پروانه های وصال
#رمان_آنلاین زن ، زندگی، آزادی قسمت سی و هشتم: دخترها بالای پله ها ایستادند و بعد از چند دقیقه درب
#رمان_آنلاین
زن، زندگی، آزادی
قسمت سی و نهم:
سحر از جا بلند شد ، ناگهان الی به صدا درآمد و گفت: ببخشید کریشا خانم اگر دندونمون را پر کرده باشیم اینم شامل اون فلزات میشه؟!
کریشا لبخندی زد و گفت: خوب شد گفتید و با سرعت به سمت میز رفت، کشوی میز را باز کرد و کاغذی را بیرون آورد و همانطور که دنبال یک اسم میگشت گفت: اشکال که داره، اما نه برای همه تان ،صبر کنید...و بعد با نگاهی به دخترها گفت: سحر...سحر کدومتون هستین...
سحر که سر جایش خشکش زده بود گفت: سحر منم، چیزی شده؟!
کریشا به طرف سحر آمد و گفت: ببینم تو دندون پر کرده، یا پلاتین توی بدنت نداری که؟!
سحر سری به نشانهٔ نه تکان داد و گفت: نه شکر خدا سالمم و دندون هام هم طبیعی هستند..
کریشا لبخندش پررنگ تر شد و گفت: این خوبه! حالا چیز فلزی که همراهت نیست؟
در این هنگام الی به وسط حرف کریشا پرید و گفت: اما من دندونم را پرکردم، سارینا هم من من کنان گفت: منم دندون پر کرده دارم
کریشا نگاهی به سخر کرد و گفت: شما اشکال نداره، سحر مهم بود که مشکلی نداره...
سحر ساعت دستش را دراورد و به طرف کریشا داد و گفت: فقط همین..
کریشا ساعت را گرفت و به سحر اشاره کرد که وارد اتاق شود.
درب اتاق گر چه کم عرض بود اما مشخص بود که چند لایه و محافظت شده است.
وارد اتاق شد، اتاقی ساده و کوچک که تنها وسیله داخل اتاق ، جالباسی بود که سمت راست در، به دیوار چسپیده بود.
روی جالباسی چهار کیف که محتوی بسته های لباس بود، آویزان بود و جالب تر از همه این بود که روی هر کیف اسم دخترها نوشته شده بود.
سحر مشغول تعویض لباس شد، داخل بسته پک کامل لباس بود که اتفاقا اندازهٔ اندازه هم بود ،انگار چندین بار به طور دقیق اندازه گرفته شده بود و بعد مختص سحر دوخته شده بود
کت و دامن کرم رنگی که جلوهٔ زیبایی به سحر میداد، سحر خودش را داخل آینهٔ قدی که کنار جالباسی داخل دیوار تعبیه شده بود، نگاهی انداخت، شال کرم رنگ را هم روی سرش انداخت و زیر لب گفت: فکر همه چی را هم کردند و میدانستند انگار ما مسلمانیم و با زدن این حرف یاد صحنهٔ اغتشاشات افتاد و آرام گفت: انهم چه مسلمانی!!!
بعد وارد اتاقکی شد که تنها در داخل اتاق بود ، همانطور که کریشا گفته بود ،یک دقیقه آنجا ماند و با بلند شدن بوق از اتاقک خارج شد و از اتاق بیرون آمد.
به محض بیرون آمدن، کریشا به الی اشاره کرد که داخل اتاق شود.
الی که انگار با دیدن تیپ جدید سحر به وجد آمده بود، چشمی گفت، جلو آمد و قبل از رفتن به اتاق با دو دستش دست های سحر را گرفت و همانطور که بوسه ای از گونهٔ سحر میگرفت گفت: چه خوشگل شدی عزیزم
و بلافاصله سرش را کنار گوش سحر اورد و آرام تر گفت: جان الی نگهش دار یادگار مادرمه و سحر حس کرد، الی چیزی را در دستش جای داده..
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
یامهدی ریپورتم نمیتونم پی ویتون چیزی بنویسم: #تقویت_عزت_نفس 63 🔶 چون ما دارایی ارزشمندی همراه خودم
یامهدی ریپورتم نمیتونم پی ویتون چیزی بنویسم:
#تقویت_عزت_نفس 65
⭕️ اگه پولت رو در راه خوبی خرج نکردی حتما در راه دشمنان خدا خرج خواهی کرد...
مثلا طرف ثروتمنده ولی پولش رو برای اربعین خرج نمیکنه! اتفاقا میبینی که خرج آنتالیا و خرج دشمنان خدا میکنه... دنیا همینه...
👈🏼 این قاعده هست در دنیا...
اگه مهربانیت رو در راه خدا خرج نکردی حتما برای دشمنان خدا مهربانی خواهی کرد..
🔺 اگه ورزش نکردی گرفتار تنبلی و راحت طلبی میشی! خیییلی ساده...
به نظر بنده که این موضوع خیلی هولناک هست...
🔺 ماها فکر میکنیم اگه برای خدا کار نکردیم نهایتا بیکار بودیم!
ما باید خودمون رو مجبور کنیم به جهاد در راه خدا. ما باید خودمون رو به مبارزه با نفس مجبور کنیم.
یک لحظه نباید از خودمون غافل بشیم... تا غافل بشی ابلیس بغلت میکنه و با خودش میبره...
✅ عزممون رو جزم کنیم و هر لحظه با اراده قوی خودمون رو مجبور به کسب خوبی ها کنیم. این مسیر اصلی تقواست...
💠
🔅#امام_کاظم علیهالسلام:
✍️ جاهِدْ نَفْسَكَ لِتَرُدَّها عَن هَواها، فإنَّهُ واجِبٌ علَيكَ كجِهادِ عَدُوِّكَ؛
💠 براى بازداشتن نفْس خود از خواهشهايش با آن مبارزه كن كه مبارزه با نفْس، همچون مبارزه با دشمنت، بر تو واجب است.
📚تحفالعقول: ۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️لحظه اصابت پهپاد یمنی به ساختمانی در تلآویو
سخنگوی نیروهای مسلح یمن:
تلآویو را با پهپاد جدید «یافا» هدف قرار دادیم.
این پهپاد قابلیت عبور از سامانههای رهگیر را دارد و رادارها نمیتوانند آن را شناسایی کنند.
بانکی از اهداف در فلسطین اشغالی داریم.
در پاسخ به کشتارهای دشمن به اجرای عملیات علیه آنها ادامه میدهیم.
در #شب_جمعه #محرم ۱۴۴۶ #طوفان_الاقصی
🔴هرچی از یزیدیان شنیدیم،
از جماعت مدعی زندگی و آزادی دیدیم!! به یاد شهیدان
آرمان علی وردی و روح الله عجمیان
#امام_حسین #تاسوعا #عاشورا