فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اظهار پشیمانی #اشکان_خطیبی در مصاحبه با رادیوفردا:
🔹️خودم به همه چیز پشت پا زدم؛ در ایران همه چیز داشتم و مدیر بودم!
🔹️زندگی در اروپا کار راحتی نیست؛ اینجا به بیماری C-PTSD مبتلا شدم و تحت درمانم؛ نه بدنم و نه ذهنم دیگر توانایی کار کردن ندارد!
🔹️اصلا از کیفیت کارهایی که در خارج از ایران کردم راضی نیستم؛ سخت است واقعا سخت است؛ بهایی که من دادم به قیمت از دست دادن خانوادهام تمام شد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمت گرم مرددد
شما کاسه لیس x و y هستید.....
❌ مشکل ما اینه چرا نماد جنایت تاریخ بشریت یعنی اسرائیل باید از سلبریتیای مثل تو حمایت کنه ...!!!!!
#توماج_صالحی
🔺اون چه آزادیه که شما دنبالشید و مورد تایید اسرائیله ....؟؟
#جامعه_خوکی
#دیاثت_فرهنگی
#زن_زندگی_آزادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭😭😭😭😭😭
هر عزیزی نگاه کرد التماس دعا
هر کس نگاه نکرد ضرر کرده .
التماس دعا
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت چهل و ششم🎬: صبحی دیگر از مشرق زمین طلوع کرد ، اهل خانه هر کدام مشغول کار خ
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت چهل و هفتم 🎬:
پیامبر صلی الله علیه واله ، به هر طریقی اشاراتی را که از جانب خداوند مبنی بر برتری علی علیه السلام نسبت به دیگران می شد. می فرمود ، اما کاش و ای کاش مردم دنیا طلب نباشند...کاش و ای کاش ملت سخن پیامبر را که بی شک از ذات حضرت حق نشأت می گرفت به گوش جان میسپردند و هرگز آن را به دست فراموشی نمی دادند.
فضه که دخترکی باهوش و تیز بین بود ،با سخنانی که اینک از زبان پیامبر می شنید ،به یقین قلبی رسید که این سخنان و این اشارات پیش درآمدی بر واقعه ای بزرگ خواهد بود...واقعه ای مهم که از هم اینک باید به گوش مردم میرسید و در جان آنها رخنه می کرد.
فضه خیره به مولایش علی بود که بار دیگر رنگ چهرهٔ پیامبر دگرگون شد و همگان می دانستند که در این حال ،جبرییل است که برای محمد صلی الله علیه واله از جانب پروردگار خبرهایی آورده...
بعد از گذشت دقایقی ، پیامبر با نگاهی سرشار از محبت به علی علیه السلام نگریست و زیر لب تکرار کرد«اُذُن وٰاعِیه»
و بلندتر تکرار کرد «آیات خلقت و هستی را برای شما موجب یاد آوری قرار دادیم و این آیات را گوشهای شنوا و فرا گیر بخوبی در بر می گیرند و به خاطر می سپارند «الحاقه۱۲»»
وسپس نگاهی به خانواده آسمانی پیش رویش انداخت و فرمود: از خدای خویش خواسته ام این گوش های فراگیر، گوش های علی باشند و سپس روی مبارک خود را به علی علیه السلام کرد و فرمود:
ای علی، این تو هستی که گوش فراگیر علم من هستی...
و فضه شاهد بود که بعد از این واقعه ،مولایش علی بارها فرمود: چیزی را از پیامبر نشنیدم که آن را فراموش کرده باشم...
این واقعه نمونه ای کامل از برگزیده بودن علی علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه واله بود...
آیاتی روشن...دلایلی آشکار...براهینی واضح برای مردم زمان، که آهای مردم...پس از پیامبر نیاز به شورا نیست....نیاز به سقیفه نیست ...نیاز به تصمیم گیری به جای خداوند نیست که پروردگار خود ، ولیّ بلافصل پیامبرش را برگزیده و به شما شناسانده است...حقیقت را دریابید و از حصار امن ایمان دور نمانید که فردای قیامت پشیمانی سودی ندارد...
ادامه دارد
🖍 به قلم :ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت چهل و هفتم 🎬: پیامبر صلی الله علیه واله ، به هر طریقی اشاراتی را که از جان
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت چهل و هشتم🎬:
روزها مثل برق و باد می گذشت ،اما ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه و ثانیه به ثانیه اش برای فضه ، این دخترک خوش اقبال ، تجربه بود و درس زندگی ، او افتخار شاگردی در مکتب سروران عالم هستی را کسب کرده بود و چون انسانی بصیر و فهمیده بود ،سعی می کرد، تمام اتفاقات را در حافظه اش ثبت کند و تمام وقایع و اشارات خداوند را نسبت به برتری مولایش به تمام عالم ، در ضمیرش ثبت نماید ، چرا که باید چنین می بود تا در آینده ای نه چندان دور ، این دخترک تبدیل به شیر زنی شود که روشنگری می کند و آنچه را که با چشم خود دیده و با گوش خود شنیده و به جان کشیده به دیگران بگوید و فریاد برآورد که براستی علی علیه السلام کیست...
درست است که سعادت بودن در این مکتب را مدت زمان کوتاهی بود که بدست آورده بود و از واقعه های قبل از آمدنش چیزی نمی دانست ، اما اینک با همین دانسته ها کاملا متوجه بود که خداوند چه زیبا راه را به بندگانش نشان می دهد و جامعه چه زیبا خواهد شد اگر این اشارات الهی را بندگان بگیرند و به خاطر بسپرند و عمل کنند...
فضه همانطور که آب از چاه می کشید ، در فکرش تمام مسائل پیرامونش را مرور می کرد ، ناگهان متوجه شد درب خانه را میزنند.
فضه خواست دلو آب را بالا بکشد و سپس برای باز کردن درب خانه برود ،اما انگار زنندهٔ درب خانه ،بسیار عجله داشت و بی صبرانه منتظر گشوده شدن درب بود و بار دیگر ضربه های محکم و پی در پی به درب آمد ، نا خواسته ریسمان دلو آب از دست فضه افتاد و دلو به داخل چاه سرنگون شد.
فضه دستهای خیس از آبش را با دامن لباسش خشک کرد و با شتاب خود را به درب رساند و همانطور که زیر لب می گفت : کیستی؟ چرا اینچنین بر درب می کوبی ؟ درب را باز کرد.
درب باز شد و فضه متوجه شد ، زنی پشت درب است ، او می خواست لب به سخن گشاید و علت اینهمه شتاب و هیاهو را بداند که آن زن نقاب صورتش را بالا داد و فضه سخن نگفته ، حرف در دهانش خشک شد ، سریع سرش را پایین انداخت وگفت : سلام بانوی من...
ام سلمه ،همسر پیامبر صلی الله علیه وآله ، دستی به گونهٔ این دخترک زیبا رو کشید وگفت : سلام عزیزم ، اهل خانه منزل هستند؟
فضه که این زن مهربان را بسیار دوست می داشت ، همانطور که خجولانه سرش را تکان می داد ،گفت : ب...ب...بله
ام سلمه ، لبخندش پر رنگ تر شد و گفت : الساعه خودت را به ایشان برسان و بگو رسول خدا پیغام داده که فی الفور علی و فاطمه و حسن و حسین ،خود را به خانه ایشان که الان در منزل من به سر می برند برسانند ، انگار امری بسیار مهم پیش آمده....
هنوز حرف در دهان همسر رسول خدا بود که فضه با قدم های بلند خود را به داخل خانه کشاند ، او با خود فکر می کرد براستی چه اتفاقی افتاده ؟ و یا چه حادثه ای قرار است رخ دهد؟
ادامه دارد...
🖍به قلم :ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
پروانه های وصال
شاهزاده ای در خدمت #قسمت چهل و هشتم🎬: روزها مثل برق و باد می گذشت ،اما ساعت به ساعت و دقیقه به دق
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت چهل و نهم🎬:
فضه تا سخن ام سلمه را خدمت مولایش عرض کرد ، بانوی خانه سریع از جا بلند شد و به طرف چادرش رفت ، علی علیه السلام هم عبا بر دوش نهاد و فضه هم چون می خواست از قافله عقب نماند و می دانست که حادثه ای بزرگ در شرف وقوع است ، چادر به سر کرد و دست بچه ها را گرفت و به سمت خانه ام سلمه راهی شدند.
از خانه علی علیه السلام تا خانه پیامبر صلی الله علیه واله راهی نبود ، درب خانه ای که در آن همسر پیامبر ،ام سلمه ساکن بود باز مانده و زنی که بی شک همسر پیامبر بود ، بی صبرانه جلوی درب ، نگاه به بیرون داشت و با آمدن این جمع ملکوتی ،لبخندی کل صورتش را پوشانید و شادمان برای استقبال آنها قدم به بیرون درب نهاد و همانطور که شتابان جلو می آمد خود را به آنان رسانید ،بوسه ای از گونه بچه ها چید و سپس با لبخند جواب سلام این زوج خوشبخت را داد و دست زهرا را در دست گرفت و به سمت خانه می کشید انگار می خواست با تمام حرکات نشان دهد که امری بزرگ در پیش است.
در حین ورود به خانه ، ام سلمه با هیجانی در صدایش تعریف می کرد که امین وحی بر پیامبر نازل شده ، گویا خداوند برنامه ای ویژه برایتان چیده و براستی که چنین بود ، چون خدا عاشق علی و اولاد اوست ، خداوند با عشق و از نور خود این خانواده را آفرید و عاشقانه آنان را دوست می داشت و این ملکوتیان فرشی نیز همان خلیفه الله روی زمین بودند ، انسانهایی که تمام وجودشان وقف خداوند و اجرای فرامین الهی بود.
وارد اتاق شدند ، بوی بهشت در همه جا پیچیده بود ، پیامبرصلی الله علیه واله نشسته بود و کسای یمانی را بر سر کشیده بود ، با وارد شدن این خانواده آسمانی ، یکی یکی آنان سلام دادند و در زیر کسای پیامبر و در آغوش این بزرگترین ستودهٔ هستی جا شدند ، در این هنگام ام سلمه که عظمت این صحنه را می دید و از شوق ،اشک از دیدگانش جاری شده بود از پیامبر خواست تا او را نیز در زیر کسا جای دهد و رو به پیامبر فرمودند: اجازه می فرمایید من هم در نزد شما زیر کسا جای گیرم؟
پیامبر با محبتی در کلامش فرمود:
تو در جای خودت باقی بمان، هر چند که زن خوبی هستی، یعنی اینجا نه تنها جای تو نیست ، بلکه هیچکس دیگر لیاقت چنین جایگاهی را ندارد و سپس دستانش را به آسمان بلند کرد و گفت : بارالها! اینان اهل بیت منند پس هر گونه پلیدی را از ایشان دور کن و پاک و معصومشان گردان...
در این هنگام بود که انگار عشق خداوند بار دیگر به جوشش افتاد ،باز هم شاعر شد و در مدح بهترین بندگانش غزل های عاشقانه سرود...
جبرییل بر پیامبر نازل شد و پیام پروردگار را اینچنین ابلاغ نمود :«همانا خداوند خواسته است که پلیدی را از شما اهل بیت بدور باشد و شما را پاک گرداند «احزاب ۳۳»»
و فضه شاهد بود که پس از این ماجرا به مدت شش ماه ،هر گاه که پیامبر برای نماز صبح به مسجد می رفت ،کنار در خانهٔ علی و فاطمه می ایستاد ،به آنان سلام می کرد و با صدای بلند می فرمود «اصلوة یا اهل البیت» و سپس آیه تطهیر را تلاوت می فرمود.
و هر انسانی می دانست که هیچ کار پیامبر بی حکمت نیست و هر کار و حرف و حرکتش هزاران معنا دربردارد ووقتی چندین ماه بر کاری مداومت کند ،یعنی الا یا اهل العالم بدانید که فقط این فرشتگان زمینی این خانواده آسمانی اهل بیت من هستند تا قیامت که خداوند در وصفشان غزل ها گفته و آیات نازل کرده...
ادامه دارد...
🖍به قلم :ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
❇️ پیروزی انقلاب اسلامی؛ آغازگر عصر جدید عالم 🔸آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و
❇️ شعارهای جهانی، فطری، درخشان و همیشهزندهی انقلاب اسلامی
🔸برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است.
🔹 آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند.
🔺 هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند.
⭕️ هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.
#قسمت_سوم
#بیانیه_گام_دوم_انقلاب
🌷
#نماز_شب🌸
امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد.
رساله لقاء الله ص185
امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
💠#آیت اللهبهجت(ره):👇
مگر پول نمیخوای
مگر شغل و مقام و... نمیخوای؟؟!!
مگر دنیا نمیخوای...
مگر آخرت نمیخوای...
نمازشب بخون برادر و خواهرم
🔺گوی سبقت را نماز شب خوان ها ربودند.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 ماجرای لاتی که #نمازشب خوان شد...!
🍃🌹🍃
✅ لاتی که به وسیله آیت الله قاضی ره نمازشب خوان شد و بجایی رسید که مردم نیم خورده غذایش را به عنوان تبرک برمی داشتند...
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼💕شروع صبح دوشنبه اردیبهشت
🌼💕را پر برکت میکنیم
🌼💕دهنمان را خوشبو میکنیم
🌼💕با ذکر شریف صلوات بر
🌼💕حضرت محمد ص
🌼💕و خاندان پاک و مطهرش
🌼💕اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد
🌼💕وآل مُحَمَّد
🌼💕وَعجِّّل فرجهُم
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ســـلام
💗 صبح زیبا تون
🌺بخیر و سلامتی
💗امیدوارم زندگیتون غرق
🌺الطاف بیکران خداوندی باشه
💗الهی که دل هاتون
🌺سرشار از آرامش و
💗حس خوب خوشبختی باشه
صبح دوشنبه تون زیبـا 🌺
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊صبح شد و روز آغاز شد
🩵پنجرهای رو به خدا باز شد
🕊مرغ دلت را برهان از قفس
🩵لحظهٔ روحانیِ پرواز شد
🕊سـلام
🩵صبح زیبـای
🕊بهـاریتون بخیر و شادی
🩵امـروزتون
🕊توام با عشق و خوشبختی
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🌸🍃
🌸پروردگارا
💫تو را سپاس می گویم که قدرت
🌸سکوت را به من عیان ساختی،
💫آرامشی که در هر گام بر من
🌸پدیدار میشود را سپاسگزارم
💫خداوندا
🌸یاریم کن بر کلامم مسلط باشم و
💫 با نارضایتی سکوت نکنم
🌸حرفی را که بر زبان میرانم ناحق و
💫خارج از عدل نباشد
🌸آبرویی را بر آب و کاشانه ای
💫بر باد ندهم،
🌸بار الها
💫تو یاریم کن تا با کنایه غبار
🌸ناراحتی بر روابطم،
💫و با بی حرمتی چراغ دلی را
🌸به خاموشی ننهم،
💫ایـزدا،
🌸عشق سرمایه هر انسان است،
💫مرا سرمایه دار خوبیها قرار ده.
🌸آمیــــن
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خوشبختی
🦋پروانه ای است
🌸که اگر آن رادنبال کنی
🦋فرار میکند
🌸ولی اگر آرام وصبورباشی
🦋خودش روی شانه ات مینشیند
🌸زندگیتون پراز آرامش 🦋
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلاغ ها خیلی دوست دارند
عقاب ها را اذیت کنند .
کلاغ با اینکه از عقاب کوچک تر است
اما چون چابک است ،
می تواند سریع بچرخد و مانور بدهد .
گاهی اوقات هنگام پرواز ،
بالای سرِعقاب قرار میگیرد
و به سمت آن شیرجه می رود ،
ولی عقاب می داند
که می تواند اوج بگیرد !
عقاب به جای اینکه از آزارهای کلاغِ
مزاحم ناراحت شود ،
بیشتر و بیشتر اوج می گیرد
و سرانجام کلاغ عقب میافتد.!
وقتی کسی از روی حسادت و غرض ورزی، اذیتتان میکند؛ رو به بالا اوج بگیرید و او را پشت سرتان رها کنید ...
#جوئل_اوستین
🌸🍃