🔶 #رمان « #برادر_انگلستان » روایت زندگی اسماعیل است که پدر و مادرش از ترس بگیر و ببندهای بعد از #کودتا ی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آواره دیار غریب میشوند و یکییکدانهشان را در «کهندژ» میگذارند.
روزگار اسماعیل را روانه تهران میکند و از آنجا به انگستان میفرستد و روزگار آنجا یک آمپول ناجور به اسماعیل میزند و دیوانهاش میکند.
ماجرا همین بود. اسمش این است که اسماعیل شخصیت اول است، اما نیست چون روزگار او را در کهندژ میگذارد، روزگار او را به #تهران میبرد و روزگار به #لندن و روزگار است که دیوانهاش میکند!
🔹شخصیت اول داستان کسی است که روزگار داستان را میسازد نه کسی که سراسر زندگیاش را روزگار ساخته، نه اسماعیل بدبخت نه ماهلقای پیشانی سیاه! هیچ کدام شخصیت نیستند بی شخصیت اند!
بنابراین با داستانی روبه رو هستید که شخصیت اول ندارد. رمان مجموعه خرده روایتهایی است از زبان «پسر آقاجون». پسری که هرگز اسم آقا جون را نمیگوید! شغلش را نمیگوید! حتی اسم خودش را هم نمیگوید! او در روایتش بیشتر از خودش و آقاجون و در نیمه اول کار حتی بیشتر از اسماعیل از خانعموی حال به همزنش میگوید!
#پاتوق_کتاب_شیراز
🆔 @patogheketabsh
📖 « #قربانی_طهران » نگاهی داستانی به اتفاقات #مشروطه دارد و می کشود سیر تحول جوانی #عدالت_خواه را در آن دوران نشان دهد. جوانی که با رویای عدالت خواهی از #وطن مهاجرت کرده و به مرکز تحولات #سیاسی آن زمان یعنی #تهران می آید و اوضاع را با آنچه در جراید می خوانده کاملا متفاوت می باید.
🔸در کنار این روایت که پیکره اصلی داستان را تشکیل می دهد داستانی نیز به صورت هم زمان در #پاریس در حال رخ دادن است که در ضمن آن بازتابی از حضور روشنفکران و سیاسیون اواخر دوره قاجار در #دولت های اروپایی ارائه می شود.
#پاتوق_کتاب_شیراز
🆔 @patogheketabsh