در قفس وقتی عقابی را غمِ پرواز کُشت
بر زمین مُشتی کبوتر دانه بر میداشتند
اُف بر این دنیا که از تشییعِ هر پروانهای
مورها در حفرهها آذوقه میانباشتند
شاخههای زخمیِ نخلی به خاک افتاده را
خلق میکندند و دور از یکدگر میکاشتند
ای قلم! تقديرِ ما قدری غلط تحریر شد خوشنویسان نقطهٔ آواز را نگذاشتند... :)
『 پَــروانگے ! 🇵🇸 』
ای خندهات تجلیِ غم، بیامان بخند... .مجیدترکاباد.
ای خندهات تجلی غم، بیامان بخند
آری بخند، یکسره با این و آن بخند
هدایت شده از عبدالرقیه[سلاماللهعلیها]
فـــراق . .
خـون به دل و
خـونِدل به کـامم داد ؛
وصـــال . .
کو که رسـاند
مـرا به آغوشـت ؟ ³¹⁵