فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شیطان همیشه انسان رو بعد از گناه مایوس میکنه...
❤️ چقدر زیباست...
استاد پناهیان
☢ پس زمینههای زیبای یک سیلی زشت
🔹 حمید رسایی:
روز گذشته یکی از نمایندگان مجلس (نماینده سبزوار) سرباز راهوری که اجازه استفاده از خط ویژه به او نداده را سیلی زده! این اتفاق واکنشهای درسآموزی را به دنبال داشته که مرور میکنیم:
۱. سرباز راهور بدون ملاحظه جایگاه صاحب خودرو، بر امرای ضوابط تاکید کرده که به دلیل ایستادگی بر امرای قانون شهری و جلوگیری از تبعیض و زیر بار درخواست غلط یک نماینده، باید مورد تشویق قرار گیرد.
۲. سرباز راهور مدعی است که با راننده نماینده، دهان به دهان شده است. راننده حرف نامربوطی به او زده و سرباز هم جوابش را داده سپس ادعا میکند که نماینده سوار بر خودرو آمده به او سیلی زده! سرباز علاوه بر دوربین راهنمایی، به وجود شاهدانی اصرار دارد.
۳. نماینده سبزوار ادعا میکند که سرباز راهور به او توهین کرده اما او به کسی سیلی نزده است. هنوز فیلمی در این باره منتشر نشده اما مردمی که ذینفع نیستند در فیلم شهادت دادهاند. در صورت صحت ادعای سرباز و شهادت شهود، کفه تخلف نماینده مذکور سنگینتر میشود.
۴. برخی مردم حاضر در صحنه، با انتقاد و حمله به نماینده مجلس، بدون لکنت، ترس و واهمه، کار او را تقبیح و در دفاع از سربازی که ظاهرا مظلوم واقع شده، اقامه شهادت میکنند.
۵. مسئولان راهور و نیروی انتظامی از طرفی و مدیریت مجلس از طرف دیگر پس از این موضوع، با صراحت اعلام کردهاند که با بررسی موضوع و ادعاهای سرباز راهور و نماینده مذکور مشاهده مستندات، در صورت اثبات تخلف، با نماینده مجلس برخورد میشود.
تا اینجا در کنار زشتیهای این اتفاق، اما در آستانه چهل و دومین سال پیروزی انقلاب، زیباییهایی هم دیده میشود. یک سرباز در برابر یک نماینده مجلسی که توقع نابجا داشته، ایستادگی میکند، لکنت ندارد، نمیترسد! مردم به نوعی یقه مسئول متخلف را گرفتهاند، نمیترسند، مسئولان عالیتر در صدد برخورد با متخلف هستند و ... این یعنی همان آزادی که سال ۵۷ از جمله شعارهای کلیدی مردم بود. این را باید در تمام سطوح و موضوعات و سوژهها و اتفاقات کشور، ساری و جاری کرد.
💕💛💕
چه ظریفانه است خلقت قلب آدمی...
به اشاره ای میشکند،
به لحنی میسوزد،
برای دلی میمیرد،
به نگاهی جان میگیرد،
و به یادی میتپد.
💕🧡💕
فقط کاغذ نیست ڪه
بد تا کنی مچاله بشه
با هرکسـی بد تا کنی
مچاله میشه
هر کاریم کنی
مثل قبل نمیشه ...
💕🧡💕
یک دوست واقعی؛
همانند پدر سرزنشت می کند،
همانند مادر غمت می خورد،
مثل یک خواهر
سر به سرت می گذارد،
مثل یک برادر
ادایت را در می اورد
واخر اینکه .....
بیشتر از یک معشوق دوستت می دارد.
شادی دوستان واقعی را
در این روزها آرزومنـدم
💕💙💕
عارفی راپرسیدند:
ازاینجا تاخداچه
مقدارراه است؟
وفرمود:یک قدم
گفتند:این یک
قدم کدام است؟؟؟
فرمود:
پا بگذار روی خودت
💕💜💕
مردی سوار بر اسب،
به سرعت میتاخت
شخصی کنار جاده پرسید
کجا میروی؟
گفت نمیدانم از اسب بپرس
این داستان زندگی خیلی از مردم است
سوار بر اسب عادتهایشان میتازند بدون اینکه بدانند کجا میروند
💕🧡💕
✅یک حدیث قدسی هست که خیلی عجیب،اصلا آدم را از خجالت آب میکند . . .
✍خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلِيِّ هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالَحَتْه وَ هَجَرتَنا؛ ای كسی كه وصال ما را ترك كردهای، برگرد. و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خوردهای، سوگند خود را بشكن. ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفتهای و ما را ترك كردهای [۱]
این یعنی چی ؟! فرض کن یک رفیق صمیمی داری که عاشقش هستی و دوستش داری و براش همه کار میکنی. یک روز که تو خیابون داری قدم میزنی، میبینی یک نفر داره با رفیقت دعوا میکنه، و شما میری جلو و برای دفاع، با طرف دعوا و کتک کاری میکنی و دیگه باهاش دشمن میشی و ازش متنفر میشی،چون دوستت رو اذیت کرده.... اما بعد از چند روز میبینی این دوست و رفیقت داره با اون آدم راه میره و میگه و میخنده....
💢چه حالی پیدا میکنی؟
💢چقدر ناراحت میشی؟
به دوستت میگی، آخه رفیق من بخاطر تو با اون دعوا کردم و با اون دشمن شدم و حالا تو رفتی با اون رفیق شدی و دست انداختی گردنش و ؟؟!!
📚 مـنـبـع:
۱- بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲
💕💙💕
#داستانکهای_پندآموز
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
📕 امثال و حکم
💕💙💕
چقدر دوست داشتنی هستند
آدمهــایی که تا آخر خوبند
آنهـا که برای غرور و احساس ما
هم به اندازه خودشان ارزش قائلند
آنهایی که دست دوستی میدهند
و تا همیشه میمانند.
💕💛💕
.
شهادتـــ🕊●•
جان مایهىِ انقلاب اسلامیست
و قوام و حیات نهضت مـا
در خون شهید است..🥀●•
.
#شهیدآوینی🌱
#سلام_ودرود_برشهیدان
💕💛💕
•••:
~🕊
🌿 عݪامھ طباطبایـے(ره) :
✍ گࢪھ از ڪاࢪ دیگࢪان باز ڪنید
تا خداوند گࢪھ از ڪاࢪ شما باز ڪند..
و اگࢪ گࢪھ بھ ڪاࢪ دیگࢪان بیاندازید ؛
دࢪ ڪاࢪ و زندگے شما هم گࢪھ خواهد افتاد.
#منبر_مجازی🍁
💕💛💕
💫
وقتی فردی شما را می آزارد به این دلیل است که اعماق وجودش در رنج است
رنجی که او به شما میرساند زجرهای لبریز شده درونی خودش هستند
چنین فردی به تنبیه احتیاج ندارد بلکه به ترحم نیاز دارد
💕💜💕
دکتر الهی قمشه ای چه زیبا میگوید
وقتی دعا میکنی،
دعای تو از این جهان خارج میشود و به جایی میرود که هیچ زمانی نیست.
دعایت به قبل از پیدایش عالم میرود.
دعایت به آنجا که دارند تقدیرت را مینویسند میرود.
و تقدیر نویس مهربان عالم تقدیرت را با توجه به دعایت مینویسد.
و مولانا میگوید :
گر در طلب گوهر کانی، کانی
گر در هوس لقمه نانی، نانی
این نکته رمز اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جستن آنی، آنی..
❣خیر ترین دعا ، بهترین طلب ، زیباترین تقدیر ، نثار شما
💕💜💕
#معجزه_شکرگزاری
🍃یکی از بیمارىهاى خطرناک، مرضى بىصداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد، اما مىتواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید! این بیماری، مرض «عادىشدنِ نعمت» است. این بیمارى چند نشانه دارد:
- این که نعمتهاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس (شکرگزارى) در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده!
- این که وارد خانه شوى و همهى اعضاى خانواده در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى!
- به بازار بروی و خرید کنی و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگزار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى.
- هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى نگران و ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى!
💕💜💕
•••:
استادمون میفرمودن:
بجای اینکه بگیم
خدایا از شر شیطان به تو پناه میبریم
باس بگیم خدایا ما از شر #خودمون به تو پناه میاریم..!
💕💜💕
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 95 ✅ یه انگیزه ای وجود داره که "زیبا تر از انگیزه منفعت طلبی" و "با دوام تر و را
#افزایش_ظرفیت_روحی 96
🔸 موضوعی که وجود داره اینه که محبت با ادب تفاوت هایی داره
👈🏼 و الزاما هر کسی محبت داشت ادب هم پیدا نمیکنه.
⭕️ یکی از اشتباهات بعضی از پدر و مادرها اینه که میخوان فرزندشون رو "صرفا با محبت" تربیت کنند.
بله محبت خوبه ولی به خاطر نوسانی که داره نمیشه زیاد روش حساب باز کرد.
✔️ اما اگه پدر و مادرها فرزندانشون رو بر اساس
"ادب" تربیت کنند میتونن یه فرزند خوب و با ثبات داشته باشند.
🔸 شاید شنیده باشید که باد آورده رو باد میبره!
برخی از محبت ها هستند که یه مدت وجود دارند و کم کم از بین میرن.
🔹 مثل محبتی که فرزند به پدر و مادرش داره و ممکنه بعد از یه مدت از بین بره و فرزندان انسان محبتشون به سمت دوستانشون بره. اینجا آدم نباید شاکی بشه
و بالاخره این موضوع رو طبیعت انسان بدونه...
پروانه های وصال
✍ #نکات_دعای_عهد 31 «محبوب دلها»💕 💠فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ
✍ #نکات_دعای_عهد 32
«آینهی حق نما» 💕
⭕️حَتَّىٰ لَايَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ؛تا به چیزی از باطل دست نیابد، مگر آن را از هم بپاشد و حق را پابرجا و ثابت نماید؛
📖 در قرآن واژه حق به معنای ثابت، واجب و چیزی که موافق و مطابق حکمت باشد به کاربرده میشود؛
🔍 آیات قرآن بر روی اینکه در این جهان و نظام آفرینش، حق باید احقاق و باطل باید ابطال شود،تأکید فراوانی دارد و جزء برنامههای مسلم الهی هست.
✨در آیه ۸ سوره انفال می فرماید:«لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»
✨یا در سوره فتح، آیه ۲۸فرموده؛
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا»
💯 یعنی خداوند پیامبر(ص) را فرستاد تا حق به دست ایشان به عنوان سنت الهی حتماً احقاق و اظهار شود .
🔰 یکی از اسامی روز قیامت،
«روز حق» هست؛ یعنی حتی قیامت هم بستر ظهور حق است لذا اگر یک روز هم به پایان دنیا مانده باشد خداوند آن یک روز را آنقدر طولانی خواهد کرد تا قیام و ظهور رخ دهد و حق آشکار و باطل نابود شود.
👈 بنابراین یکی از برنامههای الهی مطابق با حکمت و مصلحت امور عالم، غلبه حق بر باطل است که دعا می کنیم هر چه زودتر بدستان مبارک مولامون محقق بشود.
پروانه های وصال
#مردی_در_آینه #قسمت_نهم: تابوت چوبی صدا و لبش به لرزه افتاد ... دندون هاش رو محکم بهم فشار می
#مردی_در_آینه
#قسمت_دهم: مکان یاب
اشک های اون به هق هق های عمیق تبدیل شده بود ... حتی نمی تونست از روی زمین بلند بشه ...
اوبران با عصبانیت، من رو کنار کشید ...
- می فهمی چی کار کردی؟ ... می فهمی الان کجای شهر ایستادیم یا اینکه هنوز مستی؟ ... فکر کردی پدر و مادرش خبر دار بشن باهاش چی کار کردی راحت ولت می کنن؟ ... اول زنده زنده پوستت رو می کنن ... بعد هم استخوان هات رو می اندازن جلوی سگ هاشون ...
اونقدر سرش رو جلو آورده بود و با غیض حرف می زد ... که حس می کردم هر لحظه است که آب دهنش پرت بشه روی سر و صورتم ...
- فکر کردی مادر و پدر فوقِ های کلاس این بچه ... اگه یه سر سوزن تخیل کنن ممکنه اسم بچه شون وسط بیاد ... اصلا میزارن بیاد اداره پلیس تا حتی دوستانه بخوایم بهش نگاه کنیم؟ ... چه برسه به سوال و بازجویی ...
پس خفه شو و بزار کارم رو بکنم ...
کمک کردم از جاش بلند شه و بشینه لب جدول ... چند دقیقه بعد، گریه اش فقط اشک بود ... اشک هایی که آرام و یکی در میون شده بود ... و من سکوت کرده بودم ... می دونستم هر لحظه که بتونه دیگه خودش حرف می زنه ... آماده حرف زدن شده بود ... که سر و کله معاون مدرسه پیدا شد ...
تا چشمش به اون افتاد ... رنگش پرید و چشم هاش شروع به دو دو زدن کرد ... واقعا صحنه جالبی برای دیدن بود... صحنه ای که لبخند پوزخند گونه من رو به خنده عمیق و بلندی تبدیل کرد ... حالتی که با ملحق شدن معاون به ما، حتی یه لحظه هم برای حمله به اون صبر نکرد ...
- واو (wow) ... چه جالب ... توی این دبیرستان به این بزرگی ... چقدر زود ما رو پیدا کردید آقای بولتر ... انگار به قلاده سگ، مکان یاب بسته باشی ... توی یه چشم بهم زدن ... درست زمانی که می خواستم با دانش آموز شما صحبت کنم ... زیادی جالب نیست؟ ...
به زحمت سعی کرد لبخند بزنه ...
- ازم خواسته بودید افرادی رو که با کریس تادئو ارتباط داشتن رو لیست کنم ... اطلاعات تماس شون رو هم به ترتیب اولویت نوشتم ...
لیست رو داد دست اوبران ... به من نزدیک شد ... خیلی محکم توی چشم هام زل زد و صداش رو آورد پایین تر ...
- بهتره خدا رو شکر کنید که من زودتر خبردار شدم ... و به جای آقای پرویاس* من اینجام ... و الا ... نه تنها شانس حرف زدن با این دانش آموز رو از دست می دادی ... که باید تاوان حرف زدن باهاش رو هم، بدون حضور وکیل دبیرستان پس می دادی ...
*مدیر دبیرستان
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#مردی_در_آینه #قسمت_دهم: مکان یاب اشک های اون به هق هق های عمیق تبدیل شده بود ... حتی نمی تونست
#مردی_در_آینه
#قسمت_یازدهم: امتیاز
به اون دختر نگاهی کرد و با لبخند گفت ...
- نگران نباش لوسی ... هر چی می دونی بهشون بگو ... مطمئن باش آقای مدیر از هیچی خبردار نمیشه ... دهن من قرصه ...
این رو گفت و از ما جدا شد ... با رفتن آقای بولتر، معاون دبیرستان ... ظرف یک روز، دومین نظریه من هم تایید شد ...
حالا می دونستم برای پیدا کردن سر این کلاف، باید از کدوم طرف حرکت کنم ...
- بازم آب می خوای یا دیگه می تونی حرف بزنی؟ ...
چشم هاش غصه دار بود ... اما با وجود اینکه ترس و نگرانی توی وجودش موج می زد ... برای حرف زدن تصمیم قطعی گرفته بود ...
- در مورد کریس چی می خواید بدونید؟ ...
- می دونم سابقا عضو یه گروه گنگ بوده ... می دونم رویه اش رو عوض کرده و توی دو ترم گذشته حسابی سعی کرده نمراتش رو بکشه بالا ... و برای ورود به دانشگاه تلاش کنه... می دونم تو بهش علاقه مند بودی ... که احتمال قوی همه چیز یه طرفه بوده ... و الان دیگه می دونم چرا هیچ کس در مورد کریس حرفی نمی زنه ... غیر از اینها هر چی که می دونی ...
اما قبل از هر چیز دیگه ای می خوام یه چیز دیگه رو بدونم ... دفتر دبیرستان از کجا به این سرعت فهمید ما کجاییم ... و داریم با هم حرف می زنیم؟ ...
و این رو هم می دونستم که حرف زدن تحت چنین شرایطی... و با این همه ترس و نگرانی ... برای یه بچه 16 ساله چقدر سخته ...
- به خاطر امتیاز کالج و دانشگاهه ... غیر از گرفتن امتیاز درسی باید امتیاز، تاییده و معرفی نامه از طرف دبیرستان بگیری ... یعنی از طرف مدیر ...
اگه آقای پرویاس تایید نکنه ... معلم ها امتیاز کافی رو بهت نمیدن و شانست برای ورود به یه دانشگاه خوب از بین میره ... مخصوصا معرفی نامه و بورسیه کالج ...
نمی دونم جاهای دیگه هم اینطوری هست یا نه ... یا اصلا این کار قانونی هست یا نه ... ولی دبیرستان ما اینطوریه ...
یه عده از بچه ها واسه گرفتن امتیاز بیشتر ... خبرچینی می کنن ... و بعدش اتفاقات زیادی ممکنه بیوفته ... حتی اگر بگن توی دستشویی ها هم دوربین گذاشته ... من تعجب نمی کنم ...
حالا حالت تدافعی مدیر، نسبت به مدرسه اش ... و ترس لوسی از حرف زدن با ما کاملا قابل درک بود ...
هر چند تمام شجاعتش رو جمع کرده بود ... اما نمی خواستم بیشتر از این، توی چنین شرایطی قرارش بدم ...
- آخرین سوال ... دختری رو با رژ بنفش تیره می شناسی؟...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹