eitaa logo
پروانه های وصال
8.1هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
21.7هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حامد فخری‌زاده فرزند شهید فخری زاده: پدر می‌گفت تا وقتی من زنده هستم خواب به چشمان ترامپ و نتانیاهو نمی‌رود. : امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست گرامی باد.... لشکر مخلص خداست
🔴‏خبری که در لابلای اغتشاش ۵آذر گم شد و میتواند برگ برنده ایران در مذاکرات باشد دولت رئیسی برای اولین‌بار پس از ۱۰سال استارت شورای عالی فضایی ایران را زد و در این جلسه از رسیدن به مدار «ژئو» صحبت شد پس از یک دهه وقفه و عقب‌ماندگی در فضایی این بهترین خبری بود که شنیدم ‏ایران تابحال نتوانسته به مدار لئو برسد ولی با تاکیدات رهبرانقلاب برای دستیابی به این مدار مهم، تصمیم جدی دولت رئیسی شده است در اهمیت مدار ژئو همین بس که سرعت چرخش ماهواره در مدار برابر باسرعت زمین است و بهترین فرکانس به شمار میرود ‏تا الان روسیه، آمریکا، اروپا، چین، ژاپن و هند قادر به پرتاب ماهواره به مدارهای مئو و ژئو هستند و به امید خدا آینده برای ایرانیان است تبریک به
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙توضیحات سیدجواد هاشمی پس از اعتراض‎ها به فیلم شهر گربه‌ها 🔹فیلم ما کلا درباره موسیقی است و تیزرساز برای جذب مخاطب بخش‎هایی از رقص‎ها را در تیزر گذاشته است. افرادی که مخالفت می‎کنند، فیلم را ندیده‎اند. 🔹در فیلم به‎طور غیرمستقیم بچه‎ها می‎فهمند که مهاجرت از کشور جز اتلاف وقت و عمر فایده دیگری ندارد. بر و آحاد مردم مبارکباد 🎊 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺دوچیز منفعت بسیار دارد 🌸اخلاق نیک🌸جوانمردی 🌺دو چیز بلا را دور ‌میکند 🌸صلۀ رحم🌸صدقه 🌺دو چیز بقا ندارد 🌸جوانی🌸زور بازو 🌺دو چیز مقام را فزون میکند 🌸حل گرفتاری دیگران🌸تواضع 🍂🍁🍂🍁
👑چرابرای امام زمان (عج) بایدصدقه داد؟! 💠وقتی حضرت صاحب الزمان(عج) بدنیا آمدند ، ابلیس فریاد بلندی به آسمان کشید ، که تا آن زمان اینطور فریاد نزده بود. همه فرماندهان ابلیس جمع شدند و جویای علت شدند، ابلیس گفت: آخرین حجت خدا بدنیا آمد، با ظهور او، مرگ ما فرا می‌رسد.! هرکدام ازشیاطین پیشنهادی دادند، یکی گفت؛ در کودکی او را بکشیم، ابلیس گفت: اگر او را بکشیم ، خودمان هم نابود می‌شویم (اشاره به حدیث لو لا الحجه لساخت الارض باهلها) شیاطین در آن جلسه به نتیجه نرسیدند لذا تصمیم گرفتند که سلامتی حضرت را به خطر بیندازند. هر روزه ، نه تنها من، به نوعی باعث آزردگی قلب نازنین آن حضرت می‌گردم، بلکه شیاطین هم دست بدست هم داده‌اند تا سلامتی آن مهر عالم آرا را به خطر بیندازند. 📚منبع: شیخ عباس قمی(ره)، منتهى الامال ج ۱، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✅سلامتی وجود نازنین مولامون و تعجیل‌ در ظهورشون صلوات 🌹 🌹 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها 🍂🍁🍂🍁
هیچکس قفل بدون کلید نمیسازد اگر قفلی در زندگیت می بینی... شک نکن اون قفل کلیدی هم داره... کلید خیلی از قفلهای زندگی! سه چیز است صبر،آرامش،توکل... 🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گیــرم که باران هم آمــد، همه چیــز را هم شست ! هـــوا هم عالـی شد ... فایـده اش بــرای من چیـست ؟! هــوای دلم،گرفتــه ی توست برادر خوبم... خورشیـد آرزوهـای منـی بیشتـر بتـاب برادرم محمد رضا گاهی نگاهی
آقا سجاد نمازهایش را با توجه و دقت بسیار می خواند. هرچه زمان بیشتر می گذشت نمازهایش عاشقانه تر می شد...هیچ عجله ای برای تمام کردن نمازش نداشت حتی در ذیق وقت... اهل نافله ی شب بود...یک مدتی بود که می دیدم در نمازهای شبش گریه می کند و حالات خوشی دارد کم کم این حال خوش به نمازهای یومیه هم رسید... در نمازهای واجب و یومیه اش هم اشک می ریخت. ...بوی رفتنش می آمد اما نمی خواستم رفتنش را باور کنم درست مثل کسی که خودش را بخواب زده باشد... راوی: همسر شهید شهید سجاد طاهرنیا شهید مدافع حرم 🍂🍁🍂🍁
هفت قانون منطقی‌: ۱. با گذشته خود کنار بیائید تا حال شما را خراب نکند. ۲. آنچه دیگران در مورد شما فکر میکنند به شما ارتباطی‌ ندارد. ۳. گذشت زمان تقریبا داروی هر دردی است؛ به زمان کمی‌ فرصت دهید. ۴. کسی‌ دلیل و مسئول خوشبختی‌ شما نیست؛ خودتان مسئولید. ۵. زندگی‌ خود را با دیگران مقایسه نکنید؛ ما هیچ خبر نداریم که زندگی‌ آنها برای چه و چگونه است. ۶. زیاد فکر نکنید؛ اشکالی ندارد که جواب بعضی‌ چیز‌ها را ندانیم. ۷. لبخند بزنید؛ شما مسول حل تمام مشکلات دنیا نیستید 🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷نیازبه نور ایمان درقیامت: قیامت،منافقین به مومنین میگن روبه ما کنیدتا ازنورتان استفاده کنیم خطاب میشودبرگردیدازدنیانوربیاورید: يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَآءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ (١٣)حدید 🌷اهل جهنم به اهل بهشت میگن ازآب وغذاتون به ماهم بدید، اهل بهشت میگن خدااین آب وغذارابرکافرین حرام کرده: وَنَادَىٰٓ أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَآءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوٓا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ (٥٠)اعراف 🍂🍁🍂🍁
4_5987771111746569702.mp3
2.15M
🔹عواقب توهین به فقیر 🔊 آیت الله مجتهدی تهرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥طنز جبهه 😂 استنداپ کمدی داشتیم وقتی استنداپ کمدی مدنبود😂 #_خنده 🍂🍁🍂🍁
همیشه لباس کهنه میپوشید آخرش هم اسمش، پای لیستِ دانش‌آموزان کم‌بضاعت رفت مدیر مدرسه، دایی‌اش بود..! همان روز، عصبانی به خانه خواهرش رفت مادرِعباس، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد و گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد که پیش دوستانِ نیازمندش آنها را بپوشد..! 🌿 🍂🍁🍂🍁
🔔 انسان های بزرگ ازخودشان توقع دارند، انسان های کوچک از دیگران ...! اگر کسی خوبی های تو را فراموش کرد تو خوب بودن را فراموش نکن .... 🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوکو_پیتزایی اینم کوکوی مد نظر😅👊🏻 مواد لازم : ۲ عدد تخم مرغ نمک فلفل آویشن زردچوبه ۱۵۰ گرم ماست چکیده ۵۰ گرم سس خردل ملایم(همه ی فروشگاه ها دارن) ۱۳۰ گرم پنیر پیتزا ۱۰۰ گرم آرد سفید ۲۵ گرم جعفری درشت خورد شده طرز تهیه : تخم مرغ و ادویه هارو هم میزنیم و ماست و سس خردل رو بهش اضافه و بازم هم میزنیم و پنیر پیتزا و آرد هم بهش اضافه میکنیم خیلی خوب هم میزنیم و بعدش جعفری هم اضافه میکنیم،بعد مث کوکو داخل روغن سرخ میکنیم ، داخل فر بدون روغن هم میشه. .
🥮 😋 ▫️ارد دو پیمانه ▫️جوش شیرین نصف قاشق چایخوری ▫️بکینگ پودر 1قاشق چایخوری ▫️ماست 1پیمانه ▫️شکر سفید 1پیمانه ▫️روغن مایع نصف پیمانه ▫️تخم مرغ 1عدد ▫️وانیل کمی 🔸ابتدا تخم مرغ و شکر و وانیل را خوب بزنید تا کرم رنگ شود.روغن را اضافه کرده و با همزن بزنید.ماست را اضافه کرده هم می زنیم. آرد و بکینگ پودر و جوش شیرین را الک کرده و کم کم به مواد اضافه کنید.زمانی که آرد را اضافه می کنید مواد را خیلی هم نزنید. مواد کیک را در قالب ریخته و قالب را در فر از قبل گرم شده به دمای 180 درجه به مدت 45 دقیقه بپزید بعد سرد شدن خامه فرم گرفته روی کیک زدم و میوه هارو چیدم و کمی ژلاتین رقیق روی میوه ها زدم تا براق بمونن ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
درسهایی از حضرت زهرا(سلام الله علیها) 5⃣7⃣ قسمت هفتاد و پنجم💎 فرانس فانون نویسنده فرانسوی می گوی
درسهایی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) 6⃣7⃣ قسمت هفتاد و ششم💎 زهرا سلام الله علیها مصداق سوره کوثر، خداوند سبحان در این سوره، از اعطای کوثر به حضرت محمد صلی الله علیه و آله سخن می گوید. بسیاری از مفسران قرآن، در تفسیر سوره کوثر یکی از معانی کوثر را نسل پربرکت و ماندگار فاطمه سلام الله علیها دانسته‌اند؛ که علاوه بر امامان معصوم علیه السلام، رهبران شایسته، علمای فرزانه و شخصیت‌های ممتاز از نسل پاک فاطمی، در طول تاریخ، جوامع مختلف بهره ها برده اند. خداوند سبحان در این سوره که کوچکترین سوره ی قرآنی است بزرگترین و مهمترین ژیان خود را بیان می کند. سوره کوثر در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها دوخ غیبی بیان می‌کند که هر دو ملازم هم و از معجزات مهم کلام وحی هستند که در پاسداری از حریم فرهنگ قرآن نقش بزرگی ایفا کرده‌اند: ۱- فراوانی و بقای نسل رسول الله صلی الله علیه و آله از طریق فاطمه سلام الله علیها ۲- ابتر بودن نسل مخالفین پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل نسل حضرت زهرا سلام الله علیها. به این جهت می‌توان وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها را، یکی از بارزترین جلوه های اعجاز قرآن قلمداد کرد. ادامه دارد...
ادیسون به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد، گفت: این را معلم داد و گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشم داشت برای کودکش خواند: فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است؛ آموزش او را خود بر عهده بگیرید! سالها گذشت، مادرش درگذشت. روزی ادیسون -که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود- در گنجه خانه، خاطراتش را مرور میکرد که برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد! آن را درآورده و خواند، نوشته بود: کودک شما کودن است؛ از فردا او را به مدرسه راه نمیدهیم! ادیسون ساعت ها گریست و در خاطراتش نوشت: توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد. تنها و تنها انگیزه و امید... 🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#مدیریت_زمان 71 💢 ابلیس واقعا استاد روانشناسی هست! برای اینکه آدم رو به گناه وادار کنه نمیاد مستقیم
72 🌺 آدم وقتی احساس کنه که روز آخر زندگیش هست چیکار میکنه؟ میره با تمام فامیل تماس میگیره و صحبت میکنه. از همگی طلب حلالیت میکنه. بعد شروع میکنه چند تا نماز خیلی عالی و عارفانه میخونه. تمام حساب و کتاباش هرچقدر که داره به مردم میده و حسابشون رو تسویه میکنه و با همه مهربون میشه و... چقدر قشنگ میشه آدم؟ ❇️ بعد فردا صبح که از خواب بیدار شدی فکر کن که خدا بهت یه روز دیگه رو هم فرصت زندگی داده. چقدر آدم با نشاط و خوشحال میشه؟ چقدر روحیه زیبا و لطیفی پیدا میکنه؟😊💕 بعد دوباره همون روز بگن که امروز دیگه روز آخرت هست. قطعا خیلی بهتر ار روز قبل زندگی میکنی. چون روز قبل کلی کارای عقب مونده رو انجام دادی و امروز دیگه کار عقب مونده نداری👌🏼 کلی توی زندگیت جلوتر میری... نمازای قشنگ تری میخونی... مناجات های قشنگ تری با خدا داری... واااای چقدر قشنگ میشه زندگی...🥰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
📕📗📘📙📔📘📗📕📘📕📗📘 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ #قسمت بیست ششم روای رقیه به آقای حسینی گفتم که شرط م
📕📗📙📕📗📘📙📘📗📕📘📙 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ بیست هفتم و بیست هشتم امروز قراره ساعت ۱۱همرزم شهیدبابایی مهمون ماباشند ساعت ۹هم من و آقای حسینی هنوز روم نمیشه بگم سیدمجتبی خدایا 😂😂🙈🙈🙈 وارد معراج الشهدا به نشان تو دستم نگاه کردم یعنی متاهل وارد اتاق مصاحبه شدم إه آقای حسینی اومده -سلام خوب هستید سید:ممنون خانم گل شما خوبی؟ -ممنونم آقای حسینی سید:خانمم آقای حسینی چیه آخه من و شما محرمیم ۱۰روز دیگه عقدمونه حالا سیدجان پیشکش حداقل بگو آقاسید -🙈🙈خب من خجالت میکشم سید:من فدای خجالتت بشم از شما آقاسیدم مقبوله سرلشگر محمدی ب گوشی آقاسید زنگ زد که نزدیکه بعداز یه ربع سرلشگر محمدی وارد معراج الشهدا شد ضبط صوت و دوربین آماده کردیم قرار شد آقاسید سوالات بپرسه من یاداشت کنم سرهنگ محمدی:خب من درخدمتم اول خودمون بهم معرفی کنیم سید: من سیدمجتبی حسینی ام سرلشگر پاسدار ایشونم خانم جمالی همسرم هستن سرلشگر:سلامت باشید بسم الله شروع کنیم بسم الله سید:آقای محمدی خودتون معرفی کنید سرلشگر:من سرلشگر بازنشسته ارتش سعید محمدی هستم از همرزان شهیدبابایی سید:سرلشگر از شهید بابایی برامون بگید سرلشگر: زندگینامه: عباس بابایی (۱۳۲۹ - ۱۳۶۶) عباس بابایی، در سال ۱۳۲۹ در شهرستان قزوین دیده به جهان گشود. وی دوره ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۴۸، به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد. بابایی در سال ۱۳۴۹، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت و پس از بازگشت با ورود هواپیماهای پیشرفته اف - ۱۴ به نیروی هوایی، وی که جزء خلبان‌های تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف - ۵ بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف - ۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد. با اوج‌گیری مبارزات علیه نظام ستمشاهی، بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی گذشته از انجام وظایف روزمره، به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه، به پاسداری از دستاوردهای پرشکوه انقلاب اسلامی پرداخت. بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در تاریخ 1360/5/7، فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهده او گذاشته شد. به هنگام فرماندهی پایگاه با استفاده از امکانات موجود آن، به عمران و آبادانی روستاهای مستضعف نشین حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تامین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این روستا، گذشته از تقویت خط سازندگی انقلاب اسلامی، در روند هر چه مردمی کردن ارتش و پیوند هر چه بیشتر ارتش با مردم خدمات شایان توجهی را انجام داد. بابایی، با کفایت، لیاقت و تعهد بی پایانی که در زمان تصدی فرماندهی پایگاه اصفهان از خود نشان داد، در تاریخ 1362/9/9 با ارتقاء به درجه سرهنگی به سمت معاون عملیات نیروی هوایی منصوب و به تهران منتقل گردید. او با روحیه شهادت طلبی به همراه شجاعت و ایثاری که در طول سال‌ها، در جبهه‌های نور و شرف به نمایش گذاشت، صفحات نوین و زرینی به تاریخ دفاع مقدس و نیروهای هوایی ارتش نگاشت و با بیش از ۳۰۰۰ ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم وقت خویش را در پرواز های عملیاتی و یا قرارگاه‌ها و جبهه‌های جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد و به همین ترتیب چهره آشنای «بسیجیان» و یار وفادار فرماندهان قرارگاه‌های عملیاتی بود و تنها از سال ۱۳۶۴ تا هنگام شهادت، بیش از ۶۰ مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید. وی برای پیشرفت سریع عملیات‌ها و حسن انجام امور، تنها به نظارت اکتفا نمی‌کرد، بلکه شخصاً پیشگام می‌شد و در جمیع مأموریت‌های جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی، اولین خلبان بود که شرکت می‌کرد. بابایی به علت لیاقت و رشادت‌هایی که در دفاع از نظام، سرکوبی و دفع تجاوزات دشمنان از خود بروز داد، در تاریخ 1362/2/8 به درجه سرتیپی مفتخر گردید. تیمسار عباس بابایی صبح روز پانزدهم مرداد ماه سال 1366 مصادف با روز عید قربان همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف-۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. وی پس از انجام دادن مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسید. یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ درباره این واقعه نوشته است: « به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای تیمسار بابایی
پروانه های وصال
📕📗📙📕📗📘📙📘📗📕📘📙 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ #قسمت بیست هفتم و بیست هشتم امروز قراره ساعت ۱۱همرزم ش
📕📗📘📙📘📗📔📙📘📗📕📗 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی بیست نهم با حاج خانمـ ب سمت آزمایشگاه راه افتادیم گفتن که جواب آزمایشا فردا صبح آمده است بعداز گرفتن جواب آزمایش راهی خرید حلقه شدیم دوتا رینگ ساده عاشق سادگیشون بودم با بنیاد شهید هماهنگ شد که سفره عقدمون کنار مزار بابا باشه سید تمام اصرارش این بود یه عالم خطبه عقدمون بخونه برای همین به وسیله سیدمحمد (پسرعمو سیدمجتبی) تونستیم برای ولادت قمر بنی هاشم با حجت الاسلام علم الهدی از علما مشهد هماهنگ کنیم بالاخره روز عقد رسید استرس داشتم یا هیجانم زیاد بود خودمم نمیدونم😁ولی ضربان قلبم خیلی زیاد بود باورم نمیشد قراره منو سید بشیم همسفر بهشت😇 مطهره و محدثه و زینب و حنانه گوشه های تورم گرفتن فرحنازم در حال قند سابیدن سید قران رو سمتم گرفت بوسیدمش و بازش کردم سوری نور اومدم همزمان چشممون به ایه افتاد : (مردان پاک برای زنان پاک و زنان پاک برای مردان پاک) لبخندی از روی عشق نثار هم کردیم عروس رفته گل محمدی بیاره وااای خدایا 😍 عروس رفته گلاب محمدی بیاره و بالاخره بار آخر و صدای لرزون خودمو کنترل کردم و اروم کلمات رو به زبون اوردم : بااستعانت ازآقا امام زمان و با اجازه پدرم و برادرم بله صدای صلوات کل محوطه رو پر کرد اشک تو چشمای مادرم حلقه زد بعداز خونده شدن خطبه سیدمجتبی دستمو تو دستش گرفت و حلقه دستم کرد اولین بار برخود چه شیرین و خجول شد بعداز عقد زن عموی آقاسید بهم نزدیک شد و گفت رقیه جان این دوست محدثه قصد ازدواج داره برای سید محمد میخام محدثه خیلی دوست داشت همسرش طلبه باشه آره زن عمو قصد ازدواج داره انقدرم دختر خوبیه زن عمو : پس شماره خونشون بده بله حتما خندم گرفته بود ظاهرا عقد ما باعث شد این محدثه هم مزدوج شه😅 سید گفت بریم تپه نورالشهدا باهمون لباسا راهی تپه نورالشهدا شدیم شهدا من آغوش پدرم ندیدم همسرمو خودتون حفظ کنید حالم حال عجیبی بود با حضرت دلبر در مرکز دلبری 😍 نویسنده:بانو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
📕📗📘📙📘📗📔📙📘📗📕📗 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی #قسمت بیست نهم با حاج خانمـ ب سمت آزمایشگاه راه افتا
📕📗📘📙📕📙📔📙📘📗📔📗 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ سی بعداز تپه نورالشهدابه سمت خونه ما حرکت کردیم مادرم همه رو برای شام دعوت کرده بود خواهرزاده آقاسید ۴سالش بود به من نزدیک شد پیش حسنا نشسته بودم ژن دایی -جانم عزیزم میجم شما دایی جون خیلی دوشت دالید؟😳😂 حسنا میخنید به سیدنگاه کردم که میخندید فهمیدم اون این بچه فرستاده 😉 -آره عزیز زن دایی ،خیلی دوسش دارم ❤️❤️ بدو بدو رفت بغل سید نشست اونم چشماش برق زد توروخدا نگاه کن از بچه استفاده ابزاری میکنه 😂😂😂 ساعت ۱۱شب همه رفتن داشتم تو اتاق روسریم باز میکردم که در زدن تق تق -بفرمایید حسین وارد اتاق شد چهره اش فوق العاده غمگین بود -داداش چرا ناراحتی ؟ چی شده ؟ حسین :رقیه بشین -😳😳😳😳 حسین:این حرفا رو باید پدر بهت میگفت 😢😢 اما حالا که نیست وظیفه منه نگاهم غمگین شد بغض کردم ولی خودمو کنترل کردم😔 ببین رقیه الان سید مجتبی از همه به تو محرم تر و نزدیکتره سیدمجتبی مردتوه پشتته کسی که میتونی بهش تکیه کنی باید مرکز آرامش باشی باید مرکز آرامشت باشه آقای حسینی و آقاسید بریز دور الان باید بگی مجتبی جان ، سیدجان 🙈🙊 آقاسیدم باشه برای جمعتون باید اونقدر محبت به پاش بریزی که برای خونه اومدن بی تاب باشه نه فراری 😟 سکوت کردم و به لبهای حسین چشم دوختم خوب گوش میدادم به حرفاش👀 مشکلت باید اول به اون بگی اگه اون خواست با دیگران مشورت کنی سید پسر عالیه خوشبختت میکنه 🙂 یاعلی شب بخیر حسین منتظر جواب از سمتم نشد و از اتاق خارج شد چشمامو بستمو تمام حرفاشو تو ذهنم مرور کردم نا خودآگاه گوشیم📱 برداشتم و اسم مجتبی از آقاحسینی به سیدمن تغییر دادم😇 یهو گوشی تو دستم لرزید سیدمن ❤️ خخخخ سید:سلام خانمم خوبی؟ -🙈🙈🙈🙈مرسی شما خوبی؟ سید:شما دارم عالیم _با لبخند گفتم سلامت باشید😍 سید:قربونت بشم خانومی خودم😌 فردا حاضرباش میام دنبالت بریم یه جایی -کجا 🤔 سید:فردا میفهمی شبت زهرایی عزیزم😘 _همچنین☺️ کنجکاو شده بودم یعنی قراره کجا بریم🤔🤔 نویسنده:بانو.....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹