eitaa logo
پاسخ های ناب | مرتضی احمدی | آرامش و لذت
15.6هزار دنبال‌کننده
225 عکس
629 ویدیو
11 فایل
مرتضی احمدی|سطح ۴ حوزه علمیه تخصصی ارشد تفسیرقرآن سابقه‌ی پاسخگویی درمرکز شبهات حوزه علمیه قم انتخاب همین کانال به عنوان برترین کانال حوزه قم😍 اینجا دین را شیرین یاد میگیریم واز آن لذت میبریم.❤ ارتباط بامدیر @mortaza31314 دوره‌های تخصصی ما @doorehhhh
مشاهده در ایتا
دانلود
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️شبهه آیا با ورود علما و روحانیون به عرصه سیاست و تشکیل حکومت اسلامی؛ گرایش مردم به دین و امور مذهبی کاهش نیافته❓ 🎥 👌حتما دانلود بفرمائید https://eitaa.com/joinchat/301400148C71113bbd3e
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️شبهه حجاب و پوشش یک امر سلیقه‌ای است چرا اسرار میکنید جامعه هم مثل شما حجاب داشته باشند❓🤔 👌👌کسی نباشه این کلیپ را دست بده https://eitaa.com/joinchat/301400148C71113bbd3e
هیچ می دونستید2⃣ ✅ ♨️هیچ می‌دونستید آدم‌ها چطور معتاد می‌شن؟؟؟؟ چطور نشاط خیالی به دست میارن❓❓ 👌👌👌👌داستان زندگی یه خانم بدکاره که معتاد بود رو از زبون خودش براتون بگم.👇👇 از وقتی خودم رو شناختم، تو خونه مورد توجه نبودم.اصلا هیچکی تو خونه ما نبود تا بخواد به هم محبت کنن. همه، هم بودند هم نبودند. هر کسی سرگرم کارش بود؛ انگار خونه ما مسافر خونه بود. صبح‌ها همه بیرون می‌رفتن وشب برا استراحت بر می‌گشتن. 1⃣تو خانواده مورد توجه ومهر محبت قرار نگرفتن. احساس شادی وتوانایی نمی‌کردم. به زندگی امیدی نداشتم. سیرِ زندگی، برام خیلی عادی و یک‌نواخت بود. همه چیز تو خونه ما مرده بود. تو این وضعیت، یه فریاد بلند رو از درون خودم می‌شنیدم که به انجام کاری که نمی‌دانم چیست،تشویقم می‌کرد. 2⃣افسردگی و روز مرگی کاری که تو زندگی‌ام شور واشتیاق بیاره؛ تا خودم رو باور کنم وبه تواناییم پی ببرم؛ واقعا حس کنم که مورد توجه وعلاقه کسی هستم. شاید حتی نیاز به محبت شخصی نداشتما، اما نیازمند اثبات خودم بودم. می‌خواستم طوری خودم رو اثبات کنم.به خودم نشان دهم کسی هستم. ولی راهش را بلد نبودم. 3⃣دنبال اثبات کردن خود و جلب توجه دیگران به خود با یکی از همکلاسی‌هام که خیلی شاداب بود صحبت کردم پرسیدم: چکار می‌کنی که این قدر شادابی❓ چی می‌خوری، کجا می‌ری، چه برنامه‌ای داری❓ ❇️گفت: مارها رو دیدی، هرچند مدت پوست عوض می‌کنند! اگر پوست عوض نکنند، می‌میرند. من هم پوست عوض کردم. پوست قبلیم رو سطل آشغال انداختم. حالا می‌بینی که چقدر با نشاطم! چطور پوست عوض کردی؟ من چطور پوست عوض کنم؟🤔 گفت: از لاک خودت بیرون بیا. هر چیزی که فکر می‌کنی محدودت می‌کنه، کنار بگذار. جلو خواسته‌های دلت را نگیر.با خودت رو راست باش. قیدها را بشکن.شجاع باش. 4⃣مشورت با افراد غیر متخصص(دوستان هم سن وسال) مثلا باید چیکار کنم؟ از کجا شروع کنم؟ همین پارچه‌ای که انداختی رو سرت،(حجاب) بدترین مانع خوشی‌های توست. تا حالا به کجا رسیدی؟! 👈بیا چند روز بی‌خیال حجاب شو. اگر نتیجه بخش نبود، ادامه نده. من قبل از این هم خیلی با حجاب نبودم. عادی بودم. با خودم فکر کردم، من که چیزی رو از دست نمی‌دم. مگه چی میشه چند روز راحتر باشم!!!! 5⃣نمی‌دونه عواقب کارش چیه گاهی بعضی چیزها از دست رفت تا پایان عمر به دست نمیاد. قرار گذاشتیم فقط یک هفته هر طور دوستم گفت لباس بپوشم. پیشنهاد داد، موقع خارج شدن پسرها از مدرسه، تو مسیر با هم قدم بزنیم. همون روز، خودش یه لباس خوشکل و چسبان برام آورد وگفت امروز با کمی آرایش شروع کن. اولین بار بود که اینجور لباسی می‌پوشیدم هنوز از خونه بیرون نیومده بودیم، احساس کردم آدم دیگه‌ای شدم. نزدیک به یک ساعت جلو آینه خودم را ورانداز کردم چه هیکلی دارم این خودم هستم؟؟؟ حس کردم کس دیگری در وجودِ منه و تو لباسم ظاهر شده. خیلی هیجان زده شدم. دلم میخواست بدوم و همه نگاهم کنند. وقتی رفتیم بیرون، از کنار هر شخصی می‌گذشتیم، خیره به ما نگاه می‌کرد. بعضی پسرها رو دیدم، مسیر خودشون کج کردن و دنبال ما افتادند. تا حالا قدرت جاذبه و تأثیرگذاری رو این طور حس نکرده بودم دوستم گفت: ما نیم ساعته، خیابون هستیم و نزدیک هزار نفر چشماشونا به من و تو دوخته‌اند! چرا❓ مگر ما چی هستیم❓ پس از همین نگاه‌های خیره بفهم که حتماً تو چیزی هستی که تونستی نگاه آنها را به خودت جلب کنی. ببین آنها حتی راه خودش رو دور کردن، تا فقط به ما نگاه کنن.ببین چه جذابیتی داری. ♨️حس عجیبی داشتم تصور می‌کردم کمی از زمین جدا شده، در هوا راه می‌روم از بالندگی و شعف در پوست خود نمی‌گنجیدم. تو همه عمرم اولین باری بود که این طور مورد توجه گروه زیادی قرار می‌گرفتم. گروهی که برای نگاه به من از خودشان هم غافل شده بودن. https://eitaa.com/joinchat/301400148C71113bbd3e