eitaa logo
پروانه های وصال
8.1هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
23.1هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ 💟همیشـــه بگــو الحمــدلله؛ 💌《الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِين》 🌷✨خیلی ها زیاد ناله می ڪنند زیادهم می نالند همش از زندگی می نالند ❌هی میگن اینو ڪم‌ داریم ‌آنو ڪم ‌داریم اینجا ایراد داره آنجا ایراد داره همش‌ نصف خالی لیوان ‌را می ‌بینن ‼️یکی نیست‌بگه آخه با انصاف اگر به خاطر چیزهای ڪه تو نداری غر می زنی لااقل برای چیزهای ڪه داری شڪر ڪن 🌷✨تازه یڪ مدت ڪه بگذره متوجه می شی اگر چیزی هم نداشتی مقصر یا خودت یا اطرافیان بودن یا اصلا به صلاحت نبوده ‌ڪه داشته باشی آن وقت‌دوست داری برای داشته ونداشته ات بگی ؛ 💌《الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَالَمِين》 ستايش خــداى را ڪه پروردگار جهانيان است. 🍁🍂❤️🍂🍁
پروانه های وصال
#ملاقات_با_خدا 1 💕 فراتر از هدفِ دنیایی 💕 🔰اگرچه یکی از اهدافِ مهم مبارزه با هوای نفس، بهتر زندگ
2 💢توی بعضی این برنامه ها که نشون میدن بنظرتون به کیا میگن آدم موفق؟!!❗️ 🔷دیگه نهایتش کسی که موفقه براش کف میزنن و اونم کِیف میکنه! 🔴 تمام آرزوش اینه که یه سالن پر از جمعیت براش سوت و کف بزنن! ⛔️😒⛔️ 👆همچین آدمی آرامش داره؟ عقل داره؟ فطرت داره؟ ✔️باید همچین تفکّری رو تحقیر کرد...! 💢 خیلی زشته که این "روحیه حیوانی" بین انسانها رواج پیدا کنه مخصوصاً در یه جامعه دینی...! ✅🚨👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
#بســـــم_ربِّ_العشـــــــــق رمــــــــــان #طعم_سیبـ به قلم⇦⇦ ❣ #مریم_سرخه_ای ❣ قسمتـ بیستـ و هش
رمــــــــــان به قلم⇦⇦ ❣ ❣ قسمتـ ســــــــــی ام: سوم: ساعت نه و نیم بود همه آماده و منتظر... بابا مشغول مرتب کردن دوباره میوه ها شد که آیفون زنگ خورد یهو مثل برق از جا پریدم بابا اومد طرفم منو گرفت گفت: -یواش دختر ترسیدم!!! امیرحسین_هووله هووول. یه دونه زدم تو سرش گفتم: -ساکت شو... دوباره آیفون زنگ زد... من_خب یکی درو باز کنه!!!! مامان خندیدو گفت: -حقا که همگی هولید... مامان درو باز ڪرد... من_کی بود؟؟؟ بابا یه دونه زد تو بازوم و گفت: -منم!!! مامان_عممه!!! امیرحسین_زن منه!!! بابا دووید دنبالش و گوششو کشید منو مامان خندیدیم!! مامان_دختر بیا وایسا اینجا کنارن الان میان... بابا رفت جلوی در و با بابای علی و خود علی مشغول پارک کردن ماشین شدن مهناز خانم اومد داخل خونه: شروع کرد سلام علیک گرم... مهنازخانم_وای زهرا جون ماشاالله ماشاالله چقدر خوشگل شدی چقدر بزرگ شدی... من_ممنونم چشماتون قشنگ میبینه... مامان خندیدو گفت: -بفرمایین خواهش میکنم... مهناز خانم اومد داخل و نشست روی کاناپه... صدای بابا به گوشم نزدیک تر شد فهمیدم که دارن میان داخل... بابا_خوش اومدین بفرمایین... آقامجید(بابای علی)_ممنونم بفرمایین شما... بابا_علی آقا بفرمایین... بعد ازکلی تعارف بالاخره اومدن داخل خونه و سلام علیک گرم... علی یه دسته گل خوشگل با گل های صورتی دستش بود رفت طرف مامان و گفت: -بفرمایین مریم خانم قابل شمارو نداره... -ممنونم علی جان خودت گلی چرا زحمت کشیدین... -خواهش میکنم زحمتی نبود... بابا پیش مجید آقا و مامان پیش مهناز خانم امیرحسین هم مثل عزرائیل نشست پیش علی همش هم زیر چشمی بهم نگاه می کرد دلم میخواست چشماشو در بیارم... من هم توی آشپز خونه مشغول ریختن چای شدم... آیفن زنگ خورد مامان درو باز کرد... مهنازخانم_خانم بزرگن؟؟؟ مامان_بله ایشون هم اومدن... مادربزرگ خیلی خوشحال اومد داخل... ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نویسنده:📝 ❣ رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#بســـــم_ربِّ_العشـــــــــــــــق رمــــــــــان #طـــــعم_سیبــ به قلم⇦⇦ ❣ #مریم_سرخه_ای ❣ قسمت
رمان به قلم⇦⇦❣ ❣ قسمت سی و یکم: اول: یکشنبه: سه روز هست که از نامزدی ما گذشته... توی این سه روز رفت و آمدمون زیاد بود... خیلی خوشحال بودیم هردو از این که به هم رسیدیم و تموم شد تموم کابوس هامون نیلوفر همه جا هوامو داشت همش سعی داشت که همه چیز خوب پیش بره... توی این چند روز هانیه رو ندیدم نه زنگی نه تلفنی نه پیامی...ولی این هم یکم نگران کننده بود...!!!! توی اتاق مشغول جمع و جور کردن وسایل هام بودم که گوشیم زنگ خورد...شماره ناشناس بود ولی تا برداشم قطع کرد!!! عجیب بود...!!! بعد از چند دقیقه دوباره گوشیم زنگ خورد این دفعه پشت خط...علی بود! من_الو جانم؟ علی_سلام خانم...خوبی؟؟ -مرسی عزیزم شما خوبی مامان خوبه؟؟ -همه خوبن چیکارا میکنی مزاحم که نیستم؟؟؟ -نه داشتم اتاقمو مرتب میکردم... -چقدر طول میکشه تموم شه؟؟ -چیزی نمونده چطور؟؟ -میخواستم بریم بیرون... یکم مکث کردم و با لحن کنجکاوی پرسیدم: -کجا؟؟؟؟ -حالا یه جایی میریم دیگه... -باشه قبول... -پس یک ساعت دیگه میام دنبالت مواظب خودت باش فعلا... -فعلا عزیزم. تلفن رو قطع کردم و تند تند بقیه ی اتاق رو مرتب کردم خبر رفتنم رو به مامان دادم و خوشگل ترین لباس هامو آماده کردم یکم به خودم رسیدم و بعد هم لباس هامو تنم کردم... تا آماده شدنم دقیقا یک ساعت پر شد که زنگ خونه به صدا دراومد... مامان_دخترم بیا علی جلوی در منتظرته... از مامان خداحافظی کردم و رفتم بیرون... علی پشت فرمون دویستو شش مشکی که تازه خریده بود نشسته بود... براش دست تکون دادم و رفتم سمتش از ماشین پیاد شد سلام علیک کردیم در ماشین رو باز کرد و من سوار شدم بعد هم خودش سوار شد و حرکت کردیم... علی_سلام خانم خانما... لبخندی زدم و گفتم: -سلام... -خوبی؟؟؟ -خداروشکر...حالا کجا میریم؟؟ -ای بابا این خانم چقد کنجکاوه !!!! خندیدم و گفتم: -اذیت نکن بگو... -چشم بزار برسیم میگم... خندیدم و گفتم: -باشه منتظر میمونم! نیم ساعت بعد رسیدیم جلوی یه پاساژ بزرگ... من_اینجا کجاست؟؟؟خیلی آشناست... علی فقط نگاهم کرد... رفتیم داخل اولین طبقه دومین طبقه...سومین طبقه... ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نویسنده:📝 ❣ رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 مردم اگر میدونستن یه « اللهم عجل لولیک الفرج » گفتن چقدر بزرگشون میکنہ چقدر میتونہ مشکلات و برطرف کنہ چقدر میتونہ راهشون بندازه همه زندگیشون و میزاشتن زمین و دست به آسمون میبردن و میگفتن «اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج»🤲 استاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 آیت الله خوشوقت روی سحر تاکید فراوان داشتند. بین الطلوعین را هم همین طور. یک وقت کسی پرسید بین این دو کدام را انتخاب کنیم؟ یعنی سحر بیدار باشیم یا بین الطلوعین؟ 🍃 گفتند بینشان دعوایی نیست. هر دو را بیدار باشید! ولی اگر کسی نمی‌توانست اولویت را با سحر می‌دانستند. 🔸 یکبار کسی گفت حاج آقا من سحرها خوابم می‌گیرد؟ گفتند اگر خوابت گرفت بخواب چون معلوم است اسمت را در لیست ننوشته اند! . 🍁🍂❤️🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣اول شکر کن بعد بگو خدا بده ...! 🎙 خدا در دستیست که به یاری میگیری ! درقلبیست که شاد میکنی ! درلبخندیست که به لب مینشانی ! خدا درعطر خوش نانیست، که به دیگری میدهی ! درجشن و سروریست که برای دیگران بپا میکنی آنجاست که عهد میبندی و عمل میکنی ! خدا، در تو، با تو، و برای توست ..! .
🌷در این شب زیبا 🌼دعا میکنم 🌷شبتون پر امید 🌼عشقتون خدا 🌷زندگیتون پویا 🌼حاجتتون روا 🌷ولحظه هاتون پراز آرامش باشه 🌼شبتون بخیر همراهان همیشگی . 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا