eitaa logo
پرتو اشراق
849 دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
15.3هزار ویدیو
63 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
پرتو اشراق
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار #جان_شیعه_اهل_سنت؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت دویست و نود و سوم 🍮 رطب تازه تعارفش کردم که با دو انگشت یکی برداشت و با لحنی شیرین تشکر کرد که نگاهش به ظرف حلوا افتاد و پرسید: 🏻 مامان خدیجه حلوا اُورده؟ 🏻 و من همانطور که هسته خرما را در می‌آوردم، پاسخ دادم: «آره!» که به یاد نگاه مرددش افتادم و ادامه دادم: - انگار می‌خواست یه چیزی بهم بگه، ولی نگفت!! 👌🏻و مجید حدس می‌زد چه حرفی در دل مامان خدیجه بوده که صورتش از لبخندی کمرنگ پُر شد و به روی خودش نیاورد. 🌮 برایم لقمه‌ای پیچید، با مهربانی بی‌نظیرش لقمه را تعارفم کرد و همزمان حرف دلش را هم زد: ☝🏻فکر کنم می‌خواسته برای مراسم احیا دعوتت کنه! مراسم مسجد ساعت ده شروع میشه. 🏻لقمه را از دستش گرفتم و تازه احساس کردم رنگ تردید چشمان مامان خدیجه، دقیقاً همین بوده که اول از هوشمندی مجید لبخندی زدم و بلافاصله دلم در دریای غمی کهنه گُم شد. 💔 با همه احترامی که برای مراسم شیعیان در این شب‌ها قائل بودم، ولی بی‌آنکه بخواهم خاطرات تلخ سال گذشته برایم زنده می‌شد که به امید شفای مادرم، از اعماق قلبم ضجه می‌زدم و با همه دل شکستگی، دعایم اجابت نشد که مادرم مرد، نوریه جایش را گرفت و کار به جایی رسید که همه سرمایه زندگی و اعتبار خانوادگی‌مان به یغما رفت، ابراهیم و محمد و عبدالله هر یک به شکلی آواره شدند و بیشترین هزینه را من و مجید دادیم که پس از هشت ماه رنج و چشم انتظاری، حوریه معصومانه پَر پَر شد. 🏻هر چند مثل گذشته نسبت به راز و نیاز‌های عاشقانه شیعیان چندان بی‌اعتقاد نبودم، اما دلم نمی‌خواست دوباره در فضای روضه و عزای این شب‌ها قرار بگیرم و ترجیح می‌دادم مثل سایر اهل سنت تنها به عبادت و استغفار بپردازم که مجید حرف دلم را خواند و با صدایی گرفته حمایتم کرد: 👌🏻الهه جان! اگه دوست نداری بیای، نیا! هیچکس از تو انتظار نداره. برای همین هم مامان خدیجه بهت چیزی نگفته، چون نمی‌خواسته تو رودرواسی بمونی. 🏻نگاهش کردم و او همانطور که به لبه بشقاب خرما انگشت می‌کشید، ادامه داد: 🏻اتفاقاً الان که داشتم از مسجد می‌اومدم خونه، آسید احمد تأکید کرد که تو رو راحت بذارم تا هر تصمیمی خودت دوست داری بگیری. حالا هر جور خودت راحتی الهه جان! 🏻 و من حقیقتاً تمایلی به رفتن نداشتم که با لحن سردی پاسخ دادم: - نه، من نمیام. تو برو. 💓 و دلم نمی‌خواست در برابر نگاه منتظر و مشتاقش اینهمه خشک و بی‌روح باشم که خودم ناراحت‌تر از او، از سرِ سفره بلند شدم و به اتاق رفتم تا نماز عشاء را بخوانم. 🚪نمازم که تمام شد، صدای جمع کردن ظرف‌های افطاری را از آشپزخانه می‌شنیدم که جانمازم را جمع کردم و به آشپزخانه رفتم. 🚿مجید در سکوتی ساده، سفره را جمع کرده و مشغول شستن بشقاب‌ها بود که پرسیدم: ❓من کار بدی می‌کنم که امشب نمیام مسجد؟ 🏻با صدای من تازه متوجه حضورم شد که به سمتم چرخید و با مهربانی پاسخ داد: - نه الهه جان! تو حق داری هر کاری دوست داری انجام بدی! 🏻به چهارچوبِ در تکیه زدم و دلم می‌خواست با همسرم دردِ دل کنم که زیر لب شکایت کردم: - آخه من پارسال هم اومدم، ولی حاجتم رو نگرفتم. تازه همه چی بدتر شد! 🏻 و او همانطور که نگاهم می‌کرد، با لحنی قاطعانه پرسید: ❓فکر می‌کنی اگه نمی‌اومدی، بهتر می‌شد؟ 🚨🔰 لینک برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند: 🔗 eitaa.com/partoweshraq/8 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
🌹 گفتم که چرا دشمنت افکند به مرگ                 🌹 گفتا که چو دوست بود خرسند به مرگ 🌹 گفتم که وصیتی نداری؟ خندید 🌹 یعنی که همین بس است لبخند به مرگ 🌷 🌐 @partoweshraq
4_5778405492019692251.mp3
4.46M
🎧 | شنیدنی 🎼 رزق روضه های تو کاری کرد... 🎤 🌷 تقديم به ارواح پرفتوح شهیدان انقلاب اسلامی و مدافع حرم 🌐 @partoweshraq
4_5965347542760686482.mp3
4.28M
🎧 | 🎼 ای به فدای روی ماهت... 🎤 حاج محمود 🎪 ظهر حسینی ٩٧ 🌐 @partoweshraq
🌷️ در امام‌ باقر(ع) می‌فرماید: حسین (ع) خون قلبش را داد، تا مردم را از جهالت آزاد کند. حفظ و برپا کردن جلسات اهل‌بیت(ع) واجب است؛ چون روزگار بسیار خطرناکی است و باید در مقابل این خطرات بایستیم. 🌐 @partoweshraq
🌹 ‌🔅از درد کهنه ای که مداوا نمی‌شود 🔅 یا می‌شود گلایه کنم یا نمی‌شود 🔅اینک سلام، حضرت عیسی تر از مسیح 🔅لطفت نگو که شامل ماها نمی‌شود 🔅ای من فدای پنجره فولاد چشمهات 🔅از بغض من چرا گرهی وا نمی‌شود؟ 🔅یوسف ترین عزیز! مرا تا خودت بخوان 🔅هر چند این غریبه زلیخا نمی‌شود 🔅امضا: کسی که با همه‌ی ریز نقشی‌اش 🔅در بیکران چشم شما جا نمی‌شود ✒ شاعر: 🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
🌹 #چهارشنبه_های_امام_رضایی ‌🔅از درد کهنه ای که مداوا نمی‌شود 🔅 یا می‌شود گلایه کنم یا نمی‌شود 🔅این
✋🏽 دست های پینه بسته! ☀ هوا گرم بود اما شوق زانو زدن در پیشگاه سالار، چنان حس عجیبی بود که هم گرما را بی اثر می کرد و هم خستگی را. 👣 میانه های راه، حس کردم كيفم با ضربه کوچکی عقب و جلو می رود!! 🎒 انگار یکی داشت از پشت سر مدام به کیف دست می زد. 👣 پا شل کردم و برگشتم... پیرزنی بود و داشت زیارت می کرد انگار... توی دنیای خودش بود. ✋🏽 اشک می ریخت و با دست های پینه بسته، عکس روی کیف را نوازش می کرد، عکس حرم آقا (علیه السلام). 💚 پا به راه بود و دل در آستان امام غریب. 📕 منبع: ستون ۱۴۵۲، کیوان امجدیان. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌹 شبیه ترین اخلاق به پیامبر(ص) 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5931332295129564313.mp3
2.03M
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌹 شبیه ترین اخلاق به پیامبر(ص) 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ امام على (عليه السلام): 🔅هر كه اخلاقش بد باشد، روزى اش تنگ شود، و هر كه خوش خوی باشد، روزى اش گشاده گردد. 📗 غررالحكم، حدیث ٨٠٢٣ و ٨٠٢۴. 🌐 @partoweshraq #حدیث
🌹 #سواد_زندگی 🐆 معروف است که یوزپلنگ از هر ده بار تلاش برای شکار تنها در یکی از آنها موفق می‌شود. 👌وقتی یوزپلنگ نُه بار تلاش می‌کند و نتیجه نمی‌گیرد با خود نمی‌گوید که من برای این کار ساخته نشده ام! 🌿 من شکارچی نیستم بهتر است بروم علف بخورم او برای دهمین بار نیز تلاش می‌کند. او آنقدر تلاش میکند تا به نتیجه دلخواه خود برسد. 💪 اگر ناملایمات مسیر تو را خسته کردند از تلاش دست برندار، زیرا تو هیچ وقت نمی‌دانی تا چه اندازه به موفقیت نزدیک شده ای. یادت نرود که هیچ موفقیتی بدون درد و رنج نیست...!!! 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7