eitaa logo
پاتوق مذهبی ها ✿.。*☆*
2.2هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
11.4هزار ویدیو
982 فایل
《مطالب کانال》👇 🌻قرآن _حدیث_سخنرانی-کلیپ های مذهبی و ختم قرآن و صلوات و... 🌻اخبار مهم ایران و جهان 🌻سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و ... + نکات مهم روز 🌸با ما 6 هیچ از همه جلو باش👌🌸 @Drpayamani ففِـرُّوا إلَــی اللهِ؛ پس به سوی خـدا فـرار کنیـد . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی‌های مرحوم حضرت آیت‌الله محمد شجاعی ره ⚜ صفحه ۱۱تا۱۳ 🔹معنای عبودیت🔹 گفتنی‌ها درباره ماه مبارک چیزی نیست که در یک جلسه تمام بشود. شما اگر نوشته‌های علمای اخلاق را مطالعه بکنید در تذکراتشان به ماه مبارک که می‌رسند و خصوصیات و موضوعاتی که در ماه مبارک وجود دارد و تذکراتی که باید بدهند، بحثشان بسیار طولانی است. چون حقیقت این است که ماه بخصوصی است و شهر ضیافت حق است و اسرار فراوانی در این ماه وجود دارد و برکات زیادی که اگر خدا به کسی عنایت کرد می‌تواند از برکات این ماه برخوردار باشد. و چون ما در غفلتیم و از اول، برداشت ما در مسئله عبودیت در مشی غلط است، معمولاً هم، آن‌چنان بهره‌ای که باید ببریم، نمی‌بریم. البته این محرومیت در درجات مختلف است ولی در کل می‌شود گفت: مؤمنان از آن برکاتی که برای ماه مبارک هست محروم هستند. از آنچه که در نظام وجود برای ماه مبارک هست و از طریق حضرات معصومین (علیهم‌السلام)و انبیا (صلی‌الله علیهم اجمعین) می‌رسد، محرومند. حاج میرزا جواد ملکی از شاگردان ملا حسینقلی همدانی بوده، هر دو از اساتید اخلاق و باطن و بزرگان در این مرحله بودند. ایشان در کتاب المراقبات در این خصوص، یعنی در خصوص اعمال و مستحبات و مسائل ماه‌ها و ایام و لیالی، مطالبی نوشته است و آقای طباطبایی ( رضوان‌الله‌علیه ) هم بر کتابشان تقریظی نوشته‌اند و با یک اشاره تعریف بزرگی از این کتاب کرده‌اند که واقعاً هم کتاب عجیبی است. ایشان از اول در بابی که مخصوص ماه مبارک است این روایت را نقل می‌کند که اگر کسی « رمضان » گفت، یعنی جسارت آمیز صحبت کرد باید تصدق بدهد ،کفاره بدهد برای این حرفی که گفته است. روایت است که این‌جور شروع می‌کند: ماه بخصوص ماه مبارکی است، حتی نباید گفت « رمضان ». این جسارت است و اگر کسی این جور گفت باید توبه بکند و صدقه بدهد. البته من در صحبت‌های خصوصی به بعضی از شماها گفته‌ام، ماه مبارک است، اما از آن زمانی که ما چشم باز کرده‌ایم و روزگار را می‌بینیم و الان هم باز خواهیم دید، اگر عمر باشد، این ماه مبارک برگشته و برای ما ماه غضب شده، که این هم گرفتاری‌ای فوق‌العاده است. دیده‌اید و خواهید دید که اصلاً روزه گرفتن یعنی چه؟ این عین نقمت و عذاب است. این گرفتاری فوق‌العاده از حق است که دامن‌گیر انسان‌ها شده که روزه‌خواری هاست و حرمات الهی عجیب هتک شده است. باید به خدا پناه برد و باید از عواقب این مسئله بسیار وحشت کرد. من یک به یک تذکراتی عرض خواهم کرد که شما در مقام عمل در ماه مبارک به آن‌ها توجه داشته باشید. تذکری را هم که به نقل از حاج میرزا جواد آقا نقل کردم برای این بود که وقتی در تکلم این‌ها را به زبان می‌آورید « ماه مبارک » بگویید، « ماه مبارک رمضان » بگویید، و این تعبیر ناجور نداشته باشید که این به جای خود معصیت است. تذکر اول من اینست که اگر تابحال خوب دعا نکرده‌اید، اگر تابحال از دعای با تضرع و اصرار غفلت کرده‌اید که: خدایا مرا به قیام و صیام ماه مبارک موفق بکن! از این لحظه تا شب اول ماه مبارک مصرانه این دعا را بکنید. اگر دعا کرده‌اید، باز هم ادامه بدهید! درون قلب خودتان را جویا بشوید! سر وجودتان را جویا بشوید! ببینید اگر در سر وجود شما حالت اکراهی، سخت آمدنی، اعتراض مانندی، اکراهی نسبت به ماه مبارک هست، خیلی به خدا پناه ببرید که این اکراه موجب حرمان شما از برکات صیام و قیام آن نباشد. اگر در زوایای قلبتان اکراهی هست که ماه مبارک سخت است و فلان، وحشت بکنید که این اکراه شما مبدل به این شود که شما معذور باشید و نتوانید روزه بگیرید . بسیاری از افراد از همین تمایلی که در زوایای قلبشان هست، با این‌که نمی‌خواهند روزه نگیرند، بلکه می‌خواهند روزه بگیرند ولی حالت اکراه در باطنشان دارند، سخت‌شان شده‌است. برای خیلی‌ها این وسیله شده است که چوب خورده‌اند و به بهانه‌های مختلف از ماه مبارک و از صیام و قیام آن محروم شده‌اند. مثلاً مریض شده‌اند یا بهانه‌های دیگر پیش آمده‌است. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @patoqhe_mazhabiha
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی‌های مرحوم حضرت آیت‌الله محمد شجاعی ره ⚜ صفحه ۱۳تا۱۴ 🔹معنای عبودیت🔹 همان‌طورکه گفتم ما از اول برداشتمان از مسئله عبودیت برداشت اشتباهی بوده است. ما فکر می‌کنیم عبودیت سخت است و.، البته عبودیت رنج دارد، اصل عبودیت عین رنج است، عین سختی است و بالاتر از آن سختی دیگری نیست،. این درست است، اما این موجب شده‌است که ما فکر کنیم در عبودیت کس دیگری منفعت می‌برد. ولی صحبت این نیست، البته عین رنج است، عین سختی است، اما درعین سخت بودن، راه نجات ماست. غیر از این مسئله‌ای در بین نیست. دقت بکنید! این‌که امروز می‌گویم نکات زیادی خواهد داشت که از خدا می‌خواهم شما هم خوب توجه کنید هم خوب بفهمید که این بی‌توجهی کار ما را خیلی خراب کرده است. ما در این عالم گرفتار شده‌ایم. این عالمی که ما در آن قرار گرفته این عالم گرفتاری ماست. یعنی ما از آن وقتی‌که در این عالم چشم باز کرده‌ایم در پرتگاه هلاکت و خسران عمیق افتاده‌ایم. چیز دیگری نیست. و در این بین، خدا عنایتی کرد، راه باز کرده و این راه باز کردن، معنی‌اش این است که این حیات دنیوی برای تلاش است نکته با توجه به آن راهی که خدا باز کرده که ما اکنون در پرتگاه اش افتاده‌ایم، فرصت کمی هم مانده تا از این پرتگاه نیافتیم و از هلاکت دائمی نجات یابیم. حیات دنیا فقط برای تلاش است نکته اگر کسی بخواهد معنی این حیات دنیوی را بفهمد فقط برای تلاش است و اصلاً معنی دیگری ندارد. فقط برای مجاهدت و نجات است. نجات از چه؟ نجات از آن پرتگاهی که در آن افتاده‌ایم که اگر تلاشمان بجایی رسید نجات یافته‌ایم وگرنه، هلاکت دائمی پیش می آید. این معنای حیات دنیوی است. عبودیت همان تلاش است برای نجات. عبودیت رنج است. عبودیت تلخ است ،کاملش عین تلخی است و براساس معیارهای نفسانی، بالاتر از آن تلخی، تلخی دیگری نیست. این معنای عبودیت است، اما ما از اول این‌طور برداشت نکرده‌ایم و فکر می‌کنیم که بار سنگینی به ما تحمیل شده است و فقط یک کسی می‌خواهد منفعتی ببرد. و حالا ما باید مبارک هم که می‌آید دیگر آن خوردن هم که نیست. این اشتباه گرفتن مسئله است. توجه نمی‌کنیم که از اول مسئله این بود که عنایتی به ما شده و راه نجاتی در برابر ما گذاشته شده‌است. گفتم اولاً این مسئله را در نظر داشته باشید که اگر دعا نکرده‌اید زوایای قلبتان را بررسی کنید اگر چنین چیزی باشد به خدا بگویید خدایا! به تو پناه می‌آورم. استغفار بکنید؛ خدایا! مرا با این چیزی که در قلب من هست مؤاخذه نکن، عفو بکن و مرا به صیام و قیام این ماه موفق بکن! اگر دلتان می‌خواهد در ماه مبارک طور خاصی باشید، قبل از این‌که ماه مبارک برسد دعا کنید! این فرق می‌کنه تا این‌که ماه مبارک برسد دعا بکنید. هرچه از ماه مبارک می‌خواهید، غیر از ظاهر صیامش، یعنی برکات دیگرش که به آن‌ها هم اشاره‌ای خواهیم داشت، از حالا بخواهید. در این خواسته‌تان حضرات معصومین ( علیهم‌السلام ) را هم شفاف شفیع قرار بدهید! یعنی افزون بر این‌که خودتان به طور مستقیم می‌خواهید، آن‌ها را شفیع قرار بدهید و با اصرار از حضرات معصومین ( علیهم‌السلام ) بخواهید که شفاعت بکنند که خدا شما را از آن‌هایی قرار بدهد که در این ماه مبارک از برکاتش بهره‌مند می‌شوند، از آن‌ها قرار بدهد که نجات می‌یابند، از کسانی قرار بدهد که شقی نیستند. چون در این ماه مبارک روشن می‌شود که انسان شقی است یا مغفورٌله است. این تذکر اول من بود. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی های مرحوم حضرت آیت الله محمد شجاعی ره ⚜ صفحه ۱۵تا۱۶ 🔹معنای عبودیت🔹 در معنی روزه گرفتن هم توضیح عرض می‌کنم که در این توضیح ان‌شاءالله بصیرتی برای شما پیش بیاید و بعد هم به تذکرات لازم خواهم پرداخت همه ما شنیده‌ایم که ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الله است ماهی است که از همان ابتدا انسان‌ها به مهمانی خوانده شده‌اند. این اندازه ما شعور داریم که خدا که انسان‌ها را به ضیافت خودش خوانده، این ضیافت که محرومیت از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها است، پس این چه ضیافتی است و این چه معنایی دارد؟ این اولین سوالی است که به نظر ما می آید. اما با همان شعور کم و تعقل کم خودمان پی می‌بریم از همین مسئله ما می‌توانیم یک سیر فکری در اسرار عبودیت را در پیش بگیریم و خیلی از حقایق در عبودیت برای ما کشف بشود که اصلاً عبودیت یعنی چه؟ خود این جمله که ما در این ماه به ضیافت الهی دعوت شده‌ایم و خدا ما را به ضیافت خود دعوت کرده است و این حمد، چنین است که نباید بخوریم، نباید بیاشامیم، و حتی از آن چیزهایی که برای ما مباح بود باید امساک بکنیم این را می‌دانیم، اما این مسائل یعنی چه؟ یعنی وقتی این دو جمله را به هم ضمیمه می‌کنیم که از طرفی ضیافت و از طرف بی حتی چیزهای مباح را کنار گذاشتم، این دو وقتی به هم می‌چسبند و وقتی کنار هم قرار داده می‌شود ما با همان عقل و شعور کم خود می‌فهمیم باید غیر از خدا از همه چیز دل بکنیم و به سوی خدا برویم. ما در جوار خداییم و مهمان خداییم و به کمال رسیده‌ایم، به اصل سعادت رسیده‌ایم. اولین معنی که این دو جمله می دهد همین است. نمی‌خورم، مهمان خدا هستم، اگر بخورم مهمان خدا نیستم. نمی‌خورم چون مهمان خدا هستم، من از شما می‌پرسم :در عین این‌که می‌بینیم نمی‌خورم و از خوردن امساک می‌کنم برای رضای خدا آیا معنی‌اش اینست که من چون ذهن ضعیف خدا هستم، از خدا اطعام می‌شوم یا نمی‌شوم علامت سوال می شوم، چون مهمان او هستند. پس اتمام من از ناحیه حق در چه چیز است؟ در این که من از خوردن امساک بکنم، خوردن من، نخوردن من است. خوردن من از آنچه که باید بخورم، التذاذ من از آنچه که باید ارتزاق بشوم، به‌اصطلاح خودمان از آنچه که باید تغذیه بشوم، در اینست که تغذیه‌ای که معمول ماست، آن را کنار بگذارم. توجه می‌کنید؟ آنکه می‌گوید « اُقتُلونی اُقتُلونی یا ثقانی! انَّ فی قتلی حیاتی »: دوستان من، مرا بکشید! که حیات من در کشتن من است، البته این معنی جامعی است. « و لا تَحسَبَنَّ الذینَ قُتِلوا فی سبیلِ الله امواتا»این خودش یک باب است. سیراب شدن من در تشنگی من است؟ بله؛ شما اگر می‌خواهید، من اگر می‌خواهم در در ضیافت حق، در جوار قدس حق، در جوار نور حق، در آن عالم پاک که فعلاً از ما محجوب است و در حجاب است ولو خودم نمی‌بینم که این حجاب برطرف خواهد شد اگر من می‌خواهم در پشت این حجاب از حق سقایت بشوم، و مهمان خدا باشم و حق مرا با ساقی اش سقایت بکند، باید نخورم. معنی ضیافت این است. می‌گوید نخور که در ضیافت باشی! نخور که بخوری! نیاشام که بیاشامی! اولین نکته‌ای که گفتم با همان درک ناقص خودمان اگر بخواهیم تجزیه و تحلیل بکنیم اینست و در اینجا شما می‌توانید به یک مسئله کلی در عالم ربوبیت پی ببرید و این مسئله کلی اگر برای شما خوب هضم بشود، هم روزه شما روزه خواهد شد همین که، جان مسئله عبودیت را خواهید فهمید و بطور مسلم در عبودیت توفیقاتی خواهید داشت، که من می‌خواهم به آن جان مسئله اشاره بکنم که اصل مسئله مهم همان است. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی‌های مرحوم حضرت آیت‌الله محمد شجاعی ره⚜ صفحه ۱۶تا۱۸ 🔹معنای عبودیت 🔹 شما در نظر داشته باشید همه آن‌ها که در راه عبودیت و معنویت خوب موفق شده‌اند، می‌شود گفت که نصف مسئله را مرهون خوب فهمیدن شان بوده‌اند. این جمله را فراموش نکنید. نصف مسئله در موفقیت در سلوک معنوی و رسیدن به منازل عالیه عبودیت و منزلتی در نزد پروردگار عالم داشتن، مرهون این است که بفهمیم عبودیت یعنی چه؟ الان شما هر جا بروید بیشتر این بندگان خدا که عبادت می‌کنند، ایمان دارند و عبادات و طاعات هم دارند اکثریتشان، الا افراد نادر ( آن نادر هم طوری نادر است که مثل این‌که نیست، خیلی نادر است ) ، حالا چه سواد داشته باشند مانند من و چه سواد داشته باشد مانند شما و چه سواد نداشته باشد ( اینجا سواد هم به درد نمی‌خورد و سواد هم خیلی خطر دارد روسیاهی باشد برای انسان ) جان عبودیت را نفهمیده‌اند. یعنی چه؟ بنابراین اگر شما دهان باز کنید و بخواهید از انقطاع و ریاضت و این‌جور چیزها حرف بزنید ،شما را هو می‌کنند چون جان عبودیت برایشان حل نشد. درعین حال که نماز می‌خوانند، اگر شما کلمه ریاضت را بخواهید به کار ببرید یا بخواهید مجاهدت با نفس را به معنی عمیقش به کار ببرید و از حالات خوبان بگویید می‌بینید شما را هو می‌کنند. می‌گویند این‌ها درویشی است. درویشی به معنی ناصحیح هشت چیز دیگری است. اما چرا این حرف‌ها را می‌زنند ؟و این چقدر موجب می‌شود انسان محروم بشود؟ اگر انسان از اول نفهمید معنی عبودیت چیست تا آخر می‌ماند. به خدا باید پناه برد از آن ندانستن که به‌صورت دانستن جلوه می‌کند. حکم این افراد دیگر تمام شده است، بنابراین توجه داشته باشید که نصف مسئله موفقیت انسان در سلوک عبودیت مرهون فهم انسان است. شما در حالات بزرگان دقت بکنید! با توجه به نکته‌ای که از آقای طباطبایی رضوان‌الله‌علیه شنیده بودم و دوباره متذکر شدم، در بیست و چهار ساعت گذشته در حالات چند نفری از بزرگان و خوبان که ایشان بیشتر برای آن‌ها احترام و ارزش قائل بود، که ارزش هم داشتند، مطالعه می‌کردم و بررسی‌هایی داشتم می‌دیدم که این‌ها از اول مسیرشان به همین سری افتاده‌اند که فهمیده‌اند عبودیت چیست و بعد نجاتشان شروع شده‌است. یعنی این‌جور نتیجه گرفتن هم ایشان این‌طور بوده‌اند و دقت کردم، دیدم هر کسی در این مسئله به این مسیر نیفتاده که بفهمد عبودیت یعنی چه، در وادی‌های مختلف ضلالت قرار گرفته‌است، حالا هر کسی به گونه‌ای. با این دو جمله که با هم مقایسه کردیم و فهمیدیم که ضیافت ما در نخوردن و نیاشامیدن ماست، خوردن ما در نخوردن ماست، آشامیدن ما در نیاشامیدن ماست، حیاط ما در قتل ماست، حیات ما در مردن ماست، تا آخر. با این توضیحاتی که الان دادم، می‌توانیم راهی پیدا بکنیم که خلاصه، عبودیت چه صیغه‌ای است. این روزه گرفتن گوشه‌ای از عبودیت است که این‌جور می‌شود که نخورید تا بخورید، نیاشامید تا بیاشامید، از همه چیز امساک بکنید تا در آن سو ارتزاق بشوید، از این سو بگذرید تا در آن سو چیزهایی داشته باشید. این‌ها خوب عبودیت را برای ما معنی می‌کند که عبودیت یعنی چه . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/3435593740Ce18aa5efe5
از اول این‌طور بودیم، از اول، قدم به قدم راه فنا در پیش گرفتیم تا به این مرحله از کمال و بقا رسیدیم. اما این وسط راه است. من و شما اگر بخواهیم به آن بقا و به آن کمال و آن حیات که باید برسیم و در انتظار ماست و در نظام وجود برای ما قرارداده شده است برسیم که بقای بالله است، حیات بالله است، باید بعد از فناء فی الله، به آن برسیم. الان وسط راه هستیم. باز باید راه فنا را در پیش بگیریم. آن‌وقت خدا که خالق من و شماست، من و شما را از آن مراحل فنا آورده به اینجا رسانده و انبیا و معصومین علیهم‌السلام را برای ما قرار داده است، که به من و شما در این مرحله راه فنای بعد از این را یاد دهد. دقت می‌کنید؟ تا اینجا با راه فنا پیش آمده ایم،خدا آورده،میگوید وقتی انسان شدی،دارای شعور و اراده شدی،دارای اختیار شدی،انسان بالقوه شدی، بعد از این هم به شما بگوییم که راه فنای شما که به سوی بقاست عبارت است از همان که خلاصه می‌شود در عبودیت. پس معنای عبودیت راه فنا در پیش گرفتن است و وقتی شما این حقیقت را فهمیدید دیگر مانند آن اکثریت افراد نمی‌شوید که وقتی می‌گویید انسان باید با نفسش بجنگد، از این‌که از چیزی خوشش می‌آید، این « خوشش می‌آید » را باید کنار بگذارد، به شما رنگ درویشی بزنند. اگر درویشی این باشد، خیلی خوب است. درویشی را تعریف نمی‌کنم. ما با آن‌ها کاری نداریم. من همان را که قرآن می‌فرماید و اهل‌بیت علیهم‌السلام فرموده‌اند می‌گویم. مناجات ائمه علیهم‌السلام برای ما و شما چه چیزی نشان می‌دهد؟ آیا از این حقیقت خبر نمی‌دهد که انسان باید از نفسانیت اش چیزی نماند؟ اگر این که توضیح دادم مسئله درویشی باشد، هر چه باشد عبودیت است، و خوب است که در این مسئله موفق بود . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @patoqhe_mazhabiha🌼
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی های مرحوم حضرت آیت الله محمد شجاعی ره⚜ صفحه ۲۱تا۲۳ 🔹معنای عبودیت🔹 برای مثال شما روزه می‌گیرید. اگر این روزه گرفتن شما یک حالت انقطاع از نفسانیات داشته باشد، روزه شما آن روزه است که باید باشد، اگر روزه گرفتن شما این حالت را داشته باشد که دهان بستنی باشد با آرزوی زیاد و استغراق در آرزوها که افطار چه خواهم کرد و چگونه بخورم و از صبح که دهان بسته شد در عالم تعجیل مرتب از خوردنی‌های اینجا بخورید و لحظه شماری بکنید، بدانید که این روزه تأثیری در آن سیر عبودی شما ندارد. وقتی خدا به من و شما می‌گوید از این فاصله تا این فاصله نخورید واقعاً می‌خواهد بگوید یک مقدار خوردنی‌ها پس‌انداز بشود؟ البته روزه در مسائل اجتماعی و سیاسی، این تبعات را ممکن است داشته باشد، این چه چیز دیگری است که به جای خود مطلوب است، اما مقصود این نیست که فقط نخورید و حبس بشوید اما در عالم خیالتان محکم در اسارت باشید ؟! معاذالله که خدا چنین دستوری داده باشد. اگر به بیانم در معنی عبودیت توجه کنید، خود شما می‌فهمید که در این ماه مبارک اگر انسان بخواهد روزه‌اش، روزه باشد چگونه باید باشد. همان‌طورکه قبلاً هم اشاره کردم: حاج میرزا جواد آقای ملکی، در المراقبات خود روزه‌داری در این ماه را به سه مرحله تقسیم کرده‌است: ۱- مرحله روزه عوام؛ البته نه این‌که این روزه، روزه نیست ولی مرحله‌ای است از روزه که عبارت است از این‌که انسان از خوردن و آشامیدن و آنان از آن چیزها که مبطل روزه است امساک بکند. این یک مرحله است که بیش از این از روزه‌اش چیزی به نظر نمی‌آید. ۲- مرحله روزه خواص؛ درعین این‌که امساک می‌کند، اعضا و جوارحش هم از مبطلات روزه، روزه گرفته است. در روایات ائمه علیهم‌السلام می‌فرمایند: وقتی روزه گرفتی باید گوش تو هم روزه بگیرد، چشمت هم روزه بگیرد. به این ها اشاره‌ می‌کند، یعنی روزه خواص اینست که انسان که روزه می گیرد هم زبانش، هم چشمانش، هم دستش و هم پایش به طور کلی از آنچه که معاصی الهی است اجتناب بکند. این روزه خواص است. من و شما موظفیم دست‌کم سعی بکنیم این مرحله را داشته باشیم. ما و شما باید سعی بکنیم که در ماه مبارک اعضاء و جوارح خود را هم از معاصی حفظ کنیم. البته این به آن معناست که بعد از ماه مبارک که ابتدای سال ماست، سال آینده طوری شروع بشود که دیگر بعد از آن مرتب مراقب خودمان باشیم که از اعضاء و جوارحمان معصیتی صادر نشود، چون می‌دانید وقتی شما می‌خواهید روزه بگیرید در شب‌ها و روزها مراقبت می‌خواهد. دیگر نباید آزاد باشید هر حرفی دلتان خواست بزنید، هر نگاهی خواستید بکنید و …، بلکه باید اعضا و جوارح را مراقبت کرد. کسی که روزه می‌گیرد باید مراقبت بکند. این مراقبت به‌‌عنوان این‌که ماه مبارک اول سال است آن‌طور، که از روایت‌ها استفاده می‌شود، در بقیه سال هم باید ادامه پیدا بکند. ۳-مرحله روزه خواصِ خواص؛ یعنی روزه خاصان به معنی کلمه است. حاج میرزا جواد آقا می‌فرماید: اینست که درعین این‌که انسان از مبطلات امساک می‌کند، در عین این‌که اعضا و جوارح از گناهان امساک می‌کند، قلب هم از رفتن به سوی غیر خدا، از پراکندگی به سوی اغیار امساک کند و چیز قلب را مشغول غیرحق نکند. این روزه خواص خواص است؛ یعنی انسان نمی‌خورد، نمی‌آشامد، اعضا و جوارحش هم گناه نمی‌کند، قلبش هم روزه گرفته است و بسوی غیرحق نمی‌رود، از حق غفلت نمی‌کند چون روزه گرفته است. همان طور که نمی‌خوریم، همان طور که گناه نمی‌کنیم، همین‌طور قلب هم یاد چیز دیگری نمی‌کند و از یاد چیز دیگر امساک می‌کند. قلب هم از محبت چیز دیگر روزه گرفته است و از رفتن به سوی چیز دیگر امساک می‌کند. قلب هم با خداست. این امساک از خوردن و آشامیدن گرفته، از اعضاء و جوارح گرفته، تا به امساک قلب هم رسیده است. این تقسیم درباره « روزه» است. ولی حاج میرزا جواد آقا تقسیمی هم در باب « نیت » دارد، می‌گوید: روزه‌داران و صائمان از باب نیت هم چند دسته هستند … … 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی‌های مرحوم حضرت آیت‌الله محمد شجاعی ره⚜ 🔹معنای عبودیت 🔹 افراد عوام نیتشان این است که من می‌خواهم از آتش جهنم نجات پیدا بکنم و به بهشت راه بیابم. البته این نیتی است که به جای خود و در جای خود ثمر خواهد داشت، اما این نیتی است که عامه مردم این نیاز را دارند. نیتی که برای خوبان است برای دسته دوم است که خواص هستند. آن‌ها نیتشان این است که درعین‌حال که از آتش جهنم نجات پیدا می کنند به بهشت راه پیدا می کنند، درعین حال، رضا و قرب الهی را هم به دست بیاورند، یعنی نیتشان آمیخته است: هم نجات از آتش جهنم و راه یافتن به بهشت، هم رضا و قرب خدا. خواصِ خواص که حتی قلبشان از غیر خدا روزه می‌گیرد، آن‌ها نیتشان حتی بالاتر از این‌هاست چون معرفتشان فوق این معرفت هاست. نیت آن‌ها هیچکدام از این‌ها نیست. البته نمی‌گویم که از آتش جهنم نمی‌ترسند و نه اینست که طمع بهشت را ندارند و از بهشت فرار بکنند. این‌ها هیچ کدام نیست، ولی نیتشان برای این‌ها نیست. نیتشان فقط مسئله رضوان و تقرب حق است. از اول افرادی هستند الهی و سالک راه او و نظرشان دوخته به رضوان و قرب حق است . همه کارهایشان این‌طور است. فقط برای تقرب به حق و برای رضوان حق روزه می‌گیرند، گرچه از جهنم می‌ترسند ولی این انگیزه در باطنشان نیست. انگیزه بالاتری دارند. این سه دسته در مسئله افطارشان هم طبعاً سه دسته هستند: عوام وقتی افطار می‌کنند مانند افراد دیگر نظرشان اینست که بخورند و سیر بشوند و گرسنگی و تشنگی شان برطرف بشود. لذت ببرند، همان طور که عامه مردم این‌گونه می‌خورند. این‌ها هم در افطار برای همین می‌خورند که تشنگی و گرسنگی شان برطرف بشود. سعی کنید که دست‌کم از این دست، یعنی عامه مردم نباشید که در روزه، هم در نیت آن هم افطار آن، می‌خورد تا گرسنگی اش برطرف بشود. تشنه است، تا افطار صبر کرده می‌خواهد گرسنگی و تشنگی‌اش برطرف بشود. لذت هم می خواهد ببرد از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها. بقیه‌اش هم که معلوم است از صبح بیا از عصر مشغول تنظیم مقدمات افطار خواهد شد برای رسیدن به این مقصد که گفتم. اما من که به شما می‌گویم خنده‌ام می‌گیرد چون خودم هم این کار می‌کنم که به بچه‌ها می‌گویم این را بخور و آن را بخور. نفس را اشباع می کنیم. این این افطار عوام است. روزه عوام این افطار را دارد. افطار خواص که طبقه وسط بودند اینست که این‌ها درعین‌حال که همین‌ها را دارند، می‌خورند که سیر بشوند و می‌آشامند که تشنگی برطرف شود. لذت هم می‌برند. در نظرشان این هم آمیخته است که افطار خوردن مستحب است، افطار کردن خوب است. دستور خدا هم اینست که باید افطار کرد. این امر یعنی امر خدا را در اینجا هم در نظر می آورند. یعنی دو چیز در نظرشان هست. یک تیر و دو نشان دارند. هم امتثال امر حق می‌کنند هم لذت می‌برند. اما خواصِ خواص در روزه شان نظرشان این نبود تا افطارشان این باشد. قهراً این‌ها در وقت افطار چیزهایی می‌خورند و می‌آشامند اما فقط برای امتثال امر خدا و قهراً در حد سیری نمی‌خورند. اصلاً برای سیری نمی‌خورند. فقط امر خداست. رضای خدا در اینست که مستحب است و باید بخوری و باید در حدی بخوری که بتوانی روزه بگیری و نیرو برای عبادت داشته باشید. همه‌اش در جهت امتثال امر حق است و قهراً از اول با یک انگیزه خاص می‌خورد و طبیعی است وقتی با این نیت می‌خورد که قدرت عبادت را داشته باشد در کیفیت خوردنش هم فرق می‌کند. نه برای لذت می‌خورد، نه برای اشباع خود می‌خورد بلکه برای امتثال امر حق می‌خورد. چون امتثال امر حق است ممکن است در حدی هم بخورد که نیرو پیدا کند، اما فقط چشم دوخته است به رضوان و امر حق، پس افطارش هم از اول تا آخر فرق می‌کند. این هم نیت آن‌هاست شما در افطار و سحر به این نکات توجه داشته باشید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی های مرحوم حضرت آیت الله محمد شجاعی ره⚜ صفحه ۲۷تا۲۹ 🔹صدق در اعمال🔹 اولین چیزی که توصیه می‌کنم این است که - باتوجه به این‌که خدا به هر کسی توفیقی در مقام عبودیت بدهد، بر او عنایت فرموده، منت گذاشته، تفضل فرموده و او را مورد انعام قرارداده - به همه شما توصیه می‌کنم که در ماه مبارک به این نحو دعا کنید که: خدایا! ما را ببخش، مؤاخذه نکن، مشمول عفو و مغفرت قرار بود، با گناهانمان ما را مؤاخذه نکن، و ما را از برکات ماه مبارک و از توفیقات آن محروم نفرما! این دعا را از حالا و حتی در ماه مبارک هم ادامه بدهید که خدا توفیق روزه همه ماه مبارک را با سلامتی و عافیت و توفیق محظوظ شدن از دیگر عباداتش، از دعاها و شب‌زنده‌داریها و مستحبات دیگرش به شما عنایت بکند، و شما را محروم نکند، و مؤاخذه نکند. اگر خدا بخواهد با گناهانمان ما را مؤاخذه بکند، باید همه توفیقات را از ما بگیرد. هرچه استمرار در دعا باشد، رحمت خدا بیشتر خواهد بود، عفو خدا بیشتر خواهد بود و توفیقات را سلب نخواهد فرمود و زیاد خواهد فرمود. ( البته این تذکر که گفتم حتماً دعا بکنید، هم وقت برای توفیقات تان به این نحو دعا بکنید که خدایا ما را با گناهانمان مواخذه نکن! چوب گناهان ما را به ما به این صورت نزن که ما را محروم بگردانی! ما را ببخش و محروم مگردان! بر ما منت بگذار! و اگر از قلبتان خطور کرد که شما که روزه می گیرید بر خدا منت دارید، به خدا بگویید: خدایا! اگر در قلب من این‌جور چیزها باشد و من خودم نفهمم، به این هم مرا مؤاخذه نکن. چون این فکر عامیانه و جاهلانه در وجود ما ریشه‌دار است و ممکن است به ذهنمان خطور بکند و حتی خودمان نفهمیم که هر کار خیری، نماز، روزه ای و هر عبادتی که به جا می‌آوریم، یک چیز اضافه ای داریم و از خدا طلبکاریم. ممکن است این فکر بدون فهم از قلب ما بگذرد یا در ما باشد و ما خودمان توجه نداشته باشیم، و خود این مسئله خیلی چوب محکم دارد. خدا هم انعام می‌کند هم منت می‌گذارد و با تضرع هم از او می گیریم.) به شما تاکید می‌کنم در ماه مبارک هم به این مضمون دعا کنید هم سعی کنید که روزه شما، روزه باشد، در حدی که از ما برآورده است! فقط ظاهر نداشته باشد که باطنی برایش نباشد. آن دعای ماه رجب که « اللهم لا تجعل حظّنا من صیامه الجوعَ وَالعطش»خدایا حظ ما را از روزه‌اش گرسنگی و تشنگی قرار نده، این اشاره است برای اهل شعور و فهم که بعضی از روزها این‌جور است که سهم انسان از آن گرسنگی و تشنگی است و باطن ندارد، روزمان حقیقت ندارد، جان مسئله موجود نیست. از خدا بخواهید و سعی هم بکنید روزه تان از این روزه ها نباشد، از آن روزه های واقعی باشد! هم دعا هم سعی کنید همان‌طورکه از مفطرات ظاهر اجتناب می‌کنید، که ظاهر روزه را باطل می‌کند، از مفطرات باطن هم اجتناب کنید که باطن روزه را باطل می‌کند و آن معصیت‌ها و گناهان است. 🔥 تذکر دیگر این‌که سعی کنید که گناه نکنید. البته گناه نکردن وظیفه همیشگی ماست و انجام دادنش خود را به آتش انداختن است🔥. اما اگر بخواهید روزه شما دارای باطن باشد حتماً باید گناه نکنید. باطن روزه همین است که از آنچه که باطن روزه را خراب می‌کند امساک کنید و آن عبارت است از امساک از گناهان. از گناهان اجتناب بکنید. گناه باطن روزه تان را باطل می‌کند و شما در باطن، روزه‌دار نیستید. باطن روزه را ندارید، روح روزه را ندارید.!!!!!‼️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی های مرحوم حضرت آیت الله محمد شجاعی ره⚜ 9⃣ صفحه ۲۹تا۳۱ 🔹صدق در اعمال🔹 گناه، مبطل باطن روزه است. روزه، ظاهر و باطنی دارد. مانند نماز که ظاهر و باطنی دارد. هر عمل عبادی دارای ظاهر و باطنی است. ظاهرش را یک چیزهایی خراب می‌کند و باطنش را هم یک چیزهای دیگری خراب می کند. ظاهرش شرایطی دارد، باطنش هم شرایطی. شرط باطن دار بودن و حقیقی بودن روزه من و شما اینست که از گناه اجتناب کنیم. البته توجه داشته باشید که باطن روزه، خودش مراتبی دارد. فکر نکنید که اگر ما از مبطلات ظاهر روزه اجتناب کردیم و از گناهان هم که باطن روزه را خراب می‌کند اجتناب کردیم از حقیقت روزه برخوردار خواهیم بود و آن‌چنان که هست بهره‌مند هستیم. نخیر، بلکه از مرتبه‌ای از باطنش بهره‌مند هستیم؛ یعنی به طور دقیق از مرتبه اولیه باطنش بهره‌مند هستیم، و الا باطن روزه و حقیقت روزه مراتب دارد. ما اگر گناه را ترک بکنیم از مرتبه اول باطن و حقیقت روزه، افزون بر ظاهرش، برخوردار می‌شویم، والا حقیقت اصلی باطن روزه خیلی بالاست، مراتب دارد. مرتبه اخیر و کاملش می‌دانید چیست؟ این که از غیر خدا امساک بکند. دقت کنید که فقط یک جمله است: از غیر خدا امساک بکند. لابد جمله‌های آخر مناجات شعبانیه را خوانده‌اید. حالا چقدر فکر کردید، چقدر تامل کردید خودتان می‌دانید، ولی این جمله بود که می‌گوید: « و الحِقنی بنور عِزِّک الاَبهَج ». ببینید این جمله چه می گوید. می‌گوید، خدایا! به من این عنایت را بکن! این عنایت وقتی می‌شود که انسان به نور ابهج خدا ملحق بشود که مقام فناست و آن مقامی است که من و شما فقط نامش را شنیده‌ایم و نه تصور ذهنی اش را می توانیم بکنیم نه تصور عملی‌اش را. آن مرحله بسیار بالاست و آن هنگام است که انسان به حقیقت روزه می‌رسد. بعد می‌گوید: « فَأَکونَ لَکَ عارفاً و عن سِواکَ منحرفاً». و انسان به‌طورکلی از غیر خدا منحرف و منقطع می‌شود و به خدا می‌رسد. این باطن روزه است. این روزه‌های ما زمینه را آماده می‌کند برای کسی که بخواهد دنبال مجاهدت‌هایش را بگیرد و کم‌کم به آنجاها نزدیک بشود. ( این هم تذکر دیگری بود برای روزه ). بازهم تاکید می‌کنیم آن اندازه که سخت اجتناب می‌کنید در ظاهر روزه - که مثلاً مواظب باشیم به حساب فتوا که انگشت را به دهان زدید و تر شد می گویند دوباره آنرا به دهان نزنید که اگر آن آب را فرو ببری روزه‌ات باطل می شود،یا برای مثال اگر دستت رطوبت دیگری داشت و آن را به دهان زدی و آن آب را فروبردی روزه باطل می‌شود؛ چطور در ظاهر این دقت‌ها را می‌کنیم - چندین برابر این دقت کنید تا باطن روزه تان باطل نشود. وقتی این‌ها را می‌گوییم در مقام عمل باز اهمیت داده نمی‌شود. دقت کنید! خوب توجه به این مساله داشته باشید که خیلی مواظبت کنید که حرفی نزنید که گناه باشد، غیبتی، دروغی! به هر تکلم گوش نکنید، نکند گوینده یک وقت غیبت بکند و شما بشنوید! یا حرفی نزنید مسخره باشد! یا حرفی نزنید طرف را برنجانید، تحقیر باشد! این‌ها همه محرمات است. یا در مواجهه عصبانی نشوید! یا در مسئله نامحرم به هر مسئله دیگر. گفتم همان اندازه که در ظاهر روزه دقت می کنید - چون رعایت نکردن حتی این اندازه هم واقعاً ظاهر روزه را خراب می‌کند - از این بالاتر، باید در حفظ باطن روزه دقت کرد. روی همین حساب هم، تا حد امکان برنامه‌تان را طوری تنظیم بکنید که در این عمل موفق شوید. مثلاً برخوردها و مواجهه‌هایتان با غیر خودتان را، طوری برنامه‌ریزی کنید که کم باشد و گرفتار گناهی که باطن روزه را باطل می‌کند نشوید. خیلی دقت کنید، آن مثال را فراموش نکنید که گفتم هرچقدر دقت می‌کنید در ظاهر روزه، چندین برابر بیشتر از آن در حفظ حقیقتش بکوشید ( این هم یک تذکر بود در خصوص ماه مبارک ). 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی های مرحوم حضرت آیت الله محمد شجاعی ره⚜ 1⃣0⃣ 🔹صدق در اعمال🔹 این‌ها را به کرات گفتم و یادآوری می‌کنم تا مسئله را جدی بگیرید. آن اندازه در اعمال و دعاها و شب‌زنده‌داریها و انجام دادن مستحبات موفق خواهید بود که حال و احوال خوب داشته باشید. تاکید می‌کنم در افطار بیش از حد ضرورت که برای حفظ سلامت لازم است نخورید! در حد حفظ سلامت بخورید نه در حدی که اشتها دارید، اشتهای نفسانی! خیلی شکم را از غذا پر نکنید که حال و احوال دعا را نداشته باشید! فکر نکنید که این فقط حرف است که می گویند اگر شکم انسان پر بشود، حال و احوال خوب ندارد. این‌ها حرف هست اما حقیقت هم دارد. این‌ها را باور بکنید! یک گرفتاری ما اینست که ما معمولاً این‌جور چیزها را باور نمی‌کنیم، اصلاً باورکردن ما همه‌اش گرفتاری است. چه چیز را خوب باور کرده‌ایم که این یکی‌اش باشد. باور کنید هرچه شکم پر باشد محال است آن حال و هوای شکم غیر پر در حشما باشد، در حد خودش یک مانع است. این را هم به‌‌عنوان تذکر بگویم که آن سه شب لیالی قدر را تا حد امکان ( ان‌شاءالله سعی کنید که مقدور باشد ) حتماً از خدا بخواهید ( خدا نخواهد هیچ چیز نمی‌شود )، سعی جدی کنید که این سه شب ( شب‌های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان ) را حتی یک چرت هم نزنید! حتماً خیلی مواظبت کنید! با تضرع از خدا بخواهید که آن شب‌ها را خراب نکنید! در این سه شب هر چه می‌توانید با تضرع دعا کنید برای نجاتتان! مثلاً بنشینید یک ساعت فقط برای همین نجات از آتش با اصرار دعا بکنید! دو ساعت، هر قدر توانستید: خدایا ما را از اهل نجات قرار بده! عاقبت ما را عاقبت سوق قرار نده! از خودت جدا نکن! از محمد و آل محمد( صلی‌الله‌علیه‌وآله ) جدا نکن! از قرآن جدا نکن. از مخاطرات در مواقع مختلف و از مخاطرات اخروی حفظ بکن! چه بکن و چه نکن ها را در این سه شب که شب‌های تقدیر است حتماً فراموش نکنید! حالا دعاهای دیگر هم دارید، برای حوائج خودتان دعا بکنید! یعنی اعمال مستحبی که انجام می‌دهید به جای خود محفوظ، بخشی را به زبان خودتان که درد دلتان چیست برای دعا قرار بدهید و دعاهای ابوحمزه ثمالی و امثال این‌ها را هم بخوانید! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی های مرحوم حضرت آیت الله محمد شجاعی ره⚜ [۱۱] 🔹صدق در اعمال🔹 آن روزی که درباره دعا صحبت می‌کردم در آن‌جا به طور مبسوط چیزهایی گفتم مثل این‌که ما خیلی چیزها را نمی‌فهمیم که باید از خدا بخواهیم، اصلاً نمی‌دانیم که این جور چیزها را باید از خدا خواست. اصلاً شعور ما کار نمی‌کند. پس خواندن دعاهای وارده از حضرات معصومان در مواقع مختلف، کاری بسیار ضروری است. برای این‌که آن‌ها می‌فهمیدند که چه چیزهایی را باید از خدا خواست و ما چون نمی‌دانیم، نمی‌خواهیم و چون نخواسته‌ایم، نمی‌گیریم و به ما نمی‌دهند. اما وقتی آن دعاها را خواندید شما هم آن چیزهایی را که حتی به آن‌ها توجه نداشته‌اید که باید از خدا بخواهید، از خدا می‌خواهید و خدا عنایت می کند. از جمله، دعای ابوحمزه ثمالی است. دعاها را در جاهای خودش در ماه مبارک و غیر ماه مبارک انجام بدهید، اما به زبان خود هم برای نجات اخروی دعا کنید. من مکرر گفته‌ام فکر می‌کنم شماها خوب نمی‌فهمید که خطرات اخروی که در پیش است خیلی زیاد است. هرچه من سعی می‌کنم این‌ها را بگویم و بفهمانم می‌بینم که جا نمی‌افتد. مسئله خیلی مهم است. یقین بدانید که خطرهای اخروی ای که در پیش است زیاد است ، برای هم زیاد است. مقصودم از این‌که می‌گویم در پیش است نه به لحاظ زمان می‌گویم. حالا این‌که زمان طوری پیش می‌رود که حفظ دین سخت خواهد شد در جای خود محفوظ، ولی درعین‌حال، آن را نمی‌گویم. آن خطرها را می‌گویم که مخصوصاً در اواخر عمر برای انسان پیش می‌آید، از پیری و مریضی و مخصوصاً در حال احتضار و بعد از احتضار و موقع ورود به برزخ و امثال این‌ها خیلی سخت است. برای این‌ها حتماً، حتماً، مخصوصاً در شب‌های قدر دعا بکنید. خیلی خیلی از این مسئله بترسید. انسان اگر خوب بفهمد وجودش متزلزل می شود. مطمئن نیستیم، چه از آب درخواهیم آمد. هیچ مطمئن نیستیم ولو الان خیلی خوب هم باشیم. حالا یک جمله که من خودم می‌خواستم بگویم: یک وقتی من در این جلسات در باب صدق صحبت‌هایی کردم، ان‌شاءالله آن‌ها را هم گوش کنید. جمله‌ای در این باب می‌خواهم برای شما بگویم. در همین مناجات شعبانیه که می‌خوانید: « قلباً یُدْنیهِ مِنکَ شَوقُهُ وَ لساناً یرفعُ إلیکَ صِدقُهُ». توضیحی در این جمله به شما می‌گویم، هم عمل کنید، هم در تجربه ببینید چه می‌شود. اولاً این دعا، که دعای همه حضرات معصومان بود _ که دعای عجیبی است؛ البته همه دعاها عجیب است _ در این دعا می‌گوید: خدایا! به من قلبی بده که به تو شوق داشته باشد که شوقش آن قلب را به تو نزدیک کند. به من دلی بده که شوقش به تو، آن دل را به تو نزدیک‌تر کند. و در جمله بعدی می‌گوید: خدایا به من زبانی عنایت کن که « یرفعُ إلیکَ صدقهُ » که صدقش به سوی تو آید. یعنی گفتار درستش، حرف‌های راستش بسوی تو بالا آورده می‌شود. اولاً این را از خدا می‌خواهد و به ما می‌آموزد که درعین‌حال که باید سعی کرد، همه این‌ها را باید از خدا خواست. ثانیاً این جمله، خیلی جمله عجیبی است، مانند قطعات دیگر دعا که عجیب و پرمعنا و هشداردهنده است. خود مفهوم یا مضمون اولیه این قطعه اینست که از گفته های زبان، کدامش به سوی خدا صعود می‌کند؟ آنکه درست است، صدق است ، دروغ نیست. یعنی زبان ممکن است خیلی چیزها در مقام عبودیت و ذکر و این چیزها بگوید ولی همه‌اش به سوی خدا صعود نمی‌کند، بالا نمی‌رود. پس کدامش صعود می‌کند؟ آنکه راست است؛ این یک هشدار و هشدار عجیبی است. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
و«الحمدلله » شما فقط حرف است. خوب، به خدا بگویید: خدایا! این دروغ است. خدایا! نفهمیدم، توبه کردم، همه چیز از توست. مواظبت کنید، تصمیم بگیرید دیگر در برابر این و آن به شرک نیفتید و همه چیز را به خدا ارجاع کنید ! این تذکر من بود. خوب عمل بکنید با ابعادی که گفتم. خیلی هم سخت است، اما آن چهار تا را به دنبال خودش برای شما خواهد آورد. حالا آن‌ها را من باز نکردم، کلی گفتم. موقفتان را می‌شناسید، مشکلاتتان را می‌فهمید، به راه می‌افتید و از هدایت های مخصوص هم برخوردار می‌شوید. صدق، صدق. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی های مرحوم حضرت آیت الله محمد شجاعی ره⚜ [۱۳] بخش آخر🔹صدق در اعمال🔹 نکته‌ای هم که می‌شود گفت، نکته‌ای قرآنی و فلسفی و عرفانی است که به شما می‌گویم. وقتی گفته‌‌های راست، به سوی خدا صعود می‌کند و انسان را به سوی خدا می‌برد، « إلیهِ یصعَدُ الکَلِمُ الطّیّبُ و العملُ الصّالحُ یرفعُهُ »، وقتی که گفته‌‌ها راست است و انسان در محضر خدا راست می گوید در حد فهم خودش، و گفته‌‌ها به سوی خدا صعود می‌کند و انسان را هم صعود می دهد، این‌جا رمزی علمی و فلسفی دارد که در اصل رمز قرآنی است، اما در تحلیل فلسفی و عرفانی هم می‌شود گفت یک نکته فلسفی _ عرفانی است: وقتی‌که انسان صدق اش به سوی خدا می‌رود و انسان را به سوی خدا می‌برد، درواقع، انسان در حرکت و قرب است؛ یعنی نزدیک می‌شود. این نزدیک شدن را، از شما می‌پرسم وقتی انسان می‌خواهد جلو برود، چه چیز لازم است؟ به او می‌گویند که چه بکن و چه نکن! این را بگذار و بیا! آن را داشته باش و بیا! بیا، اما این جور بکن، اون‌جور نکن، آن را کنار بزن! یعنی وقتی راه می دهند به انسان، هدایت های مخصوص را الهام می‌کند. وقتی راه نمی‌دهند، دیگر چرا؟ حالا دانستید چرا ما تا به حال از هدایت های مخصوص برخوردار نشده‌ایم ؟خب وقتی بناست راه ندهند، نزدیک نشویم، چه لزومی دارد؟! فهمیدید چی گفتم ؟و همچنین این‌که انسان در این مقام چه باید باشد و چه نباید باشد، که این‌ها هدایت های مخصوص است می‌شمارم ( این اگرها را می‌شمارم در توضیح و تایید آن ). وقتی انسان جلو می‌رود که به او می‌گوید این کار را بکن، آن کار را نکن این را داشته باش، آن را نداشته باش بیر بود این را کسب کن و آن را کنار بگذار! در این حالت آیا انسان بهتر به مشکلات خودش پی می‌برد یا نه؟ معلوم است که پی می‌برد. آیا موقف خودش را می‌شناسد یا نه؟ آیا می‌دانسته در چه موقف بوده و درباره آن شناختی داشته است، و بعد اگر انسان به حرف گوش کند روزبه‌روز به راه می‌افتد یا نمی‌افتد ؟همه این‌ها رمزش در این نکته قرآنی است اولاً، و فلسفی و عرفانی است ثانیاً، که وقتی کسی را راه می‌دهند دیگر با آن آلودگی پیش نمی‌برند. راه که می دهند به او می‌گویند این آلودگی را کنار بگذار، این فضیلت را کسب کند، این حرکت را نداشته باشد، آن را داشته باش! همه چیز از آن‌جا درست می‌شود. تابه‌حال به این آیه دقت کرده‌اید که می‌فرماید: «إنَّ الصلوة تَنهی عَنِ الفحشاءِ والمنکر » ؟ این جا را فهمیده‌اید که اگر نماز، نماز باشد انسان را از فحشا و منکر بازمی‌دارد، ولی تحلیلش را فهمیده‌اید چیست؟ اگر نماز، نمازی باشد که هر دفعه خواندنش، هر رکعتش، هر دفعه اش انسان را به خدا نزدیک بکند، مسائل را برای انسان روشن می کند که چه باید بکنی و چطور باید باشی. ایرادهایش را بفهم و آن‌ها را اصلاح کند. نماز انسان را وادار می‌کند که از دایره وسیع فحشا و منکر باز بماند و هدایت یابد. توصیه من این بود که شما تصمیم بگیرید « راست » بگویید و زود هم برگردید. من این مسئله را خیلی مهم می‌بینم. مادامی که کسی این مسئله را شروع نکرده است هیچ اصلاح‌پذیر نیست. این را یقین بدانید. مثلاً در محضر خدا می‌خواهید « إیاک نعبد» را راست بگویید در حدی که خودتان می‌فهمید. در مرتبه‌ای که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌داند چگونه باید راست باشد و در مرتبه‌ای که خدا می‌خواهد، این‌ها را ما نمی‌فهمیم. این‌ها از ما برنمی‌آید. اصلاً تکلیف ما لایطاق است. من می‌گویم «ایاک نعبد » را در حدی که خودتان می‌دانید چگونه باید باشد که درست شود، درست بگویید! مثلاً « ایاک نعبد» را که می‌گویید یعنی خدایا من از تو فرمان می‌برم، به تو بندگی می‌کنم، هرچه تو گفتی همانست. شما وقتی این جمله را می‌گویید می‌فهمید اگر بخواهید این را به خدا « راست » بگویید باید رفتارتان چنین و چنان باشد. به همان نحوی که فهمیدید اگر این‌جور بکنید گفتارتان راست می‌شود. آن اگر را انجام دهید تا این گفته شما راست بشود. وقتی سعی می‌کنید این گفته راست بشود، می‌بینید مشروط بر اینست که شما مثلاً غیبت نکنید، دروغ نگویید. اگر دروغ نگویید و غیبت نکنید این جمله را راست می‌گویید پس در اینجا غیبت و دروغ را ترک می‌کنید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی های مرحوم حضرت آیت الله محمد شجاعی ره⚜ (۱۵) 🔹شرایط روزه صحیح🔹 نکته دیگر که قبلاً هم گفته‌ام، اینست که سعی بکنید چه در ماه مبارک و چه الان و چه در غیر ماه مبارک، حدود ارکان نماز را ضایع نکنید! حتی در همان دعای اول ماه مبارک، امام آداب روزه‌دار را از خدا خواسته است. مثلاً در بخشی از آن می‌گوید خدایا مرا موفق بکن به میقات های نماز، و در میقات های نماز مرا مراعات بکن آن حدودی را که برای ارکان نماز قرار داده‌ای آن‌ها را من مراعات بکنم! قبلاً صحبتی درباره نماز کرده‌ام. وقت نماز وقت میقات است. چطور حضرت موسی ( ع ) رفت به میقات و در آن میقات با خدا صحبت کرد و خدا با او صحبت کرد و آدابی داشت؟ آن میقاتی بود، یعنی وقت گذاشتن بود که برود در محضر خدا و با خدا مناجات بکند. میقات یعنی آن موعد و وقت معین که قرار گذاشته می‌شود که در آن موقع دونفر با هم مواجه شوند و صحبت کنند. وقت نماز میقاتی است بین خدا و بنده. پنج وقت نماز، پنج میقات است. آن میقاتی که حضرت موسی داشت و در قرآن می‌فرماید که به میقات رفت و با خدا مناجات کرد، آن را به نظر بیاورید! هر وقت نماز برای من و شما میقاتی است بین ما و خدا. میقاتی است، وعده گاهی است. نمازهای واجب بین ما و خدا وعده گاه است؛ وقت معینی است که وعده گذاشته شده است که ما در محضر خدا حاضر باشیم و به مناجات بپردازیم و آن میقات است. خوب توجه کنید اگر انسان هیچ نداند چه می‌کند! فرض کنید ظهر می‌شود فوری برود با عجله مثلاً وضویی بگیرد اما حواس و فکرش این در و آن در باشد و پراکنده، و هیچ نداند چه کار می‌کند، این‌جور به میقات آمدن است؟ هیچ است و نمی‌شود اسمی بر آن گذاشت. انسان هیچ نمی‌داند چکار می‌کند. وقتی که توجه دارد که میقات است، موقع وضو گرفتن، اوضاعش عوض می شود، افکارش عوض می شود. در صحبت‌هایم شنیده اید که در روایت آمده که عایشه گفته است که رسول‌الله ( صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ) ما را، یعنی اهل و عیالش را می‌دید و صحبت می‌کرد، ولی هنگام نماز که می‌شد وقتی ما را می‌دید انگار ما را نمی‌شناسد، یعنی آن‌چنان مجذوب آن میقات و آداب و حدود آن میقات به جانب حق بود که عیالش می‌گفت هنگام نماز که می‌شد وقتی ما را می‌دید انگار ما را ندیده است و اصلاً ما را نمی‌شناسد، این‌جور بود. وقت نماز و وضو که می شود، خودتان را خوب جمع کنید که به میقات می‌روید و وعده گاه است؛ میقاتی است بین شما و خدا. خودتان را جمع بکنید و با حضور وضو بگیرید! در وضو آن دعاها را بخوانید! بدانید جایی که ایستاده‌اید، میقات است. از اول در خلقت این را در نظر گرفته‌اند که این ساعت قرار است شما با خدا صحبت بکنید. خدا منتظر این است که شما چه آورده‌اید. میقات است؛ کلمه « میقات » را فراموش نکنید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠کتاب 💠 ⚜مجموعه سخنرانی های مرحوم حضرت آیت الله محمد شجاعی ره⚜ (۱۶) 🔹شرایط روزه صحیح🔹 در دعایی که امام سجاد ( ع ) در اول ماه مبارک می‌خواند، یکی از چیزهایی که از خدا می‌خواهد که بتواند آداب آن را رعایت کند، اینست که: خدایا! مرا به آدابی که در میقات های نماز است، در این ماه مبارک موفق بکن تا حدودش را در آن میقات مراعات کنم، ارکانش را مراعات بکنم! ارکانش که عبارت است از: نیت، قیام، رکوع و سجود، این‌ها را مراعات بکنیم! اینجا جمله‌ای به یادم افتاد که بگویم : فکر نکنید که این‌جور چیزها که گاهی در دعاها هست، از جمله در این دعا که مطالعه کردید ( خدایا مرا موفق کن که حدود و ارکان آن را خوب به جا بیاورم و ارکان آن عبارت است از مثلاً نیت و قیام و رکوع و امثال این‌ها ) یعنی ظاهر آن! هم وقتی این‌جور چیزها را می‌خوانند فوری ذهنشان می‌رود به ظاهر قضیه که خدایا من رکوع نماز را، سجود نماز را که ارکان نماز است، خوب بجا بیاورم و فکر می‌کنند که همان صورت ظاهرش است. نه؛ خوب به جا آوردن اینست که حق رکوع را که رکن است، ادا کنیم. حق سجده را که رکن است، ادا کنیم. یعنی آن جنبه باطنی رکوع را که رکن است مراعات بکنیم. مطلب را باز می‌کنیم: در رساله خوانده‌اید که اگر انسان ارکان نماز را به سهو یا به عمد فراموش بکند، نمازش باطل است. این را هم جزء ارکان ظاهری نماز می‌شمارند و می‌گویند هر کس حتی به صبر هم ارکان نماز را فراموش کند نمازش باطل است. باید گفت این نه‌تنها در ظاهر این طور است، بلکه اصلش هم ناظر به حقیقت رکوع است که اگر انسان چه به عمد باشد و چه به سهو، حق عبودیت رکوع را که رکن اصل بجا نیاورد، نماز باطل است؛ یعنی تو اگر تعظیم در برابر خدا نداشتی یا عظمت خدا را در بیست و چهار ساعت احوال خودت مراعات نکردی و عظمت خدای عظیم نزد تو و وجودت حساب نداشت، آیا تو در رکوع هستی یا نه؟ رکوع را بجا آورده ای یا نه؟ خضوع در برابر عظیم را بجا آورده ای یا نه؟ نیاورده‌اید؛ گرچه ظاهر رکوع را بجا آورده باشی، در ظاهر خم شده باشیم. وقتی تو خم شدنت، شکسته شدن در برابر حضرت عظمت را نداشته باشد، چه عمدی یا سهوی، تو رکوع را جا گذاشته‌اید. نماز تو دیگر حقیقت نماز نیست. این‌ها را در حاشیه گفتم. خلاصه آن دعا را بخوانید! دعای اول ماه مبارک صحیفه سجادیه را مطالعه کنید ببینید آداب چیست؟ از حالا خودتان را آماده بکنید. هم اول ماه مبارک، آن دعا را با خضوع و تضرع بخوانید، هم از الان معانی‌اش را مطالعه بکنید و خودتان را آماده بکنید که خدایا زبانم چگونه باشد، نیتم چگونه باشد! اینجا امام تا آخر شمرده است که نماز چگونه باشد و این‌که مرا موفق کن در میقات ها، حدود نماز را مراعات کنم تا آخر. خیلی قدرش را بدانید. مخصوصاً باز تاکید می‌کنم به چیزی که بارها گفته‌ام: از حالا برای توفیق استغفار، که خدا شما را در ماه مبارک ( تاحالا که نشده‌است، بلکه در این ماه مبارک شد ) مشمول مغفرت قرار بدهد، دعا کنید! این چیزی است که شما ظاهراً تابحال بدست نیاورده‌اید، چون کسی که به دست بیاورد آثارش در او معلوم می شود. کسی که گناهانش مغفور بشود آثارش بعد از آن در تمام حرکات و سکناتش معلوم می‌شود. ما فعلاً این آثار را در وجود خودمان ندیده‌ایم. ماه مبارک بهترین فصل است، بهترین مقطع است برای این منظور. و بندگان خدا اگر در مواقع دیگر موفق نشده‌اند خودشان را مشمول مغفرت خدا بکنند، سعی کنند در ماه مبارک، مشمول مغفرت باشند. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹