eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
21.3هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد او ماند که در کنار زینب باشد سجّاد که سجّاده به او دل می‌بست تدبیر خدا بود که در تب باشد ۱۴۴۶ (ع)🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔳🔻اقای دروغ وفریب از همین ابتدا؟ شما قرار نبود وامدار حزب مورد نظرتون باشید قرار بود مردمی باشید قسم حضرت عباست رو قبول کنیم یا دم خروس را؟ اعضای شورای راهبردی دولت چهاردهم علی شکوری (محکوم فتنه ۸۸) هادی خانیکی (مشاور فرهنگی خاتمی) محسن رنانی (استاد دانشگاه و همراه با اغتشاشات ۹۸ و ۱۴٠۱) فاطمه مهاجرانی (سخنرانی انتخاباتی و حمایت از کشتگان ۱۴٠۱) جواد ظریف (وزیر خارجه روحانی) محمدجواد جهرمی (وزیر ارتباطات روحانی) علی عبدالعلی زاده (عامل گرانی مسکن دولت خاتمی) محمد قائم پناه سیدرضا صالحی (وزیر ارشاد روحانی) علی ربیعی (سخنگوی دولت روحانی) الیاس حضرتی (نماینده مجلس سابق اصلاح طلب) حسین مرعشی (برادر زن رفسنجانی / محکوم فتنه ۸۸) محمد صدوقی شهیندخت مولاوردی (معاون امور زنان ریاست جمهوری روحانی) حسین عبده تبریزی (اصلاح طلب و مخالف مسکن ملی) نورالدین آهی (اصلاح طلب) عباس عبدی اصلاح‌طلب محکوم امنیتی) علی تاجرنیا (محکوم فتنه ۸۸) فیاض زاهد (محکوم فتنه ۸۸) محمدرضا جلایی پور (محکوم فتنه ۸۸ و ۹۸ و ۱۴٠۱) علی طیب نیا (وزیر اقتصاد روحانی) دبیران: محمد رهبری (نویسنده چپ روزنامه اصلاح طلب شرق) امین عارف نیا (مسئول مرکز ارتباطات شهرداری تهران زمان نجفی) محمد کبیری (معاون وزیر کار روحانی) سمیه توحیدلو (محکوم فتنه ۸۸)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 طرف یه تیم مذاکره کننده جمع کرده بود هنوز داره ازش جاسوس درمیاد، حالا قراره کابینه ببنده، خدا بخیر کنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سس خیارشور رستورانی این سس یکی از بهترین چاشنی ها برای ساندویچ کلاب و برگر ها هست آنقدر خاص و خوشمزه اس که حتما باید یک‌بار امتحانش کنید. مواد لازم:خیارشور ۳۰۰ گرم ،سس مایونز،سبزیجات معطر (شوید ریحون جعفری )،سیر ،آب لیمو ترش ،ادویه فلفل سیاه و پودر زنجبیل و آویشن به هیچ عنوان ادویه ها رو حذف نکنید مخصوصا پودر زنجبیل و آویشن فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشمزه ترین رولت یا دسریه که میتونی واسه مهمونیات درست کنی👌 مواد لازم: 🦋بیسکوییت پتی بور ساده:دوبسته 🦋پودرکاکائو:سه قاشق غ(اگه میخوای تیره تر بشه چهارقاشق بریز) 🦋پودرقند:سه قاشق غ 🦋کره ذوب شده:۳۰گرم 🦋شیر:یه لیوان که باید کم کم بریزی ✅طرز تهیه: بیسکوییت های پودرشده وبقیه مواد رو باهم خوب مخلوط میکنیم که خمیر منسجمی بدست بیاد بعد وسط سلفون رول میکنیم میزاریم یکساعت فریزر. حالا میاریم بیرون با چاقو برش میزنیم .برای تزیین هم ازشکلات ذوب شده وترافل استفاده میکنیم . فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐦صبحانه چرب و چیلی و راحت⭐️ ◀️تخم مرغ ۲ عدد🥚 ◀️خامه صبحانه ۱/۲ پیمانه ◀️پنیر ۲ قاشق غذاخوری ◀️نمک ⭐️فلفل⭐️ پیازچه ◀️دمای فر ۲۰۰ درجه ⭐️۸-۱۰ دقیقه فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#رمان_آنلاین زن زندگی آزادی قسمت سی و سوم: دقایقی بعد درب کابین را زدند، سارینا و نازگل انگار با وج
زن زندگی آزادی قسمت سی و چهارم: سحر در حالیکه با دستهاش خودش را بغل کرده بود و انگار سرمای صبحگاهی و هوای شرجی دریا لرزی در جانش انداخته بود ،همقدم با الی وارد عرشهٔ کشتی شد. اطراف را نگاهی انداخت، چند نفر مرد روی عرشه ی کشتی بودند، یکی از آنها که لباس ملوانان کشتی را به تن داشت،با دیدن دخترها به سرعت به طرف آنها آمد. دیدن این صحنه ها برای سحر که تا به حال سوار کشتی نشده بود بسیار جالب بود. ان مرد نزدیک الی و سحر شد و گفت: ببخشید خانم های محترم، مگه به شما نگفتن تا رسیدن به مقصد حق خروج از کابینتون را ندارین؟! فقط برای استفاده از توالت میتونید خارج بشید اونم توالتی که چسپیده به کابین خودتون هست. سحر که انتظار چنین حرفی را نداشت ناباورانه نگاهی به الی کرد و الی اوفی کشید و بله ای گفت و راه برگشت به کابین را در پیش گرفتند. سحر مثل بچه ای که از ترس گم شدن مادرش را می‌چسپد، دست الی را محکم گرفت و گفت: من میترسم، تو رو خدا بگو اینجا چه خبره و قراره چه بلایی سرمون بیاد؟! الی چشمکی زد و گفت: بلا را که اونموقع با جولیا دل میدادی و قلوه میگرفتیم سر خودمون آوردیم، الانم این حرکات عجیب نیست، چون ما داریم غیر قانونی از کشور خارج میشیم و خروج ما توی هیچ دفتر مرزی ثبت نمیشه و انگار ما توی این کشورها نیستیم و توی کشور خودمون هم مفقود شدیم. تا این حرف از دهان الی بیرون زد، سحر یاد مادرش و خونه شون افتاد بغض گلوش را فشرود و گفت: کاش میشد برگردیم، چه غلطی کردم الی با لحن مهربانی گفت: نگران نباش سحر خانوم، درسته کار جالبی نکردی اما شاید تو هم مثل من مجبور بودی به این کار، اونجا که رسیدیم ، با من هماهنگ باش، هر کاری ازت خواستن حتما منو درجریان بگذار... سحر با تعجب گفت: مگه فکر میکنی ما را از هم جدا میکنن و از هر کدوممون کارهای مختلف میخوان؟! الی در حالیکه درب کابین را باز می کرد گفت: شک نکن... احتمالا به ظهر نکشیده به ترکیه میرسیم و اونجا دستورات جدیدی بهمون خواهد رسید. وارد کابین شدند،سحر خیره به دختری بود که فکر می کرد خیلی بیشتر ازسنش می فهمد ،دختری که الان حس سحر نسبت به او از خواهرش نرگس هم نزدیکتر بود. ادامه دارد.. 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#رمان_آنلاین زن زندگی آزادی قسمت سی و چهارم: سحر در حالیکه با دستهاش خودش را بغل کرده بود و انگار س
زن، زندگی ،آزادی قسمت سی و پنجم: وارد کابین شدند و دوباره در عالم سکوت فرو رفتند،سحر و الی هر کدوم سر جای خودشون قرار گرفتند و انگار حکم شده بود که باید بخوابند و سکوت کابین به هم نخورد. دریا آرام و گاهی در تلاطم بود ،البته سرنشینان آن اندکی از تلاطم دریا آگاه میشدند و پنجره کوچکی که بالای درب کابین تعبیه شده بود، نشان میداد روز است. بالاخره بعد از ساعتها این پهلو و آن پهلو شدن گویا کشتی لنگر گرفت، همان ملوانی که روی عرشه دیده بودند تقه ای به درب کابین زد. الی در یک چشم بهم زدن خودش را پایین انداخت و درب را باز کرد مرد سرش را جلوتر آورد و گفت: به مقصد رسیدیم اما تا به شما خبر ندادم ، حق ترک کابین را ندارید. الی سری تکان داد و درب را بست. دخترها که فهمیده بودند سفر دریایی تمام شده مشغول پوشیدن لباس هایشان بودن ، نازگل و سارینا از لحاظ پوشس راحت بودند اما الی و سحر ،طوری رفتار می کردند که مشخص بود رگه هایی از مذهب در وجودشون نهفته است..و الی نسبت به سحر راحت تر و پوشش آزادتر بود. دقایق انگار ساعت بود و میگذشت ، بالاخره بعد از مدتی درب را زدندو پشت سرش باز شد و ملوان کشتی با صدای بلند گفت: دختران زیبا موقع خروج رسیده.. دخترها یکی یکی از کابین خارج شدند و هر کدام چمدان و کوله خود را برداشتند و کاملا مشخص بود بار الی از همه سنگین تر است ،انگار قصد داشت سالهای سال در خارج کشور بماند. غروب خورشید بود و روی عرشه کشتی کسی جز چهار دختر و چند ملوان نبود با اشاره مرد پیش رو دخترها به راه افتادند مرد همانطور که راه خروج را نشان میداد گفت: یه بنز سیاه رنگ سمت راست کشتی کمی دور تر از بقیه ی ماشین ها با راننده کنارش که لباس قرمز رنگ پوشیده ، خواهی دید،ایشون به دنبال شما آمدند. سحر قلبش مانند گنجشکی کوچک میزد و حس ترسی شدید تمام وجودش را فرا گرفته بود... ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#رمان_آنلاین زن، زندگی ،آزادی قسمت سی و پنجم: وارد کابین شدند و دوباره در عالم سکوت فرو رفتند،سحر و
زن ، زندگی، آزادی قسمت سی و ششم: الی که انگار می دانست در وجود این دختر چه میگذرد، با دست آزادش دست سرد سحر را در دست گرفت و زیر لب گفت: حیف که الان غروبه و اینجا هم خلوته وگرنه هر کی منو تو را میدید میگفت چه دل و روده ای بهم میدن... لبخند کمرنگی روی لبهای سحر نشست و‌گفت: راستی چرا اینجا خلوته؟ الی شانه ای بالا انداخت و گفت: نمی دونم اما احتمالا بار این کشتی قاچاق بوده ، مثل ما..پس لازمه که یک جای پرت و غیر رسمی قرار تبادل بزارن و با این حرف بلند زد زیر خنده به طوریکه نازگل و سارینا هم خندشون گرفت و گفتن چه خبره؟ الی خنده دیگه ای کرد و گفت هیچی تبادل..... نزدیک بنز سیاه رنگ شدند، راننده کمی جلو آمد و همانطور که با احترام ساک های دخترها را میگرفت تا داخل جعبه بگذارد با لهجهٔ شکسته فارسی گفت: سلام خانم ها، لطفا هر کدومتون گوشی موبایل دارین، خاموش کنید به من تحویل بدین.. سحر که هنوز اثراتی از دلشوره قبلیش باقی مانده بود ، دوباره دلش هرری پایین ریخت...آخه...آخه...کلی عکس خانوادگی داشت که گذاشته بود برای روزهای غربتش تا در دیار غریب نگاشون کنه...پس نگاهی به الی کرد که داشت گوشیش را خاموش می کرد و گفت: چکار کنیم الی؟! الی سری تکان داد و گفت: راست کارشون همینه، نگران نشو، اگر گوشی را نمی گرفتن باید تعجب می کردی... احتمالا به محض رسیدن به یه مکان مشخص،تمام وسائلمون هم بازرسی میکنن... سحر آهی کشید و گفت: بازرسی؟! آخه برای چی؟! در همین حین سارینا و نازگل گوشی هاشون را به طرف اون راننده که خودش را عثمان معرفی کرد دادند و گفتند: اینا را دوباره بهمون برمیگردونین راننده شانه ای بالا انداخت و گفت: احتمالا برمی گردونن، فعلا به من گفتن که ازتون بگیرمشون. سحر و الی هم گوشی هاشون را دادند و سوار ماشین شدند. الی جلو نشست و سحر و نازگل و سارینا هم عقب نشستن و سفری دیگه شروع شده،به کجا؟! نمی دونستند تا کی؟ اینم نمی دونستند... ادامه دارد... 📝به قلم : ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#تقویت_عزت_نفس 62 دشمن ما ابلیس جوری طراحی شده که در قلب و جان ما میتونه نفوذ کنه. خیلی وقتا افکار
یامهدی ریپورتم نمیتونم پی ویتون چیزی بنویسم: 63 🔶 چون ما دارایی ارزشمندی همراه خودمون داریم پس دزدهای سنگینی هم درون خودمون داریم. شیاطین جنی جدا و شیاطین انسی هم جدا هی میخوان دارایی ما رو بدزدند! قرآن میفرماید: إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا. ❌ شیطان دشمن مشخص انسان هست. بین ما انسان ها هم عنصر حسادت هست که موجب میشه با هم دشمنی کنند. و درون خود ما هم یه موجود خبیث به نام هوای نفس هست که میخواد ما رو نابود کنه و دارایی های ارزشمند ما رو بدزده.. 😒 ⭕️ هر روز که توی دنیا زندگی میکنیم یه علف هرزه ای درون ما رشد میکنه به نام تکبر! و مگه به این سادگی میشه از دست تکبر خلاص شد؟! 💠 64 دیدید معمولا غذاهای خوشمزه رو اگه بیرون یخچال بذاریم کپک میزنه و خراب میشه. درسته؟ ❇️ وجود انسان هم همینه. چون انسان دارایی های ارزشمندی داره مدام مورد هجوم انواع میکروب هایی مثل ابلیس و هوای نفس و حسودها و تکبر و ... قرار میگیره! در واقع همین که آدم خودش رو رها کنه کافیه که فاسد بشه! در روایت داریم که میفرماید خودت رو مجبور کن به کارهای خوب وگرنه هوای نفست تو رو مجبور میکنه به کارای بد و زشتی ها... خییییلی عجیبه! 👈🏼یعنی ما آدم ها حد وسط نداریم. در هر لحظه یا داریم با اختیار خودمون کار خوب میکنیم یا اگه خودمون رو رها کردیم طبیعتا دچار کار بد میشیم! ⭕️ اگه وقتت رو خودت با اراده خودت برای خدا نذاشتی، قطعا ابلیس وقتت رو میدزده و وقتت میره در خدمت دشمنان خدا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚امام سجاد(ع): ✨دعاى مؤمن 🌸از سه حال خارج نيست: 🌿يا برايش ذخيره می گردد 🌿يا در دنيا برآورده می شود 🌿يا بلايى را كه می خواهد 🌿به او برسـد دفع می کند پس یکدیگر را دعاکنیم 🙏 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم برای رئیسی سوخت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شخصی که سینه می زد و چشم‌چرانی هم می کرد... اینو کلیپ رو نشون بدین به کسانیکه میگن امام حسین سر لخت رو هم میپذیره تو هیئت!!!! ١٤٤٦ 🗣 لیلاهاشمی🇮🇷
🍃❤️ نمازشب راه سعادت و نیک بختی✨🌸🌱 این از محبت خدا به ماست☺️ با اینکه به ما نیازی نداره❌ اما سحر انتظار میکشه تا ما بریم در خونش😢 محبتش به ما خیلی زیاده و ما رو دوست داره 😍🥺 امام صادق (ع) : از جمله اموری که خداوند آن را وسیله شادمانی روح و نشاط قلبی مومن قرار داده است نماز شب می ‏باشد. بنده ی خوب خدا☺️🌺🍃 بهت افتخار میکنم😇🌿🌸 ان شاءالله که امروز لبخند زیبای مولامون آقا جانمون صاحب الزمان ♡عجل الله تعالی فرجه الشریف♡ نصیب و روزیتون بشه😌🌹☘🦋
🏴از محرم تا آخر ماه صفر، اموات خودتان را در ثواب عزاداری‌ها شریک کنید. این دو ماه را برای همه‌ی اموات خودتان نیت کنید. مرحوم علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند که این کار سبب می‌شود که اموات در عالم برزخ خوش‌حال بشوند و خوش‌حالی آن‌ها سبب خوش‌حالی‌های معنوی در عالم دنیا برای شما بشود. یعنی آن‌ها دست به دعا برمی‌دارند و برای شما دعا می‌کنند. اساتید، معلمین، همسایه‌ها، پدر، مادر، اجدادتان، امام راحل، شهدا، همه را در ثواب دو ماه عزاداری برای اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم شریک کنید.
امام صادق(ع) : هرکس این سوره را در هر شب جمعه بخواند ؛ کفاره گناهان مابین دو جمعه خواهد بود...🌾 [متن سوره رو هم گذاشتیم که راحت تر باشید و بخونید...🍃] 🖇 🖇 🖇 •┈┈••••✾•✨🌕✨•✾•••┈┈•