید بزرگوار یک هفته پیش از شهادتش وصیت نامه خود را نوشته و در آن ذکر کرده بود: ✍🏻 «دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم». 🎬 در فیلمی از این شهید سرافراز کشور، عنوان می‌کند: 🎙️«آرزو دارم انتقام سیلی حضرت زهرا (س)را بگیرم. وقتی من شهید شدم آنقدر بر سر من یا حسین، یا حسین بگو تا امام حسین(ع) پیش من حاضر شود». 🌷
🕕 💠🌷💠 ❓گفتم: الان که در نجف هستی و با توجه به نیاز مالی، چرا شهريه نمی گيری؟ ✋🏻 گفت: «من هنوز به اون درجه نرسيدم كه از پول ا (عج) استفاده كنم». 📙 پسرک فلافل فروش 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🌹 شهید ذوالفقاری ارادت خاصی به داشت، خودش (در حوزه نجف) از روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید. 🛵 او همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت؛ و در خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود. 📕 پسرک فلافل فروش 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 📷 این تصویر مربوط به است... 🦋 وقتی که در سامرا بود گفت اینجا ندارند و برای ندیدن بی حجابی چفیه روی سرش می انداخت و بیرون میرفت... 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 ☝️🏻می گفت من برای کار در منزل طلبه ها و افراد مستحق پول نمی گیرم! 🛠 در نجف روال زندگی هادی ذوالفقاری همین بود. یا درس می خواند یا برای افراد مستحق لوله کشی آب انجام میداد. ⁉️ یکبار گفتم: آخه پسر این چه کاریه؟! تو پول بگیر ولی کمتر. تو پس فردا به این پول احتیاج پیدا میکنی. 👁 نگاهی به چهره من انداخت و گفت: ☝️🏻حرفی که میزنم تا زنده ام نقل نکن... من هر زمان احتیاج به پول داشته باشم خود مولا مرا کمک می کند. 📞 یکبار از تهران زنگ زدند و پول می خواستند. مادرم یک میلیون تومان پول می خواست. 🕌 شب طبق معمول رفتم حرم. ✉️ کنار ضریح بودم که یک نفر صدایم کرد و گفت: این پاکت مال شماست!! 💭 فکر کردم مربوط به حوزه است. وقتی برگشتم پاکت را باز کردم. یک میلیون تومان پول داخل آن بود...!! 📙 برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 📷 این تصویر مربوط به شهید هادے ذالفقاری است وقتی که در سامرا بود گفت: اینجا حجاب ندارند و برای ندیدن بی حجابی چفیه روی سرش می انداخت و بیرون می‌رفت... 🌷 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq