eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
21.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_سوم🎬 حضرت ابراهیم پیامبری اولوالعزم بوده و ماموریتی جهانی
🎬: حالا قوم سدوم یا همان لوط به عذاب خداوند دچار شده بود، ابلیس از اینکه اجتماعی از بنی بشر را به عمق جهنم فرستاده بود در پوست خود نمی گنجید، او همزمان با سردارانش به بقیه نقاط زمین که جمعیتی در آنجا بود آمد و شد داشتند تا کم کم و به نوبت مردم روی زمین را گمراه و اهل عذاب گردانند. حالا ابلیس متوجه شده بود که خداوند اراده کرده و به ابراهیم امر نموده تا نماینده ای به سمت ایران بفرستد، پس او هم سردارانش را جمع کرد تا دست به کار شوند و مردم آن دیار را فریب دهند. در زمان حضرت ابراهیم، هنوز خبری از آریایی ها نبود و این قوم سالیان بعد به ایران مهاجرت کردند و اینک مردم ایران که اقوام مختلفی بودند و مهم ترین آنها کادوسیان بودند، در حاشیه رود ارس و دریای کاسپین(خزر) ساکن بودند. در حدیثی از مولا علی ست که ایران آن زمان را چنین توصیف نموده است: همانا گواراترین آب ها، پر آب ترین رودها و آبادترین شهرها در این منطقه قرار داشته است. خداوند به ابراهیم وحی نمود که گویا گناه و بت پرستی در این ناحیه اوج گرفته و به ایشان مأموریت داد تا نماینده ای از جانب خود به سمت کادوسیان بفرستد تا آنها را از راه خطایی که می روند باز دارد. در این هنگام حضرت ابراهیم یکی از یارانش را که مدتها زیر نظر او تعلیم دیده و تربیت شده بود و پیغمبری از پیامبران الهی بود، به نام «جاماسب» را به سمت ایران فرستاد. قبل از اینکه جاماسب به سمت ایران حرکت کند، شخصی به نام جمیل بار سفر بست تا اوضاع آنجا را بررسی کند پس از اورشلیم به سمت ایران و قومی که به «اصحاب الراس» مشهور بودند، حرکت نمود. جمیل مدتها در راه رسیدن به سمت ایران بود و بالاخره در روزی از روزهای بهار و ماه اردیبهشت به شهری از شهرهای اطراف رود ارس رسید. وارد شهر شد، به هر کجا که چشم می انداخت اثری از آثار و نعمتی از نعمات خدا را می دید، درختان سر سبز و گلهای رنگارنگ، چشمه های زلال و جوشان و گله های پروار و مردمی که در جوش و خروش بودند. جمیل که خسته از سفری طولانی بود و تشنگی در جانش افتاده بود، صدای شر شر آب را شنید و به سمت صدا حرکت کرد تا خود را به نزدیک ترین چشمه و آبی گوارا برساند و گلویی تازه کند و با آبی خنک به سرو صورتش صفا دهد. بعد از کمی پیاده روی بالاخره چشمه ای را که در کنار درخت بلند صنوبر بود دید و بر سرعت قدم هایش افزود و خیلی زود خود را به چشمه رساند. قبل از اینکه دست به آب چشمه ببرد، کنار درخت صنوبر ایستاد و نگاهی به قد برافراشته و شاخسار سرسبزش کرد و سری تکان داد و همانطور که لبخند میزد فرمود: خدایا شکرت به خاطر تمام نعمت هایی که به ما ارزانی داشته ای در این دنیا بهشتی زیبا خلق کرده ای اما ما بندگان غفلت زده ایم و سپس نگاهی به اطراف کرد، برایش خیلی جالب بود، انگار این درخت صنوبر مرکز شهر بود زیرا خانه های مردم با فاصله ای معین و دایره وار دور تا دور این درخت برپا شده بودند و اگر کسی از بالا نگاه می کرد کاملا متوجه نظم عجیب این شهر پیرامون آن درخت و چشمه زیرش میشد. جمیل کوله بارش را کنار درخت گذاشت و روی زانو نشست دستانش را کنار هم آورد و درون چشمه برد، آبی گوارا داخل دستانش جای گرفت و آن را بالا آورد و می خواست از آب بنوشد که ناگاه با صدای مردی که انگار به طرف او می دوید بر جای خود خشکش زد، آن مرد فریاد می زد: چه میکنی غریبه؟! چرا به حریم خداوند تعرض می کنی؟! چرا چشمه مقدس را با دستانت آلوده کردی، همانا تو مستحق بدترین مجازات ها هستی. جمیل با تعجب از جا برخواست و رو به آن مرد که حالا مردمی دیگر دورش را گرفته بودند و به سمت درخت و جمیل حرکت می کردند گفت: مسافرم، تازه از راه رسیدم، لبانم خشکیده بود و توانم از دست رفته بود، گفتم جرعه ای آب... ناگاه مردم بدون آنکه بگذراند او حرفش را بزند برسرش ریختند و در چشم بهم زدنی او را در بند کردند. ادامه دارد... 📝به قلم:طاهره سادات حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_چهارم🎬: حالا قوم سدوم یا همان لوط به عذاب خداوند دچار شده
🎬: جمیل دربند مردم بود بی آنکه بداند چه گناهی مرتکب شده است و هر کسی با هر چه در اختیار داشت بر او می تازاند یکی با دست بر سرش میزد، یکی لگد حواله اش می کرد و آن دیگری با چوب به جان او افتاده بود. جمیل همانطور که دستانش را سپر سرش کرده بود فریاد زد: شما را به خدایی که می پرستید مرا رها کنید، من خطایی نکردم حتما شما مرا با خطاکاری دیگر اشتباه گرفته اید. همان مرد که اولین بار او را دیده بود گفت: رهایت کنیم؟! حاشا که چنین کنیم، تو را باید به دربار حاکم شهر فروردینار ببریم تا خودش عقوبت تو را مشخص کند، کسی که حرمت آستان خدایان را بشکند، مستحق مرگ است جمیل هراسان گفت: کدام حرمت شکنی؟! من در این شهر غریب هستم و از راهی دور آمده ام به من بگویید چه خطایی از من سر زده که خود نمی دانم. مردم بدون آنکه به او پاسخی دهند، او را کشان کشان به سمت عمارت حاکم که در نزدیکی همان درخت صنوبر بود بردند، ساختمانی زیبا و باشکوه که جمیل تا به حال به چشم خویش ندیده بود. نگهبان عمارت با دیدن جمعیت جلو آمد و گفت: چه شده؟! این فلک زده چه کرده که چنین او را در بند نمودید و تازیانه می زنید؟! همان مرد اول جلو آمد و گفت: او به ساحت خدایمان توهین نموده و دست در چشمه مقدس برده بود که ما دیدیمش و مجال فرار به او ندادیم و اینک برای تعیین مجازاتش به نزد حاکم آوردیمش. نگهبان سری تکان داد و گفت: دیر آمدید! مگر نمی دانید فردا موسم جشن است و حاکم این شهر به دعوت حاکم اردیبهشتار عزم سفر کرده و به شهر اردیبهشتار رفته تا در جشن حضور یابد، باید صبر کنید تا حاکم بیاید. آن مرد گفت: پس این مجرم را بگیر و در جایی زندانی کن... نگهبان نگاهی به چهره جمیل کرد و شانه ای بالا انداخت و گفت: صبر کنید سر دسته نگهبانان که برای بدرقه حاکم رفته است برگردد، این مرد را به او تحویل دهید. در این هنگام سر و صدای مردم به عنوان اعتراض بلند شد و نگهبان به ناچار قبول کرد و اتاقکی را که کمی دورتر بود نشان داد و گفت: فعلا در آنجا جایش دهید تا فرمانده از راه برسد. جمیل را داخل اتاقک انداختند و مردم متفرق شدند و نگهبان مشغول قفل کردن در بود که جمیل با حالتی که دل هر شنونده ای را به رحم می آورد گفت: ای مرد! جوانمردی به خرج بده و جرعه ای آب به من برسان، من نمی دانستم آن چشمه برای شما مقدس است از زور تشنگی به آن سمت رفتم و... نگهبان بی آنکه حرفی بزند به سمت در بزرگ عمارت رفت از روی سکوی کوچک سنگی کنار در، کوزه ای آب برداشت و به سمت اتاقک آمد در را باز کرد، کوزه را به دست جمیل داد و همانطور که جمیل کوزه آب را می گرفت به درخت صنوبر نگاهی انداخت، رو به روی درخت ایستاد و به درخت تعظیمی کرد و گفت: کسی که به خدایگان صنوبر بی احترامی کند مجازاتی سخت دارد و جمیل تازه متوجه شده بود که منظور از خدا در این سرزمین همین درخت صنوبر است، پس جرعه ای آب نوشید و گفت: اما من نمی دانستم آن درخت برای شما مقدس است در ضمن من دست درون آب چشمه بردم با صنوبر کاری نداشتم. نگهبان با عصبانیت به طرف جمیل برگشت و گفت: ای مردک نام خدای ما را با احترام بیاور، تو می خواستی از چشمه مقدس که مختص خدایگان صنوبر است آب بخوری، همانا سر چشمه این آب از چشمه دوشاب«روشن آب» در شهر اسفندار است و فقط و فقط خدایان باید از آب این چشمه استفاده کنند و بعد چشمانش را ریز کرد و‌گفت: چگونه باور کنم نفهمیدی که این درخت قد کشیده که اطرافش را خیمه ای محکم دایره وار در برگرفته، جایگاه خداست؟! جمیل با شنیدن این حرف به سمت صنوبر نگاهی کرد، آه خدای من! این نگهبان راست میگفت و خیمه ای دایره وار با شعاع قریب به پنجاه متر دور این درخت را گرفته بود و فقط ورودی چشمه، دیواره خیمه نبود و اینک جمیل می دید که اصلا به این موضوع دقت نکرده است. جمیل جرعه ای دیگر از آب کوزه نوشید و می خواست چیزی بگوید که جلوی در عمارت حاکم جمعیتی مشاهده کرد گویی اینها هم تقاضایی داشتند. ادامه دارد. 📝به قلم:طاهره سادات حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
پروانه های وصال
#نکات_تربیتی_خانواده ۱۱۵ زندگی شیرین 💟 وقتی زندگی یه خانم شیرین بشه، تا یه ماشینِ عروس میبینه حسرت
116 🌺 وقتی ما به مجموع روایاتی که در زمینۀ وارد شده نگاه میکنیم میبینیم که مبنای بر اساسِ "پیشگیری از بیماری و تعادلِ بدن" از طریق👇 🔹مصرفِ غذاهای مناسب 🔹و انجامِ ورزش های مختلف هست. ✅ در واقع نظرِ اسلام اینه که "آدم اصلاً بیمار نشه که حالا بخواد بره پیش پزشک"😊 🔴 امّا حرفِ اینه که شما هر طور خواستی زندگی کن! 😒 🔺همینجوری لم بده روی مبلِ راحتی.🛋 🔺بذار همۀ کارات رو دستگاهها انجام بدن و خودتم یه جا بشین و استراحت کن. 🔺هرچی هم دلت خواست بخور! 🍔 🔺نترس هر موقع بیمار شدی برو پیش پزشک تا با داروهای شیمیایی درمانت کنه! 💉💊 🎗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سوال از دکتر جلیلی: 🔹 تکلیف ما در مورد وعده صادق ۳ چیست؟ ✔️ پاسخ دکتر جلیلی: 🔸 مطالبه جدی و بیشتر برای انجام «وعده صادق ۳» و جهت گیری منطقی در مقابل افرادی که بحث هایی مثل «تله جنگ» را مطرح می‌کنند. 🏷 @parvaanehaayevesaal
❇️ تشرف ملا ابوالقاسم قندهاری و جمعی از اهل سنت 🗂 قسمت اول: ☑️ فاضل جلیل ملا ابوالقاسم قندهاری فرمود: ▫️ در سال ۱۲۶۶، هجری در شهر قندهار، خدمت ملا عبدالرحیم (پسر مرحوم ملا حبیب اللّه افغان) کتاب هیئت و تجرید را درس ‌می‌گرفتم (این دو کتاب از دروسی است که سابقا در حوزه خوانده ‌می‌شد و الان هم کم و بیش آنها را می‌خوانند). عصر جمعه ای به دیدن ایشان رفتم. در پشت بام شبستان بیرونی او، جمعی از علماء و قضات و خوانین افغان نشسته بودند. بالای مجلس، پشت به قبله و رو به مشرق، جناب ملا غلام محمد قاضی القضات، سردار محمد علم خان و یک نفر عالم عرب مصری و جمعی دیگر از علماء نشسته بودند. بنده و یک نفر از شیعیان که پزشک سردار محمد بود، و پسرهای مرحوم ملاحبیب اللّه، پشت به شمال و پسر قاضی القضات و مفتی‌ها برعکس ما، یعنی رو به قبله و پشت به مشرق که پایین مجلس ‌می‌شد، به همراه جمعی از خوانین نشسته بودند. سخن در مذمت و نکوهش مذهب تشیع بود، تا به این جا کشید که قاضی القضات گفت: 🔹 از خرافات شیعه آن است که ‌می‌گویند: [حضرت ] م ح م د مهدی پسر[حضرت ] حسن عسکری [ (ع) ] سال ۲۵۵ هجری در سامرا متولد شده و در سال ۲۶۰ در سرداب خانه خود غایب گردیده و تا زمان ما هم هنوز زنده است و نظام عالم بسته به وجود او است. ▫️ همه اهل مجلس در سرزنش و ناسزا گفتن به عقاید شیعه هم زبان شدند، مگر عالم مصری، که قبل از این سخن قاضی القضات بیشتر از همه، شیعه را سرزنش ‌می‌کرد. او در این وقت خاموش بود و هیچ نمی‌گفت، تا این که سخن قاضی القضات به پایان رسید. در این جا عالم مصری گفت: 🔸 سال فلان، در مسجد جامع طولون، پای درس حدیث حاضر ‌می‌شدم. فلان فقیه حدیث ‌می‌گفت. سخن به شمایل [حضرت] مهدی [(ع)] رسید. قال و قیل برخاست و آشوب بپا شد. ناگهان همه ساکت شدند، زیرا جوانی را به همان شکل و شمایل ایستاده دیدند، در حالی که قدرت نگاه کردن به او را نداشتند. ▫️ چون سخن عالم مصری به این جا رسید، ساکت شد. بنده دیدم اهل مجلس ما همگی ساکت شده‌اند و نظرها به زمین افتاده است و عرق از پیشانی‌ها جاری شد! از مشاهده این حالت حیرت کردم. ✨ ناگاه جوانی را دیدم که رو به قبله در میان مجلس نشسته است. به مجرد دیدن ایشان حالم دگرگون شد. توانایی دیدن رخسار مبارکشان را نداشتم و مانند بقیه اهل جلسه بی حس و بی حرکت شدم. تقریبا ربع ساعت همه به این حالت بودیم و بعد آهسته آهسته به خود آمدیم. هر کس زودتر به حال طبیعی بر ‌می‌گشت، بلند ‌می‌شد و ‌می‌رفت. تا آن که همه جمعیت به تدریج و بدون خداحافظی رفتند. من آن شب را تا صبح هم شاد و هم غمگین بودم: شادی برای آن که مولای عزیزم را دیدار کرده‌ام، و اندوه به خاطر آن که نتوانستم بار دیگر بر آن جمال نورانی نظر کنم و شمایل مبارکش را درست به ذهن بسپارم. (ادامه دارد) ⬅️ برکات حضرت ولی عصر(عليه السلام)، صفحه ۷۳ 🏷 @parvaanehaayevesaal
🌠☫﷽☫🌠 🔻چهارشنبه‌ی فتح 🔹شرایط منطقه و عالم به گونه‌ای است که نه تنها ایران و جبهه‌ی مقاومت، بلکه تمام دنیا منتظر سخنان «امام‌خامنه‌ای» هستند؛ مدیری توانا در عرصه‌ی جهانی و استاد تبدیل بحران‌ها به فرصت‌ها برای مستضعفان عالم! 🔹تحلیل‌هایی که این روزها و خصوصاً بعد از سقوط دمشق در سراسر دنیا گفته و نوشته شد جز مواردی معدود، بسیار متناقض و بعضاً گمراه‌کننده‌ بود تا جایی که نه تنها فضا را برای مخاطبان‌شان شفاف‌ نکرد، بلکه بر ابهامات و دلهره‌ها و ناامیدی‌های آنها نیز افزود! 🔹اکنون نیاز به «فصل‌الخطاب»ی است که دوست و دشمن به درایت و صراحت و صداقتش ایمان دارند؛ کسی که خنکای سخنانش، همواره مرهمی است بر آتش دل مظلومان و ستم‌دیدگان! 🔹«آقا» چه خواهند گفت؟ 🔻آنچه از نگاه ایشان و شرایط عالم می‌توان «حدس‌زد»، موارد زیر است: 🔸۱) تاکید چندباره بر اهمیت موضوع فلسطین به‌عنوان مسأله‌ی نخست دنیای اسلام و عدم‌تغییر سیاست راهبردی جمهوری اسلامی در حمایت از مردم مظلوم آن؛ 🔸۲) بشارت قرص و محکم بر پیروزی نهایی و نزدیک جبهه‌ی حق؛ حتی محکم‌تر از سخنرانی‌های گذشته! 🔸۳) بیان شرایط لازم برای پیروزی جبهه‌ی مقاومت و توجه‌دادن به عوامل شکست این جبهه؛ 🔸۴) خط‌ونشان اساسی برای اسرائیل و خصوصاً آمریکا؛ 🔸۵) تحلیل شرایط منطقه و جبهه‌ی مقاومت به‌ویژه وضعیت و احتمالاً شکوه‌ای درددل‌گونه از ماجرای بشار؛ مثل آنچه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) با اندوه فراوان بعد از دیدن شمشیر زبیر فرمود! 🔸۶) تاکید تام و تمام بر توانمندی نیروهای مسلح در عرصه‌ی باور و میدان. 🔸۷) تأکید بر نقش مهم «مردم ایران» در رقم‌زدن «پیروزی نهایی» با شناخت و انجام وظایف ملی و تمدنی. ⏺نکته: آنچه قطعاً در سخنان ایشان شنیده نخواهد شد، ابراز سستی و ناامیدی و شکست خواهد بود! بیان شرایط و علائم ظهور و مطالبی از این‌دست که این روزها فراوان دیده و شنیده شد، به نظر جایی در کلام‌شان نخواهدداشت. ⏹باید «این چهارشنبه» منتظر یکی از مهمترین سخنرانی‌های «امام‌خامنه‌ای» در طول ۳۵ سال زعامت‌شان باشیم. @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سفیر در دمشق: در آینده به میدان نبرد گروه‌های مختلف و برخی کشورها تبدیل خواهد شد. @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر عراقچی درباره علت اصلی غافلگیری ارتش سوریه ⏪ ارتش سوریه، بیشتر اسیر یک جنگ روانی شد تا جنگ واقعی در میدان! فضاسازی‌هایی که در فضای مجازی شکل گرفت، موجب کاهش انگیزه‌های ارتش سوریه شد! ✍احسنت آقای عراقچی؛ ایکاش این صحبت‌ها را به رئیس‌جمهور هم منتقل کنید تا بلکه در این بحبوحه جنگ مرگ/زندگی منطقه‌ای، از خواب آشفته‌ای که جریان نفوذ برای ایشان و مملکت ما دیده‌اند، بیدار شود! حالا حکمت این که رهبری و جریان دلسوز، اینقدر اصرار بر قانون‌مند کردن فضای مجازی و ایجاد موانع حداکثری بر سر سکوهای آمریکایی_اسراییلی دارند، برایتان مشخص شد؟ به همکاران‌تان در دولت بگویید که مطابق اسناد سازمان ناتو، بستر اصلی بعنوان مادر جنگها در همین شبکه‌های اجتماعی است که ول و رها بودن آنها، دست دشمن را برای ضربه در بزنگاه، بازتر می‌کند! لذا ارتش ، ابتدا ذهنش فتح شد و سپس زمینش! @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻یک کامیون حامل سربازان صهيونيستی در شمال نوار مورد هدف رزمندگان مقاومت قرار گرفت و بالگردها در حال تخلیه كشته ها و مجروحان هستند. @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در حسرت لحظه‌ی خوش آزادی در آرزوی شکفتن در شادی ای شام سیاه! در پی صبح سپید از چاله درآمدی به چاه افتادی @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 وای بر پدر ومادرایی که هفت سال اول به بچه نمیفهمونن که عاشقشن استاد_پناهیان 🌙@parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀خواندن تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها باعث وسعت وقت می شود استاد_عالی @parvaanehaayevesaal
🌱 بین_الطلوعین ساعتی_از_ساعات_بهشت امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: هر کسی که سوره‌هاى توحید، قدر و آیه الکرسى را هرکدام یازده مرتبه پیش از طلوع آفتاب بخواند، از خسارت هاى مالى محفوظ می‌ماند. ذکر و عبادت خدا بین نماز صبح و طلوع آفتاب، حتی از سفر‌های تجاری در جلب روزی موثرتر است در برای عملیاتی کردن و دعا برای جبهه مقاومت در @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 جواب محکم حجت الاسلام حامد کاشانی به خانم بلاگر بی تجربه 🎙️حجت الاسلام کاشانی @parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁آرامش آسمان شب ✨سهم قلبتان 🍁و خداوند ✨روشنى ِ بى خاموشِ 🍁تمـام لحظه هايتــان باشد ✨در این شب زیبای پاییزی 🍁آرزو دارم... ✨"غیر از خدا 🍁محتاج کسی نشوید" شبتون بخیر 🍁🍂 @Parvaanehaayevesaal 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ای که با نامت جهان آغاز شد 💫دفتر ما هم به نامت باز شد 🌸دفتری کز نام او زیور گرفت 💫کار آن از چرخ بالاتر گرفت 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 💫 الــهـــی بــه امــیــد تـــو @parvaanehaayevesaal 🌸🍃
سـ🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 🗓 امروز سه شنبه ☀️  ۲۰ آذر   ١۴٠۳  ه. ش 🌙  ۸ جمادی الثانی  ١۴۴۶  ه.ق  🌲 ۱۰ دسامبر   ٢٠٢۴    ميلادی @parvaanehaayevesaal 🍁🍂
‍ مناجات صبح 🌺 🍃 🌺 خداوندا 🙏 همه آنچه که برایم مقدر فرمودی زیباست 🌸 تو را بر اینهمه زیبایی سپاس می گویم🙏 خواهش های نیکم را برآور🙏 و هدایتت را بیش از پیش نصیبم گردان 🙏 تا با آن در امری که در آن به سوی تو ، قدم گذارده ام به توفیق رسم 🙏 بی شک ، تو بسیار مهربان ترینی🙏 آمین یا اَرْحَمَ الرّاحِمین 🙏 ای مهربان ترین مهربانان 🙏 @parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 زندگی تون 💫متبرکــــ و منـــوّر به نور 🌺صلوات بر 💫حضرت محمد ص 🌺و خاندان پاک و مطهرش 💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌺وَ آلِ مُحَمَّدٍ 💫وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @parvaanehaayevesaal 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا