eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
21.5هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 فرصتی برای «رهایی از یأس» و «باور مهربانی خدا» ➖ برای ما که از عالم حضور و تقرّب دوریم، رمضان فرصتی است که خدا خواسته است به‌واسطۀ ضیافت، خود را به او نزدیک‌تر بیابیم. ➖ ما پس از هر معصیتی، فکر می‌کنیم از نظر خدا افتاده‌ایم و او دیگر ما را دوست ندارد، با هر گناه، خود را از رحمت خدا «مأیوس» می‌کنیم و راه بازگشت را به روی خود می‌بندیم. ➖ مهمانی رمضان می‌تواند باور ما را نسبت به مهربانی خدا و امید ما را به بهتر شدن، بیشتر نماید. 🌙 💕💚💕
❤️ (ع)فرمود: 🍃 براى هر چيزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است. 🌸 حلول ماه نزول قرآن، ماه پر خیر و برکت رمضان بر تمام مسلمانان جهان مبارک باد 💕💛💕 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
☆∞🦋∞☆ 🌿 بهترین ڪارے ڪه براے سوختـــــ گیرے انرژے مےتوانے انجام دهے، نماز خواندن استـــــ. وقتے با خدا صحبتـــــ ڪنے، تمام انرژےهاے منفے تو تخلیه و انرژےمثبتـــــ جایگزین آنها خواهد شد. 💕💙💕
☆∞🦋∞☆ رسول خدا (ﷺ) فرمود: رمضان ماهے استـــــ ڪه ابتدایش رحمتـــــ و میانه‏ اش مغفرتـــــ و پایانش آزادے از آتش جهنم. (بحار الانوار، ج 93، ص 342) 🌙 💕💜💕
🔴امام خامنه ای : ♦️ دعای روزهای دعای خوبی است، در آن چیزهای زیادی از خدا خواسته شده.نجات از مرض بی انگيزگی، نجات از نبود نشاط کار و غفلت، نجات از سخت شدن دل. اينها چيزهايی است که به ذهن ماها نميرسد که بيماری است بايد از خدای متعال نجات و شفای از اين مرضها را خواست. ۹۵/۳/۲۵ 💕💛💕
🏖شاهکار زندگی چيست؟ اين که در ميان مردم زندگی کنی ولی هيچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگويی، کلک نزنی و سوءاستفاده نکنی، اين شاهکار است. ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ" ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﻗﻀﺎﻭﺕ" ﻧﮑﻨﻴﻢ. ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ "ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ" يکدﻳﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ "ﺁﺯﺍﺭ" ﻧﺮﺳﺎنيم ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ" ﻋﻴﻮﺏ " ﺧﻮد ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ. ﺣﺘﯽ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺩﻭﺳﺖ" ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ،ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ "ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ. ﺁﺭی، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، شاهکار است. 💕🧡💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پادشاهی 2 شاهین گرفت، آنها را به مربی پرندگان سپرد تا آموزش شکار ببینند. اما یکی از آنها از روی شاخه ای که نشسته بود پرواز نمی کرد... پادشاه اعلام کرد هرکس شاهین را درمان کند پاداش خوبی می گیرد. کشاورزی موفق شد! پادشاه از او پرسید: چگونه درمانش کردی؟ کشاورز گفت: شاخه ای که به آن وابسته شده بود را بریدم! گاهی اوقات باید شاخه عادتها و باورهای غلط را ببریم تا بتوانیم آسوده و رها زندگی کنیم. 💕🧡💕
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند.. که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد... با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...! به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد. ایشان پرسیدند: چه کار می کردی؟ .... گفت: هیچ. فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟ گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)! آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟ گفت: نه! آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...! گفت: نه آقا اشتباه دیدید! سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟ گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین! این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت... تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: "من یاغی نیستم" 💕💜💕
نیروی سپاسگزاری در کنار تلاش و کوشش برای رسیدن به خواسته‌های‌تان می‌تواند سرعت رسیدن به آرزوهای‌تان را تسریع بخشد. می‌توانید خیلی راحت و با داشتن تصور و احساسی شکرآمیز از این که قبلا به آن آرزو دست یافته اید، به چیزهای زیادی دست یابید. نگران چگونگی تحقق این رویا نباشید، فقط تصور کنید که تحقق یافته است. ⚜هر چقدر بیشتر بتوانید شور و اشتیاق بیشتری صرف قدردانی‌تان کنید، سریعتر رویاهایتان را به حقیقت می‌رسانید و هر چه انرژی بیشتری صرف رویاهای خود کنید، زودتر به آن‌ها دست خواهید یافت. ⚜شکرگزاری معجزه میکند،قدردانی به خاطر هرچیزی باعث جذب هرچه بیشترآن به زندگی می شود،پس هر روز صبح به خاطر چیزهایی که طالب آنی زانو بزن و سپاسگزارباش 💕💙💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚داستان کوتاه نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد تا اینکه یک روز او با صاحب کار خود موضوع را درمیان گذاشت. پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند. صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد. سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد، از او خواست تا به عنوان آخرین کار، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد. نجار در حالت رودربایستی، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود. پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود. برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت، کار را تمام کرد. او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد. صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد. زمان تحویل کلید، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری! نجار، یکه خورد و بسیار شرمنده شد. در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد. یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد. این داستان ماست. ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد. گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم. اما اگر چنین تصوری داشته باشیم، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم. فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم، دیگر ممکن نیست. شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود. یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود. مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید. 💕❤️💕
💬 سوال: 🔰منظور از چيست؟ و كيفيت نيت روزه ماه رمضان چگونه است؟ ✅ پاسخ: ✍ مشهور مراجع عظام: روزه آن است كه انسان براي تذلّل و كرنش در پيشگاه خداوند عالم و انجام فرمان او با قصد قربت از اذان صبح تا مغرب از انجام كارهايي كه روزه را باطل ميكنند خودداري نمايد. (۱) براي‌ صحت روزه‌، شرط‌ است، اگر به‌ طور اتفاقي‌ از صبح‌ صادق‌ تا غروب‌ آفتاب‌ از خوردن‌ و نوشيدن‌ و جماع‌ اجتناب‌ ورزيد ولي‌ نيت‌ روزه‌ را نكرده‌ بود، چنين‌ روزه‌اي‌ صحيح‌ نيست. البته لازم نیست انسان نیّت روزه را به یا حتی از خود بگذارند، بلکه 👈 که برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کاری که روزه را باطل می کند، انجام ندهد، کافی است و برای آن که یقین کند تمام این مدت را روزه بوده، باید (مکارم، احتیاطأ) مقداری پیش از اذان صبح و مقداری هم بعد از مغرب از انجام کاری که روزه را باطل می کند، خودداری نماید. (۲) ✍ آیت الله مکارم شیرازی: روزه از عبادات است و لازم است با نیّت به جا آورده شود، در موقع نیّت لازم نیست به زبان بگوید، یا از قلب خود بگذراند همین اندازه که در نظرش این باشد که براى اطاعت فرمان خدا از اذان صبح تا مغرب کارهایى که روزه را باطل مى کند ترک نماید کافى است. _______ 📚 پی نوشت: ۱- رساله ۱۶ مرجع جلد ۱، قبل م ۱۵۵۰ ۲- توضیح المسائل ۱۶ مرجع، م ۱۵۵۰؛ العروه الوثقی، ج ۲، کتاب الصوم، فصل فی النیه؛ منهاج الصالحین، ج ۱، م ۹۷۰ و ۹۷۵؛ 💕💚💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک آش ترخینه خوشمزه 🌺🌺 👩‍🍳👩‍🍳〰〰〰〰〰〰👩‍🍳👩‍🍳
دستور و اندازه های مواد اش ترخینه👇👇👇 اش ترخینه🌺🌺 ترخینه هر تکه برای سه نفره عدس یک‌ فنجان لوبیا قرمز یک‌فنجان لوبیا چیتی یک فنجان نخود یک فنجان سبزی آش یک کیلو دوغ یک لیوان فرانسوی ادویه نمک مقدار لازم پیاز بزرگ یک‌عدد روغن میزان لازم حبوبات رو یک روز کامل خیس کنید دو بار آبش رو عوض کنید ،با آب ولرم و فلفل و ادویه و کمی روغن بپزید کامل ترخینه ها رو خیس کنید یک ساعت کافیه👌 پیاز نگینی رو سرخ کنید با زردچوبه بعد حبوبات پخته و ترخینه رو اضافه میکنیم ترخینه که پخت سبزی آش رو اضافه میکنیم به علاوه ی نمک و یک ربع اخر دوغ رو اضافه میکنیم و مرتب هم بزنید تا ته نگیره . نوش جون 👩‍🍳👩‍🍳〰〰〰〰〰〰👩‍🍳👩‍🍳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
🌺•••﷽•••🌺 📌 قسمت (١) #خطبه_متقين 👈🏼 نقل مى كنند يكى از ياران پرهيزكار امام عليه السّلام به نام ه
🌺•••﷽•••🌺 📌 قسمت (٢) 🔴 صفات والاى پرهيزکاران امام(عليه السلام) سخن را با ذکر سه صفت برجسته آغاز مى کند، مى فرمايد : 💠 «پرهيزکاران در اين دنيا صاحب فضايلى هستند: گفتارشان راست، لباسشان ميانه روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است» 🔷🍃 (فَالْمُتَّقُون فِيهَا هُم أَهْل الْفَضَائِل، مَنْطِقُهُم الصَّوَاب، وَ مَلْبَسُهُم الاِقْتِصَاد، وَ مَشْيُهُم التَّوَاضُع). 🖍ادامه دارد .... ✍🏻 شرح خطبه متقین بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
‍ #رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_چهلم "کارن" هیچ حسی نسبت به این دختری که کنارم نشسته بود و دیگه حالا
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🥀 پیتزا رو که آوردن با اشتها مشغول خوردن شدم اما لیدا فقط با پیتزا بازی بازی کرد. با سرخوشی بهش گفتم:چرا نمیخوری؟ بدون اینکه نگاهم کنه،گفت:میل ندارم. آخی طفلی زده بودم اشتهاشو کور کرده بودم. خندیدم و گفتم:بخور بابا باید عادت کنی به این رفتار من؟ با حرص گفت:کدوم رفتارت؟بی توجهی به نظراتم یا بی اهمیتی به خودم؟ _تقریبا جفتش. عصبی شد و محکم گفت:خجالت بکش ما تازه ازدواج کردیم.به جای اینکه همه توجهت به من باشه اینطوری رفتار میکنی؟ بینیمو خاروندم و سس ریختم رو پیتزام. _من همون روز اول شرایطمو گفتم تو هم با اغوش باز قبول کردی.دیگه بقیه اش دست خودته من نمیدونم. دستمال تو دستشو مچاله کرد و لبشو جوید. شاید یکم دلم به حالش سوخت اما باز زدم به در بیخیالی و پیتزامو خوردم. تموم که شد بلند شدم و گفتم:حیف پولی که واسه این پیتزا دادم تو نخوردی.از این ببعد حواست به میلت باشه هروقت نکشید بگو یکی سفارش بدم. بعد رفتم سمت پیشخوان و یک جعبه برای پیتزا گرفتم. پیتزا رو که گذاشتم تو جعبه اش رفتم سمت در که لیدا هم دنبالم اومد. سوار ماشین شدم و اونم نشست.حرکت کردم سمت خونه دایی. تا رسیدیم،لیدا سریع پیاده شد و رفت تو. منم رفتم تا سلام و عرض ادبی کرده باشم. دایی اومد جلو و روبوسی کردیم بعدشم زن دایی. عطا اومد باهام دست داد منم جعبه پیتزا رو گرفتم جلوش و گفتم:مال تو. خوشحال شد و رفت مشغول خوردن شد. زهرانبود چ جای خالیش بد تو ذوق میزد. پرسیدم:زهرا نیست؟ زن دایی گفت:چرا تو اتاقشه چند روزه از اتاقش بیرون نمیاد جز برای ناهار و شام. تعجب کردم از گوشه گیری زهرا. این دختر یه چیزیش بود.باید میفهمیدم. دیدم لیدا نیست و حدس زدم تو اتاقشه.باخودم گفتم زشته ازش دور باشم ناسلامتی ما زن و شوهریم. بااجازه دایی،رفتم تو اتاقش. نشسته بود رو تختش و سرش رو میون دستاش گرفته بود. روبروش روی صندلی چرخ دارش نشستم و نگاهش کردم. _پاشو برو بیرون کارن دیگه امروز به اندازه کافی اعصابمو خط خطی کردی. دستامو گذاشتم رو زانوهام و خم شدم سمت جلو. _چته تو لیدا؟میخوای به همه بفهمونی که باهم مشکل داریم؟میخوای مامان و بابات بفهمن بینمون چه خبره؟خیلی زشته دختر. _خواهشا بامن حرف نزن که حرفاتم خنجریه تو قلبم.من برای ازدواج با تو درحد سکته کردن خوشحال بودم اونوقت تو به خودت زحمت یک لبخند الکی رو نمیدی برای شاد کردن من. _واسه اینه که نمیخوام امیدوارت کنم. با بغض گفت:یعنی چی کارن؟پس من تو زندگی به شوهرم امیدوار نباشم به کی باشم؟ _صبرکن..درست میشه. اشکاشو پاک کرد وگفت:چی درست میشه؟بی محبتیای تو؟ _اره به محض اینکه حست کنم‌تو قلبم درست میشه. _اگه حس نکردی چی؟ _اونش دیگه به تو بستگی داره.الانم اشکاتو پاک کن من حوصله جواب پس دادن به خانواده تو رو ندارم. بلندشدم و با یک خداحافظی کوتاه از اتاق خارج شدم 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_چهل_و_یکم پیتزا رو که آوردن با اشتها مشغول خوردن
🥀 از کنار اتاق زهرا که رد شدم صدای هق هق گریشو شنیدم. یک لحظه انگار قلبم ریخت. چرا گریه میکرد؟این گریه کردن عادی بود یا نه؟کی تونسته بود اشک اون دحتر معصوم رو دربیاره؟ نمیدونم چی شد اما تو یک لحظه در اتاقشو باز کردم. دیدنش با اون چادر نماز سفید سر سجاده حال عجیبی بهم دست داد. تسبیح مرواریدی خوشگلی تو دستش بود و دستاشم رو به آسمون دراز بود. متوجه من نشده بود و داشت دردودل میکرد با خداش. با بغض گفت:خداجونم!هیچ کاری برای تو غیرممکن نیست این خواسته منم که اصلا کاری نیست. خواهش میکنم این حس لعنتی رو که چنبره زده تو وجودم و داره منو نابود میکنه،از دلم بکن. خدایا نزار این احساسی که دارم،باعث بشه گناهی که تاحالا نکردم،بکنم. گریه اش بیشتر شد و به سجده رفت. _خداجون تو همیشه یار و یاورم بودی.مونس لحظه های تنهاییم بودی. کسیو جز تو ندارم که ازش کمک بخوام.دستمو بگیر و تنهام نزار. این آزمایش بزرگیه..خیلی بزرگ بعد شروع کرد به ذکر گفتن. یک ذکری گفت که دل منم آروم گرفت باهاش. "الا بذکر الله تطمئن القلوب" خیلی ذکر قشنگی بود.زهرا رو هم آروم کرد. چه معجزه ای کرد همین دوسه کلمه. برای اینکه متوجه حضورم نشه آروم درو بستم و رفتم پیش دایی اینا. ازشون خداحافظی کردم و از خونشون رفتم بیرون. تو مسیر همه فکرم جای زهرا و اون ذکر قشنگش بود. زهرا دختر مقیدی بود و من تاحالا اشکشو ندیده بودم. اگه بحث دین و ایمونش نبود با اون ازدواج میکردم نه خواهرش. فقط انگار گریه های امروزش بدجور داشت عذابم میداد. چی انقدر ناراحتش کرده که اشکش دراومده؟ چه حسی داشت؟چه گناهی؟ واقعا گیج شده بودم و جواب سوالام رو نمیدونستم از کی بخوام؟ رسیدم خونه و ماشینو تو حیاط پارک کردم. از روزی کن خان سالار گفته بود تو این خونه آزادی من راحت تر شده بودم. دیگه قید و بندی تو خونه نداشتم.راحت میرفتم راحت برمیگشتم کسیم کار به کارم نداشت. هوا یکم سرد شده بود منم که سرمایی بودم سریع رفتم تو خونه. مادرجون مشغول بافتنی اش بود و کنار شومینه نشسته بود. رفتم پیشش و گفتم:سلام علیکم حال شما مادربزرگ؟ _به به پسر گلم.چطوری عزیزمادر؟ دستاشو بوسیدم و گفتم:خوبم.برای کی بافتنی میبافین؟ _یک شالگردن خوشگل برای تو و لیدا. لبخند محوی زدم و ازش تشکر کردم. رفتم تو اتاقم و لباسمو عوض کردم.روی تختم دراز کشیدم و انقدر اون ذکر رو تو دلم تکرار کردم که خوابم برد اونم چه خواب راحتی 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌺 مرد بیسوادے قرآن میخواند ولے معنے قرآن را نمیفهمید. روزے پسرش از او پرسید: چه فایده اے دارد قرآن میخوانے، بدون اینڪه معنے آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرڪن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممڪن است ڪه آب در سبد باقے بماند. 💭 پدر گفت: امتحان ڪن پسرم. پسر سبدے ڪه در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولے همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبے در سبد باقے نماند. پسر به پدرش گفت؛ ڪه هیچ فایده اے ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان ڪن پسرم. پسر دوباره امتحان ڪرد ولے موفق نشد ڪه آب را براے پدر بیاورد. براے بار سوم و چهارم هم امتحان ڪرد تا اینڪه خسته شد و به پدرش گفت؛ ڪه غیر ممڪن است...! 💭 پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد ڪه از باقیمانده هاے زغال، ڪثیف و سیاه بود، الان ڪاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: این حداقل ڪارے است ڪه قرآن براے قلبت انجام میدهد. ٭٭دنےا و ڪارهاے آن، قلبت را از سیاهے ها و ڪثافتها پرمیڪند؛ خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میڪند، حتی اگر معنے آنرا ندانی...!!٭٭ در ماه رمضان بهار قران بیشتر با کلام خدا انس بگیریم 💕❤️💕 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
❤️ (ع) می‌فرمایند: 🤲خواب روزه دار عبادت، 📿خاموشی او تسبیح، 🌺عمل وی پذیرفته شده 💐و دعای او مستجاب است. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
هدایت شده از پروانه های وصال
در لحظات افطار براے تمام گرفتاران و مریض داران و حاجت داران ڪه محتاج دعاے من و شما هستند دعا ڪنیم خدا در این لحظات به گوش است دعا براے تعجیل فرج آقا و مولایمان حضرت صاحب الزمان (ارواحنالتراب‌مقدمه‌الفدا) فراموش نشود. 💚‍ اللّهُمَّ لَكَ صُمنا و عَلى رِزقِكَ أفطَرنا 💛 فَتَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّمیعُ العَلیمُ 🌸تنتون سلامت طاعات و عباداتتون قبول حق باشه التماس دعا ✋
هدایت شده از پروانه های وصال
وقت افطار اگه لبخند فرشته‌ها رو دیدی یادت باشه خیلیا بیمارن خیلیا گرفتارن خیلیا قرض دارن فراموششون نڪن! برای دیگران دعا ڪنیم تا درحقمون دعا بشه طاعات و عباداتتون قبول باشه✋🌸
هدایت شده از پروانه های وصال
🌙 💫امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس كه در روز بسیار گرم براى خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مى‌گمارد تا دستبه چهره او بكشند و او را بشارت دهند تا هنگامى كه افطار كند.✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💕💕💕