﷽ داشتم همینطوری داخل شبستان دور میزدم منتظر سوژه برای عکاسی بودم یهو چشمم ب این دختر خانم کوچولو افتاد ک روی صندلی نشسته بود و درحال نماز خوندن بود رفتم ازش عکس بگیرم بعدشم یه هدیه کوچولو از طرف امام رضا بهش دادم در همون حال یهو چشمم ب چشم پر از اشک مادر این دخترناز افتاد رفتم کنارشونو گفتم من نمیدونم تو دل شما چیه و از امام رضا چی میخواین ولی امام رضا امشب براتون یه نشونه دارن یهو چفیه رو بهشون دادم گفتم پرچم متبرک ب قبه اقامون امام حسین(ع)زدن زیر گریه یه چند دقیقه ای راز و نیاز کردن وبعدش کلی تشکرکردن و گفتن امشب هر دقیقه امام رضا یه نشونه ای برام میفرستن نمیدونم واقعا چی بگم🥺💔 و در اخر یه هدیه از طرف امام رضا هم به این مادر عزیزمون دادیم و رفتیم 🥲❤️ #چهارشنبه_های_طلایی #طرح_مودت_محبت #امام_رضای_دلم @patogh_dokhtaraneh_ir

﷽ داشتم از صحن قدس خارج میشدم‌که برم سمت خونه عجله داشتم... یهو چشمم به یه زائر دلشکسته افتاد... عجیب غرق حرف زدن با بابارضا بود :) بدون هیچ فکری،بدون اینکه از خودم بپرسم برم‌یا نه،بدون اینکه فکر کنم دیرم شده،انگار خود بابا رضا منو برد پیش این دختر... سلام کردم و عید رو تبریک گفتم از اونجایی که تو حال خودش بود خیلی حرف نزدم و پرچم رو گذاشتم تو دستاش و گفتم‌پرچم متبرک امام حسین(ع)هستش‌‌.‌.. دلش هوایی شد و فقط‌زمزمه‌ میکرد که میدونستم میای ،میدونستم🥺 میگفت من کربلا نرفتم... گفت میدونی چرا نرفتم ؟پرسیدم چرا؟ گفت چون افغانی ام... خیلی دلش شکسته بود میگفت خیلی برام دعا کنین مشکلم حل بشه... خیلی به حال قشنگی که داشت غبطه میخوردم:) خلاصه یه هدیه از طرف امام رضا(ع)بهش دادم و گفت همیشه کنارم نگهش میدارم . هرچیزی که اتفاق میوفته هرچیزی که اتفاق نمیوفته همش یه حکمتی داره ... خیلی برام خاص بود ... دفتر خاطراتم رو در اوردم و خواهش کردم برام یادگاری بنویسه نوشت😍 خدا گر ز حکمت ببندد دَری ز رَحمَت گُشاید درِ دیگری بهش اعتماد کن:) از منم خواست براش یه یادگاری بنویسم:) گذشت و یه دردو دل کوتاهی با امام حسین(ع)و امام رضا(ع) کرد و بعد ازش خدافظی کردم ،جدا شدیم از هم و من راهی منزل شدم... خیلی برای هم این روزای خاص دعا کنین 🤍🌱 عیدتون مبارک باشه😍💚 شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم اقا جان🥹🩵 #چهارشنبه_های_طلایی #طرح_مودت_محبت #امام_رضای_دلم #امام_حسین_ع @patogh_dokhtaraneh_ir