eitaa logo
پروانه های وصال
7.7هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
21.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
#رمان_آنلاین #دست_تقدیر۸۰ #قسمت_هشتاد🎬: نیمه های شب بود محیا آرام پرده را به کناری زد و از آن بالا
🎬: هنوز پرده سیاه شب بر آسمان بود که ولوله ای در حیاط مجاور به پا شد محیا که به هر صدایی قلبش فرو‌می ریخت و برای خواندن نماز صبح بیدار شده بود متوجه سر و صدا شد به سمت پنجره آمد و پرده را کمی کنار زد. جوش و خروشی پنهانی در حیاط برپا بود محیا ابتدا فکر کرد که متوجه فرار اسیران شدند، نگاهش را به زیر زمین دوخت کسی به آنجا نمی رفت گویا سربازان خود را مهیای استقبال از کسانی می کردند که قرار بود صبح زود به آنجا بیایند. محیا نمازش را خواند و بی هدف داخل ساختمان قدم میزد، گاهی نفسش تنگ می شد و روی تخت می نشست اما بی قرار بود و نمی دانست عاقبت امروز به کجا می کشد. در همین حین در ساختمان را زدند، محیا خودش را به تخت رساند و خوابید و طوری وانمود کرد که خواب است. سربازی وارد ساختمان شد و بلند گفت: خانم دکتر، قهوه عراقی را آماده کردین؟! محیا که قرار بود فیلم بازی کند تا برای فرار ایرانی ها به او مشکوک نشوند با صدایی خسته گفت: ببخشید، حالم خوب نبود از دیشب که افتادم نتونستم پا شم، الان آماده می کنم. سرباز اوفی کرد و گفت: خوب بجنب، هر لحظه ممکن هست که مهمان ها برسند فرمانده نمی خواد... محیا از جا بلند شد و همانطور که با سنگینی به سمت آشپزخانه می رفت گفت: باشه خیلی زود آماده میکنم. سرباز در حالی که سینی حاوی کتری مملو از قهوه را به دست داشت وارد ساختمان شد و احساس کرد چیزی غیرعادی در جریان است، در اتاق فرمانده عزت باز بود و صدای فریاد او به گوش می رسید. سرباز با سرعت خودش را به اتاق رساند سینی را روی میز گذاشت و پایی چسپاند، فرمانده عزت بی توجه به او از جلوی سرباز رد شد و همینجور که زیر لب بد و بی راه می گفت راه خروج از ساختمان را در پیش گرفت. فرمانده عزت حرف هایی را تند تند با خود تکرار می کرد و از پله ها پایین رفت،سربازان هم مانند موشهایی که در خود فرو رفته بودند به دنبال او روان شد ند، یعنی چی ؟! اسیرا چجوری فرار کردند؟! من باید با چشم خودم ببینم آن دو نگهبان الدنگ کجا بودند زمانی که فرار کردن؟! سرباز در زیر زمین را باز کرد فرمانده داخل شد و نگاهی به دو سرباز که با لباس زیر کف اتاق دراز به دراز افتاده بودند کرد و رو به سرباز گفت: اینا مردن؟! سرباز شانه ای بالا انداخت و به یکی از انها اشاره کرد و گفت: این فکر کنم زنده است چون خرو پف می کرد، نگاه کنید سینه اش بالا و پایین میشه... فرمانده شوت محکمی به سرباز زد و گفت: پاشو احمق!! و باز لگدی محکم تر به او زد و رو به سرباز کنارش گفت: برو دنبال خانم دکتر سریع... سرباز چشمی گفت و بیرون رفت و یکی از سربازان کف اتاق آرام پلک هایش را باز کرد، فرمانده خم شد روی صورتش و گفت: کی به شما حمله کردند؟! چه جوری حمله کردند؟ چطور در را باز کردند؟! چطور فرار کردند؟! سرباز که انگار سوال های پشت سر هم فرمانده گیجش کرده بود با لحنی خوابالود گفت: کی فرار کرده؟! فرمانده عزت از سوز درونش لگد محکم تری به او زد به طوریکه تمام خواب یکدفعه از کله اش پرید و مانند فنر از جا جست و ایستاد و همانطور که احترام نظامی می گذاشت نگاهش به لباس هایش افتاد و گفت: کو لباسام؟! فرمانده سیلی محکمی به صورت سرباز زد و گفت: احمق! از من می پرسی لباسات کجاست؟! بگو ببینم چه جوری لختتان کردند و بعد فرار کردند. سرباز چشمانش را ریز کرد و گفت: چیزی...چیزی یادم نمیاد فقط خواب افتادم و بعد نگاهی به سرباز کنارش کرد و گفت: حمود!!! حمود هم خواب افتاده؟! فرمانده عزت که انگار چیزی به ذهنش رسیده بود گفت: شما دوتا دیشب چی خوردین هااا؟! ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
پروانه های وصال
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_هشتاد🎬: چهاردهمین سردار ابلیس که بسیار مرموزانه و هوشمندانه پای
🎬: پانزدهمین سردار ابلیس«خنذب» نامیده می شود، ماموریت اصلی این سردار ابلیس آن است که طوری عمل کند حائلی بین نمازگزار و نمازش باشد، به این طریق که ذهن نمازگزار را پر از دغدغه های ریز و درشت دنیوی می کند به طوریکه شخص از نمازی که خوانده است چیزی نمی فهمد و فقط ادا و حرکات نماز خواندن در می آورد. همانطور که ابلیس اعتراف کرد یکی از اعمالی که باعث می شود شیطان احساس شکستی بزرگ در مقابل مومنین داشته باشه، اقامه نماز است، وقتی مومن به نماز می ایستد شیطان اندوهگین می شود و برای همین سرداری را مختص نماز گذارده تا این ابلیسک مانع حضور قلب مومن شود و تلاش می کند که مومن نتواند نمازی خالص به درگاه خدا به جای آورد، پس لازم است که ما از وجود خنذب مطلع باشیم و در وقت نماز ذهنمان را از هر چه که وسوسه خنذب است پاک سازیم و معطوف نماز گردانیم تا شیطان را از خود ناامید کنیم و خدا را خوشحال نماییم. شانزدهمین سردار ابلیس«مقلاص» نام دارد، ماموریت ویژه این سردارشیطانی در رابطه با قمار و هر مسئله و موردی که رنگ و بوی قمار دارد می باشد، این ابلیسک ملعون چنان اعمال قمار را در نظر فرد قمار باز تزیین می کند و لذتی از قمار در جان فرد می اندازد که آن فرد حاضر نیست دست از قمار بردارد و اینجاست که با اعمالش خود را جز جنود شیطان جای میدهد . هفدهمین و آخرین سردار ابلیس«طرطبه» است، این ابلیسک هم دختر شیطان و خواهر لاقیس است، ماموریت او تکمیل کارهای لاقیس است و به نوعی این دو خواهر همکار و همرتبه هستند، طرطبه مامور ترغیب زنان و مردان به فحشاء است حال این فساد و فحشا گاهی در قالب زنا و گاهی هم در قالب همجنس بازی بروز می کند. این دو خواهر ممکن است از طریق یک موسیقی حرام وارد شوند و سپس صحنه های شهوانی را در ذهن فرد وارد می کنند و به این وسیله فرد را تحریک و انسان را تحت الشعاع این احساسات شهوانی قرار می دهد که عاقبت فرد به فحشا منتهی میشود و متاسفانه در این دوران با وجود فضاهای مجازی و روابط آزاد کار طرطبه و لاقیس بسیار راحت شده و با اندک اشاره ای، فرد غرق در منجلاب فحشاء می شود و برای اینکه وجدان خودش را آسوده کند وعده توبه به خود می دهد اما نمی داند که سرداران ابلیس به صف شده اند تا مومن را از توبه بازدارند. هفده سردار ابلیسی را که اتاق عملیات شیطان بود، معرفی نمودیم، این اتاق فکر و عملیات را ابلیس پس ازطوفان نوح پایه ریزی کرد، هدف ابتدای ابلیس انحراف بنی بشر از راه پرستش خداست اما هدف اصلی ابلیس از اموزش سرداران و تشکیل لشکر و جنود شیطانی چیزی بالاتر از انحراف بنی بشر است. ابلیس بسیار هوشمندانه عمل می کند، او در زمان انبیا قبل از نوح بوده و دیده انبیا، مناسک الهی برپا کرده اند و سپس با آمدن نوح برپایی شریعت الهی هم به مناسک الهی اضافه شد، ابلیس در مقابل شریعت الهی، شریعت ابلیسی راه انداخت، اما اینک که داستان ما بعد از طوفان نوح را به تصویر می کشد، ابلیس متوجه شده است که خداوند اراده کرده مرحله بعدی دین الهی که همان«اقامه» دین و دستوارت الهی ست را کلید بزند و ابلیس برای جلوگیری از اقامه احکام الهی و شریعت اسلام، دست به کار شد و سردارانی کار آزموده را با وظایفی مختص خود و ویژه برگزید و لشکرش را تجهیز نمود تا مانع اقامه شریعت الهی شود و هدف اصلی و بزرگ ابلیس ان است که بنی بشر ابلیس را به جای خدا بپرستند و مقام الوهیت خود را برپا کند و به جای برپایی حکومت عدل الهی، حکومت شیطان را جهانی کند. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨