‼️استفاده از نخ دندان برای روزه دار
🔷س 5395: حکم استفاده از نخ دندان ـ که فلوراید و طعم نعنا دارد ـ در حال روزه چیست؟
✅ج: اگر آب دهان را فرو نبرد، اشکال ندارد.
📕منبع: leader.ir
💕❤️
☆∞🦋∞☆
ڪارتان را براے خدانڪنید،
براے خدا ڪار ڪنید !
تفاوتش فقط همین اندازه استـــــ
کہ ممکن استـــــ حسین علیه السلام در ڪربلا باشد و
من در حال ڪسبـــــ علم براے رضاے خدا !🌿
#شهید_مرتضے_آوینے🌿
💕❤️💕
☆∞🦋∞☆
وقتے در گنـاه،غرق میشے
شیطــان ڪارے باهاتـــــ نداره!
امـا وقتے تلاش میڪنے
تا از اسارتـش بیرون بیاے،
مدام وسوسه اتـــــ میڪنه
با همون نقطه ضعفـــــ هاتـــــ !
مراقبش باش و
خودتو به خدا بسپار....
💕🧡💕
⛱هیچگاه
کارهای کوچکی که ،
برای دیگران انجام میدهید را
متوقف نکنید .
گاهی، آن کارهای کوچک
بزرگترین بخش قلب آنها را
اشغال می کند .
💕🧡💕
⛱کارگردان دنیا خداست! مهم نیست نقش ما ثروتمند است یا تنگدست... سالم است یا بیمار ... مهم اینست که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده! نباید از سخت بودن نقش گله مند بود... چرا که سخت بودن نقش: نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر هست ...
امیدوارم خوش بدرخشیم !
💕🧡💕
zarif1.mp3
11.48M
✋
🔴 فایل صوتی کامل ۳ساعته مصاحبه دکتر ظریف
❌ درست انتخاب کنیم
#باميه_لبناني
موادلازم :
اردسفيد 1/5 پيمانه اردسنگك 1 پيمانه
ماست 3 قاشق سوپخوري
كره ذوب شده 3 قاشق سوپخوري
تخم مرغ 2 عدد
زعفران دم شده 1/2 قاشق چ
پودرهل ودارچين 1/2 ق چ
خمير مايه 2 ق چ (اگرميخواين خشك تربشه 1/5 ق چ ميتونين بريزين
اب ولرم 1/2 پيمانه
شكر 1 ق چ
اول شربت باميه رودرست كنين وبذارين خنك بشه : يك ليوان شكر روبا يك ليوان سرخالي مخلوط كرده كمي هم بزنين تا شكرحل بشه سپس مخلوط شكرواب روروي حرارت گذاشته به محض جوش اومدن ديگه هم نزنين بعدازاينكه محلول شكرواب شروع به جوشيدن كرد حرارت روكم كرده وبذارين 20 دقيقه ريز بجوشه وبعدازاين زمان 2 ق گلاب يك ق اب ليمو ويا 1/4 ق جوهرليموحل شده دراب ويك قاشق پرگلوكز ميريزين داخلش 5 دقيقه بعدشربت حاضره بذارين خنك بشه.
يك قاشق شكررو با اب ولرم حل كرده وخميرمايه روبريزين روش ديگه قاشق نزنين درشوبذارين و10 دقيقه بذارين جاي گرم تا عمل بياد.
درظرفي ديگرماست وكره وپودرهل ودارچين رومخلوط كرده واردرواضافه كرده تا جايي كه به دست نچسبه اگر چسبناك بود باقاشق اردروبريزين تا خميرمون چسب نداشته باشه خميررو5 دقيقه ورزومشت ومال بدين وبذارين داخل ظرف چرب شده ودرشوبذارين خوب بپوشونين وجاي گرم بذارين به مدت 1 تا 1/5 ساعت تا پف كنه بعدازاستراحت خميربا مشت محكم پفش روبگيرين ويكم ورز بدين بعد يك تخم مرغ اضافه كرده با همزن مخلوط كرده وبعد تخم مرغ دوم رواضافه كنين بازباهمزن ميزينيم خيلي نيازي به زدن نيست فقط خوب تخم مرغ وخميرمخلوط بشن .حالا يك خميركاملا چسبناك داريم داخل قيف ماسوره دارريخته وداخل روغني كه هنوزخوب داغ نشده ميريزيم ،وقتي يكطرف سرخ شد برگردونين طرف ديگه هم سرخ بشه وبعدداخل دستمال اشپزخانه روغن اضافه روگرفته وبعدداخل شربت بذارين.
شربت ولرمه نه خيلي داغ ونه خيلي خنك .
باميه هاي لذيذاماده ن روشوباپسته تزيين کنید.
☆∞🦋∞☆
🔰ازدیاد یقین |
🔵 یڪے از شاگردان فاضل آیتـــــ الله ڪشمیرے مے فرمودند : از آیت الله ڪشمیرے رحمتـــــ الله علیه پرسیدم ڪه جهتـــــ ازدیاد یقین چڪار ڪنیم ؟ ایشان فرمودند: اگر قرآن زیاد بخوانید ، یقین زیاد میشود.
💕❤️💕
....
یکی از زیباترین شعرهای
دیوان شمس از مولانای جان:
ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست .
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست
جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست
💕💛💕
میگویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.
چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد، به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می میرد؟ چرا مزخرف میگی! و جواب شنید :چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید. دیگی که می زاید حتما مردن هم دارد!
این حکایت اغلب ما مردم است هرجا که به نفع ما باشد، عجیب ترین دروغها و داستانها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید.
💕❤️💕
پروانه های وصال
🔰 مواضع قابل تقدیر قالیباف و حامیان او درباره مصاحبه ظریف
🚨 آیا بعد از «ظریف» با «گفتمان ظریف» هم مرزبندی خواهد شد؟
🔹️ موضوع فایل منتشرشده و مواضع بحث برانگیز جواد ظریف تیتر یک تمام روزنامههای امروز بوده اما در این میان مواضع انتقادی محمدباقر قالیباف و روزنامههای نزدیک به وی اهمیت ویژهای دارد.
🔹️ با توجه به اظهارات شخص ظریف در این گفتگو، او در سال ۹۲ گزینه سکانداری سیاست خارجی ستاد انتخاباتی و دولت احتمالی قالیباف بوده است. ظریف روایت کرده که در آن سال دو نفر به نمایندگی از قالیباف از او برای همکاری و قبول مسئولیت در حوزه سیاست خارجی دعوت کرده بودند که البته او پاسخ منفی به این درخواست داده است.
🔹️ این نزدیکی فکری پس از نشستن ظریف بر کرسی وزارت خارجه دولت روحانی نیز ادامه یافت و برخی مشاوران فعلی رییس مجلس، در صفحات شخصی و رسانههای خود تعاریف و تمجیدهای متعددی از تیم مذاکرهکننده و توافق برجام داشتند.
🔹️ با این حال اتخاذ مواضع انتقادی پس از افشای مصاحبه اخیر، نشان از فاصلهگذاری این جریان با ظریف و احتمالا بخش دیگری از همفکران او از سوی قالیباف و حامیان وی دارد.
🔹️ برخی علت این فاصلهگذاری را نیاز قالیباف به مرزبندی با ظریف به عنوان دو کاندیدای بالقوه انتخابات آتی میدانند اما صرف نظر از انگیزههای احتمالی، نفس اتخاذ مواضع انتقادی قالیباف و حامیان او در برابر ظریف به بخش مهمی از جریان انقلابی کمک خواهد کرد تا قضاوت بهتری نسبت به عملکرد گذشته این افراد داشته باشند.
🔹️ البته آن چه در این میان اهمیت مضاعفی دارد، لزوم مرزبندی روشن این طیف نه با شخص ظریف، که با گفتمانی است که او نمایندگی میکند. به نظر میرسد جریانی که تلاش زیادی برای القای برجام به عنوان «تصمیم نظام» داشتند، هنوز نیازمند اصلاحات بیشتر میان نسبت فکری خود با «گفتمان ظریف» هستند که شاید این نقطه آغاز مناسبی برای آن تغییرات باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 باز نشر بمناسبت مصاحبه اخیر ظریف
♦️رهبر معظم انقلاب: یکی از آقایان زمانی درباره مسئله نظامی حرفی زد، گفتم تور دفاعی بگذارند آقایان ببینند در کشور چه خبر است
♦️بعضیها داخل را اصلا قبول ندارند و نمیدانند در داخل چه خبر است.
#ظریف
✨﷽✨
✍امام علی عليه السلام:
بسا روزه دارى كه از روزه اش جز گرسنگى و تشنگى نصيب نگردد. وبسا نمازگزارى كه از ايستادنش به نماز جز بيدارى وزحمت سود نگيرد
📚حکمت 145نهج البلاغه
توضیح: درراستای این حکمت ارزشمند درآیه 3 سوره «غاشیه» مطلبی مهم است. آنجا که حال عده ای مجرمان شرح داده می شود و مى فرماید: «(عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ); پیوسته عمل کرده و خسته شده اند (و نتیجه اى نگرفته اند)» و دلیلش آن است که نه معرفت کافى براى عمل داشتند نه شرایط آن را رعایت کردند و نه موانع آن را برطرف نمودند و حتى گاهى با اعمال ناشایست خود اگر بهره اى هم از اعمال پیشین برده بودند آنها را حبط و باطل نمودند
در روایات اسلامى تأکید زیادى برآداب نماز وروزه وسایر عبادات شده است تا عبادات افزون بر عمل به تکلیف، به درجه قبولى درنزد پرورگار برسد
کلام حکیمانه فوق ناظر به تمام این امور نیز هست; کسانى که روزه مى گیرند; اما انواع گناهان را درحال روزه انجام مى دهند; ظلم مى کنند، مال مردم مى خورند، آبروى مسلمانان را مى ریزند وبا غیبت و تهمت افراد بى گناه را آزار مى دهند به یقین این گونه اشخاص از روزه خود جز گرسنگى وتشنگى بهره اى نمى برند
💕❤️💕
14.mp3
8.84M
❤شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک
و احکام، ویک نکته اخلاقی شیرین
🌹توسط استاد اخلاق ...آیت الله مجتهدی
💢تلاوت قرآن به روش تحدیر (تند خوانی) توسط استاد معتز آقائی
دانلود جزء اول
ahlevela.ir/tahdir/Joze01.mp3
دانلود جزء دوم
ahlevela.ir/tahdir/Joze02.mp3
دانلود جزء سوم
ahlevela.ir/tahdir/Joze03.mp3
دانلود جزء چهارم
ahlevela.ir/tahdir/Joze04.mp3
دانلود جزء پنجم
ahlevela.ir/tahdir/Joze05.mp3
دانلود جزء ششم
ahlevela.ir/tahdir/Joze06.mp3
دانلود جزء هفتم
ahlevela.ir/tahdir/Joze07.mp3
دانلود جزء هشتم
ahlevela.ir/tahdir/Joze08.mp3
دانلود جزء نهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze09.mp3
دانلود جزء دهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze10.mp3
دانلود جزء یازدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze11.mp3
دانلود جزء دوازدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze12.mp3
دانلود جزء سیزدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze13.mp3
دانلود جزء چهاردهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze14.mp3
دانلود جزء پانزدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze15.mp3
دانلود جزء شانزدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze16.mp3
دانلود جزء هفدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze17.mp3
دانلود جزء هجدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze18.mp3
دانلود جزء نوزدهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze19.mp3
دانلود جزء بیستم
ahlevela.ir/tahdir/Joze20.mp3
دانلود جزء بیست و یکم
ahlevela.ir/tahdir/Joze21.mp3
دانلود جزء بیست و دوم
ahlevela.ir/tahdir/Joze22.mp3
دانلود جزء بیست و سوم
ahlevela.ir/tahdir/Joze23.mp3
دانلود جزء بیست و چهارم
ahlevela.ir/tahdir/Joze24.mp3
دانلود جزء بیست و پنجم
ahlevela.ir/tahdir/Joze25.mp3
دانلود جزء بیست و ششم
ahlevela.ir/tahdir/Joze26.mp3
دانلود جزء بیست و هفتم
ahlevela.ir/tahdir/Joze27.mp3
دانلود جزء بیست و هشتم
ahlevela.ir/tahdir/Joze28.mp3
دانلود جزء بیست و نهم
ahlevela.ir/tahdir/Joze29.mp3
دانلود جزء سی ام
ahlevela.ir/tahdir/Joze30.mp3
♦️تحدیر روشی از تلاوت قرآن است که قاری در آن علی رغم رعایت کردن قواعد تجوید، از سرعت در خواندن نیز بهره می برد، از این رو در زمان یکسان نسبت به ترتیل و تحقیق تعداد آیات بیشتری تلاوت می شود.
♦️حجم هرفایل: حدود 4 مگابایت
زمان تلاوت هر جزء: حدود 35 دقیقه
هدایت شده از پروانه های وصال
◆✧ دعاے روز چهاردهم
مــ🌙ــاه مبـارڪ ✧◆
✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨
بسم الله الرحمن الرحیم
〖اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِكَ یا عزّ المسْلمین〗
✨❥❥◆✧🌙✧◆❥❥✨
【خدایا مرا در ایـن روز به لغزشها مؤاخذه نكن و از خطاها و بیهودگیها درگذر و مرا نشانه تیر بلاها و آفات قرار مده، اى عزت دهنده مسلمانان】
@parvaanehaayevesaal💕
پروانه های وصال
#رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_شصت_و_سه خبر حاملگی محدثه مثل بمب تو فامیل ترکیده بود و همه مهمونی
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_شصت_و_چهار
چند روز گذشت و منم درگیر درسام بودم که محدثه اومد خونمون و به هوای دردودل اومد پیشم تو اتاق.
_چیشده آجی؟
بغض کرده بود.
این حالتشو خوب میشناختم.
یکی ناراحتش کرده بود و اونم نتونسته بود حرفی بزنه.
_محدثه؟خوبی؟
اشکهاش آروم آروم سرازیر شدند.
_چه خوبی خواهر من؟این زندگی نکبتی چیه که من دارم؟از اولشم میدونستم اشتباه کردم که ازدواج کردم.
میدونستم بچه دار شدنمم اشتباهه اما مامان نذاشت بندازمش.
_بندازی؟این چه حرفیه محدثه؟میدونی این کار گناهه؟
_گناه چیه بابا؟من خیلی تو زندگیم ثواب و کار خوب انجام دادم که گناه نکنم؟
_خیلی خب درست و اروم بگو چیشده که انقدر بهم ریختی؟
دستاشو گرفتم و محدثه هم گفت:آجی کارن عوض شده.
دیگه اون مرد همیشگی نیست.
چند مدتیه بهم بی توجه شده. اونم درست تو زمان بارداریم که باید خیلی بهم توجه بشه.
زهرا کارن ازم دوری میکنه.
شبا دیر میاد خونه و دور ازم میخوابه. صبحا هم بدون خبر میره.
همش شرکته اما میدونم دروغ میگه ساعت کاریش تا عصره.
خونه هم که میاد پای میز کارشه و منو آدم حساب نمیکنه.
چند باری دیدم که باخودش حرف میزنه و هی میگه چه اشتباهی کردم!این زندگی مال من نیست!
زهرا دارم دیوونه میشم. بخدا تو این شرایط بدترین کار بی توجهی شوهره.
فکر میکردم بچه بیاد زندگی شیرین تر میشه اما تلخ تر شد.
اشک هاش رو پاک کردم و سعی کردم آرومش کنم.
_آبجی گلم اینهمه خودتو اذیت نکن تروخدا.
اون بچه تو شکمت مادر میخواد. با این اذیت کردنا میخوای سالم به دنیا بیاد؟
_نیاد به درک میزارمش پرورشگاه راحت میشم.
_محدثه زبونتو گاز بگیر. ببین اصلا میتونی اینکارو بکنی بعد انقدر راحت به زبون بیار.
تو مادری مگه میتونی ناخوشی جگر گوشتو ببینی؟
کارن هم یک اشتباهی کرده حالا خودش متوجه میشه.
همیشه احتمالای خوب بده. شاید کار داره و یک مشکلی تو کارش پیش اومده که انقدر پریشونه.
مطمئن باش اون الان از تو داغون تره.
همونطور که تو الان بهش احتیاج داری اون صدبرابر به تو و آرامشت احتیاج داره.
برو پیشش،باهاش حرف بزن،ببین مشکلش چیه!؟
شاید اونموقع به تو هم توجه کرد.
خیلی شیرین و با ارامش توقعاتو بهش بگو.
بگو من تو این زمان دوست دارم بیشتر کنارم باشی،درکم کنی و بهم توجه کنی.
بهش بگو نی نیمون دوست داره باباجونش کنارش باشه و به مامانش توجه کنه.
باور کن جواب میده آجی.
اشکاشو پاک کرد و نفس عمیقی کشید.
_ممنون که مثل همیشه آرومم کردی زهراجان. باشه انجام میدم امیدوارم این اوضاع درست بشه.
با خنده و خوش رویی بدرقه اش کردم.
محدثه الان تو وضعیت بدی بود باید درک میشد.
باید با کارن حرف بزنم.
نباید بزارم خواهرمو اینطوری عذاب بده.
فوری بهش زنگ زدم.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_شصت_و_چهار چند روز گذشت و منم درگیر درسام بودم که محدثه اومد خون
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_شصت_و_چهار
"لیدا"
چند روزی رفتار کارن بهترشد اما باز انگار گند اخلاقیاشو از سر گرفت و شروع کرد به بی توجهی.
منم حالت تهوع داشتم و مدام عق میزدم اما کارن اندک توجهی نمیکرد.
اعصابم حسابی خورد شده بود و چاره ای جز مقابله به مثل نداشتم.
منم باهاش سرد شدم و دیگه آدم حسابش نکردم.
زن و شوهر مثل دوتا غریبه یا همخونه زندگی میکردیم.
صبحانه و ناهار که تنها یک چیزی درست میکردم میخوردم اما شام با کارن میخوردم اونم به زور.
از زندگیم هیچ لذتی نمیبردم همشم تقصیر کارن و رفتار مسخره اش بود.
دلم میخواست این بچه لااقل به دنیا بیاد که دلم خوش باشه.
شاید یکم رفتار کارن عوض بشه.
دیگه با زهرا حرفی نزدم چون میدونستم این خوب شدنای گه گاهی کارن،تقصیر زهراست.
ماه های اول بارداریم خیلی سخت بود برام.
مامان هرروز میومد بهم سر میزد اما من کمبود توجه شوهرمو داشتم.
زهرا هم یک روز یک بار بهم زنگ میزد و احوالمو میپرسید.
همه هوامو داشتن جز شوهرم.
ماه های آخر بارداریم بود که مراقبتای کارن با توصیه های مامانم،بیشتر شد.
از سرکار که میومد کلی خرید میکرد و بهم میرسید اما میدونستم همه اش از زور و اصراره.
دلم میخواست تموم بشه و بچه به دنیا بیاد.
میدونستم دختره..کلی براش خرید کرده بودم و واسه اومدنش بی تاب بودم.
همدمم شده بود بچه تو شکمم.شبا تا باهاش حرف نمیزدم،خوابم نمیبرد.
یک روز زهرا بهم زنگ زد.
_بله؟
_سلام خواهری. خوبی؟
_سلام ممنون تو خوبی؟چه خبرا؟
_خوبم ممنون عزیزم. خبریم نیست سلامتی.شما چه خبر؟کارن چطوره؟عشق خاله چطوره؟
خندیدم و دستمو کشیدم رو شکمم.
_خوبن.نمیای اینجا دلمون تنگ شده؟
_آجی بخدا درس دارم.وقت کردم حتما میام.دل منم تنگ شده. کارن چیکار میکنه؟
_هیچی از سرکار میاد شام میخوریم میخوابه.
حس کردم آه کشید و ساکت شد.
میدونست خواهرش تو زندگی انگار هیچ خیری ندیده از شوهرش.
_عصر بیام دنبالت میای بریم خرید؟میخوام برا عشق خاله چیزی بخرم.
خندیدم و دلم آروم گرفت.
_آره آبجی بیا.با ماشین بابا میای؟
_آره عزیزم.پس ساعت۵آماده باش میام دنبالت.
_باشه حتما.فعلا خدافظ.
خداحافظی که کردم به شکمم دست کشیدم و گفتم:دیدی مامان جون چه خاله ات دوست داره؟با هم بریم کلی خوش بگذرونیم برات لباس خوشگل بگیرم.قربونت بشم مامان جونم.
اصلا غصه نخوری دخترگلم،دخترنازم،نازگل مامان،عشق مامان..
تا عصر که کارن اومد خودمو با آرایش و لاک سرگرمکردم.
کارن که نشست خستگیش در بره،نشستم کنارش و گفتم:زهرا قراره عصر بیاد دنبالم بریم خرید. تو خونه میمونی؟
با بی حالی و کسلی جوابمو داد:برو،مواظب خودتون باشین.
بدون حرفی رفتم تو اتاق و حاضر شدم.
زهرا زود اومد دنبالم و باهم رفتیم پاساژ مرکز شهر و کلی لباس و عروسکای خوشگل خریدیم.
آخرشبم منو گذاشت خونه و خودش رفت.روزای آخر بارداریم به سختی و زور گذشت.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹