10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه کوکو خیلی راحت با یه مزه متفاوت
مواد لازم
سیب زمینی:سه عدد
تن ماهی:یک قوطی
تخم مرغ:سه عدد
سیر:دو حبه
مشایه ذرت یا آرد:یک ق غذاخوری
نمک : یک ق چای خوری
فلفل سیاه ادویه کاری :نصف ق چای خوری
زرد چوبه:یک ق چایخوری
نعنا خشک:یک ق چایخوری
#_فرني_خرما_نارگيلي
✏️موادلازم:
به ازاي هر ليوان شير يك ق غ آرد برنج(٤ليوان شير من استفاده كردم)
يك ليوان خرما بدون هسته
كره يك ق غ
دارچين يك ق چ
✍طرزتهيه:
هسته و پوست خرما هارو گرفته، سپس شير و آرد برنج و خرما و دارچين رو داخل مخلوط كن ريخته و ميكس كرده،سپس داخل قابلمه ريخته و رو ااجاق قرار داده و كره هم اضافه كرده تا قوام بياد،وقتي جوشيد و قوام اومد آماده ست..
✅نكته:مي تونيد گردو هم داخل مواد ميكس كنيد
🔆من فرني رو دو رنگ كردم:
#فرني_نارگيلي:سه ليوان شير رو با سه ق غ آرد برنج و ٥ ق غ شكر مخلوط كرده و يك ق غ كره و دو ق غ پودر نارگيل اضافه كرده و رو اجاق گذاشتم وقتي جوشيد و قوام اومد نوك ق چ وانيل هم زدم حالا فرني آمادست،مي تونيد به جاي پودر نارگيل از گلاب استفاده كنيد..
.
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه اهل ترشی و سالاد شیرازی با آبغوره هستین این ترشی بهتون پیشنهاد میشه 😋
خصوصا توی ساندویچ ها اگه هیچ چیز دیگه ای هم نباشه با یه قاشق کوچولو از این ترشی میشه هر ساندویچی رو خوشمزه کرد💚
✍️به اندازه ی مساوی گشنیز جعفری و نعنا رو خورد کنید و چند حبه سیر بهش اضافه کنید و اگر دوست دارید تند باشه چند تا فلفل هم خورد کنید و بهش اضافه کنید.
✍️در آخر هم مقداری آبغوره و نمک بهش اضافه کنید و توی شیشه بریزید و داخل یخچال نگهدارید.
.
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌دوران ابتذال و بیحجابی در جامعۀ بشری گذشته
لذا:
🔻نه کسانی که نگران حجابند، شلوغش کنند
🔻نه کسانی که خیلی طرفدار بیحجابیاند، فکر کنند میتوانند شلوغش کنند
11.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️💥 خرید تشکیلاتی مومنین یکی ازبهترین راه های مبارزه با صهیونیسم
استاد پناهیان
🌷توجه به خلقت،خدا،قیامت،انجام وظایف
🌷أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (١٧)غاشیه
آیا با تأمل به شتر نظر نمیكنند كه چگونه آفریده شده؟
🌷وَإِلَى السَّمَآءِ كَيْفَ رُفِعَتْ (١٨)غاشیه
و به آسمان كه چگونه بر افراشته شده؟
🌷وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ (١٩)غاشیه
و به كوهها كه چگونه در جای خود نصب شده
🌷وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ (٢٠)غاشیه
و به زمین كه چگونه گسترده شده؟ (۲۰)
🌷فَذَكِّرْ إِنَّمَآ أَنْتَ مُذَكِّرٌ (٢١)غاشیه
پس تذكر بده(به انجام وظایف)كه تو تذكر دهندهای
🌷لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ (٢٢)غاشیه
تومجبورشان نمیکنی.فقط تذکرمیدهی
🌷إِلَّا مَنْ تَوَلَّىٰ وَكَفَرَ (٢٣)غاشیه
مگرآنانکه ازتذکر،روگردان شوندوکفربورزند
🌷فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ (٢٤)غاشیه
که خدا او را به عذاب جهنم عذاب خواهد كرد
🍁🍂🍁🍂
پروانه های وصال
#اهداف_دنیایی_مبارزه_با_هوای_نفس 16 🌀یه کاری بهت میگم انجام بده، لذّتت بیشتر خواهد شد 😌💕 -- چیکار؟
#اهداف_دنیایی_مبارزه_با_هوای_نفس 18
🔵اگه میخوای آدم شادتری باشی
⬅️ باید گاهی وقتا جلوی خشمت رو بگیری
😤❌✋
این تنها راه #افزایش_لذت هست...✅
💢 شما که یه عمر دنبال تنوعِ لذّت ها بودی،بیا و این کاری که گفته شد رو هم امتحان کن
📊🌺 نتایجش برات عجیب خواهد بود....👌
پروانه های وصال
#دست_و_پا_چلفتی 🙁 #قسمت_دوم 👈از زبان مجید👉 . تا تولد 9 سالگی مینا این اومدنا به خونه مادربزرگ ادام
#دست_و_پا_چلفتی 🙁
#قسمت_سوم
.
بعد از اون سال من کمتر خونه مامان جون رفتم...
بعد از ظهرا تو کوچه میرفتم و با بچه های محل فوتبال بازی میکردم...
همبازیهای زیادی پیدا کردم ولی باز ته دلم برا مینا تنگ شده بود😕
چند ماه بعد متاسفانه مامان جونم فوت کرد و دیگه از اون به بعد مامان و خالم کمتر میرفتن خونه مامان جون..
.
ولی باز دلم به همون شب نشینی های شب جمعه ها خوش بود.
اما بعد چند ماه شوهر خالم هم به خاطر شغلش انتقالی گرفت یه شهر دیگه و شانس دیدن مینا برای من خیلی کم شد😔
اولین باری که بعد مدتها دیدمش عید اونسال بود.بعد از هشت نه ماه که همدیگه رو ندیده بودیم..
وقتی که شنیدم مینا اینا میخوان بیان دل تو دلم نبود😊
کلی خاطره نگفته از این یه مدت داشتم براش تعریف کنم...
شب قبلش تا صبح نخوابیدم و حرفام رو تو ذهنم تک تک مرور کردم که کدوم مهم تر و قشنگ تره که به مینا بگم😯
از جکهایی که شنیده بودم تا اتفاقات تو مدرسه همه رو ردیف کردم تو ذهنم..
با خودم گفتم حتما اونم خیلی چیزا برا گفتن داره که تعریف کنه برام.
اتاقم رو با کلی ذوق و شوق تمیز کردم😌
اخه مینا همیشه میومد میرفتیم تو اتاق و باهم بازی میکردیم...
.
فردا صبح دل تو دلم نبود...ظهر که شد یهو دیدیم درومون رو زدن...
بابام رفت در رو باز کرد و منم سریع پریدم تو حیاط برای استقبال از مینا اینا😊
خاله اینام اومدن تو...و مینا هم با یه چادر مشکی وارد شد و سلام کرد و...
اولین بار بود مینا رو با چادر میدیدم...خیلی باوقار شده بود ولی دلم گرفت😕
اخه قبلا همیشه با موهای دوگوشی بسته و دامن چین چینی میدیدمش و الان😞
حتی با من سلام درست و حسابی هم نکرد😔
یهو انگار تموم ارزوهام خشکید😕
وقتی وارد خونه شدیم رفت پیش خانما نشست و منم پیش بابام و شوهر خاله به بحث های کسل کننده سیاسی گوش میدادم 😔
مینا سرش پایین بود و گاهی اوقات زیر زیرکی نگام میکرد ولی چیزی نمیگفت.
.
بلند شدم رفتم تو اتاقم...وقتی تمیزی اتاقم دیدم و ذوق دیشبم یادم اومد حالم داشت از خودم بهم میخورد...
با گریه همه لباسام رو از کمد در اوردم و ریختم وسط اتاق ...
حس میکردم دیگه دنیا برام تموم شده.
برام این همه بی محلی مینا قابل هضم نبود
برای منی که همیشه دوستش داشتم و حامیش بودم 😔
برای منی که کلی به خاطرش کتک خوردم.
نمیدونستم باید چیکار کنم
.
#ادامه_دارد
نویسنده ✍🏻
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
رمان های عاشقانه مذهبی
بام