eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
21.3هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
#حدیث 💚پیامبر رحمت ص : ❣دعای مادر از موانع اجابت دعا می گذرد. 📗مشکات الانوار۲۷۲ ‌‌‌‌
: ↫◄ بعضی‌ها گمان می‌كنند در دستگاه خدا هم می‌شود زرنگی كرد خيال می‌كنند اگر یک نمازی بخوانند و روزه‌ای بگيرند و محاسن بگذارند و انگشتر عقيق دردست كنند اهل بهشت هستند و ديگر هر كاری كردند مهم نيست! هر چقدر هم ظلم و ستم و ناحقی بجا آورند، مهم نيست! متأسفانه بعضی از متدینین اعمال نیک خود را با گناهان از بين می‌برند! تا از مسجد و هيئت به منزل می‌آید با همسر و فرزندان بدخلقی می‌كند و تن آنها را می‌لرزاند! به مؤمنین تهمت می‌زند و غيبت می‌كند و ..... عزيزان سيئات با حسنات نمی‌سازد و آن را از بين می‌برد! بايد خيلی مواظب اعمال خود باشيم 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در حقیقت یعنی اینکه چیزی نسبت به کسی که شیعه باشد ذکر کنی که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضی نباشد 💕💕💕
♥️ (ع) فرمودند: 🌴مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ. 🍃 كسى كه صبر و شكيبايى او را نجات ندهد بى تابى او را از پاى در مى آورد. 📚 نهج البلاغه حکمت ۱۸۹ 💕💕💕
پروانه های وصال
،,#نهج_البلاغه #حکمت32 : و درود خدا بر او ، فرمود : نيكو كار، از كار نيك بهتر و بدكار از كار بد بد
»البلاغه : و درود خدا بر او ، فرمود : بخشنده باش اما زياده روى نكن ، در زندگى حسابگر باش اما سخت گير مباش. 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز پنج شنبه روزدرگذشتگان روزخیرات روزخواندن قران و فاتحه وصلوات برای اموات خدایا مسافران بهشتی مارا ببخش وبیامرز آمین
پروانه های وصال
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید #بوے_باران #قسمت_بیست_و_ششم #بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق •°•°•°• همه یکی
•°•°•°• گونه هام رنگ سرخی به خودشون گرفت. خجالت زده سرموپایین انداختم. همون موقع گارسون اومد و غذا هارو آورد‌. . نگاهی به سنگ قبرانداختم. اسم شهید محمد ضیایی خودنمایی میکرد. بالبخندی مملواز خجالت سرمو آروم انداختم پایینو آروم گفتم: +بااجازه پدرو مادرم وبزرگترا و شهدای این مزار...بله... (با بلہ گفتڹ بانوهمہ جاريخت بہم😥 بانواڹ ڪڸ بڪشند و دگراڹ ڪيف ڪنند😊😍) صدای صلوات از همه جای سالن میومد. مردم زیادی به تماشا ایستاده بودن. خودم و خواستیم که عقدمون کنار همون شهید گمنامی باشه که الان دیگه گمنام نیست.شهید محمدضیایی. واسطه عقد ما... چه حسه خوبی بود... بعد از تموم شدن مراسم، پدر همه مهمونارو دعوت کرد به یه رستوران. مهمونا رفته بودن و ماهم باشهید خداحافظی کردیم و راه افتادیم. درماشین و برام باز کرد: _بفرمایید عروس خانم. خجالت زده لبخند زدم و سوار شدیم. ماشین و روشن کردو راه افتاد. اما به سمتی که همه میرفتن نرفت! باتعجب نگاهش کردم و دیدم داره میخنده. +کجا میخوایم بریم؟ باهمون لبخند نگاهم کردو گفت: _داریم بدید‌ میکنیم😐😂 با تعجب و خنده گفتم : +فراااار؟ حالا کجا میریم؟😅 _حرم شاه عبدالعظیم😊 بالبخند نگاهش کردم واقعا نیاز بود... البته داداش کوچیکش باما بود با ماشین خودش. اومده بود عکس بگیره. وارد حرم که شدیم همه بالبخند نگاهمون میکردن و من پر از حس لذت بودم. تلفنش رو جواب داد: _سلام مامان +... _آره ما خودمون اومدیم حرم😊 +... _خواستم روز اول تنها باشیم 😊 +... _باشه چشم شماهم سلام برسون. +... _یاعلی. . زیارت کردیم و ناهار خوردیم. تو ماشین بودیم و در حال رفتن به سمت خونه. که نمیدونم چی شد فقط صدای بوق ممتد ماشین و... شوک بدی بهم وارد شده بود. و نگاه کردم سالم بود و فقط گوشه پیشونیش خراش کوچیکی برداشته بود. در سمت من باز نمیشد ومجبور شدم از سمت اون پیاده شدم. با چادر سفید و دست گل دور تادور ماشین و نگاه کردم. جلو بندی داغون شده بود. حرکاتم دست خودم نبود. رنگم مثل گچ شده بود. دست و پاهام سرد بودن. تازه یادم افتاد چی شده. بغضم ترکیدو از شدت ترس و اضطراب زدم زیر گریه. به سمتم دوید. سرمو تو آغوشش گرفت: _چیزی نیست خانوم چیزی نیست آروم باش... . ⬅ ادامه دارد... •°•°•°•
پروانه های وصال
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید #بوے_باران #قسمت_بیست_و_هفتم #بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق •°•°•°• گونه ه
•°•°•°•. نمیتونستم  اتفاقی که افتاده رو هضم کنم. و همین بر شدت گریه ام اضافه میکرد. داداشش که پشت سر ما بود سریع اومد و به کمک ماشین و کشوندن کنار گاردریل. ومن همینطور بهت زده نگاهشون میکردم. چندساعتی طول کشید تا پلیس بیادو صورت جلسه کنه. خسته شده بودم و به این فکر میکردم که چرا روز عقد من باید اینطور بشه آخه؟ به گفته داداشش وخودش یه ماشین پیچید جلومون و باعث شد ما منحرف بشیم. خدایا شکرت که سالمیم. تمام کارا رو کرده بودن و ماشین و بکسل کردن و بردن تعمیرگاه و بعد از اون ورم رفتیم خونه. همین که از در وارد شدیم تا پیشونیه رو دیدن و اینکه دیدن با ماشین خودمون نیستیم خیلی هل کرده بودن. لبخندی زدو تمام ماجرا رو تعریف کرد. بماند که چقد تو سرو صورت خودشون زدن وچقد خداروشکر گفتن. یه اسپندم دود کردن... . دوهفته اس از عقدمون میگذره. هرچی میریم جلوتر به عروسی مون نزدیک تر میشیم استرسم بیشتر میشه. تمام کارا رو کردیم.از خونه و جهاز گرفته تا لباس عروسو ماشین و ارایشگاه. توی اتاقم نشسته بودم و خیره شده بودم به روتختی گل گلیم.عاشق رنگ و طرحش بودم. زمینه آبی فیروزه ای و رنگ گل گلیش... خودمم یه لباس بااین طرح و رنگ داشتم... یاد دانشگاه افتادم😭 باید بعداز عروسی حتما ادامه بدم. تصویر زهرا تو ذهنم نقش بست. چقد دلم براش تنگ شده بود.... نمیدونم از چیزی خبر داره یانه اما مطمئنا از دستم خیلی ناراحته. باید دعوتش کنم... تصمیم گرفتیم که برای عروسی یه کار غیرمنتظره کنیم... گوشیم زنگ خورد. بود: +جانم _سلام عزیزم☺ +سلام آقایی خسته نباشی🙈 _ممنونم... زنگ زدم بهت بگم که اون کارم حل شده همه چی آماده است... باخوشحالی جیغ کشیدم: + وااای توروخدا😍 چه عالییی _اره خیلی خوب شد😊 من فعلا باید برم. شب میبینمت +باشه. قربانت یاعلی _یاعلی . _میتونی چشماتو باز کنی😊 آروم چشمامو باز کردم و با بهت به خودم خیره شدم... چقد تغییر کرده بودم... صدای در اومد.ارایشگر سریع شنلمو انداخت سرم و باشیطنت گفت:اول رونما بگیر از شادوماد😉😊 و فیلم بردار وارد شدن. صدای قدم هاشو که به سمتم میومد رو شنیدم. قلبم تند میزد و کف دستم عرق کرده بود. شنلو آروم بالا زد. چشمای آبیش از همیشه آبی تر بودو میدرخشید. لبخندمهمون لباش بود. آروم و ناگهانی بوسه کوتاهی به پیشونیم زد. و زیر گوشم زمزمه کرد: _... . . ⬅ ادامه دارد... •°•°•°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردی که قصد ازدواج داشت بـه یـک بـنـگـاه ازدواج مـراجـعـه کــرد کـه روی آن نـوشـتـه شـده بـود: "بـنـگـاه هـمـسـریـابـی" مـرد در را بـاز کـرد و وارد اتـاقـی شـد کـه دو در داشـت.... روی یـکـی از آنـهـا نـوشـتـه شـده بـود "زشـت" و روی دیـگـری "زیـبــا" در زیـبــا را فـشـار داد و وارد اتـاق شـد.... دو در دیـگــر دیـد,روی یـکـی نـوشـتـه شـده بـود "کـدبـانـو" و روی دیـگـری "شـلـخـتـه" او از در کـدبـانـوی خـوب وارد شـد.... در آنـجـا دو در دیـگــر بـود کـه روی یـکـی "جـوان" و روی دیـگـری "پـا بـه سـن گـذشـتـه" نـوشـتـه شـده بـود.... از در جـوان وارد شـد... تـه اتـاق آیـنـه ی دیـواری بـزرگـی دیـده مـی شـد کـه روی آن نـوشـتـه شـده بـود: ""بـا چـنـیـن ادعــا و تـوقـعـاتـی بـهــتــر اسـت اول خـودتـان را در آیـنـه نـگــاه کـنـیـد 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌چاپلوس‌ها همانند دوست هستند؛ همانطوری که گرگ‌ها به سگ‌ها شباهت دارند!
همیشه نباید حرف زد گاه باید سکوت کرد حرف دل که گفتنی نیست !! باید آدمش باشد کسی که با یک نگاه کردن به چشمت تا ته بغضت را بفهمد ...! 💕💕💕
🌸مادر یعنی: ناز هستی در وجود 🌸مادر یعنی:یک فرشته در سجود 🌸مادر یعنی: یک بغل آسودگی 🌸مادر یعنی: پاکی از آلودگی 🌸مادر یعنی: هدیه ی مرد از خدا 🌸مادر یعنی:همدم و یک هم صدا 🌸مادر یعنی: عشق و هستی؛ زندگی 🌸مادر یعنی: یک جهان پایندگی 🌸مادر یعنی:لطیف؛ فصل بهار 🌸مادر یعنی:زندگی در لاله زار 🌸مادر یعنی: عاشقی؛ دلدادگی 🌸مادر یعنی: راستی و سادگی 🌸مادر یعنی: عاطفه؛ مهر و وفا 🌸مادر یعنی: معدن نور و صفا 🌸مادر یعنی: راز؛ محرم؛ یک رفیق 🌸مادر یعنی: یار یکدل؛ یک شفیق 🌸مادر یعنی: مادر مردان مرد 🌸مادر یعنی: همدم دوران درد 🌸مادر یعنی:حس خوش 🌸مادر یعنی: بوستانی پر نصیب 🌸مادر یعنی: باغهای آرزو 🌸مادر یعنی:نعمتی در پیش رو 🌸مادر یعنی: بنده ی خوب خدا 🌸مادر یعنی: نیمی از مردان جدا 🌸مادر یعنی: همسری خوب 🌸مادر یعنی: بهترین یار و رفیق 🌸مادر یعنی: انفجار نورها 🌸مادر یعنی: نغمه ی روح و روان 🌸مادر یعنی: ساز موسیقی جان 🌸مادر یعنی: مرهم هر خستگی 🌸مادر یعنی: بهترین وابستگی ❤️تقدیم به همه مادران عزیز ❤️ 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شب_جمعه_کربلا #حـسـیـن_جـان💔 شبهاے جمعه فاطمه ایوان کربلا با اشک مادرانه تو را مےزند صدا #شب_جمعست_هوایت_نکنم_میمیرم #شب_جمعه_حرمت_قبلگه_امت_شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام و با توکل به اسم اعظمت میگشاییم دفتر امروزمان را ان شاالله در پایان روز مُهر تایید بندگی زینت دفترمان باشد #بسم_الله_الرحمن_الرحیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭━═━⊰🍃🌼🍃⊱━═━╮ #حدیث_نور ✨حضرت محمد (ص) فرمودند: هرگاه يكى از شما برادرش را دشنام مى دهد، نبايد به ايل و تبار او و پدر و مادرش دشنام دهد، بلكه بگويد: تو بخيلى، تو ترسويى، تو دروغگويى! به شرط آن كه بداند او واقعا چنين است.✨