🌷صلوات خاصه امام هادی علیهالسلام🌷
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلائِقِ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُورا يَسْتَضِيءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ.»
#امامهادیعلیهالسلام
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَج
〖🌸'!🖇 〗
بیایید با خدا زندگی ڪنیم'^^🖐🏻
نہ اینڪھ گاهی بہش سر بزنیم؛
تا با ڪسی زندگی نڪنی، نمیتونی اون رو بشناسے((:
باهاش اُنس بگیر🌱'!
یہ مدت شب و روز با ڪسی
زندگی ڪنی، بہش مأنوس میشی . . .
اگر با خدا اُنس پیدا ڪنی،
شدیداً بہش عݪاقمند میشی🌼•°
خدا تنہا اَنیسی است ڪھ
مأنوس خودش رو هیچوقت
تنہا نمیذارھ'💞
.
🕊| #استادپناهیان
🌼| #خدا_جانمـ
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
💕🧡❤️
هدایت شده از پروانه های وصال
قشنگه بخونید...
جای حیا در ما آدما کجاست...
🌴 حضرت آدم نشسته بود ، شش نفر آمدند ، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.
🌴به یکی از سمت راستیها گفت: «تو کیستی؟»
گفت: عقل
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: مغز
🌴از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: مهر
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: دل
🌴از سومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: ((حیا))💥
پرسید: «جایت کجاست؟»
گفت: چشم
🌴سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟»
جواب داد: تکبر
پرسید: «محلت کجاست؟»
گفت: مغز
گفت: «با عقل یک جایید؟»
گفت: «من که آمدم عقل میرود.»
🌴از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
جواب داد: حسد
محلش را پرسید.
گفت: دل
پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.»
🌴از سومی پرسید: «کیستی؟»
گفت: طمع
پرسید: «مرکزت کجاست؟»
گفت: چشم
گفت: «با حیا یک جا هستید؟»
گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»
وصـــــال
@parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🌹 @patvaanehaayevesaal💕
زنی که صاحب فرزند نمیشد؛ پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید: از خدا فرزندی صالح برایم بخواه...
پیامبر دعا میکند ، وحی میرسد که آن زن را بدون فرزند خلق کردم. زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند. با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد؟ او که بدون فرزندخلق شده بود!؟
وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر میکند، از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...
ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزويت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست! زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد. ای کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...
─┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─┅─
هدایت شده از پروانه های وصال
✍در_محضر_بهجت
بچه بودیم سفره پهن میشدوماسرگرم بازی،
سفره که ميخواست جمع شودمادر بانگرانی لقمه ميگرفت
.حالا سفره رحمت خداداردجمع میشود،
💥ای مهربانترازمادر؛
بیاوقبل ازجمع شدن سفره
لذت مهمانیت
را
بما بچشان💥
@parvsanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
💥
اگر انسان طالب معرفت باشد
در و دیوار ب اذن الله معلمش
خواهند بود💥
و گرنه ابوجهل هم در کنار پیغمبر
، ابوجهل است 💥
🖋آیت الله بهجت
@parvaanehaayevesaal💕
پروانه های وصال
❣هوالمحبوب... ♦️ #رمان_غروب_شلمچه ♦️ #قسمت_شانزدهم ♦️اسیر و زخمی از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی س
❣هوالمحبوب...
♦️ #رمان_غروب_شلمچه
♦️ #قسمت_هفدهم
♦️فرار بزرگ
حدود دو ماه بیمارستان بستری بودم ... هیچ کس ملاقاتم نیومد ... نمی دونستم خوشحال باشم یا ناراحت ... حتی اجازه خارج شدن از اتاق رو نداشتم .
دو ماه تمام، حبس توی یه اتاق ... ماه اول که بدتر بود ... تنها، زندانی روی یک تخت ...
توی دوره های فیزیوتراپی، تمام تلاشم رو می کردم تا سریع تر سلامتم برگرده ... و همزمان نقشه فرار می کشیدم ... بالاخره زمان موعود رسید ... وسایل مهم و مورد نیازم رو برداشتم ... و فرار کردم ...
رفتم مسجد و به مسلمان ها پناهنده شدم ... اونها هم مخفیم کردن ... چند وقت همین طوری، بی رد و نشون اونجا بودم ... تا اینکه یه روز پدرم اومد مسجد ...
پاسپورت جدید و یه چمدون از وسایلم رو داد به روحانی مسجد ... و گفت: بهش بگید یه هفته فرصت داره برای همیشه اینجا رو ترک کنه ... نه تنها از ارث محرومه ... دیگه حق برگشتن به اینجا رو هم نداره ... .
بی پول، با یه ساک ... کل دارایی و ثروت من از این دنیا همین بود ... حالا باید کشورم رو هم ترک می کردم ...
نه خانواده، نه کشور، نه هیچ آشنایی، نه امیرحسین ... کجا باید می رفتم؟ ... کجا رو داشتم که برم؟ ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
❣هوالمحبوب... ♦️ #رمان_غروب_شلمچه ♦️ #قسمت_هفدهم ♦️فرار بزرگ حدود دو ماه بیمارستان بستری بودم ... ه
❣هوالمحبوب...
♦️ #رمان_غروب_شلمچه
♦️ #قسمت_هجدهم
♦️بی پناه
اون شب خیلی گریه کردم ... توی همون حالت خوابم برد توی خواب یه خانم رو دیدم که با محبت دلداریم می داد دستم رو گرفت ..
سرم رو چرخوندم دیدم برگشتم توی مکتب نرجس ...
با محبت صورتم رو نوازش کرد و گفت:
مگه ما مهمان نواز خوبی نبودیم که از پیش مون رفتی؟ ...
صبح اول وقت، به روحانی مسجد گفتم می خوام برم ایران ...
با تعجب گفت: مگه اونجا کسی رو می شناسی؟ ... گفتم: آره مکتب نرجس ... باورم نمی شد
تا اسم بردم اونجا رو شناخت ... اصلا فکر نمی کردم اینقدر مشهور باشه
ساکم که بسته بود ... با مکتب هم تماس گرفتن ... بچه های مسجد با پول روی هم گذاشتن پول بلیط و سفرم جور شد ...
کمتر از یه هفته، سوار هواپیما داشتم میومدم ایران
اوج خوشحالیم زمانی بود که دیدم از مکتب، چند تا خانم اومدن استقبال من
نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ...
از اون جا به بعد ایران، خونه و کشور من شد
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خروش مردم ایذه در محکوم کردن اغتشاشات اخیر این شهر
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 تلخ و شیرین
خواجه ای غلامش را میوه ای داد. غلام میوه را گرفت و با رغبت تمام می خورد. خواجه، خوردن غلام را می دید و پیش خود گفت: کاشکی نیمه ای از آن میوه را خود می خوردم. بدین رغبت و خوشی که غلام، میوه را می خورد، باید که شیرین و مرغوب باشد.
پس به غلام گفت: یک نیمه از آن به من ده که بس خوش می خوری. غلام نیمه ای از آن میوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه قدری از آن میوه خورد، آن را بسیار تلخ یافت. روی در هم کشید و غلام را عتاب کرد که چنین میوه ای را بدین تلخی، چون خوش می خوری.
غلام گفت: ای خواجه! بس میوه شیرین که از دست تو گرفته ام و خورده ام. اکنون که میوه ای تلخ از دست تو به من رسیده است، چگونه روی در هم کشم و باز پس دهم که شرط جوانمردی و بندگی این نیست. صبر بر این تلخی اندک، سپاس شیرینی های بسیاری است که از تو دیده ام و خواهم دید.
📗 #مآخذ_قصص_و_تمثیلات_مثنوی
✍ بدیعالزمان فروزانفر
💕🧡💕
🔶️ حجة الاسلام شیخ جعفر ناصری:
🌴 اگر ما اهل مراقبه باشیم، از آن طرف، کمک ها و تأییداتی هست. ملائکه ای هم حتی برای بیدار کردن مؤمنان می آیند.
🌴 مدتی زمان میبرد تا یک نفر اهل نماز شب بشود. اگر این تاج را سر کسی گذاشتند و به او دادند، بالاخره صدایش هم میزنند.
🌴 حالا این صدا از کجا می آید؟ این ها الطاف خدا است که از درون دل مؤمن میجوشد و صدا را هم میشنود.
#نماز_شب
💕💛💕
هدایت شده از پروانه های وصال
خوشا آن کس که نیکی
حاصل اوست
پیاپی عشق یزدان در
دل اوست
خوشا آن کس که بعد
ترک دنیا
بهشت جاودانی منزل اوست
شبتون بخیر🌙
سلام صبح زیباتون بخیر ☕ 😊
سلامی به زیبایی عشق❤️
به طراوت لبخند😊
به روشنایی خورشید☀️
به سبزی غزل، به
رایحه مریم و شببو☺️
به شما دوستان جان🥰
#سلام_صبحتون_سرشار_از_مهربانی
🌷امام صادق ع:
«مَنْ قالَ بَعدَ صَلوةِ الْفَجْرِ و بَعدَ صَلوةِ الظُّهرِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و اَلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُمْ لَمْ یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ مِن اَلِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم؛
🌷امام صادق ع:
🌷هر کس پس از نماز صبح و نماز ظهر بگوید:
«اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم»،
از دنیا نمیرود مگر آن که قائم آل محمد (ص) را درک می کند.
📚 بحار الانوار ج۵۳ ص۱۷
💕🧡💕
به عشق حضرت حیدر، به عشق آلعلی
به عشق حضرت زهرا، به طلعتِ نبوی
همیشه ذکرِ لبانم به هرکجا این است
علی امامِ من استو منم غلامِ علی
#عید_غدیر
#عید_امامت_و_ولایت
#غدیر_نزدیک_است
#یااباصالح_المهدے_عج💚
اے يوسف زهرا! رخ از پرده عيان فرما
آخر نظر لطفے بر خلق جهان فرما
تا چند پريشانے بے روے تو ويرانے
اے گوهر رحمانے! رخساره نشان فرما
عالم همہ گلشن ڪن از نور تو روشن ڪن
چون روضہ رضوانے هر سوے و ڪران فرما
❤️ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ❤️
من اهمیت نمیدهم مردم چه میگویند، راهِ خودم را میروم و به موفقیت خودم فکر میکنم. مردم هم مثل من اشتباه میکنند، مردم هم مثل من گاهی ذهنشان آلوده به گیاههای هرز قضاوت میشود و گاهی فراموش میکنند همه چیز آنطور که از دور میبینند نیست.
مردم گاهی انسانهاییاند خسته، مردم گاهی کودکانیاند تشنهی کشف کردن، مردم گاهی آتشفشانی از خشم و بغض و اندوهاند و به من که رسیدند، بی هیچ دلیل و تمهیدی سر ریز میشوند! من مردم را میبخشم و از اشتباهاتشان عبور میکنم، چون خودم را با تمام احساسات متضاد و متفاوتی که دارم میشناسم و خودم هم بخشی از همین مردمم!!!
به قضاوتها و حرفها اهمیتی نمیدهم و زمانم را برای مسائل مهمتری پسانداز میکنم.
من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم،
من رویاهای زیادی برای رسیدن دارم،
و قلههای زیادی هست که میخواهم آنها را فتح کنم.
دغدغهی هیچ حرف و قضاوتی را نخواهمداشت،
که ارزش یک انسان، به هیبتِ همان دغدغههاییست که دارد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─