eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
21.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک پنیری: ابتدا ۱۰۰گرم کره‌ی 🧈 به دمای محیط رسیده رو با یک لیوان شکر حدود ۴ دقیقه هم بزنید تا رنگش حسابی روشن بشه و سبک بشن. بعد بهش ۲۰۰ گرم پنیر خامه‌ای بدون نمک 🧀و نصف قاشق چای‌خوری وانیل اضافه کنید و سی ثانیه دقیقه دیگه هم بزنید. حالا به ۴ عدد تخم‌مرغ‌🥚نیاز داریم. تخم مرغ ها رو یکی یکی اضافه کنید و هر کدوم رو یک دقیقه هم بزنید و‌ بعد یک‌تخم مرغ دیگه اضافه کنید تا ۴ تا تخم مرغ تمام شود. 🤤 دو لیوان آرد رو به همراه دو‌قاشق چای خوری بکینگ‌پودر توی سه مرحله به مواد اضافه کنید و با همزن دستی هم بزنید. ‏ در فر از قبل گرم شده با دمای ۱۸۰ درجه به مدت ۴۵ دقیقه بذارید تا بپزه. تایم ثابت، دما👇 ⭕️برای فر برقی دمای ۱۷۰ درجه حرارت از پایین به همراه فن کانوکشن روشن ⭕️تستر دمای ۱۶۰ درجه حرارت از پایین ⭕️سولاردام و ماکروفر دما ۱۶۰ درجه حالت کانوکشن ⭕️هواپز دمای ۱۴۰‌ درجه به مدت تقریبی ۳۰ دقیقه. ⭕️توی قابلمه هم میشه زیرش شعله پخش کن بذارید. تقریبا چهل دقیقه. خیلی ضخیم نریزید روی درش دم کنی بذارید. فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شام مخصوص افراد دیابتی🥺♥️ فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️"سلام بَر مهدی 🌸موعودِ غدیر..." 🌸 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ المَعصُومين عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌸 فرا رسیدن عید ولایت و امامت، تکمیل دین و تتمیم نعمت، مُسمّی به غدیر خم به پیشگاه مقدس وارث غدیر مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه منتظران تبریک و تهنیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸افتخار کن شیعه اميرالمؤمنين علیه السلام هستی... 🎥 🎙استاد رائفی پور 👌بسیار شنیدنی 💌برای عاشقان مولا امیرالمومنین علیه السلام ارسال کنید. یک‌نفر‌عین‌علی‌می‌رسد‌از‌راه‌آخر
4_5780473531657618640.mp3
4.19M
▫️از آن روز که گل واژه های جاری شد، از زبان خاتم الانبیا... واژه به واژه چشم به راه آمدن توست، یا خاتم الاوصیا ! 🔘 سخن آوای .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 امير المومنين عليه السلام فرموده : تمام خير در سه چيز جمع شده است: نگاه سكوت سخن هر نگاهى كه پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. هر سكوتى كه انديشه اى در آن نباشد، غفلت است. هر سخنى كه ذكرى در آن نباشد، بيهوده است. خوشا بحال كسى كه: نگاه او پند، سكوت او انديشه و سخن او ذكر باشد، بر گناهش گريسته و مردم از شرش در امان باشند. 🌸🌸🌸
💌 در محضر صحیفه دعای چهلم - فراز سوم ۶ 🍀وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللَّحَاقِ بِكَ🍀 و آن عمل نیک، ما را حریص و مشتاق دیدار تو گرداند. خدایا، مرا در این دنیا به عمل صالحی موفق کن که بعد از انجام آن، هر درنگی در این عالم برای «من» سخت باشد و به آن ملاقات حریص باشم به لحظاتی برسم که به مرگ بگویم: «من» الان آمادهٔ دیدار تو هستم. و در کمترین زمان به ملاقات تو برسم و به پاداش تو ملحق شوم 🍀حَتَّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِى نَأْنَسُ بِه🍀 تا جایی‌که مرگ مایه اُنس ما باشد که به آن اُنس می‌گیریم 💖خدایا 💠 مرا به نقطه‌ای برسان که مرگ برای «من» مونس و مألف و خویشاوند و عزیز شود. 🍀 وَ مَأْلَفَنَا الَّذِى نَشْتَاقُ إِلَيْهِ،🍀 و موعد اُلفتی باشد که بدان مشتاقیم 🍀 وَ حَامَّتَنَا الَّتِى نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا و همانند خویشاوندی، که نزدیک شدن به آن را دوست داریم 💠 باید چنان از فرصتهایم استفاده کنم که مرگ مانند عزیزترین کسانم باشد🌻 که به دیدارش اشتیاق داشته باشم 💠 و این اُنس مرا به انسانی تبدیل کند که‌، هر لحظه را آخرین فرصت خود بدانم پس بهترین عمل را در آن انجام دهم 💠 هر نماز را آخرین نماز بدانم هر دیدار با عزیزان را آخرین دیدار بدانم 🌸و در نتیجه زیباترین نماز را بخوانم و مهربان‌ترین برخورد را داشته باشم 🌸🌸🌸
💢خیلی نزدیک، خیلی نزدیک‌تر ✅مردى نزد امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام آمد و گفت: ((مرا آگاه كن از واجب و واجب‏‌تر؟ عجیب و عجیب‏‌تر؟ سخت و سخت‌‏تر؟ و نزديك و نزديك‌تر!)) امام علی عليه السلام فرمودند: ((توبه و بازگشت به سوی پروردگار، واجب است، و ترك گناهان از آن؛ واجب‏‌تر گردش روزگار عجيب است، و غفلت مردم از آن؛ عجيب‏‌تر بردبارى در برابر مصائب دشوار است، ولى صبور نبودن و از دست دادن پاداش صبوری، از آن؛ دشوارتر هر چيزى كه به آن اميد می‌‏رود، نزديك است، و مرگ از همه آنها نزديك‌تر))  📚مطالب السئول(شافعی)، ج33 🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️خاتمی: اصلاح طلبان برای مشروعیت بخشیدن به نظام و رضایت رهبری در انتخابات شرکت نمی‌کنند! بلکه برای ایران در انتخابات شرکت میکنند‌!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است عید مظلومان جهان است. امام خمینی تبریک 🎊 📚صحیفه نور ،جلد ١٩،صفحه ۶۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ وقتی که ده ها میلیارد دلار سرمایه کشور را به یغما میدن مگر میشود بی تفاوت بود؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیانات درباره ۳ 🔹 بالاترین نعمت اعطایی خداوند به انسانها 🔹 توحید و تنزیه علوی 🔹 عیدی است که می آموزد که معارف توحید و معارف را دین باید از امیرالمومنین علیه السلام آموخت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 : هرکس بخواهد نگاه حداقلی را حاکم کند از آرمان فاصله گرفته است 🔹نامزد ریاست جمهوری در گردهمایی مردمی در میدان امام حسین (ع): حداقل‌خواهان از غدیر دور هستند. 🔹اگر می‌خواهیم به قله ها برسیم مردم باید نشان بدهند که راه امام علی یاوران جدی دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روحانی سیلی خورد .mp3
1.36M
🔴بشنوید؛ وعده مظلوم محقق شد ♦️روحانی از امام رضا علیه السلام سیلی خورد چرا که آنچنان بی آبرو شده که حتی رفقای خودش وهم حزبی هایش، آن را گردن نمی گیرند و از او ابراز برائت می کنند ♦️روحانی منفور و آیت الله رئیسی مظلوم، عزیز ملت ایران شد.
15.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استقبال مردم از بعد مناظره. درب خروجی صداوسیما 🌹صل علی محمد بوی رئیسی آمد 🌹مناظره عالی بود 🌹جای ابراهیم خالی بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر مثل مریض بودین ولی در شرکت کنید😱😱😱😱 این جمله از کیه⁉️ قضاوت باشما
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت چهل و نهم: ژینوس که انگار هُرم سوزنده ای در جانش پیچیده باشد،بدون اینکه اختیاری ا
قسمت پنجاهم: چهار مرد سیاه پوش نزدیک تر بهم نشستند و با لحنی آرام شروع به حرف زدند کردند، یکی از آنها که گویی از چشمانش آتش میبارید رو به استاد ژینوس کرد و گفت : این دخترک را خوب تعلیم دادی و با اعمالی که انجام داده به راحتی اجنه در وجودش رسوخ کردند و حالا هم میبینید درست همانطور که ما می خواستیم به پیش رفت ، جمعیت را ببینید یک نفس شعاری را میدهند که مد نظر ماست ،پس باید مرحلهٔ بعدی را اجرا کنید و قربانیان را آماده نمایید و با زدن این حرف نگاه به مردی که برای ژینوس استاد بزرگ بود، کرد: استاد بزرگ سینه ای صاف کرد و گفت : خوب قربانی اول که همین دختر است ، آماده شده اما دختر دوم از چنگ ما فرار کرده و باید جایگزینی مناسب برایش در نظر بگیریم ناگهان آن مرد اول صدایش را بالا برد و‌گفت: خیر...نمی شود ، شما دو اسم و مشخصات به نام ژینوس و حلما به ما دادید که هر کدام در مراسم خاص و به طریقی خاص باید قربانی شوند، ما به نام این دو وردها خوانده ایم ، راهی ندارد باید حلما را نیز پیدا کنید و او را بربایید و به مراسم مورد نظر که درست چهل روز بعد از مراسم اول انجام می شود برسانید. استاد بزرگ که انگار ترسی خاص از این مرد داشت ،سرش را پایبن انداخت و آرام گفت : چشم ، سعی خود را میکنیم آن مرد صدایش را بالاتر برد و گفت : سعی نه!!!! ما آن دختر را می خواهیم حتی اگر به قیمت جانتان تمام شود، حالا هم زودتر بروید و ژینوس را برای مراسم اصلی آماده کنید، دیر زمانی ست که منتظر این قربانی هستیم....بروید و با این حرف هر چهار نفر از جای خود بلند شدند. 📝به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#راز_پیراهن قسمت پنجاهم: چهار مرد سیاه پوش نزدیک تر بهم نشستند و با لحنی آرام شروع به حرف زدند کردن
قسمت پنجاه و یکم: ژینوس که اصلا نمی دانست چه کار کرده و در کدام عالم است ، مانند مجسمه ای یخی به دنبال زری راه افتاد و پشت سر او سوار بر ماشین مشکی رنگ با شیشه های دودی شد. ژینوس احساس خستگی شدیدی می کرد ،اما نیرویی درون وجودش مانع از آن میشد که بخوابد. پس روی خود را طرف زری کرد و می خواست بگوید کجا میروند، دهن باز کرد که حرف بزند ،ناگهان صدای انگلیسی مردی از گلویش خارج شد، ژینوس با وحشت به دستان خود نگاه کرد و سپس عاجزانه به زری چشم دوخت. راننده ماشین بدون توجه به پیش میرفت. زری که نگاه وحشت زدهٔ ژینوس را دید ،قهقه ای بلند سر داد و گفت : نترس دختر ، این طبیعی است ، جنّی زبر و زرنگ در وجود تو لانه کرده ، اینک هر کاری که آدمیزاد از انجام آن عاجز است ، تو می توانی انجام دهی ، تو خارق العاده شده ای... و سپس نگاهی به پیراهن قرمز و نیمه عریان تن ژینوس کرد و ادامه داد: رازهایی در این پیراهن نهفته است که امیدوارم هیچ وقت از آنها سر در نیاوری که نمی آوری. ژینوس دوباره به خود فشار آورد و اینبار با صدایی کودکانه گفت : کجا میریم؟! زری لبخندی زد و گفت : انگار جن درونت بازیش گرفته، هر بار به شکلی حرف میزنی، نگران نباش یه جای خوب میریم...یه جشن بزرگتر...خیلی بزرگ...و تو باز آنجا میدرخشی.. ژینوس نفسش را به تندی بیرون داد و گفت : اذیت میشم ، انگار توی دلم پر از آتش هست ، خواهش می کنم یه کاری کن ،من دوباره عادی بشم ، من نمی موام خارق العاده باشم... زری سری تکان داد و گفت : صبر کن دختر، دندون روی جگر بزار ، قبل از جشن همه چی عادی میشه.... ژینوس خیره به جلو اما ذهنش ،مملو از افکار گوناگون بود، هیچ آرامشی نداشت ، او دلش برای روزهای قدیمی و خاطرات گذشته تنگ شده بود ، اما گویی ،اختیاری در این زندگی کنونی نداشت.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿