انسان دو نوع معلم دارد :
آموزگار و روزگار
هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی،
دومی با تلخی به تو می آموزد.
اولی به قیمت جانش، دومی به قیمت جانت.
💕🧡💕🧡
حقیقت همیشه حقیقت است
حتی اگر کسی به آن اعتقاد نداشته باشد.
دروغ همیشه دروغ است
حتی اگر همه به آن اعتقاد داشته باشند.
💕💛💕💛
200.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸بوی بهار می آید
🕊بهاری از جنس
🌸استغفار و بخشیده شدن
🕊رمضان در راه است
🌸و من اینجا دلم سخت
🕊معجزه می خواهد....
🌸چشم انتظار
🕊ضیافت آسمانی توام
🌸شاید معجزه
🕊قلب من در مهمانی تو
🌸و به دست توست.
پیشاپیش حلول ماه پُر برکت
رمضان مبارکــــــــَ 🌸
🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/638320642Cd6d36bd3d5
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️ابر هرگز اهميتي نمي دهد زميني كه بر
آن مي بارد، ارزش باران را دارد يا نه.
ابر در كوهساران، صخره ها و همه جا مي بارد، بي قيد و شرط مي بخشد؛ بي هيچ چون و چرايي.
عشق اينگونه است؛ فقط مي بخشد و از بخشيدن لذت مي برد.
عشق هرگز اهمیتی نمی دهد که آیا فرد مقابل، ارزش دریافت آن را دارد یا نه.
عشق را منتشر کنید تا منابع تازه ای در دسترستان قرار گیرد.
💕💙💕💙💕
آدمها همیشه نیاز
به نصیحت ندارند
گاهے تنها چیزے ڪه
واقعا به آن محتاجند
دستے است ڪه بگیرد
گوشے است ڪه بشنود و
قلبے است ڪه آنها را درک ڪند
💕💜💕💜
621.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سردار حاجیزاده:
🔹شنیدیم که صهیونیستها از جاهایی ضربه میخورند، جاهایی آتش میگیرد یا کشتیهایشان منفجر میشود یا فلان کارخانه منفجر میشود؛ بالاخره ما هم خدایی داریم!
✍🏻#یمن هم خدایی دارد!
💢 *خیـــــلی مـــــهــــم*💢
🔴 *حربه های دشمن و راه های تغییر فکر مردم ایران در ۲۰ سال اخیر عبارتند از:* 👇
*۱- بزرگ کردن مصائب و مشکلات کشور و نادیده گرفتن پیشرفتها و القای حس خود تحقیری بین ایرانیان تا از نظام زده شوند*.
*۲- بزرگ کردن پیشرفت های کشورهای ضد دین و نادیده گرفتن مشکلات آنها و بهشت جلوه دادن آنسوی مرز*
*۳- موج سواری با هر حادثه ناگواری که در کشور رخ میدهد بوسیله عکس و کلیپ های ساختگی*
*۴- تعریف از زمان شاه و شخص رضا شاه( در حالیکه کلیپ شاه هست که تورم رو ۳۰۰ درصد اعلام میکند لذا بزرگان از قدیم ضرب المثل میگویند هرچه فروختی باختی هرچه خریدی بردی)*
*۵- فاسد خواندن تمام مسؤلین (حکم کلی دادن) در حالیکه شهید سلیمانی ها برای همین نظام شهید شدند با اینکه از فاسد بودن بعضی مسؤلین خبر داشتند ولی باز هم جمهوری اسلامی را حرم می دانستند و مراقبت از آن و پیروی از ولایت فقیه را واجب و حرکت در مسیر ضد نظام را حرام*
*۶- ناامید کردن مردم از بهتر شدن وضعیت. ( درحالیکه قرآن میفرماید والعاقبه للمتقین مگر می شود برای خدا انقلاب کنیم وعاقبت شکست بخوریم!؟)*
۷- تلاش در انتخابات برای رای آوردن شخص ناکارآمد (اعترافات روح الله زم درباره تلاش برای رأی آوردن روحانی)
*۸- ظالم جلوه دادن حکومت و جریان کشته سازی در تجمعات.*
*۹- القای این حس به مردم که حکومت به فکر مردم نیست.( در حالیکه از بعد انقلاب آمار روستاهایی که برق و گاز رفته قابل مقایسه با قبل انقلاب نیست و سطح رفاه و امنیت ایران در آسیا جزء چند کشور اول است)*
*۱۰- مسخره کردن روحانیت و عیب گیری از آنها و حکم کلی دادن( در حالیکه در همه اصناف خوب و بد داریم).*
۱۱_ *و اینکه این حکومت آخوندهاست.( در حالیکه مسؤلین غیر آخوند صدها برابر آخوندهاست و ثانیاً رئیس جمهور توسط ملت انتخاب میشود.)*
*۱۲- القای این حس به مردم که سیاست کثیف است و فقط به فکر مراسم مذهبی منهای سیاست باشید.(در حالیکه اسلام در غدیر بخاطر حکومت داشتن کامل شد)*
*۱۳- ناامید کردن مردم از نظام جمهوری اسلامی*
*۱۴_ فساد مسؤلین منتخب ملت(مثل دولت روحانی) را به پای نظام نوشتن و عدم تفکیک بین این دو*
*۱۵- انتشار عکس بچه فقیر کنار آشغالها و... و وانمود کردن اینکه حکومت به فکر فقرا نیست.( در حالیکه این فقرا در زمان حکومت امیرالمؤمنین هم بودند.)*
🔺 *۱۶_کمک گرفتن از سلبریتی ها اعم از بازیگران و ورزشکاران ، برای تغییر فرهنگ و رسومات اسلامی ایرانی*
❇️ *وظیفه ما مبارزه با چنین حربه هایی در فضای مجازی است.*
✍️ اگر کسی در جنگ نرم فعال نباشد دشمن بر افکار ملت سوار می شود و بقول مقام معظم رهبری آنطور که او می خواهد افکار را هدایت میکند.
📌 *دقت کنیم بعد ۵۰ سال از رحلت پیامبر، واقعه کربلا را برای نوه پیامبر صلی الله علیه و آله بوجود آوردند.*
💕🧡💕🧡💕
http://eitaa.com/joinchat/638320642Cd6d36bd3d5
پروانه های وصال
🌹 #رمان_عاشقانه_مذهبی_قسمت16من_برگشتم😊 #هوالعشــــــق❤ 🌹 چاقوبزرگےڪه دسته اش ربان صورتےرنگےگره خورده
🌹
#رمان_عاشقانه_مذهبی_قسمت18
#هوالعشـــق❤
🌹
پشتت را میکنی تابروی که بازوات رامیگیرم...
یکلحظه صدای جمعیت اطراف ماخاموش میشود
تمام نگاه هاسمت ما میچرخد وتوبهت زده برمیگردی ونگاهم میکنی
نگاهت سراسر سوال است که
_ چرااینکاروکردی!؟ابروم رفت!
دوستانت نزدیک می آیند وکم کم پچ پچ بین طلاب راه می افتد.
هنوز بازوات رامحکم گرفته ام.
نگاهت میلرزد...ازاشک؟نمیدانم فقط یکلحظه سرت راپایین میندازی
دیگرکارازکارگذشته.چیزی را دیده اند که نباید!
لبهایت و پشت بندش صدایت میلرزد _ چیزی نیست!...خانوممه.
لبخند پیروزی روی لبهایم مینشیند.موفق شدم!
همان پسر که بگمانم اسمش رضا بودجلو میپرد:
_ چی داداش؟زن؟کی گرفتی ما بی خبریم؟
کلافه سعی میکنی عادی بنظربیایی:
_ بعدن شیرینیشو میدم...
یکی میپراند:
_ اگه زنته چرا درمیری؟
عصبی دنبال صدامیگردی وجواب میدهی:
_ چون حوزه حرمت داره.نمیتونم بچسبم به خانومم!
این رامیگویی،مچ دستم رامحکم دردست میگیری و بدنبال خود میکشی.
جمع راشکاف میدهی وتقریبا به حالت دو ازحوزه دور میشوی ومن هم بدنبالت...
نگاه های سنگین راخیره به حالتمان احساس میکنم...
به یک کوچه میرسیم،می ایستی ومرا داخل آن هل میدهی و سمتم می آیـے.
خشم ازنگاهت میبارد.میترسم وچندقدم به عقب برمیدارم.
_ خوب شد!...راحت شدی؟...ممنون ازدسته گلت...البته این نه!(به دسته گلم اشاره میکنی) اونیومیگم ک اب دادی
_ مگه چیکارکردم؟.
_ هیچی!...دنبالم نیا.تاهواتاریک نشده بروخونه!
به تمسخرمیخندم!
_ هه مگه مهمه برات تو تاریکی برم یانه؟
جا میخوری...توقع این جواب رانداشتی
_ نه مهم نیست...هیچ وقتم مهم نمیشه.هیچ وقت!
وبسرعت میدوی وازکوچه خارج میشوی...
دوستت دارم وتمام غرورم راخرج این رابطه میکنم
چون این احساس فرق دارد..
بندی است که هرچه درآن بیشتر گره میخورم آزاد ترمیشوم
فقط نگرانم
نکند دیرشود..هشتادوپنج روز مانده..
.
#ادامه_دارد...
.
نویسنده این متن👆:
#میم_سادات_هاشمی👉
🌹
#هرقسمت_جذابترمیشود
#این_داستان_بسی_طولانی_خواهدبود
#پس_تگ_ومعرفی_فراموش_نشه
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
🌹 #رمان_عاشقانه_مذهبی_قسمت18 #هوالعشـــق❤ 🌹 پشتت را میکنی تابروی که بازوات رامیگیرم... یکلحظه صدای ج
🌹
#رمان_عاشقانه_مذهبی_قسمت19
#هوالعشـق❤
🌹
موهایم رامیبافم وبا یک پاپیون صورتی پشت سرم میبندم.
زهراخانوم صدایم میکند:
_ دخترم!بیاغذاتونوکشیدم ببر بالا باعلےتو اتاق بخور.
درایینه برای بار اخر بخود نگاه میکنم.آرایش ملایم و یک پیراهن صورتے رنگ باگلهای ریز سفید.چشمهایم برق میزند و لبخند موزیانه ای روی لبهایم نقش میبندد.
به اشپزخانه میدوم سینےغذارا برمیدارم و بااحتیاط از پله ها بالا میروم.دوهفته از عقدمان میگذرد.
کیفم رابالای پله ها گذاشته بودم خم میشوم از داخلش یک بسته پاستیل خرسی بیرون مےاورم و میگذارم داخل سینی.
آهسته قدم برمیدارم بسمت پشت اتاقت.چندتقه به درمیزنم.صدایت می اید!
_ بفرمایید!
دررا باز میکنم. و بالبخند وارد میشوم.
بادیدن من و پیراهن کوتاه تا زانو برق از سرت میپرد و سریع رویت را برمیگردانی سمت کتابخانه ات.
_ بفرمایید غذا اوردم!
_ همون پایین میموندی میومدم سرسفره میخوردیم باخانواده!
_ ماما زهرا گفت بیارم اینجا بخوریم.
دستت راروی ردیفی از کتاب های تفسیر قران میکشی و سکوت میکنی.
سمت تختت می ایم و سینی را روی زمین میگذارم .خودم هم تکیه میدهم به تخت ودامنم رادورم پهن میکنم.
هنوزنگاهت به قفسه هاست.
_ نمیخوری؟
_ این چه لباسیه پوشیدی!؟
_ چی پوشیدم مگه!
بازهم سکوت میکنی.سربه زیر سمتم می آیـے و مقابلم میشینی
یک لحظه سرت را بلند میکنی و خیره میشوی به چشمهایم.چقدر نگاهت رادوست دارم!
_ ریحان!این کارا چیه میکنی!؟
اسمم راگفتی بعد ازچهارده روز!
_ چیکار کردم!
_ داری میزنی زیر همه چی!
_ زیر چی؟تو میتونی بری.
_ اره میگی میتونی بری ولی کارات...میخوای نگهم داری.مثل پدرم!
_ چه کاری عاخه؟!
_ همینا!من دنبال کارامم که برم.چراسعی میکنی نگهم داری.هردو میدونیم منو تو درسته محرمیم.اما نباید پیوند بینمون عاطفی باشه!
_ چرانباشه!؟
عصبی میشوی..
_ دارم سعی میکنم اروم بهت بفهمونم کارات غلطه ریحانه
من برات نمیمونم!
جمله اخرت در وجودم شکست
#توبرایم_نمیمانی😢
می آیـے بلند شوی تابروی که مچ دستت رامیگیرم و سمت خودم میکشم.و بابغض اسمت را میگویم که تعادلت راازدست میدهی و قبل ازینک روی من بیفتی دستت را به قفسه کتابخانه میگیری
_ این چه کاریه اخه!
دستت را ازدستم بیرون میکشی و باعصبانیت از اتاق بیرون میروی...
میدانم مقاومتت سرترسی است که داری از عاشقی.
ازجایم بلند میشوم و روی تختت مینشینم.
قنددردلم اب میشود!اینکه شب درخانه تان میمانم!
#ادامه_دارد
.
نویسنده این متن👆:
#میم_سادات_هاشمی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹