▫️خانم معلم برزیلی که انگلیسی تدریس میکرد،
بخاطر انتشار پستهای تیک تاک از رقص نامناسب در کلاس درسش از کار اخراج شد
▫️درسته که این رقصها توجه عده ای رو جلب کرده بود،
ولی تعداد زیادی از مردم به رواج این قبیل کارها به جای آموزش درست اعتراض کرده بودند.
#خورجین🤔🤪
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
وقت نماز است ریحٰانہے خلقت خداヅ
#اذان_ظهر_به_افق_اصفهان
عاشقانه با خدا💖
وقتی همه چیز را به تو می سپارم ،
نورِ بی کرانِ تو در من جریان می یابد ؛
و دعایم به بهترین شیوه ی ممکن متجلی می شود . . .
پس هم اکنون خود را در آغوش تو رها می کنم ،
تا تمام آشفتگی ها و سردرگمی هایم ،
در حضور امن و گرمِ تو ،
به آرامی ذوب شوند و از میان بروند . . .
میدونی وقتی خدا داشت بدرقت میکرد چی گفت؟
گفت:
جایی که میری مردمی داره که میشکننت.
نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی
.تو کوله بارت عشق میذارم صبوری رو میزارم که بگذری…
قلب میزارم که جابدی…
اشک میدم تا همراهیت کنه…
و اما مرگ که بدونی دوباره پیش خودم برمیگردی….
خدایا من در کلبه فقیرانه خویش چیزی دارم
که تو در عرش کبریایی خود نداری
من چون تویی دارم و
تو چون خودی نداری
#قراردل 🌱
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بفرستید برای عادل خانِ خوشمزه :)😁
#عینک_دودی😎
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
✍ مراقب تاثیر تصمیماتمان بر سرنوشت افراد باشیم
خانم معلم در دفتر تنها بود که پسر کوچکی آرام درِ دفتر را باز کرد و با لحن محتاطی او را صدا کرد.
خانم معلم او را شناخت، اما بدون آنکه بخواهد نارضایتی خودش را به رویش بیاورد، گفت:
تو در امتحان نمره ۹ گرفتی. تو تنها کسی هستی که نمرۀ قبولی نگرفته.
پسرک با خجالت و در حالی که صورتش سرخ شده بود، سرش را بلند کرد و گفت:
خانم معلم، میشود یک نمره به من ارفاق کنید؟
خانم معلم با عتاب مادرانهای سرش را تکان داد و گفت:
یک نمره ارفاق کنم؟! این ممکن نیست. من طبق جوابهایی که در برگۀ امتحانت نوشتهای، به تو نمره دادهام.
نگران نباش. من که نمیخواهم بهخاطر ضعفت در امتحان، تو را تنبیه کنم. تو باید در امتحان بعد تلاش بیشتری کنی و نمرۀ بهتری بگیری.
پسر با صدایی که نشان میداد خیلی ترسیده، گفت:
اما مادرم کتکم میزند.
خانم معلم ساکت شد. او آرزوی والدین را درک میکرد که میخواهند بچههایشان بهترین نمرهها را کسب کنند و موفق باشند. از طرفی نمیتوانست در برابر بچههای بازیگوشی که در امتحاناتشان ضعیف هستند، نرمش نشان دهد.
اما یک موضوع دیگر هم بود. او میدانست که کتکخوردن بچهها هم هیچ کمکی به تحصیلشان نمیکند و حتی تأثیر منفی آن، ممکن است آنها را از تحصیل بازدارد.
نمیدانست چه تصمیمی بگیرد. یک نمره ارفاق بکند یا نه. او در کار خود جداً اصول را رعایت میکرد. اما به هر حال قلب رئوف مادرانه هم داشت.
نگاهی به پسرک کرد. هنوز تمام تن پسرک از ترس میلرزید و به گریه هم افتاده بود.
عاقبت رو به پسرک کرد و گفت:
ببین این پیشنهادم را قبول میکنی یا نه؟ من به ورقهات یک نمره «ارفاق» نمیکنم، فقط میتوانم یک نمره به تو «قرض» بدهم. تو هم باید در امتحان بعدی دو برابر آن را، یعنی دو نمره به من پس بدهی. خوب است؟
پسرک با شادی گفت:
چشم! من حتماً در امتحان بعدی دو نمره به شما پس میدهم.
او با خوشحالی از خانم معلم تشکر کرد و رفت.
از آن پس برای اینکه بتواند در امتحان بعدی قرضش را به خانم معلم پس بدهد، با دقت زیاد درس میخواند. تا اینکه در امتحان بعد نمرۀ بسیار خوبی کسب کرد و از طرف مدرسه به او جایزهای داده شد.
بعد از آن درسی که خانم معلم به او داده بود، مقطع دبیرستان را با نمرات عالی پشتسر گذاشت و وارد دانشگاه شد.
او همیشه ماجرای قرض نمره را برای دوستانش تعریف میکند و از بازگویی آن همیشه هیجانزده میشود.
زیرا میداند نمرهای که خانم معلم آن روز به او قرض داد، سرنوشتش را تغيير داد.
#آبرنگــــ🎨
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
بنظرم اگه نمایشگاه کتاب نمیتونید برید، حسرت نخورید،
میخواستید بیاید يه سری کتاب بخرید که نخونید.
خب الان همون کتابایی که قبلا خریدید و نخوندید رو نخونید😂
#خورجین🤔🤪
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran
یه بار دیر وقت منو مادرم بیرون بودیم،
یه آقاهه مشکوک نزدیکمون میومد.
یهو مامانم بلند گفت:
الان بابای قوی هیکلت
میاد دنبالمون😂😑🤣
#شادکنک 🤣🎈
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran