eitaa logo
پروانه های وصال
8هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
21.1هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
..💯📌 طلبه انحرافی حسن آقامیری سید حسن آقا میری ای که بنا بر شهادت طلاب همدرس و اساتید ایشان که با زحمت فراوان توانست دروس 6 سال ابتدایی طلبگی یعنی تا پایان لمعتین را سپری نماید و سپس رو به سخنرانی آورد و که به واسطه انتقادهای قابل توجه او در میان قشر جوان جامعه جایگاهی برای خود پیدا نمود؛ اهم شاخصه های شخص مذکور انتقادهای او میباشد و البته در کنار این انتقادها بنا بر نظر علماء و طلاب فاضل و اسلام شناسان ، به ایجاد در ذهن مخاطبان میپردازد. ❌ یعنی جناب سید حسن اقا میری مهمترین کاری که انجام میدهد مطرح نمودن شبهاتی است که سالها توسط افراد بی دین و یا گروهها و مطرح بوده حال ایشان در منبر رسول خدا با لباس پیامبر همان شبهه ها را اینبار از بلندگوی شیعه به محبان اهل بیت که آمده اند سخنان اهل را بشنود القاء مینماید . ☝️البته کم نبودند برخی از کم سواد که بدون کسب علم و معرفت سریعا رو به منبر آوردند و دستهای پشت پرده آنان را کمک نمود و باعث انحراف جمعی فراوان شدند که میتوان به جریان بهائیت و از آن مهمتر به جریان ابوالفضل برقعی اشاره کرد. 📛 به نام حسن آقامیری! ✡برای غلبه غرب مبتنی بر بر اسلام مبتنی بر وحی،بعد از کش و قوس های فراوان در اتاق فکر های پنتاگون و سیا به این پلت‌فرم رسیدند که انقلاب اسلامی جز با انقلابیون اسلام نما سقوط نخواهد کرد! به زبان عامیانه فقط آخوند است که میتواند حکومت آخوندها را سرنگون کند!
🌷 خاطره‌ای از آیت‌الله شخصی که جهت تحصیل علوم دینی تازه وارد حوزه علمیه قم شده بود می‌گوید: خدمت آقا(آیت‌الله بهجت) رفتم و عرض کردم: برای تحصیل علوم دینی وارد حوزه شده‌ام، چه کار کنم که موفّقی باشم؟ آقا برای لحظه‌ای سرش را پایین انداخت و تامّلی کرد و سپس فرمودند: «طلبه یا غیر طلبه فرقی ندارد، مهم این است که نشود.» 📚 برگی از دفتر آفتاب ، ١٣۵ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
🌼🍃نیمه های شب بود سکوت عجیبی حوزه علمیه را فرا گرفته بود تمام طلبه ها خواب بودند جوان در حجره خود مشغول مطالعه بود که ناگهان زیبا وارد اتاق شد و به سرعت در اتاق را بست،با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ چیزی نگوید.دختر پرسید:ببینم شام چی داری؟؟ 🌼🍃 جوان هاج واج مانده بودو تمام بدنش خیس عرق شده بود و زبانش بند آمده بود،هرچه غذا داشت برای دختر آورد.دختر جوان که آن شهر بود قصد داشت شب را در اتاق طلبه بخوابد آن هم در اتاقی که فقط خودش بود و آن جوان،به هر شکلی بود دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و به اعتماد کرده بود 🌼🍃 اما صبح که از خواب بیدار شد آنچه که نباید اتفاق بیفتد اتفاق افتاده بود. 🌼🍃 مأموران، شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند، شاه عصبانی پرسید: چرا شب به ما اطلاع ندادی و جوان گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم، مرا به دست خواهد داد! 🌼🍃شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطایی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از جوان پرسید، چطور توانستی در برابر نفست مقاومت کنی؟ 🌼🍃 طلبه جوان 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش و علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می‌کرد، هر بار که نفسم وسوسه می‌کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح به این ترتیب با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند. 🌼🍃 از تقوا و پرهیزکاری او خوشش آمد و دستور داد، همین شاهزاده را به عقد طلبه جوان در آوردند 🌸🌸🌸