فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زندگی جاریست,
🌿مانند ابشار زیباست,
🌸خدای تو خدای عشق است
🌿خدای مهربانی وزیبائی است ..
🌸خدای دوستی ونور وشکوفه است
🌿امروز .ترس از موانع نداشته باش
🌸نگرانی از اینده ..
🌿بیماری وفردائی که هرگز نخواهد امد
🌸پلی برای زندگی دیگران باش
🌿از لبخند خودت از نگاه مهربانت
🌸از کلام دلگرم کننده ات واز صمیمیتت
🌿روز آنها را بساز که
🌸همه نیاز به محبت دارند
🌿چون گلها
🌸مظهر عشق و زیبائی باش
🌸دوشنبه تون به زیبایی طبیعت
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼تقدیم با بهترین آرزوها
🎊براتون دعا میکنم
🌼امروزتون
🎊متبرک به نگاه خدا
🌼قلبتون مملو
🎊از مهربانی
🌼آرزوهاتون برآورده
🎊دعاهاتون مستجاب
🌼دوشنبه تون آروم
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🚩
احباللهمناحبحسینا
خدا دوست میدارد
هرکس #حسین را دوست دارد
وعده دیدار ...
#اربعین
#کربلا
#زیارت_امام_حسین
🏴🚩
🥀🍃
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
چهل روز از عاشورا تا اربعین
📖 قرائت #زیارت_عاشورا
با نوای علی فانی، هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
🌷«روز سی و پنجم »
🗓 شروع چله ؛ 1403/04/26
🏴 محرم 1403
خروس
می گویند مردی ، خروسی خرید و به خانه برد. وقتی وارد شد ، همسر جوانش ، سر و رویش را پوشاند و نهیب زد: ای مرد! غیرتت چه شده است؟ روزها که تو نیستی ، آیا من باید با این خروس که جنس مخالف است ، تنها بمانم؟ خروس را بیرون ببر و از هر که خریده ای به او بازگردان!
مرد ، خوشحال از این که ...
زن چنان پاکدامنی دارد که حتی از خروس هم دوری می کند ، به بازار برگشت و خروس را به فروشنده اش که پیر مرد دنیا دیده ای بود پس داد.
پیرمرد که ماوقع را شنید ، گفت: اشکالی ندارد؛ من خروسم را پس می گیرم ولی برو درباره زنت بیشتر تحقیق کن! کسی که درباره یک خروس چنین می کند ، لابد ریگی به کفش دارد و می خواهد رد گم کند.
⚫️⚫️⚫️⚫️
☘️داستانی واقعی ☘️
💠دانشجو بود، دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….
💠از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره) هم دیدار داشته باشن...
از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…
💠وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت، بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم…
💠منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن… درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…
💠یه لحظه تو دلم گفتم: حمید، میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!! تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!
💠خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم وایسادم
💠از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن، اما به هرحال قبول کردن…
💠اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن حمید... حمید… حاج آقا باشماست
💠نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…
من رسیدم خدمتشون که
آهسته در گوشم گفتن:
❣️👈یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی
⚫️⚫️⚫️⚫️
همین الان میخوام
یه روز مامانم اومد خونه، گفت زود باش. پرسیدم چی رو؟ گفت سورپرایزه! مبلها و فرش و میز ناهارخوری و کلاً دکور خونه رو تو ده دقیقه عوض کرد و زنگ در رو زدن. هول شد از خوشحالی. گفت چشماتو ببند. چشمامو بستم. دستمو گرفت برد دم در. در رو باز کرد. گفت حالا چشماتو باز کن. چشمامو باز کردم دیدم یه پیانو یاماها مشکی، همونی که ده سال قبلش هزار بار رفته بودم از پشت ویترین دیده بودمش دم در بود. حالا نمیدونم همون بود یا نه. اما همونی بود که من ده سال قبل واسه داشتنش پرپر زده بودم. خیلی جا خورده بودم. گفت چی میگی؟ گفتم چی میگم؟ میگم حالا؟ الان؟ واقعاً حالا؟ بیشتر ادامه ندادم. پیانو رو آوردن گذاشتن اون جای خالیای تو خونه که مامان خالی کرده بود. من هم رفتم تو اتاقم. نمیخواستم بزنم تو پرش. ولی هزار بار دیگه هم از خودم پرسیدم آخه حالا پیانو به چه درد من میخوره!؟ من که خیلی سال از داشتنش دل کندم. ده سالی تو خونمون خاک خورد و آخرش هم مامانم بخشیدش به نوه عموم.
یه روز اولین عشق زندگیم که چهارده سال ازم بزرگتر بود، رفت فرانسه، اون جا با یه زن فرانسوی که چند سال ازش بزرگتر بود ازدواج کرد. منم که نمیخواستم قبول کنم از دست دادمش شروع کردم واسه خودم داستان ساختن. ته داستانم هم اینطوری تموم میشد که یه روزی بر میگرده، وسط داستان هم اینجوری بود که داره همه تلاشش رو میکنه که برگرده. این وسطا هم گاهی به من از فرانسه زنگ میزد و ابراز دلتنگی میکرد. بعد از هفت سال خیالبافی دیدم چارهای ندارم جز اینکه با واقعیت مواجه شم. شروع کردم به دل کندن. من هی دل کندم و هی خوابش رو دیدم که برگشته. دوباره دل کندم و باز خوابش رو دیدم که برگشته، تا اینکه بالاخره واقعاً دل کندم! چند سال بعدش تو فیس بوک پیدا کردیم همو. اومد حرف بزنه، گفتم حالا؟ واقعاً الان؟ من خیلی وقته که دل کندم!
یه دوستی داشتم کاسه صبرش خیلی بزرگ بود. عاشق یه پسری شده بود که فقط یک ماه باهاش دوست بود. اون یک ماه که تموم شده بود، پژمان رفته بود پی زندگیش و سایه مونده بود با حوضش! بعد چند سال یه روز بهش گفتم دل بکن. خودت میدونی که پژمان برنمیگرده. گفت ولی من صبر میکنم. هر کاری هم لازم باشه میکنم. یک سال بعد رفت پیش یک دعانویس. شش ماه بعدش با پژمان ازدواج کرد. اون روزا دوست بیچارهام خیلی خوشحال بود. به خودم گفتم حتماً استثنا هم وجود داره! دو سال بعدش شنیدم که از هم جدا شدن. پیداش کردم. خیلی عصبانی بود. پرسیدم چی شده؟ گفت پژمان اونی نبود که من فکر میکردم. گفتم پژمان همونی بود که تو فکر میکردی، ولی اونی نبود که الان میخواستی. پژمان اونی بود که توی اون روزا، همون چندسال قبل تو میخواستی که باشه، و وقتی نبود، باید دل میکندی!
⚫️⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 فاطمه هداوند ملی پوش تیم ملی دوچرخه سواری سرعت:
#کربلا
🔺در کنار جمعی از قهرمانان ورزشی به عشق #امام_حسین علیه السلام در راهپیمایی #اربعین حسینی شرکت کرده ایم.
🔸اضافه آمدن پول و مواد غذایی نذری
⁉️ نذورات و احساناتی که مردم میدهند گاهی محدود به مصرف آن در روزهای خاصّی مثل تاسوعا و عاشورا میکنند اگر پول و غذا اضافه بماند آیا میتوان در جای دیگر یا روزهای آینده استفاده کرد؟
✅ باید پول یا غذا را به صاحبش برگردانند یا برای استفاده در مکان یا روزهای دیگر اجازه بگیرند و اگر برگرداندن یا اجازه گرفتن ممکن نیست، باید در نزدیکترین مورد به نیت #نذر کننده و اهدا کننده مصرف شود. #محرم #امام_حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طارق سویدان: جسارتم را ببخشید، اما همه ما در #غزه شکست خوردیم، جز شیعیان... #طریق_الاقصی
⚠️ سعودی ها از این جملات بسیار عصبانی شدهاند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨❗️هشدار هشدار
این ویدیو بسیار مهم میباشد
دجال در پیاده روی #اربعین به کمین نشسته است
📲حتماببینید و منتشر کنید تا از انحراف دیگران جلوگیری بشه
🪧#امام_حسین #کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری جدید از لحظهٔ وقوع انفجار ساعاتی قبل در تلآویو
#اسماعیل_هنیه #شهید_اسماعیل_هنیه #خونخواهی_هنیه_عزیز
🔴در محبت به همسر هم امام حسینی شویم
🔹امام حسین (علیهالسلام) در توصیف علاقه بسیار خود به رباب چنین سروده است:
لعمرک اننی لا حب دارا تکون بها سکینه و الرباب
احبهما و ابذل جل مالی و لیس لعاتب عندی عتاب
به جانت سوگند! خانهای را که سکینه و رباب در آن باشند، دوست دارم. آن دو را دوست دارم و اکثر ثروتم را در این راه میبخشم و سرزنش ملامتگران در حقم بجا و شایسته نیست.
🔹بسیار به جاست که در جامعهای که خون امام حسین باعث زندگی و پویاییاش شده است، ابعاد دیگر شخصیت امام حسین هم باعث حفظ قوام و افزایش عواطف زوجین شود. بعید است در جامعهای که امام حسین درمنظومهی فکری ان جامعه به محبت همسر و بخشش اموالش به همسر افتخار میکند؛ در خانهی شیعیان #امام_حسین مشکلات عاطفی بیداد کند. همین گونه مثل امام حسین همسرداری کنیم، بانوان خانه هم مثل رباب باوفا و اهل ایثار میشوند.
منبع:
۱_طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۱۱، ص۵۲۰، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷. #اربعین ۱۴۴۶ #کربلا
✍عالیه سادات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀خــــــدا رحمتت کند سید بزرگوار...
✨#شهید_رئیسیِ عزیز
🌺اگر امسال #اربعین، با دعــــــای شما... ✨به حرم، شــــــاه عشق، راهــــــم داد
💚در کــــــنار عمودهــــــا در راه
💫جایـــــتان یک سلام خواهم داد...#امام_حسین