برهان صدیقین
مقدمه۱. اصل وجود( که غیر قابل تردید است)، عدم را نمیپذیرد؛
مقدمه2. آنچه قابلیت عدم ندارد و عدم نمیپذیرد، واجب الوجود است؛
نتیجه: اصل هستی، واجب الوجود است.
علامه طباطبایی
آنگاه که هر یک از موجودات بررسی شود، مشاهده میگردد که هر یک از اینها یا سابقه زوال داشتهاند یا لاحقه زوال دارند. پس فهمیده میشود که هیچیک از اینها واجب بالذّات و واقعیت مطلق نیستند، بلکه بر آن واقعیت مطلق تکیه میکنند که همان واجب ازلی خواهد بود.
ضرورت ازلیه داشتن خداوند نیز به این معناست که واقعیت داشتن برای او، به هیچ شرط و قیدی مشروط نبوده، و ذات او در همه حال واقعیت دارد. در این تصور از خداوند، واقعیت برای او منوط به شرط، قید و یا زمان خاصی نیست. یعنی واقعیت او دارای ضرورت ازلی است.
بیان روان👇👇
☘چیز عدم نمیتواند وجود را به وجود بیاورد تمام این موجودات که وجود دارند یک زمانی نبودند همین سلسله نیاز که بالا برود باید به وجودی ختم بشود که آن وجود را اولا کسی به وجود نیاورده باشه ثانیا به عدم ختم نشود
مثلا👇👇
👈شخصی که معلول جسمی و فقیر محض است و هیچی برای خوردن ندارد اگر مهمانی مفصلی ۱۰۰۰نفری برگذار کرد میفهمیم که کسی بهش کمک کرده چون ایشون با این وضعیت مالی نمیتواند نان خودش را فراهم بکند تا چه رسد غذای مفصل آن هم برای ۱۰۰۰نفر، در اینجا هیچ آدم عاقلی نمیگوید این غذاها را ایشون تهیه کرده چون کسی که غذای خودش را دیگران باید تهیه بکنند چطور میتواند اینهمه غذا تهیه بکند
👌جریان عالم به این همه مفصلی را مگه میشه چیز معلول و عدم محض به وجود آورده باشد
@pasokh999
برهان فطرت بر وجود خداوند
دلیل عقلی
این دلیل به صورت یک قیاس مطرح شده است:
👈الف. انسان موجودی مجرد است.
👈ب. هر موجود مجردی فاعل و خالق خود را به صورت فطری(بدون یادگیری) درک میکند.
✅نتیجه: انسان فطرتا خداشناس است.
توضیح برهان
👈گزینه الف(انسان مجرد است) این است که روح انسان مجرد است و دلیل آن هم ثباتی است که انسانها در کاربرد واژه «من» بکار میبرند؛ و از ابتدای زندگی تا انتهای آن حتی اگر جسم دچار دگرگونی گردد،(کودکی نوجوانی جوانی پیری یا زمانی که سالم است یا ناقص میشود مثلا دو دستش و دو پایش را از دست بدهد) انسان همواره من باقی میماند.
👈 و گزینه ب هم از آنجا که هر مخلوقی می بایست همیشه با علت خود مرتبط باشد و به میزان ظرفیتش از علت خود بداند، بنابراین انسان فطرتا خداجو است
@pasokh999
تقریر آیتالله جوادی آملی حفظه الله بر برهان فطرت برای وجود خداوند
از منظر آیه الله جوادی آملی دو مفهوم عاشق و معشوق مُتَضایف هستند(متضایفان دو امر وجودی هستند که تعقل هر یک از آنها بدون تعقل دیگری امکان پذیر نیست مثل تصور سیاهی و سفیدی) یعنی تصور یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست و چون انسان(عاشق) وجود دارد، پس ضرورتا خداوند(معشوق) نیز موجود است.حضرت آیه الله جوادی آملی انسان را در این دنیا تشنهای به دنبال حقیقت میبیند و حقیقت را در درون خود مییابد، سپس به اندازه هستی خود حقیقت را در مییابد و به حقیقت مطلق که همان خداوند است،
تقریر افلاطون
گفته شد که افلاطون معتقد بود: روح انسان پیش از عالم مادی بر همه معارف، علم و معرفت داشته؛ اما بعد از تعلق روح به کالبد مادی، آنها را به بوته فراموشی سپرده است؛ بدین سبب، علم و معرفت انسان در دنیا در حقیقت از باب یادآوری و تذکار معلومات پیشین است.
@pasokh999
بیان روان
مثال ناب ازحضرت استاد آیه الله جوادی آملی حفظه الله برای اثبات خداوند از طریق فطرت:
👌✅درمهد کودک سروصدا هست و بچه ها مشغول بازی هستند تا این که مادر صدا می زند بچه متوجه صدای آشنا شده و به او توجه می کند، چون این صدا را می شناسد.
اگر خدا در درون انسان معرفی نشده بود انسان توجه به او پیدا نمی کرد چون این فطرت هست به ندای خدا پاسخ می دهد. (و این صدا برایش آشناست و هنگام مشکلات یا بهتره بگوییم زمانی که سروصدا کمتر است (دنیا گرایی و سر خودمان را شلوغ نکنیم)بهتر این صدا را میشنویم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
گفته شد که افلاطون معتقد بود: روح انسان پیش از عالم مادی بر همه معارف، علم و معرفت داشته؛ اما بعد از تعلق روح به کالبد مادی، آنها را به بوته فراموشی سپرده است؛ بدین سبب، علم و معرفت انسان در دنیا در حقیقت از باب یادآوری و تذکار معلومات پیشین است
این آیه شریفه هم موید سخن افلاطون میباشد👇👇
سوره الأعراف
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ
ﻭ [ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﺭ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺑﻨﻲ ﺁﺩم ﻧﺴﻠﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻳﺶ ] ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺖ [ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ] ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺘﻢ ؟ [ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﻲ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻱ ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ﺣﻖ ] ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺁﺭﻱ ، ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﺍﺩﻳﻢ . [ ﭘﺲ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ] ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ : ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ [ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ] ﺑﻲ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻳﻢ .(١٧٢)
@pasokh999
شبهه ۳
به این برهان (فطری بودن خداوند)اشکالاتی وارد شده است، از جمله اینکه جان لاک میگوید: اگر خداجویی در فطرت و ضمیر انسان ریشه داشت، همه انسانها در همه شرایط به مباحث مربوط به الهیات و خداشناسی رغبت نشان می دادند در حالی که این رغبت دیده نمیشود.❓
جواب
شهید مرتضی مطهری در جواب میفرمایند،
👈اولا لازمه فطری بودن این نیست که تمامی وقت افراد مشغول به آن باشند، همچنان که هیچ علاقه طبیعی انسانی اینگونه نیست، مانند علاقه به هنر و زیبایی
👈 ثانیا چون امور مورد علاقه بشری متعدد است، طبعا سرگرمی به برخی علایق از علایق دیگر میکاهد و احیانا فراموش میشود.
ثالثا(جواب حقیر است) اینکه طرف این سوالات داخل ذهنش می آید دلیل بر فطری بودن خداست چون یه چیزهای ذهنشو درگیر کرده و میخواهد به چیزی برسد یعنی میخواهد به گمگشته اش برسد که خداست
شبهه ۴
همچنین اشکال دیگری که مطرح شده است، این است که محبت و عشق و مسایلی ازین دست همیشه وجه دومی دارند و بدون آن قابل تصور نیستند اما این نشان از وجود آن در عالم خارج از ذهن ندارد. ❓
جواب
👈حضرت آیه الله جوادی آملی در پاسخ گفته است که سخن در اینجا در نسبت طرف دوم امیدوار بودن و محبت ورزیدن نیست، بلکه سخن در حقیقتی است که در نهاد فرد وجود دارد و می داند این امید به موجودی واقعی و خارجی است. جوادی آملی برای فهم بهتر عطش انسان و وجود آب را مثال می زند که عطش هرچند محل حضورش (موطنش) در درون انسان است اما رابطه ای خارج از ذهن، بین عطش و آب برقرار است و اینکه کسی به دلیل سراب اشتباه میکند، خطای در تطبیق دارد و رابطه بین عطش و آب را از متن خارج نخواهد کرد.
@pasokh999
برهان نظم
جهان منظوم(داراى نظم) است و هر منظومى، ناظمى دارد، پس جهان ناظم دارد. مقدمهی اوّل، مقدمه اى تجربى و مقدمهی دوم، مقدمه اى عقلى است.
@pasokh999
برهان نظم بر وجود خداوند(واجب الوجود)
امام صادق(علیه السلام) خطاب به مفضل:
«ای مفضل، نخستین عبرت و دلیل بر وجود خالق، نظم و صورت بخشیدن به این عالم و جمع آوری اجزای آن و نظم آفرینی درآن است. از این رو، اگر با اندیشه و خرد در کار عالم #خوب و #عمیق تأمل کنی، به راستی آن را همانند خانه و سرایی مییابی که تمام نیازهای بندگان خدا درآن آماده و گرد آمده است. اینها همه دلیل آن است که جهان هستی با اندازه گیری دقیق و حکیمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده است. آفریننده آن یکی است و او همان شکل دهنده، نظم آفرین و هماهنگ کننده اجزای آن است.
مثلا
👈ما نیاز به غذا آب اکسیژن و....داریم همه اینها موجوده هر چیزی که ما نیاز داریم موجود است
👈اگر خورشید یک ذره پایین بیایید زمین ذوب میشود و اگر یک زره بالا برود زمین یخ میزند
👈همه انسان ها تا زمان خاصی میتوانند زندگی بکنند بعدش میمیرند و افراد جدید می آید(فرض کنیم مرگ نبود حالا کی میتونست اجدادمون را پرستاری بکنه)
👈خود اعضای بدنمون با کمی دقت و تامل بنگریم نظم عجیبی دارد
👌پیشنهاد میکنم برای این قسمت(برهان نظم) کتاب نشانه های از او آیه الله سید رضا صدر را مطالعه بفرمایید فوق العاده است تقریبا ۳۰۰ نمونه نظم را در جهان که دلالت بر ناظم میکند که علم یا مشاهدات اثبات کرده جمع آوری کردن
@pasokh999
لطفا جان آن کسی که دوست دارین😄 با دقت مطالب را پیگیری بفرمایید چون سوال امروز سوال خیییلی ها هست ان شاالله جواب را تمام سعیم را میکنم که روان بیان بکنم ولی شما بزرگواران هم باید با دقت کامل مطالعه بفرمایید
مباحث اعتقادی مثل جراحی چشم است
شبهه ۵
♨️وقتی که ما با علممان نمیتوانیم ذات خداوند را بفهمیم و بشناسیم پس چرا ما دنبال شناخت باشیم؟
به تعبیر دیگه که خیلی ها سوال ذهنشون هست ذات خدا چیه❓
بخش اول
مقدمه👇👇
ما دو نمونه علم داریم:1-علم حضوری: یعنی حضور معلوم نزد عالم (بدون هیچ واسطه ای):مثلا درد،گرسنگی،تشنگی،غم،شادی(که معلوم است)کلا حالتهای درونی خومان(که عالم هستیم) حضور داشته باشد یعنی برای اینکه ما بفهمیم گرسنه ایم یا تشنه ایم لازم نیست کسی به ما بگوید آقا شما گرسنه ای(واسطه نمیخواهد) وهر کجا که من هستم گرسنگی غم درد و...هم همان جاست
2-علم حصولی:یعنی صورت شی نزد عالم (واسطه میخواهد):مثلا علم ما به افراد و اشیائی که اطرافمون هست، مثلا لازمه اینکه من بفهمم ماهیت تلویزیون چیه باید تحقیق بکنم ولی وقتی فهمیدم دقیق ذاتش چیه تلویزیون که درون من نمیاد بلکه تصویری از آن میاد و تلویزیون بیرون از من است تلویزیون روی زیر تلویزیونی است ومنم سر جای خودم
جواب:
👈حالا ما به کدوم علم میخواهیم بفهمیم خدا چیه علم حضوری یا حصولی؟
👈اگر گفتیم حضوری یعنی ذات خداوند بیاید درون من مثل درد و غم،و این لازمه اش این است که خداوند نامتناهی به درون من محدود بشود این علم برای خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم به وجود نمیاد چون لازمه اش محدود کردن خداوند است (البته هر کسی با توجه به معرفت و ظرفیتی که درون خودش ایجاد میکنه خداوند درون شخص تجلی میکند و آن چیزی که سبب میشود انسان گناه نکند همین علم حضوری است که خدا را حاضر وناظر میداند ومیبیند)
ولی به علم حصولی میتوانیم به ذات خداوند برسیم چرا؟چون لازمش اتحاد معلوم(خدا) و عالم(من) نیست یعنی خداوند نامتناهی محدود نمیشود من اینجا داخل خونه هستم خدا کجاست؟همه جا
💯اما اثبات این مطلب (شناخت ذات خداوند از طریق علم حصولی)👇👇
همه چیز های که وجود دارد از سه حالت خارج نیست
۱.واجب
۲.ممکن
۳.ممتنع
👈مثلا اول: غذا(موصوف) شور(صفت) است:در این مثال صفت(شوری)برای برای موصوف(غذا) ضروری نیست چون غذا هم میتواند شور باشد هم بی نمک هم تلخ و.... پس شوری برای غذا واجب نیست بلکه ممکن است
👈مثال دوم:عدد دو زوج است:در اینجا صفت (زوجییت) برای موصوف(عدد دو) ضروری و واجب است.
👈مثال سوم:عدد پنج زوج است:در اینجا نه تنها زوجییت برای عدد پنج ضروری نیست بلکه عدم زوجییت (یعنی فرد بودن)برای عدد پنج ضروری است
رابطه وصف با موصوف در سه مثال بالا:
👈یا وصف و عدم وصف برای موصوف ضروری نیست(مثل مثال اول غذا شور است)
👈یا وصف برای موصوف ضروری است (مثل مثال دوم که زوجییت برای عدد دو ضروری است)
👈یا عدم وصف برای موصوف ضروری است (مثل مثال سوم که عدد پنج نمیشود زوج باشد)
@pasokh999
بخش دوم
حالا بحث ما درباره وجود است(که آیا خدا وجود داره یا نه؟ البته چند جلسه قبل که اثبات شد از طریق برهان نظم،علت و معلول و...)
👈اگر وجود برای موصوف ضروری باشد یعنی واجب الوجود
👈اگر عدم برای موصوف ضروری باشد یعنی ممتنع الوجود
👈اگر وجود و عدم هیچ کدام ضروری نباشد یعنی ممکن الوجود
مثلا برای اول
👈شرایط برای بارش باران فراهم نیست (مثلا تابستانه یا ابری نیست)در اینجا بارش باران ممتنع الوجود است
مثال برای دوم
مربع دایره است این هم ممتنع الوجود است
فرق این دو مثال چیست؟
جواب👇👇
👈مثال اول امتناعش ذاتی نیست (یعنی اینطور نیست که هیچ وقت و در هیچ صورتی باران نمی بارد)بلکه امتناعش وابسطه به شرایط است(چون شرایطش فراهم نیست) در اینجا امتناعش بالغیر است
👈مثال دوم : امتناعش ذاتی است خود به خود است و وابسطه به شرایط نیست (یعنی در هر صورتی امکان ندارد مربع دایره بشود) به این میگویند ممتنع الوجود بالذات(یعنی ذات مربع نمیشود دایره اش کرد)
اما واجب الوجود یا بالذات است:
یعنی وجودش ذاتی است یعنی وابسطه به شرایط نیست
یا واجب الوجود بالغیر است:
یعنی وابسطه به غیر است و خود به خود نیست،ذاتی نیست مثل وجود فرزند که متوقفِ بر وجود پدر و مادر در اینجا پدر و مادر برای فرزند واجب الوجود بالغیر است
حالا ذات خداوند چیه ؟و کدام است؟
خداوند واجب الوجود بالذات است یا بالغیر؟
👈👌✅ذات خداوند واجب الوجود بالذات است یعنی وجودش وابسته به چیزی نیست
یعنی حتما وجود دارد و وجودش هم وابسطه به هیچ چیزی نیست لذا خداوند شریک ندارد چرا؟ چون شریک یعنی محتاج به رفیق بودن که با فرض ما که واجب الوجود است(محتاج به غیر نبودن) منافات دارد
@pasokh999
شبهه ۶
خدا از چه زمانی بوده و تا کی هست؟
جواب👇👇👇👇
معنای ازلی بودن خداوند👈یعنی نمیشود زمانی را تصور کرد که خداوند نبوده
معنای ابدی بودن خداوند👈 یعنی زمانی را نمیشود تصور کرد که خداوند نباشد
اما ازلی بودن خداوند👇👇
مقدمه
ما اثبات کردیم که امکان ندارد عالَم تصادفی باشد بلکه معلول یک علتی است و این علت را هم نمیشود یکی دیگر خلق بکند چون آن موجود را هم اگر یکی دیگر خلق کرده همین طور میرود تا سر از تسلسل در می آورد و تسلسل هم گفتیم و اثبات کردیم که باطل است پس عالم باید به واجب الوجود ختم بشود.
نتیجه👇👇
خداوند ازلی است یعنی نمیشود زمانی تصور کرد که خداوند نبوده باشد چون لازمه اش این است که خداوند ممکن الوجود بشود و حال آنکه ما اثبات کردیم خداوند واجب الوجود است پس خداوند ازلی است
👌👌✅(هرچند آن موقعی که خداوند بوده زمان نبود چون زمان بعداز خلقت جهان به وجود آمد،چون حرکت زمین به دور خورشید را زمان میگویند و در بهشت هم چون زمان از بین میرود (خورشید و زمین...)انسان ها هیچ وقت پیر نمیشوند و همیشه جوان میمانند )
ازلی بودن خداوند👇👇
معدوم بودن موجودى در برهه اى از زمان، نشانه نیازمندى و ممکن الوجود بودن آن است و چون واجب الوجود، خود به خود وجود دارد و نیازمند به هیچ موجودى نیست، همیشه موجود خواهد بود پس ازلی است.
@pasokh999
بیان دوم برای اثبات ازلی و ابدی بودن خداوند👇👇
بر اساس برهان وجوب، واجب الوجود یگانه است و دومی ندارد. بنابراین غیری وجود ندارد تا بتواند وجود را از خداوند سلب کند، چون همۀ موجودات در وجود خود به او نیازمندند. چنان که ممکن نیست واجب الوجود خود را معدوم سازد، چرا که وجود او ضروری و حتمی است و اگر بخواهد این ضرورت را از خود بگیرد، انقلاب در ذات لازم می آید و این با واجب الوجود بودن او ناسازگار است.
و این همان معنای ازلی و ابدی بودن ذات باری تعالی است
بیان سوم برای ازلی و ابدی بودن خداوند👇👇
با دقت در این مطالب، روشن مى شود که ممکن نیست واجب الوجود، خود را معدوم سازد؛ چرا که وجودِ او ضرورى و حتمى است و اگر بخواهد این ضرورت را از خود بگیرد، انقلاب در ذات لازم مى آید و این با واجب الوجود بودن او ناسازگار است.
به عبارت دیگر واجب الوجود؛ یعنى، چیزى که عدمش محال است. پس اگر بشود که خود را معدوم سازد، یعنى، عدمش ممکن است و چیزى که عدمش ممکن باشد، «ممکن الوجود» است؛ نه «واجب الوجود».
#ازلی
#ابدی
@pasokh999
سوال
چرا خدا اجازه داد مردم هیروشیما و ناکازاکی بسوزند و کلا با خاک یکسان بشه و یک نفرشون زنده نمانند .
چرا این اجازه رو نداد مردم تهران بسوزند و در طبس هوا پیما ها به شن نشستند ؟
۱.چرا خدا با اینکه بی نیاز هست انسان هارو افریده؟که چی بشه حالا؟؟؟
۲.از کجا مطمئن بشم کتاب قرآن واقعا از طرف خدا هست؟؟؟خب شاید یکی الکی اومده همه چی کامل و جامع نوشته در اختیار مردم گذاشته و مردم هم باور کردن...از کجا باید باور کنم واقعا واقعا خدا فرستاده و این ها همه حرف های خدا هست؟؟؟؟؟؟؟
۳.یعنی چی که هر کی کار خوب کنه میره بهشت هرکی گناه کنه میره جهنم مسخره هست،که چی حالا؟
۳.چرا خدا شیطان رو آفریده خدا که میدانسته میخواد فساد کنه و ....چرا الان نابود اش نمیکنه؟ مگه خدا قدرتمند نیست؟خب پس از بین ببرتش ....
۴.خدا قبل از اینکه انسان ها رو بیافریند چیکار میکرده؟
۵.خدا چجوری اینقدر قدرتمند و دانا هست بدون اینکه هم نشینی داشته باشه و یا از کسی الگو گرفته باشه؟
۶.چرا خدا با ما صحبت نمیکنه؟چرا نمیشه خدا رو ببینیم ،چرا همش خودش رو از ما مخفی میکنه؟که چی بشه حالا ...
۷.چرا قرآن میخواد از روشی که خودش گفته ما زندگی کنیم و الگو بگیریم خب شاید ما روش دیگه ای رو دوست داشته باشیم...زور هست مگه؟
۸.اگر هر چیزی علت و معلول داره پس خدا خودش چجوری بوجود اومده؟؟؟
چرا خدا یزید را نابود نکرد که آن فاجعه را به وجود نیاره و...
چرا این چرا اون همه اش بخاطر نشناختن خداست
پاسخ های ناب | مرتضی احمدی | آرامش و لذت
سوال چرا خدا اجازه داد مردم هیروشیما و ناکازاکی بسوزند و کلا با خاک یکسان بشه و یک نفرشون زنده نمانن
هر چقدر به این شبهات جواب داده بشود باز هم از جای دیگه شبهه وارد میشود
ولی اگر راس که همان اعتقادات است(مخصوصا صفات خداوند بالاخص علم و قدرت خداوند) درست بشود دیگه هیچ شبهه ای برامون باقی نمیمونه و به راحتی میتوانیم از اعتقاداتمون دفاع بکنیم
مباحث اعتقادی خیلی هم جای کار داره و هم ظریف هستند ولی ما فعلا بنا نداریم خیییلی مفصل بپردازیم چون برای شما بزرگواران خسته کننده میشود هرچند شاید عده ای علاقه مند باشند
فقط این نکته را خدمتتان بگویم انسان اول تفکرش فاسد میشود بعد قلبش و بعد عملش پس باید اول جهان بینی(که همان هست و نیست است چه کسی دنیارا اداره میکند) اصلاح بشود بعد ایدئولوژی(باید و نباید یعنی چرا من این کار را باید بکنم چرا نباید اون کار را بکنم)
بحث امروز جراحی قرنیه چشم است 😊
بحث شیرین و جذاب و کمی با دقت خاص
اراده خداوند
♨️شبهه ۷
اراده خداوند یعنی چه؟
آیا همه چیز با اراده خداوند صورت میگیرد؟ اگر با اراده خداوند صورت میگیرد پس خداوند هم داخل گناهانی که من اراده میکنم شریک است حتی قرآن هم اینو میگه ما تشاؤون الا ان یشاء اللّه(دهر(انسان)/۳۰)یعنی شما اراده چیزی نمیکنید مگر اینکه خداوند اراده کرده باشد،
یا اینکه من میتوانم اراده بکنم ولی خداوند آنجا اراده نکرده باشد پس معلومه که جای من میتوانم مستقل از خداوند اراده بکنم و این یعنی خداوند قدرتش محدود است حال آنکه خداوند إنّ الله علی کلّ شیءٍ قدیرٌ یعنی بر همه چیز تواناست❓
بخش اول
کی من یک چیزی را اراده میکنم؟
جواب: من اول تصور میکنم ،مرحله بعد تصدیق میکنم ببینم فایده دارد یا ندارد اگر تصدیق کردم فاید دارد میل،شوق،حب،و انگیزه به انجامش می آید سپس اراده انجام آن کار را میکنم
ولی اراده خدا همان علم ذاتی او به نظام احسن میباشد یعنی علم خداوند همان خلق کردن است ولی ما اول علم پیدا میکنیم بعد شوق و انگیزه بعد عمل ولی خداوند علمش=اراده(فعل)
یعنی خداوند بین خلق کردنش و اراده اش هیچ فاصله زمانی رخ نمیدهد یعنی اراده خداوند =خلق موجودات
چند نکته داخل پرانتز بگویم👇👇
👌(1- در کودکان چون عقل کم است هرچه تصور بکنند تصدیق میکنند لذا حب پیدا میکنند بعد اراده می آید اگر میبیند کودکانتان زیاد به خیلی چیزها علاقه دارند چون زیاد به آن فکر میکنند.
👌2-کسانی که تصوراتشان بیشتر است نشان دهنده این است که عقلشان بیشتر است.
👌3-هر کسی بتواند تصورات را برای مردم ایجاد بکند در بحث فرهنگی موفق میشود مثلا زمان ماه محرم چون همه جا سیاه پوش است تصورات مثبت بیشتر میشود لذا گناه کمتر میشود
4-کانت میگوید گوش دادن زیاد به موسیقی اراده را ضعیف میکند.)
استدلال عقلی بر صفت اراده برای خداوند👇👇
به این دلیل که خداوند به همه ممکنات علم دارد و قدرت وی به گونهای یکسان به همه چیز تعلق میگیرد؛ با این حال، برخی ممکنات در زمانی خاص ایجاد میشوند و این در حالی است که ایجاد آنها در هر یک از زمانهای ممکن امکانپذیر بوده است؛ بنابراین، باید صفتی غیر از علم و قدرت باشد که مرجّح و مخصّص وجود ممکنات در زمانی خاص باشد و آن چیزی جز اراده نیست (علامه حلی)
@pasokh999
بخش دوم
نکته
👈اینکه گفتیم انسان اول تصور میکند بعد تصدیق(تایید)میکند بعد شوق وبعد اراده میکند کمی توضیح بدهم مثلا شیطان برای گناه کردن اول تصویری از گناه را داخل ذهنمون میاره بعد هوای نفس تایید میکنه بعد نفس خوشش میاد شوق پیدا میکنه و بعد طرف اراده میکند که برود گناه را انجام بدهد.
👌👌👌نکته داخل پرانتزی
👌علت اینکه شیطان در کار غیر فرهنگیش موفق است این است که تصورات را در ذهن ایجاد میکنه که قرآن میفرماید👇👇
آیه۳۹ سوره حجر:قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
شیطان گفت: خدایا، چنانکه مرا به گمراهی و هلاکت کشاندی من نیز در زمین (هر باطلی را) در نظر فرزندان آدم جلوه میدهم (تا از یاد تو غافل شوند) و همه آنها را به گمراهی و هلاکت خواهم کشاند.👌
فرق اراده تکوینی و اراده تشریعی
چرا وقتی که خداوند امری کرده خلافش اتفاق می افتد مثلا وقتی میفرماید نماز بخونید یعنی آن را اراده کرده پس چرا خلافش اتفاق می افتد❓
✅ جواب: در فرق بین اراده تکوینی و تشریعی مشخص میشود👇👇
در #اراده_تکوینی بین مرید(خداوند) و مراد(آنچه که اراده شده مثلا خلقت دنیا) هیچ فاصله ای نیست لذا اراده خداوند مساوی است با تحقق آن چیز(مثلا دنیا)
ولی در #اراده_تشریعی بین مرید(خدا) و مراد(نماز خواندن مثلا) اراده انسان فاصله می افتد لذا در اراده تشریعی خداوند(مثلا خداوند امر بکند به نماز روزه حجاب داشتن و...) همیشه محقق نمیشود چون اینو انسان باید اجرا بکند
@pasokh999
بخش سوم
جواب شبهه ۷👇👇
👌👈خداوند تکوینا اراده کرده که هر کسی با اراده خودش کاری انجام بدهد ولی تشریعا اجازه نداده هر کسی هر کار دوست داره انجام بدهد
بیان روان👇
☘مثال 👈 خداوند اراده کرده که هر وقت علت واقع شد معلولش هم اتفاق بیفتد مثلا وقتی سیمی لخت باشد (علت) اگر کسی بهش دست بزند خواهد مُرد ولی آیا تشریعا(قانون گذار حلال و حرام) اجازه داده؟خیر چون خود کشی را حرام کرده است
نتیجه👇👇👇
👈 هر کاری در عالم میخواهد اتفاق بیفتد با اراده خداوند صورت میگیرد حتی شیطان هم ما را فریب میدهد با اراده خداست(البته اراده تکوینی(که گفتیم خداوند اراده کرده هر کسی با اراده خودش کاری انجام بدهد))ولی تشریعا و شرعا اجازه فریب را نداده و آنرا حرام کرده است
بیان روانتر😊👇👇
👈فرض کنید شخصی فقیر است و هیچی ندارد یک شخص خیری به این فقیر کلی پول میدهد که کار بکند آیا اگر این شخص فقیر پول را در جاهای منفی استفاده بکند صاحب پول(شخص خیر) آیا راضی هست؟خیر درست سرمایه از اون بود ولی رضایت ندارند که در کارهای حرام مصرف بشود
درست است که ما هر چه داریم از خداست حتی همین اراده یمان ولی خداوند رضایت ندادن که در کارهای حرام از این اراده استفاده بکنیم لذا فرموده غیبت کردن حرام خودکشی حرام دو بهم زنی حرام دوستی با کفار و دشمنان خدا حرام و....
@pasokh999
تازه بحث اراده خداوند داره شروع میشه😄
خداوند باید جواب خیلی از سوالاتمون را بده دوران بزن در رو تمام شده😂
ما این سوالات را از خداوند داریم👇👇
«يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» یعنی
خداوند هر كه را بخواهد هدايت مى كند و هر كه را بخواهد، گمراه مى سازد. پس اراده ما کجا وقتی خداوند هر کسی را دوست داره هدایت میکنه و هر کسی را که بخواد گمراه میکنه
سوال دوم
گفتیم خداوند اراده کرده که هر کسی طبق اراده خودش عمل بکند حالا وقتی که شمر ملعون سر مبارک امام را داره میبره آیا این نقص نیست برای خداوند مخالفت با کمال مطلق خداوند نداره؟؟
وخیلی از سوالات دیگه