🌹گفتند می رود #دانشگاه دیگر عوض می شود.
⇜گفتند از سرش می افتد.
⇜گفتند تفکراتش تغییر می کند.
⇜گفتند دیدش بازتر می شود.
⇜گفتند دوست و #رفیق روش تاثیر میذارد.
💢البته بماند که خیلی چیزها هم از سرم افتاد😉 #حرمتش را تازه در دانشگاه فهمیدم
🔸وقتی استادی با #احترام بامن صحبت می کرد.
🔹 وقتی #آقایان کلاس، برای صحبت ها و رفتارشان درمقابل من #حدومرز قائل می شدند☺️
🔸وقتی نگاه ها به من👀 رنگ تفاوت و #تحسین گرفت
🔹وقتی بجای #تو، شما خطاب شدم😎
🔸وقتی بین #شوخی های بی سر و ته دختران و پسرانِ به اصطلاح روشنفکر😏 همکلاسی، جایی میان انها برای من نبود❌
🔹وقتی وجودم سرشار از #آرامش و امنیّت😌 هست و کسی نگاه چپ به من نمی کند🚫
🔸وقتی...
💢آری من از آنهایی ام که خیلی چیزها #هرگز از سرم نمی افتد.
مثلا همین #چــــادر😍
💢برای چادر سر کردن کافیست #عاشق باشی.عاشق حضرت مادر💞
#بگذار_به_چادرت_پیله_کنند
#به_پروانه_شدنت_می_ارزد
#از_ڪــربـلا_تــا_شـهادتـــღ
°|• @az_karbala_ta_shahadat •|°
به خانمش میگفت اینجا جلو دوستام نمیتونم بهت بگم دوست دارم....😁....
بیا رمز بزاریم 😅....
رمزمون این باشه، وقتی من میگم "یادت باشه" ینی دوست دارم.....
#یادت باشه🌱••(♥️)••
#رفیق #شهیدم
*این بود ماجراے شهیدحمیدسیاهکالی
#سالروزشهادت
مبارڪت باشه مردبزرگ...
#از_ڪربـلا_تـا_شـهادتــღ
°|• @az_karbala_ta_shahadat •|°
1_138734136.mp3
8.41M
#مداحی شور🎙
#رفیق شهیدم برادر حمیدم 🍁
#تقدیم به همراهان عزیز کانال✨
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#از_ڪربـلا_تـا_شـهادتــღ
°|• @az_karbala_ta_shahadat •|°
💥قسمت دهم💥
چند باری من را با خودش برد #اصفهان سر مزار #شهیدکاظمی.😍
آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها.
#موتور هوندایش شرایط آتیش می کرد و از #نجف_آباد می کوبید می رفت تا اصفهان.😎
یک ساعت یک ساعت و خوردهای توی راه بودیم به #گلزار که میرسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇
دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد #سلام می داد.🤗
بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر.
اول یک دل سیر #گریه میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست که فکر میکردم محسن آمده سر قبر بابایش.
اصلا نمی فهمیدمش.😳🙄
با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبر از بیشتر #رفیق باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄
وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب میآمد انگار که بخواهد از حرم امامزادهای بیرون بیاید.
نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞
♥♥♥♥♥
مسئول #هیئت بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم #خادم این هیئت بشم. ممکنه؟"🤩✌🏻
سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمیکردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍
و #معنویت از توی صورتش میبارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود.
رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید."😯
گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای #سنگین و #سخت رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای #پشت_صحنه. نمیخوام توی دید باشم." #اخلاص توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم.
ماه #محرم که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و میآمد اصفهان هیئت.😯 ساعتها خدمت میکرد و #عرق می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت میکرد. کفش را جفت می کرد. ☺️
یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار میکرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد.😶
تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅
نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید #سر داد!!!😔
#از_ڪربـلا_تـا_شـهادتــღ
°|• @az_karbala_ta_shahadat •|°
#شهید_حاجقاسمسلیمانے بہ کدام شهید علاقہ داشت؟! 🕊
.
حمید داودآبادی بہ نقل از استاد بزرگوار
آقا مرتضے سرهنگے تعریف مےکرد:
.
قرار بود برای کنگره سرداران و شهدای
کرمان کتاب بنویسیم، کتابے هم درباره
شهیـد "حسین یوسف الهی" نوشتہ بودیم.
مےدانستم حاج قاسم سلیمانے علاقہ
و دلبستگے خاص بہ آن شهید دارد.
.
متن آماده شده را برای حاجقاسم
فرستادم و بعد از مدتے کہ آن را خواند،
برایم پس فرستاد. خوب کہ دقت کردم،
دیدم روی کتاب کاعذی گذاشتہ و نوشتہ:
.
"اگر بفهمم کسے با خواندن این کتاب،
بیشتر از من حسین یوسف الهی را
دوست خواهد داشت، دق مے کنم."🦋✨
.
#رفیـق 🌸
#شهیدآسمانی 💫
#حاجقاسمسلیمانے 🍃
#از_ڪربـلا_تـا_شـهادتــღ
°|• @az_karbala_ta_shahadat •|°
گُفتَنےنیست🌿
کِہگویَـــم💔
زِفِراقَت!
بِہچِہحآلَم...🥀°•
#رفیق
#شهیدبابکنوری
..
••❥︎🌸-----------
#از_ڪربـلا_تـا_شـهادتــღ
°| @az_karbala_ta_shahadat |°
#رفیق..
ظہورنزدیکترازاونچیزیہ
کہذهنوعقلومنطقما؛درکشکنہ!
کوچیکترینکارما..
دقتکن کوچیکترینکارما
توظہورآقااثرداره🌿♡|
اَݪٰلّہُـمَ عجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ🦋