🚨انگشتنما شدن مدعیان «نه غزه، نه لبنان؛( #احمدینژاد و #موسوی , فتنه گران۸۸)
همگرایی دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا (بجز افراد معدودی که نفوذی صهیونیستها بودند و هستند) جدای از موضوع فلسطین، معطوف به سیاست کلان نظام و مبتنی بر ارزشهای والای اسلامی و انسانی و خبر خوبی است که قطعا به مذاق پادوهای داخلی صهیونیستها خوش نخواهد آمد. فراموش نمیکنیم که برخی غربگرایان مدعی اصلاحات ظرف 14 سال گذشته، در ماجرای فتنه سبز سنگ کار فرمایان صهیونیست آشوبگر را به سینه زدند و شعار نه غزه نه لبنان سر دادند و پس از آن هم سرکوب فتنه آمریکایی- صهیونیستی داعش در عراق و سوریه را تخطئه کردند.
برخی از این عناصر (از جمله رمضانپور معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی) پس از فرار از کشور، در شبکههای صهیونیستی مانند اینترنشنال دور هم جمع شدند تا بانی تجزیهطلبی و آشوبافکنی شرورانه در پاییز سال گذشته باشند.
آنچه همگرایی این دوجناح را در چشم ناظران پررنگتر میکند، انتقاد برخی محافل هر دو جناح از سکوت محمود احمدینژاد و سکوت میر حسین موسوی در برابر جنگ غزه است. احمدینژاد که روزگاری با نفی هولوکاست، خود را در صف مقدم کارزار نفی موجودیت اسرائیل قرار داده بود، اکنون در برابر جنگ غزه بطور اسرارآمیزی سکوت اختیار کرده است... نکتۀ توجهبرانگیز در این میان این است که میرحسین موسوی رقیب سرسخت احمدینژاد در انتخابات ۸۸ نیز از اعلام موضع در برابر جنگ حماس و اسرائیل در نوار غزه خودداری کرده است.
قاعدتاً سران حکومت از احمدینژاد که همچنان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است در مقایسه با موسوی که با گذشت حدود ۱۳ سال از انتخابات ، رانده شده است ، انتظار متفاوتی دارند. موضعگیری قاطع علیه اسرائیل و دفاع از حماس، اگر هم به معنای حمایت بیچون وچرا از سیاست منطقهای جمهوری اسلامی تلقی نشود، نوعی ابراز وفاداری به چارچوب کلانِ نظام را بازتاب میدهد. از این جهت سکوت موسوی اگر به علاقۀ او به فاصله گرفتن از چارچوب مذکور نیز تعبیر شود، با دیگر مواضع اخیر او ناهمخوانی ندارد، اما علاقۀ مشابهی از سوی احمدینژاد، عملاً او را در کنار مخالفان یا منتقدان نظام قرار میدهد.
احمدینژاد اگر همچنان بر حرکت در مسیر عقبگرد و ارتجاع اصرار کند، به همان انحطاطی کشیده خواهد که سران فتنه (موسوی و خاتمی) سقوط کردند. موسوی هم زمانی نخستوزیر و مدعی خط امام و مبارزه با اسرائیل بود اما جاهطلبی و اسیر شدن در حلقه عناصر نفوذی و پذیرش نقشآفرینی در نقشه سرویسهای بیگانه او را به مهرهای دونپایه و سوخته تبدیل کرد که بسیاری از حامیان دیروزش از او برائت میجویند و دیگر اعتنایی به وی ندارند. او بانی فتنهای شد که طی آن به تبعیت از طراحی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، شعار نه غزه نه لبنان داده شد. این در حالی بود که موسوی پیش از آن با حسنظن و بزرگواری نظام، مانند اکنون احمدی نژاد ، در مجمع تشخیص عضویت داشت.
حالا ثابت شد که چرا احمدینژاد در نمایشگاه دبی ، به غرفه رژیم صهیونیستی رفت و با غرفه داران و بازدیدکنندگان آن غرفه سلفیهای حقارت گرفت.
#اصلاحطلبان_سرمایههای_صهیونیست
#اصولگرایان_منفعتطلب_دنیاپرست
#فرقه_ضالهومنحرفه_بهاری_بهایی
🚨انگشتنما شدن مدعیان «نه غزه، نه لبنان؛( #احمدینژاد و #موسوی , فتنه گران۸۸)
همگرایی دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا (بجز افراد معدودی که نفوذی صهیونیستها بودند و هستند) جدای از موضوع فلسطین، معطوف به سیاست کلان نظام و مبتنی بر ارزشهای والای اسلامی و انسانی و خبر خوبی است که قطعا به مذاق پادوهای داخلی صهیونیستها خوش نخواهد آمد. فراموش نمیکنیم که برخی غربگرایان مدعی اصلاحات ظرف 14 سال گذشته، در ماجرای فتنه سبز سنگ کار فرمایان صهیونیست آشوبگر را به سینه زدند و شعار نه غزه نه لبنان سر دادند و پس از آن هم سرکوب فتنه آمریکایی- صهیونیستی داعش در عراق و سوریه را تخطئه کردند.
برخی از این عناصر (از جمله رمضانپور معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی) پس از فرار از کشور، در شبکههای صهیونیستی مانند اینترنشنال دور هم جمع شدند تا بانی تجزیهطلبی و آشوبافکنی شرورانه در پاییز سال گذشته باشند.
آنچه همگرایی این دوجناح را در چشم ناظران پررنگتر میکند، انتقاد برخی محافل هر دو جناح از سکوت محمود احمدینژاد و سکوت میر حسین موسوی در برابر جنگ غزه است. احمدینژاد که روزگاری با نفی هولوکاست، خود را در صف مقدم کارزار نفی موجودیت اسرائیل قرار داده بود، اکنون در برابر جنگ غزه بطور اسرارآمیزی سکوت اختیار کرده است... نکتۀ توجهبرانگیز در این میان این است که میرحسین موسوی رقیب سرسخت احمدینژاد در انتخابات ۸۸ نیز از اعلام موضع در برابر جنگ حماس و اسرائیل در نوار غزه خودداری کرده است.
قاعدتاً سران حکومت از احمدینژاد که همچنان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است در مقایسه با موسوی که با گذشت حدود ۱۳ سال از انتخابات ، رانده شده است ، انتظار متفاوتی دارند. موضعگیری قاطع علیه اسرائیل و دفاع از حماس، اگر هم به معنای حمایت بیچون وچرا از سیاست منطقهای جمهوری اسلامی تلقی نشود، نوعی ابراز وفاداری به چارچوب کلانِ نظام را بازتاب میدهد. از این جهت سکوت موسوی اگر به علاقۀ او به فاصله گرفتن از چارچوب مذکور نیز تعبیر شود، با دیگر مواضع اخیر او ناهمخوانی ندارد، اما علاقۀ مشابهی از سوی احمدینژاد، عملاً او را در کنار مخالفان یا منتقدان نظام قرار میدهد.
احمدینژاد اگر همچنان بر حرکت در مسیر عقبگرد و ارتجاع اصرار کند، به همان انحطاطی کشیده خواهد که سران فتنه (موسوی و خاتمی) سقوط کردند. موسوی هم زمانی نخستوزیر و مدعی خط امام و مبارزه با اسرائیل بود اما جاهطلبی و اسیر شدن در حلقه عناصر نفوذی و پذیرش نقشآفرینی در نقشه سرویسهای بیگانه او را به مهرهای دونپایه و سوخته تبدیل کرد که بسیاری از حامیان دیروزش از او برائت میجویند و دیگر اعتنایی به وی ندارند. او بانی فتنهای شد که طی آن به تبعیت از طراحی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، شعار نه غزه نه لبنان داده شد. این در حالی بود که موسوی پیش از آن با حسنظن و بزرگواری نظام، مانند اکنون احمدی نژاد ، در مجمع تشخیص عضویت داشت.
حالا ثابت شد که چرا احمدینژاد در نمایشگاه دبی ، به غرفه رژیم صهیونیستی رفت و با غرفه داران و بازدیدکنندگان آن غرفه سلفیهای حقارت گرفت.
#اصلاحطلبان_سرمایههای_صهیونیست
#اصولگرایان_منفعتطلب_دنیاپرست
#فرقه_ضالهومنحرفه_بهاری_بهایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا