eitaa logo
پروانه های وصال
9.6هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
27.3هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر جرأت گفتن حرف حق را نداری؛ حداقل برای آنهایی که حرف ناحق می زنند، دست نزن...! ❄️🌨☃🌨❄️
بزرگترین خیانتی که انسان می تواند به خودش بکند ترس از این است که حالا دیگران درباره ی من چه فکری می کنند.... خودتان باشید، بدون تظاهر ❄️☃🌨❄️
زندگی کن به شیوه خودت… با قوانین خودت … !!! مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند … برایشان فرقی نمی کند چگونه هستید چه خوب … چه بد … موضوع صحبتشان خواهی شد …! پس زندگی کن به شیوه خودت … چه خوب … چه بد … ❄️🌨☃🌨❄️
پروانه های وصال
امر به معروف و نهی از منکر {۲۹} 3) «فمنهم المنکر بیده و لسانه و قلبه فذلک المستکمل لخصال الخیر، و م
امر به معروف و نهی از منکر{۳٠} 4) «اول ما تغلبون علیه من‌الجهاد، الجهاد با یدیکم ثم بالسنتکم ثم بقلوبکم، فمن لم یعرف بقلبه معروفاً و لم ینکره منکراً، قلب و جعل اعلاه اسلفه و اسفله اعلاء:[51] اولین مرتبه‌ای از جهاد که در آن شکست می‌خورید، جهاد با دست است، سپس جهاد با زبان و آنگاه جهاد با قلبهایتان می‌باشد. هرکس در قلبش معروفی را جای ندهد و منکری را از آن نراند، سرنگون می‌شود». در کلام قبلی حضرت، تارکان فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر را در مرتبه قلبی، مرده‌ای در بین زندگان، و در اینجا سرنگون شده‌ای که سرش به پایین و پاهایش به طرف بالاست، معرفی نموده است. این عبارت‌ها، تحقیر‌آمیزترین تعبیراتی هستند که زبان امام معصوم نسبت به این دسته از افراد بیان شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹🌿🖇› • • 🌱از سه اشک بترسید : 🔸اشک يتيم 🔸اشک مظلوم 🔸اشك پدر و مادر اگر سبب ريختن اشک يكی از اينها بشوید ؛ دری از درهای جهنم را برويتان باز كرده اید🌱 ❄️🌨☃🌨❄️
پروانه های وصال
#درسهایی_از_حضرت #زهرا_سلام_الله_علیها #قسمت_صدوسی_پنجـــــــم💎 امام علیه السلام در این هنگام صی
💎 امام علیه السلام: به منا ر فتی آیا نیت کردی که مردم را از زبان و دل به دست خود ایمن گردانیدی؟ شبلی: نه. امام علیه السلام پس به منا نرفتی. بعد از آن امام علیه السلام فرمود: آیا در موقف عرفه وقوف کردی؟ و بعد جبل الرحمه آمدی؟ و خداوند متعالی را در جبل الرحمه و جمرات با معرفت خواندی؟ شبلی: آری. امام علیه السلام در موقع عرفه آیا معرفت حق سبحانه و تعالی و اطلاع او را بر سرائر و قلب خود شناختی؟ شبلی:نه. امام علیه السلام در جبل الرحمة که به بالا رفته ای آیا نیت کرده‌ای که خداوند هر مومن و مومنه را رحمت می‌کند؟ شبلی: نه. امام علیه السلام آیا به مزدلفه(مشعر) رفتی؟ از آنجا سنگ ریزه ها را از زمین بر کندی؟ و بر مشعر الحرام مرور کردی؟ شبلی: آری. امام علیه السلام آنگاه که در مزدلفه مشی می‌کردی و از آن سنگریزه ها برمی کندی آیا نیت کردی که هر معصیت و جهل را از خود بر کنی و هر علم و عمل را در خود بنشانی؟ شبلی: نه. امام علیه السلام به مشعر الحرام مرور کردی آیا نیت کردی دیگه شعایر اهل تقوا خوف را شعار قلب خود قرار دهی؟ شبلی:نه. امام علیه السلام در مزدلفه مشی نکردی، و آن سنگریزه ها برنداشتی، و به مشعر حرام مرور نکردی. پس از آن امام علیه السلام فرمود: در منی نمازگزاردی؟ و رمی جمره کردی؟ و حلق رأس(سر تراشیدن) را انجام دادی؟ و فدیه (قربانی) خود را ذبح کردی؟ و در مسجد خیف نماز خواندی؟ و به مکه بازگشتی؟ و طواف افاضه به جای آوردی؟ شبلی: آری. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌هرس، برای درخت، رشد است و برای شاخه، ویرانی... نه خودت را با کسی مقایسه کن، نه کسی را با خودت، نه اهدافت را از روی دست دیگران بردار، نه مسیر موفقیتت را از کسی ایده بگیر. یک دنیاست و میلیاردها آدم و میلیاردها مسیر... یک دنیاست و میلیاردها استعداد، میلیاردها علاقه و میلیاردها مقصد. چرا فکر می‌کنی فقط راه فلان بازیگر و فلان خواننده و فلان نویسنده و فلان فوتبالیست و فلان ثروتمند بهترین راه است؟ یک بار برای همیشه خودت را از چرخه‌ی باطل مقایسه بکش بیرون و مطابق توان و استعداد و علاقه‌ی خود‌ت هدف‌گذاری کن. هرکس با روش متفاوت و منحصر به خودش رشد می‌کند. که مسیر پروازِ دیگران شاید پرتگاه سقوطِ تو باشد! که هرس، برای درخت، رشد است و برای شاخه، ویرانی... ❄️🌨☃🌨❄️
📜 پادشاهی , سگان تربيت شده ای در زنجير داشت که هر يک به هيبت گرازی بود. پادشاه اين سگ ها را برای از بين بردن مخالفان دربند کرده بود. اگر کسی با اوامر شاه مخالفت می کرد مأموران شاه آن شخص را جلوی سگان می انداختند و سگ ها نيز او را در چشم برهم زدنی پاره پاره می کردند. يکی از نديمان شاه که خيلی زيرک بود با خود انديشيد که اگر روزی شاه بر او خشم گرفت و او را جلوی سگان انداخت چه کند.؟ با اين فکر وحشت سراپای وجودش را گرفت اما پس از مدتي به اين فکر افتاد که اين سگان را دست آموز کند لذا هر روز گوسفندی می کشت و گوشت آن را با دست خود به سگان می داد و آنقدر اين کار را تکرار کرد که اگر يک روز غيبت می کرد روز بعد سگان با ديدن او به شدت دم تکان می دادند و منتظر نوازش او می شدند. روزی پادشاه بر آن مرد خشم گرفت و دستور داد که او را جلوي سگان بيندازند. مأموران شاه آن مرد را کت بسته جلوی سگان انداختند اما سگ ها که منعم خود را می شناختند دور او حلقه زدند و سرها را به روی دست ها گذاشتند و خوابيدند و تا يک شبانه روز به همين منوال گذشت.. فردای آن روز رئيس مأموران که از پشيمانی شاه آگاه شد به نزد وی رفت و ماجرای نخوردن سگان را بازگو کرد و به شاه گفت: اين شخص نه آدمی، فرشته است کايزد ز کرامتش سرشته است. او در دهن سگان نشسته،دندان سگان به مهر بسته. پادشاه با شتاب آمد تا آن صحنه را ببيند و سپس گريان به دست و پاي آن مرد افتاد و عذر خواست و گفت: تو چه کردی که سگان تو را نخوردند.؟ مرد گفت: ده سال نوکری تو را کردم اين شد عاقبتم اما چند بار به اين سگان خدمت کردم و به آن ها غذا دادم و آن ها مرا ندريدند. سگ صلح کند به استخوانی. ناکس نکند وفا به جانی.! ✍"سعدی" ❄️🌨☃🌨❄️
📔👌 پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد. یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند. از مادرش پرسید: مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟ مادر گفت: از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟ و قبلا به من گلایه نکردی. مادر پاسخ داد: بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی. ❄️🌨☃🌨❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا