eitaa logo
پروانه های وصال
9.4هزار دنبال‌کننده
33هزار عکس
27.5هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
❤️قسمت شصت❤️ . ایوب به همه محبت می کرد. ولی گاهی فکر می کردم بین محبتی که به هدی می کند، با پسرها فر
❤️قسمت شصت و دو❤️ . برایم پارچه آورده بود و لوازم آرایش. هدی بیشتر از من از آن استفاده می کرد، با حوصله لب ها و گونه هایش را رنگ می کرد و می آمد مثل عروسک ها کنار ایوب می نشست. ایوب از خنده ریسه می رفت و صدایم می کرد: "شهلا بیا این پدرسوخته را نگاه کن" هدی را فرستاده بودم جشن تولد خانه عمه اش. از وقتی برگشته بود یک جا بند نبود. می رفت و می آمد، من را نگاه می کرد. می خواست حرفی بزند، ولی منصرف می شد و دوباره توی خانه راه می رفت. + چی شده هدی جان؟ چی م یخواهی بگویی؟ ایستاد و اخم کرد😠 _ من نوار میخواهم، دلم می خواهد برقصم. میخواهم مثل دوست هایم لاک بزنم. جلوی خنده ام را گرفتم: + خب باید در این باره با بابا ایوب حرف بزنم، ببینم چه می گوید. ایوب فقط گفت: "چشمم روشن" 😶 . ❤️قسمت شصت و سه❤️ . ایوب فقط گفت: "چشمم روشن...." و هدی را صدا زد: "برایت می خرم بابا ولی دوتا شرط دارد. اول اینکه نمازت قضا نشود و دوم اینکه هیچ نامحرمی دستت را نبیند" از خانه رفت بیرون و با دو تا و شعر و آهنگ ترکی برگشت. آنها را گرفت جلوی چشمان هدی و گفت "بفرما، حالا ببینم چقدر می خواهی برقصی" دوتا و یک شیشه آستون هم گرفته بود. دو سه روز صدای آهنگ های ترکی و بالا پریدن های هدی، توی خانه بلند بود. چند روز بعد هم خودش نوار ها را جمع کرد و توی کمدش قایم کرد. ☺ ❤️قسمت شصت و دو❤️ . برایم پارچه آورده بود و لوازم آرایش. هدی بیشتر از من از آن استفاده می کرد، با حوصله لب ها و گونه هایش را رنگ می کرد و می آمد مثل عروسک ها کنار ایوب می نشست. ایوب از خنده ریسه می رفت و صدایم می کرد: "شهلا بیا این پدرسوخته را نگاه کن" هدی را فرستاده بودم جشن تولد خانه عمه اش. از وقتی برگشته بود یک جا بند نبود. می رفت و می آمد، من را نگاه می کرد. می خواست حرفی بزند، ولی منصرف می شد و دوباره توی خانه راه می رفت. + چی شده هدی جان؟ چی م یخواهی بگویی؟ ایستاد و اخم کرد😠 _ من نوار میخواهم، دلم می خواهد برقصم. میخواهم مثل دوست هایم لاک بزنم. جلوی خنده ام را گرفتم: + خب باید در این باره با بابا ایوب حرف بزنم، ببینم چه می گوید. ایوب فقط گفت: "چشمم روشن" 😶 . ❤️قسمت شصت و سه❤️ . ایوب فقط گفت: "چشمم روشن...." و هدی را صدا زد: "برایت می خرم بابا ولی دوتا شرط دارد. اول اینکه نمازت قضا نشود و دوم اینکه هیچ نامحرمی دستت را نبیند" از خانه رفت بیرون و با دو تا و شعر و آهنگ ترکی برگشت. آنها را گرفت جلوی چشمان هدی و گفت "بفرما، حالا ببینم چقدر می خواهی برقصی" دوتا و یک شیشه آستون هم گرفته بود. دو سه روز صدای آهنگ های ترکی و بالا پریدن های هدی، توی خانه بلند بود. چند روز بعد هم خودش نوار ها را جمع کرد و توی کمدش قایم کرد. ☺ ❤️رمان های عاشقانه مذهبی❤️ ✨ ✨ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
کاشت ناخن در غسالخانه ی زنان پیامک اومد روگوشیم کجایی خونه ای کارت دارم فلانیم! برات زحمتی دارم میخ
کاشت ناخن مصنوعی در غسالخانه بعد از اینکه خانم های همراه رفتن بیرون گفتم بچه ها صفر تا صدمون رو باید برای این ج..نازه بزاریم تموم سعی مون باید کنیم کاشت ناخن ها رو در بیاریم. یکی از بچه ها گفت دیدی برای خانواده اش هیچ اهمیتی نداشت! گفتم ولشون کن غیبتشون نکنیم برای من و تو که مهمه ! پس به وظیفمون عمل کنیم کار به کسی نداشته باشیم روضه ی حضرت زهرا سلام الله رو گذاشتم که فکرم مشغول روضه بشه زیپ کاور رو کشیدم پایین سه نفری ج..نازه رو از اون کاور جدا کردیم دستشو گرفتم تو دستم تا لباسش رو دربیاریم، نگاه کردم به دستای کبود شده و کاشت های قرمز رنگش، چی شد؟ یهویی چطور کاشت ناخن باب شد؟ چرا از همون اول جلوی سالن های ارایشگاه رو نگرفتن که امروز دختر ما، جوون ما بدون بی اطلاعی از این کار به راحتی بره کاشت کنه! و تموم غسل های واجبش رو بزاره گردنش🙂 لباس رو که دراوردیم اروم دست های خشک شده مثل سنگش رو گذاشتم پایین، عورتش رو با یک تیکه از لباسش پوشونیدم چون نگاه کردن بهش حرامه، سوهان برقی رو زدیم به دستاش اما چون دستاش جمع شده بود به سختی میشد با دستگاه سوهان برقی استفاده کرد، هرکاری کردیم نشد در بیاد میدونستم باید باچی در بیارم ولی برای اطمینان همون لحظه زنگ زدم دفتر مرجع تقلیدم، شاید باورکردنی نباشه اما بالا سر ج..نازه من اینکارو کردم و گفتم موردم اینجوره! گفت حتی اگه هز...ینه بر باشه خانم باید کاشت در بیاد،‌اگه زمان بر باشه باید در بیاد، تا زمانی که اسیبی به م..یت وارد نشه دیه ی گردنتون نیاد کاشت رو دربیارید! گفتم خب با سوهان برقی ، استون هم نشد در بیارم گفت: با یک چیز نوک تیزی بزنید زیرش در میاد بازم جوابش رو میدونستم ولی برای اطمینان از کارم میخواستم جواب قطعی رو بگیرم... ناخن گیر بود لبه ی ناخن گیر رو گذاشتیم زیر ناخن مصنوعی و اروم اروم سعی کردیم ناخن مصنوعی در بیاد، زمان بر بود اذیت شدیم اما تا اخرین لحظه این کارو کردیم، خانواده پشت در هی میگفتن خانم ولش کنید بزارید کاشت بمونه‌چه سخت میگیرید شما☺️ حرفا تو دلم بود اما ترجیح دادم سکوت کنم و کارم رو انجام بدم.. شاید کلماتم درست چینش نداشته باشن ولی چیزی رو که درک کردم رو نوشتم میدونستید اگه غسلی به گردنتون باشه تا زمانی که قدم برمیدارید روی زمین مورد لعن قرار میگیرید؟ میدونستی رزق و روزی برکت رو از زندگیت میبرید؟ میدونستی با وجود کاشت ناخن اون فرد دائما در حیض وجنب باقی میمونه! @neiynava_313 میدونستی کسی که طهارت نداره دعاش بالا نمیره🙂