eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
21.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥐 ۱ عدد تخم مرغ سه چهارم لیوان ماست ۱ ق م شیره انگور نصف لیوان روغن کنجد یا روغن زیتون ۳ لیوان آرد کامل گندم که دارای سبوس است ۱ بسته ۱۰ گرمی بگینگ پودر (معا‌ل ۲/۵ ق چ) ۱ ق م سرکه (انگور یا سیب) ۱ ق چ سر صاف نمک مواد داخلش👇 هر پنیری به دلخواه داخل فیلم از پنیر کاشار رنده شده استفاده شده ولی شما میتوانید از پنیر سفید صبحانه یا پنیر پیتزا استفاده کنید. مواد رومال👇 ۱ ق غ شیره انگور ۱/۵ فنجان چایخوری آب (معادل سه چهارم لیوان فرانسوی) کنجد بوداده @parvaanehaayevesaal ♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😋 مواد لازم: پیاز🧅 گوشت چرخ کرده 🥩 فلفل دلمه ای🫑 هویج🥕 کلم سفید نمک و فلفل سیاه 🌶🧂 خمیر یوفکا @parvaanehaayevesaal ♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سلام دوستان گل و عزیزم چطورین... این آییس پک خونگی عالی و بی نظیره حتما درست کنید عالیه مواد لازم برای دو لیوان دو عدد موز بستنی دو لیوان شکلات صبحانه یک ق غ گردو دو ق غ پسته دو ق غ @parvaanehaayevesaal ♡♡ ჻❥⸙😋⸙❥჻♡♡‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_نود_سوم🎬: چندین ماه از جشن باروری زمین گذشته بود، بعضی مردم اعتق
🎬: کاهنه که مستاصل شده بود بعد از تعویض لباسش به سمت اتاق کاهن اعظم رفت، تقه ای به در زد، کاهن اعظم که در زدن کاهنه را خوب می دانست، صدایش را بلند کرد و گفت: بیا داخل کاهنه... کاهنه داخل اتاق شد، اتاقی بزرگ با وسایلی زیبا که کمتر کسی در عمرش دیده بود، سرش را پایین انداخت و بعد از یک سلام آهسته با من و من گفت: ببخشید جناب کاهن اعظم که بی موقع مزاحم شدم، آخه...آخه... کاهن اعظم از روی صندلی چوبی خود که پشتی بلند داشت برخاست و همانطور که دورا دور کاهنه قدم میزد گفت: آخه چی؟! چه می خواهی کاهنه؟! رنگ رخسارت چرا اینگونه است، به نظرم بیمار شده باشی... کاهنه آب دهنش را قورت داد و گفت: من هم درست برای همین خدمتتان آمدم، مدتی ست که حالم دگرگون است، احساس می کنم باید تنها باشم، تنهای تنها...یعنی جایی باشم که فقط خودم باشم و ایشتار بزرگ، باید تمام توانم را صرف عبادت و تقدیس ایشتار کنم تا روحیه ام باز شود و این التهاب روحی کمی آرام گیرد... کاهن اعظم که انگار همه چیز را می دانست و با نگاه تیزش تا عمق جان کاهنه را می دید ، روبه روی کاهنه ایستاد و‌ همانطور که دست پهن و بزرگش را روی شانه کاهنه می گذاشت گفت: آری می دانم! انسان گاهی به تنهایی نیاز دارد، خصوصا کاهنه که روحی لطیف دارد، گاهی باید خودش باشد و ایشتار و بعد لبخندی مرموزانه زد و ادامه داد: نگران چیزی نباش، باغ باصفایی بیرون شهر است، از آن معبد است و کسی در آن نیست و فقط گهگاهی من برای تلطف روح به آنجا می روم، تو را همراه کنیزکی معتمد به آنجا می فرستم، تا هر وقت که خواستی بدون مزاحمت دیگران، در آنجا بمان و هر روز کنیزک را به شهر بفرست تا مایحتاجت را از معبد بستاند و برایت آورد و هر وقت احساس کردی که روحیه آمدن به معبد را داری، من بی صبرانه منتظر آمدنت هستم و بعد صدایش را آرام تر کرد و ادامه داد: در ضمن، تندیسی از خدایگان ایشتار در آنجا هست، تو باش و خدایت، دیگر چه می خواهی؟! و بعد سر درگوش کاهنه برد و ادامه داد: اگر موضوع دیگری هست به من بگو، من رازدار خوبی هستم... کاهنه که انگار باری گران از دوشش برداشته باشند در حالیکه دستپاچه شده بود گفت: نه....نه...خدایگان ایشتار سایه شما را از سرمان کم نکند که اینقدر به فکر من هستید. کاهن اعظم سری تکان داد و گفت: به اتاقت برو و وسایلت را جمع کن، تا ساعتی دیگر تو به همراه کنیز و یک غلام که راهنمای تو خواهد بود به باغ می روید. کاهنه باز هم تشکر کرد، حسی به او می‌گفت که کاهن اعظم کاملا بر آبرو ریزی که او به بار آورده واقف است و چون می داند در این مورد پای خودش هم مانند دیگر کاهنان گیر است، شرایط را جوری مهیا کرده که کسی از این داستان بویی نبرد. کاهنه و کنیزک به همراه غلامی که راهنمای آنها بود، در حالیکه روی خود را پوشانیده بودند بر اربه ای نشستند و به سمت خارج از شهر حرکت کردند ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_نود_چهارم🎬: کاهنه که مستاصل شده بود بعد از تعویض لباسش به سمت ات
🎬: ماه ها بود که کاهنه ساکن باغ باصفایی که پر از انواع درختان میوه بود و بیرون شهر قرار داشت، شده بود و تنها ندیمه اش، کنیزکی بود که کاهن اعظم همراه و ملازمش کرده بود. کاهنه سعی می کرد با طلا و لباس و زر و زیورهایی که به کنیزک می داد، دهانش را ببندد تا او که رابط کاهنه با دنیای خارج بود، به کسی از وضعیت کاهنه چیزی نگوید و خبر این بارداری ناخواسته و بچه ای که پدرش مشخص نبود کیست، به بیرون درز پیدا نکند و البته کنیزک هم هرازگاهی به کاهنه اطمینان خاطر می داد که راز او را در سینه نگه می دارد ولی کاهنه همیشه با دیده شک به کنیزک نگاه می کرد. زمان به سرعت می گذشته و بالاخره وقت وضع حمل کاهنه رسید و کاهنه نفهمید دو زنی که در زمان وضع حمل به کمک کنیزش آمده بودند چه کسی بودند، زنانی که انگار کاهنه را نمی شناختند و شاید برایشان مهم هم نبود که او چه کسی هست. کاهنه پسری گوشت آلود با صورتی که رنگش به کبودی میزد به دنیا آورد و فردای روزی که پسرش به دنیا آمد، کاهنه درباره آن دو زن قابله از کنیز سوال پرسید و کنیز به او اطمینان داد که آن دو زن چیزی از هویت کاهنه نمی دانند و با طلا دهانشان را بسته است، اما کنیزک نگفت آنهمه طلا از کجا آورده که به قابله ها بدهد؟! و اصلا چرا کنیزک باید چنین فداکاری در حق کاهنه انجام دهد و هر چه که کاهنه در این مورد، سوال می کرد،کنیز جواب را به آینده موکول می نمود. حالا نزدیک دو ماه از زایمانش گذشته بود و کاهنه هنوز اسمی برای پسرش انتخاب نکرده بود، پسری که آنقدر پستان مادر را در دهان میمکید که شیر پستان کم میشد و به خون می نشست و او خونابه را انچنان با اشتها می خورد که انگار از شیر مادر لذیذتر به جانش می نشست و کاهنه از این رفتار کودک که بسیار متفاوت با کودکان دیگر بود غرق تعجب میشد. در یکی از همین روزها، صبح زود که کاهنه مشغول شیردادن به طفل بود، کنیزک با هول و ولا داخل ساختمان سنگی باغ شد و یک راست به طرف اتاق کاهنه آمد و گفت: بانوی من! خودتان را مرتب کنید و‌لباسی در خور بپوشید که میهمانی عالیقدر داریم... کاهنه اخمهایش را در هم کشید و گفت: میهمان؟! آنهم برای من؟! چه کسی ست این میهمان؟! کنیز لبخندی زد و گفت: اندکی صبر کنید، تا لحظاتی دیگر خودتان او را میبینید. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_نود_پنجم🎬: ماه ها بود که کاهنه ساکن باغ باصفایی که پر از انواع د
🎬: کاهنه از جا بلند شد، طفل را روی تخت گذاشت و دستی به موهایش کشید و لباسش را مرتب کرد و می خواست خودش را در آبگینه ای که دوره اش از نقره بود و روی طاقچه اتاق بود نگاه کند که صدای سرفه کسی از پشت سرش آمد، با دستپاچگی به عقب برگشت و هیکل درشت کاهن اعظم را در چارچوب در دید. کاهن اعظم با لبخندی که بر دهان گشادش نشانده بود، نگاهی به کاهنه کرد و سپس نگاهش به سمت طفل روی تخت افتاد. کاهنه با لحنی لرزان گفت: س...سلام...خوش آمدید...م...من نمی دانستم.... کاهن اعظم بدون اینکه حرفی بزند به سمت تخت رفت و گفت: اوه اوه، پس این پسر پهلوان معبد اینجاست... لحن کاهن اعظم طوری بود که تمام احساس شرمساری کاهنه بابت داشتن چنین فرزندی را بر باد داد و گفت: غلام شماست! نمی دانستم که شما هم خبر دارید.. کاهن اعظم قهقه ای زد و گفت: تمام مدت دورادور زیر نظرت داشتم و مراقبت بودم تا سلامتت به خطر نیافتد. کاهنه با حالتی خجالت زده تشکر کرد، کاهن اعظم روی تخت کنار بچه نشست و بچه را روی دست گرفت و گفت: اسمی برایش انتخاب نکردی؟! کاهنه سرش را به دو طرف تکان داد و گفت: هنوز نه! اما خودم نامی برایش... کاهن اعظم اجازه نداد حرف کاهنه تمام شود و گفت: نامش را«ساراگن» می گذارم، من نوری عظیم در چهره ساراگن میبینم او آینده ای درخشان دارد و بعد صدایش را بالا برد و گفت: آهای غلام! صندوقچه را داخل بیاور... کاهنه با تعجب حرکات کاهن اعظم را نگاه می کرد، غلامی با صندوقچه ای در دست که مشخص بود سنگین است داخل شد، صندوقچه را گوشه اتاق گذاشت و با اشاره کاهن اعظم بیرون رفت. کاهنه که کلا دهانش باز مانده بود می خواست چیزی بگوید که کاهن اعظم گفت: شما هم بیرون بروید، باید برای ساراگون مراسمی در تنهایی اجرا کنم، دایه ای هم برای شیر دادن به او همراه آورده ام و شما ای کاهنه، از امروز به معبد برمی گردید و ساراگون بدون اینکه کسی از وجودش با خبر شود در همینجا پرورش می یابد و زمانی که به قدرت تشخیص رسید باید تحت تربیت مستقیم خودم مناسک معبد را آموزش ببیند. کاهنه باور نداشت که اینچنین لطف خدایان شامل حالش شده و نمی دانست اینهمه لطف کاهن اعظم از کجا نشأت می گیرد اما بی شک این لطف زیر سر ابلیس بود... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده 82 💢 مثلاً شما آقایی که وقتی خانمت یه اشتباهی انجام میده ناراحت میشی و به فکر
83 🔸 از همسرت انتقام نگیر! 💢 چیه؟ میخوای به خدا بگی آدم بی رحمی هستی؟!😒 تو بد اخلاقی میکنی که بزنی؟ نزن... خدا میزنه دیگه...! چیه؟ همسرت قرار بوده کامت رو شیرین کنه اما نکرده؟☺️ ✅ خب اشکالی نداره. خدا هزار تا راه دیگه برای چشوندن این شیرینی برات داره... 😊❤️💞 ✔️ مثلاً توی شغلت موفقت میکنه. 💵 ثروتت رو چند برابر میکنه. بچه های نازنین بهت میده و... 🌺 یه آدم حسابی میذاره توی زندگیت تا "لذت ایمان" رو بچشی... 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا میدانید چرا مچ پا و دست و دکمه مانتو ها در مد جدید باز است پس خواهش میکنم که این ۴ دقیقه کلیپ که ارزش دیدن رو برای حفظ شخصیت انسان دارد را ببینید تا بیشتر آگاه شوید. نشر_حداکثری لااقل بدانیم که چه می کنیم. @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ ماجرای بانوی شهیده «صیانه ماشطه» که پس از ظهور امام زمان (عج) به دنیا رجعت می‌کند و جزو خدمت کنندگان به آن حضرت خواهد بود. 🏷 @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شیخ نعیم قاسم: قتل عام 43 هزار نفر و مجروح شدن 100 هزار نفر در دنیا را تکان نمی‌دهد؟ 🔹‌دبیر کل : حمله به اردوگاه ها و کشتن کودکانی که در کوچه و خیابان بازی می کردند دنیا را نمی لرزاند؟ 🔹‌باید با وحشی گری های آنها روبرو شویم و مطمئنا این روبرو شدن درد و هزینه دارد. @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻شهید سید ابراهیم رئیسی عزیز: در گوشت و پوست و استخوان یک،یک ملت‌ها و مردم این منطقه جای گرفته و از بین رفتنی نخواهد بود @parvaanehaayevesaal
🟢موفقیت درکارها حضرت رضا (ع) می‌فرمایند: در همه موفقیت‌ها بگویید: ✨اللهم سلم و تمم✨ 🔸این دعا نیست که نیاز باشد مدام آن را تکرار کنید بلکه یک جمله علمی است، یک درخواست علمی است. یعنی خدایا در این کار عافیت قرار بده و آن را کامل‌تر کن. خانه خریدید، جایی استخدام شدید بگو خدایا شکر و بگو [ اللهم سلم و تمم ] این دستور حضرت رضا (ع) است. 🌴آیت‌الله‌فاطمی نیا(ره) ┄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @parvaanehaayevesaal
😢 تصویری که تحت عنوان وصیت نامه شهید منتشر شده است در این وصیت نامه شهید سنوار خطاب به رزمندگان حماس گفته است: از اسرا به خوبی محافظت کنید و نگذارید آنها آسیب ببینند و به هیچ عنوان آنها را تا زمان دستیابی به اهداف مذاکرات تبادل نکنید. @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این کلیپ رو به تموم کسانی که روی صندلی نماز میخونن برسونید! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @parvaanehaayevesaal 🔥❖═▩◕✿ஜ⬤⎈⬤ஜ✿◕▩═❖‌🔥 ان شاءالله 3 انجام شود
🔸خداوند بنده سحرخیز را در آخرت شگفت زده می کند؛ رواياتی که از آل محمد (صلی الله عليه و آله و سلم) در فضيلت سحرخيزی و نماز شب رسيده است عقل ها را حيران می کند و از بس که آن فضيلت بزرگ و زياد است باور کردنش مشکل به نظر می آيد. 📚 رساله لقاء الله نوشته عارف بزرگوار @parvaanehaayevesaal 🔥❖═▩◕✿ஜ⬤⎈⬤ஜ✿◕▩═❖‌🔥 ان شاءالله 3 انجام شود
🔻کسی که به خواندن نماز شب موفق می شود اگر بتواند آن را به نافله و نماز صبح وصل کند که نماز صبح در اول وقت خوانده شود، بسیار به جا خواهد بود 🔻 و مستحب است که پس از نماز صبح، مشغول دعا و تعقیبات شود که روزی و فراخی آن بسیار مؤثر است و در صورت امکان از خواب بین الطلوعین پرهیز کند؛ زیرا کراهت دارد. 📚نماز شب، معراج شب زنده داران نویسنده: عباس رحیمی @parvaanehaayevesaal 🔥❖═▩◕✿ஜ⬤⎈⬤ஜ✿◕▩═❖‌🔥 ان شاءالله 3 انجام شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@parvaanehaayevesaal 🔴جمله طلایی دبیرکل جدید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ نعیم قاسم: به شما بشارت می دهم این ما هستیم که افسار اسراییل را نگه میداریم و به طویله اش بر میگردانیم. اندکی صبر کنید. @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁شب چه زیباست ✨سکوتش ، آرامشش 🍁ستارگانش ، آسمانش ✨و چه زیباتر خلوت باتو 🍁که به آرامش میرسم ✨خـدایـا... 🍁زیبایی مـاه و ✨ستارگان و آرامش 🍁شب را نصیب ✨دوستان و عزیزانم بگردان شبتـون زیبـا و در پنـاه خدا 🍁 @parvaanehaayevesaal 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸با یاد تو ✨عشق و شور، معنا دارد 🌸در محضر تو، حضور معنا دارد ✨آوای خوش نیایش صبحدمان 🌸هنگام طلوع نور، معنا دارد ✨باتوکل به اسم اعظمت 🌸آغازمیکنیم روزمان را ✨الـهـی به امیـد 🌸روزی سرشـار از برکت @parvaanehaayevesaal 🌸🍃
سـ🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 🗓 امروز پنجشنبه ☀️  ۱۰ آبان   ١۴٠۳  ه. ش 🌙  ۲۷ ربیع الثانی   ١۴۴۶  ه.ق  🌲 ۳۱ اکتبر  ٢٠٢۴    ميلادی @parvaanehaayevesaal 🍁🍂