فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سرلشکر سلامی: غیرمسلمانان نمیتوانند بر مسلمانان حاکم شوند
🔹ما هرچه شهید میدهیم محکمتر میشویم و دیگر از دشمنانمان نمیهراسیم.
🔹ما آمدهایم تا زمین را برای امام زمان (عج) مهیا کنیم.
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
هدایت شده از در جمع شهیدان
زشت است آدم جلوی امامش کم بیاورد
و بگوید "ازم بر نمیآید!"
آن وقت امام زمان نمیگوید این همه
سال، صبح تا شب داشتی دعای فرج
میخواندی،
بهتر نبود کنارش میرفتی کار هم
یاد میگرفتی که وقتی آمدم،
عصای دستم باشی؟!
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
دلت میخاد حال دلت خوب باشه
با شهداء 🌷 همنشین شو
#در_جمع_شهیدان👇👇
@ba_Shaheidan
@zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
♨️شهید عبدالمهدی مغفوری که بود؟؟
◇پاسدار شهیدی که مقام معظم رهبری مزارش را پنج مرتبه زیارت کردند.
◇شهیدی که مزارش از شهرهای شمالی و غربی ایران تا هزاران کیلومتر دورتر، زائر دارد.
◇شهیدی که حاجت روا می کند و معمولا کسی دست خالی از سر قبرش برنمیگردد.
◇شهیدی که قبل از تدفین ، سوره مبارکه کوثر را تلاوت نمود.
◇ شهیدی که هنگام تدفین ، از او صدای اذان گفتن شنیده شد.
◇ شهیدی که در سجده ها و قنوت نمازش ، دعای کمیل را می خواند.
شهیدی که با همان لباس خاک آلود برگشته از ماموریت به خواستگاری رفت.
◇ شهیدی که روی قالی های خانه نمی نشست. می گفت: نشستن روی این قالیها مرا از یاد محرومان غافل می کند.
◇ شهیدی که در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. می گفت: در حین کار احتمال می رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار، من متعلق به بیت المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم.
◇ شهیدی که حاج_قاسم سلیمانی معتقد بود مزارش شفاخانه است و درباره اش گفت: «ما افتخار میکنیم شهید مغفوری که امروز قبرش امامزاده شهر ماست، برای استان کرمان است؛ شهیدی که هیچ شبی نافله شبش قطع نشد. ما افتخار میکنیم به شهید مغفوری، او آن قدر در حفظ بیتالمال حساس بود که حتی موقع وضع حمل همسرش، برای انتقال او به بیمارستان، از ماشین سپاه استفاده نکرد»
◇ شهیدی که پس از شهادتشان ، حاج قاسم پشت در اتاق عمل نوه شان ۴ ساعت منتظر و دعاگو ماند.
🌺شهید عبدالمهدی مغفوری🌺
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
با شهداء 🌷 همنشین شو
#در_جمع_شهیدان👇👇
@ba_Shaheidan
@zohoore_ghaem
هدایت شده از در جمع شهیدان
🌷 خواستگاری که آمد، نه سربازی رفته بود، نه کار داشت. خانوادهام قبول نکردند. گفتند: سربازیات را که رفتی و کار پیدا کردی، بیا حرف بزنیم. دو سال طول کشید. آنقدر رفت و آمد و با پدر و مادرم صحبت کرد تا راضیشان کرد. کمی بعد از ازدواج، با قانون قد و وزن معاف شد؛ بس که لاغر بود و قدبلند. توی سازمان انرژی اتمی هم مشغول شد. مهریه را خانوادهها گذاشتند؛ پانصد تا سکه. ولی قرار بین من و مصطفی چهارده تا سکه بود. بعد از ازدواج هم همه ی سکه ها را بهم داد. مراسم عقد و عروسی را خانه ی خودمان گرفتیم؛ خیلی ساده.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
دلت میخاد حال دلت خوب باشه
با شهداء 🌷 همنشین شو
#در_جمع_شهیدان👇👇
@ba_Shaheidan
@zohoore_ghaem
25.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸یاد باد آن روزگاران یاد باد
🌹 کاروان_کربلا
🎥 فیلمی خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل و حال و هوای رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس با نوحه ای بسیار شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها حاج_صادق_آهنگران
🌹...با امر مولا من دل از دنیا بریدم
ای کاروان کربلا من هم رسیدم...🌹
دفاع_مقدس
رزمندگان_اسلام
شهدا_راهتان_ادامه_دارد
ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
شهدا به راحتی از راحتی گذشتند
به کانال خودتون
در پیام رسان ایتا
✅ کانال پیام شهدا👇
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
ما را همراهی کنید.
دعای شهدا همراهتان
#پیام شهدا
●به سید میگفتن:
اینا ڪی هستند مياري هيئت؛
بهشون مسئوليت میدی؟!
●میگُفت:کسی ڪه تو راه نیست، اگه بیاد
توی مجلس اهـل بیٺ و یه گوشه بشینـه
و شما بهش بها ندی، میـره و دیگه هم برنمیگرده اما وقتی تحویلش بگیری، جذب
همین راه میشه!
شهید_سیدمجتبـی_علمدار🌷
شهدا به راحتی از راحتی گذشتند
به کانال خودتون
در پیام رسان ایتا
✅ کانال پیام شهدا👇
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
ما را همراهی کنید.
دعای شهدا همراهتان
#پیام شهدا
✍شهید مستجاب دعوه علی ماهانی ؛ چیزهایی از خدا درخواست می کنم؛ همین که از خدا می خواهم بهم می دهد.
🔹بیست و هفت هشت نفر از بچّه ها دوره اش کرده بودند تا برایشان قرآن بخواند و تفسیر کند از کنارشان که رد شدم علی آقا گفت: تو نمی آیی کلاس قرآن؟
🔸گفتم: دارم می روم تیربار را بگذارم بالاتر؛ بر می گردم.
🔹برگشتنم نیم ساعت طول کشید وقتی رفتم طرف بچّه ها و علی آقا...
🔸دیدم یک هندوانه بزرگ را خورده اند و فقط یک کم از آن مانده که من آن را با دست تراشیدم و خوردم.
🔹گفتم: هندوانه از کجا آوردید؟
🔸گفت: نبودی چه خبر شد؟
🔹تو که رفتی کلاس قرآن علی آقا تموم شد پرسید بچّه ها چی دوست دارید؟
🔸هر کسی یک جوابی داد در جواب بچّه ها علی آقا گفت: نه! خدا باید برای کسی که توی این گرما قرآن یاد می گیرد یک هندوانه خنک بفرستد.
🔹آمدیم به حرف علی آقا بخندیم که آب این هندوانه را با خودش آورد طرف بچّه ها...
🔸پنج شش روز بعد که علی آقا را دیدم به شوخی گفتم: شما موقع کلاس قرآن به بچّه ها هندوانه می دهید؟
🔹گفت: اگر می خواهی باهم دوست باشیم تا من زنده ام این حرف را به کسی نزن...
🔸بعضی وقت ها چیزهایی از خدا درخواست می کنم؛ همین که از خدا می خواهم بهم می دهد.
💢از کتاب پیراهن خاکی شهید علی ماهانی...
شهیدعلی_ماهانی🕊🌹
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
شهید علی آقا ماهانی
شهید بی ریا
چند سال پیش همسرم یک دوستی داشت بنام خانم سبحانی اهل تهران دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان .یک روز امد تو خونمون گفت :دیشب خواب عجیبی دیدم بعد رو کرد به من گفت عباس اقا شما شهید علی ماهانی رو میشناسید من گفتم نه زیاد ولی اسمشو شنیدم
گفت دیشب خواب دیدم که یکی به من گفت میخواهی بهشتو ببینی منم گفتم آره کجاست
جایی رو نشونم داد من رفتم و رفتم تا رسیدم به یک سر دروقتی وارد شدم دیدم یک نفر
پشت میز نشسته است گفتم تو کی هستی گفت من منشی امیر المومنینم(ع) اینجا باید اسمتو بنویسی
تا من برم از حضرت علی (ع)اجازه بگیرم گفتم تو مگر کی هستی که منشی امیر المومنین(ع) شدی
گفت من شهید علی ماهانی هستم از شهدای کرمان
بعد از چند روز خانم سبحانی رفتند قبر شهید را در مزار شهدا پیدا کردند و از ان روز خانم سبحانی ارادت عجیبی به این شهید پیدا کرده است و هر وقت که گذرش به کرمان بیفتد یک راست سر قبر این شهید میرود حتی منزل پدر شهید هم رفته است و با مادر شهید حسابی دوست شده است . همین باعث شد که من هم به این شهید ارادت داشته باشم
شهیدعلی ماهانی از دیدگاه فرمانده لشکر۴۱ ثارالله سردار حاج قاسم سلیمانی
شهید علی آقا ماهانی از بسیج کرمانشهید علی ماهانی از مبارزین قبل از انقلاب بوده و از مبارزین گمنامی که بدون اینکه وصل به گروه و مجموعه ای باشد به جنایات رژیم ستم شاهی پی برده بود و دردوران سربازی رژیم شاه دستگیر شده بود و به زندان و نهایتا به اعدام محکوم شده بود .نکته مهم و برجسته شهید ماهانی معنویتش می باشد که این معنویت پیوسته و با شهید ماهانی همراه بود بنابراین در چشم و ذهن بچه های جنگ خصوصا بچه های لشکرثارالله این شهید به عنوان یک چهره معنوی و آماده شهادت مدنظر بود
این شهید در عملیات بیت المقدس با چند تا از شهدای دیگر از جمله مصطفی هندوزاده همراه بود واز ناحیه دست و پا زخمی شد ، دست راست و پای راست وی به میزان بالایی ترکش خوردند ، دست که کاملا از کارافتاد و کنارش آویزان بود و پایش نیمه فلج بود و ایشان به عنوان علی آقا در جنگ مشهور بود و در مخابرات تیپ ثارالله مسئول مخابرات تیپ شد ودر مخابرات تیپ بچه های مختلفی را دور خودش جمع کرد که بعضی ها مثل علی ابراهیمی ، عباس عربنژاد ، منصور ایرانمنش ،عباس ایرانمنش ، وهمت آبادی که بعدا به شهادت رسیدند و یک روح معنوی عجیبی بین بچه ها حاکم کرده بود بطوری که تمام مخابرات ضمن انکه نماز شب خوان بودند از داوطلبین درجه یک بودند و داوطلب گردانهای خط شکن و خط مقدم بودند . و من به دلیل اینکه شهید علی ماهانی دست و پایش مجروح بودند در عملیات مخصوصا رمضان ، والفجر مقدماتی ، والفجر 1 مانع شدم در صحنه عملیات برود و وقتی می گفتم نه . اصرار نمی کرد و به شدت دنبال تکلیفش بود و با وجودی که عشقش چیز دیگری بود و ابتدا هم اصرار می کرد وتوجیه هم می کرد در عملیات والفجر3 شهید ماهانی از من سئوالی نکرد و عصر روز عملیات بود که برای عملیات شب آماده می شدیم در محلی به نام شیارگاوی ، داخل شیارگاوی نیروها مستقر بودند و درشیار از دید دشمن محفوظ بودند مشغول استراحت بودند و نزدیک عصر بود که داشتم چک می کردم شهید ماهانی را دیدم که کوله پشتی بی سیم پشتش است و در گردان حمید شفیعی هست، ناراحت و متغیر شدم و گفتم : چرا آمده ای اینجا و فرصت نبود که بگویم باید از من اجازه می گرفتی و آن موقع هم علی حاجبی در مخابرات بود و مسئول مستقیم بود و گفتم شاید از او اجازه گرفته باشد و گفتم حالا که درصحنه عملیات آمده و کوله پشتی دارد در برگشتنش اصرار نکردم و علی وارد صحنه عملیات شد و برادرش محمود هم همراهش بود و در محور میدان مین علی و محمود زخمی شدند و تقریبا ۵۰ ، ۶۰ تا بچه های دیگر هم زخمی شدند و تخلیه این بجه ها خیلی آسان بود و بچه های تخلیه گر اول سراع علی آقا رفته بودند اما عقب نیامده بود و گفته بود اول بچه های دیگر را ببرید و اینقدر رفته بودند اما دائم گفته بود بچه ها را ببرید تا دشمن برگشته بود و درمعبر مسلط شده بود و فقط شهید علی ماهانی و اخوی او وچند نفر دیگر مانده بودند و علی ماهانی فقط به خاطر ایثارگری خودش در معبر مانده بود و نیامده بود حتی بچه هاییکه کنارش مجروح بودند برگشتند و می گفتند علی آقا در حالی که تشنه بود ه وهمانجور که می دانید عملیات والفجر 3 در فصل گرم انجام شده اما با توجه به تشنگی مفرط، آب را به بچه های مجروح داده بود وبالاخره خودش با لب تشنه شهید شد
ایشان و برادر عزیزش آقا محمودتا چند سال پیش جزءمفقود الاثر بودند که نهایتا جسد مطهر ایشان بعداز ۱۵ سال تشیع و در گلزار شهداءدفن گردید.و علی آقا ماهانی ذاتش طوری بود که نمی خواست یک ذره ریا کند وبه شدت از ریاکاری دور بود وقتی راه می رفت طوری حرکت می کرد که دست و پایش که مجروح و معلول بود طوری باشد که کسی احساس ن
کند که ترکش خورده و مجروح و معلول جنگ است .
در خود سنگر تفسیر قرآن را داشت و قرائت قرآن ، همه بچه هایی که داخل مخابرات بودند بدون استثناءیک جلسه قرآنی و انس قرآنی عجیبی داشتند و یک کار سازمانی معنوی در درون مخابرات انجام داد. عملیات که تمام شد نکته ای که خیلی مهم و عجیب بود عملیات والفجر 3 که تمام شد و دهلران برگشتیم ، همه ما از شهادت علی نگران وناراحت بودیم . من علی حاجبی را خواستم و با ایشان برخورد کردم که چرا گذاشتی داخل عملیات برود . قسم خورد و گفت من اجازه ندادم و خودش آمده بود.و مرخصی هم که می خواست عجیب مقید به ولایت و اطاعت از فرماندهی بود وزبانزد بود و هر مقدار به نفع مادی خودش بود امکان نداشت انجام دهد وبرایم یقین شد که گفت مطمئن باش اجازه گرفتم به هر حال از کسی اجازه گرفته و او کسی نبود که بدون مجوز وارد عملیات شود آن هم برای شهادت .
« علی ازچهره هایی بود که حجاب ازجلوی او برداشته شده بود و من این را حس می کردم یعنی ارتباط معنوی او با خدا اینقدر نزدیک بود که خیلی از حجابهای مادی که آنطرفتر را نمی تواند ببیند از جلویش برداشته شده بود و چند مورد را دیدم و بچه ها که همراه او بودند تعریف می کردند .
یک مورد کنار کارون بود ، بچه ها مشغول شستن پتو بودند ، علی آقا لب کارون نشسته بود و بچه ها پتوهای مخابرات را می شستند و علی حاجبی هم کنارش نشسته بود . علی آقا همین که بچه ها مشغول بودند و هوا هم گرم بود گفت اگر هندوانه خنکی بود خیلی می چسبید به خدا قسم به اندازه یک نگاه برداشتن از علی ، یک هندوانه بزرگ را آب می آورد و شاید به خنکی و شیرینی آن هندوانه هیچکس نخورده بود .
علی ماهانی تعریف کرد که بعد از نماز بود که به ذهنم آمد که انگشتر عقیقی اگر می بود برای استجاب دعا خیلی خوب بود و فرمود همین که از نماز فارغ شدم یوسف شریف از دوستانم آمد جلو و گفت من این انگشتر عقیق را از مشهد برایت خریدم و من گرفتم و دستم کردم .علی آقا علاقه مند بود با صورت به سجده برود و همه کسانی که او را می دیدند همه سجده هایش به صورت بود و به شدت به نماز شب مقید بود ضمن اینکه کارهای خودش را به صورت معمولی وعادی انجام می داد و تا کسی با او دوست نمی شد نمی توانست به عرفان وعظمت روح او پی ببرد ونیامدن جنازه او و گمنام بودن خواست خودش بود و او وافعا نمی خواست جنازه اش بیاید چون نخواست نیامد و هر دفعه می خواستند مجروحین را تخلیه کنند مانع تخلیه خودش شد و ایثار او زبانزد بود و متنفر بود از ریاکاری وبزرگ نمایی و در خانواده مستضعف قالیباف بزرگ شده بود .»
در زندانهای شاه ۳۰جزء قرآن را مانند اسرا نوشته بود و به زندانیان اهداء کرده بود .
هنوز در مخابرات یک ذره معنویت که احساس می شود ( شهید ابراهیمی ، شهید عباس عربنژاد ، شهید علی حاجبی که خودش دوست واقعی خدا بود ) همه اینها دست پرورده و پرورش یافته علی آقا بودند امروز هم بوی او در لشکر ثارالله استشمام می شود و بچه هایی که گوشه ای از عمرشان را با او سپری کرده واورا دیده و حس کرده بودند و به عنوان مرید ش بودند و تابه امروز اعمال او زبانزد همه بچه های مخابرات است و روح این شهید محو نشده .
شهید عشق
روایت حاج حمید شفیعی فرمانده گردان
روزی دیدم علی اقا مظلومانه ایستاده سرجاده و دو سه دستگاه بی سیم تعمیری هم همراهش است . هوا آنقدر گرم بود که در همان چند دقیقه که ایستادیم ، انگار بدنمان را در گرما تفت دادند . گفتیم : « علی آقا ، الحمدالله مخابرات که ماشین دارد ؛ به خصوص برای کارهای تعمیری ! چرا استفاده نمی کنی؟ خدا نکرده مریض می شوی . »
بدون اینکه بخواهداظهار وجودی بکند، خیلی خودمانی و صمیمی گفت: «نیازی نیست اخوی. ما که وقت داریم، سوار یکی از ماشینهای تو راهی می شویم. یک گردشی می کنیم ، بنزین بیخودی هم دود نمی شود .»
حالا ببینید این الگوی ما چطور نصیحت می کند .
همراه ده پانزده نفر از بچه ها ناهار می خوردیم که علی آقا رو به برادرش کرد و گفت : « محمود ، ما شاید دیگر همدیگر را نبینیم . بگذار نصیحتی به تو بکنم. سعی کن به درجه ای برسی که خوردن یکی دو لقمه نان کفایتت بکند. بقیه را از قرآن تغذیه کن . »
در منطقه مرسوم بود که بچه ها برای گرفتن غذا یا خوراکی دیگر به صف می ایستادند. روزی علی آقا برای گرفتن کمپوت در صف ایستاده بود که مسئول تحویل کمپوت او را با کسی دیگر اشتباه می گیرد و می پرسد : « شما دفعه دوم است که کمپوت می گیرید؟»
بچه ها می گوید آن روز علی آقا به حدی متاثر شد که به چند نفر از بچه ها گفت : « این دفعه آخر من بود که برای شکم به صف ایستادم . » بعد از آز جریان هم هیچ وقت او را ندیدیم که غذا یا چیزی از جایی بگیرد . نصیحت آن روز او به برادرش هم برای ما تعجبی نداشت ؛چون چنین حالی را از خود او دیده بودیم . قبل از او هم طلبه ای داشتیم که سیزده روز بین نیروهای خودی و عراقی گرفتار شده
بود و از ریشه گیاهان خورده بود. بعد از رهایی از آن وضعیت تعریف می کرد که در این سیزده روز ، مرا فقط ذکر خداوند و تلاوت آیات قرآن زنده نگه داشت .
علی آقا هم که به برادرش گفت از قرآن تغذیه کن ، به مراحلی رسیده بود که می دانست توصیه اش جای عملی دارد.
و همین بزرگوار در جایی قرار گرفته است که سردار سلیمانی که احتیاجی به تعریف از ایشان نیست، چون کوچکتر از آنم گفته است هروقت فشارهای روحی جانم را به عذاب می کشید ، می رفتم پیش علی آقا. وقتی می گفتم چرا آمده ام ، فقط نگاه می کرد . همان نگاه ، همان آرامش و اطمینانی که در حرکات او بود ، دلم را آرام می کرد، چه رسد به اینکه دو آیه از قرآن هم بخواند و قسمتی از آن را هم تفسیر کند. »
حالا من هرچه می خواهم کمتر حرف بزنم نمی شود . واقعاً جبهه بود و دری به سوی بهشت. تمام صفحات تاریخ را ورق بزنید ، اگر بجز تاریخ جنگهای اسلام، چنین صحنه هایی را که ما داشتیم ، پیدا کردید . بچه ها ، در دست داشتن انگشتری عقیق در وقت نماز را موجب ثواب می دانستند .
برادر آقا ی صادقی تعریف می کرد :
- روزی دیدم علی آقا کنار منبع آب مشغول وضو گرفتن است . یادم افتاد یک انگشتری عقیق ، از مشهد مقدس برایش آورده ام . همین طور مشغول وضو بود ،انگشتری را تقدیم کردم .
رنگ از رویش پرید. تعجب کردم. گفتم: «علی آقا، ناراحت شدید؟ سوغات مدفن آقا امام رضا را قبول نمی کنید؟ »
وقتی حالش جا آمد ، گفت : « درست همان وقت که شما انگشتری را پیش آوردید، چشم من به انگشتری بچه ها افتاده و با خود گفته بودم: کاش من هم یک انگشتری عقیق داشتم تا از ثواب آن بی بهره نمی ماندم .»
انگشتری را در دست گرفته بود و می گفت : « خدا مرا ببخشد ...»
حالا بگرد و این بچه ها را پیدا کن ، هستند! اما باز هم مثل ماه که بعضی اوقات پشت ابرها گم می شود، از نظر پنهان شدند،اینها زمان خاصی برای ظهور شان هست، که امیدواریم خدا دعای آنها را شامل حال ما بکند . حالا می فهمم ،اگر نمی گذاشتند علی آقا به جلو برود ،حق داشتند. درست در شب عملیات،علیرضا رزم حسینی که معاون لشکر هم بود ، با عجله آمد و گفت حاج قاسم پیغام داده که نگذاریم علی آقا در عملیات باشد؛ چون حتمأ در این عملیات شهید می شود . گفتم : « این کار از دست من برنمی آید . » علیرضا پیش از اینکه نزد من بیاید مساله را با مسئول مخابرات درمیان گذاشته و او حرف را انتقال داده بود . کمی بعد ، علی آقا آمد و گفت : « حالا دیگر بچه ها را می فرستی که جلوی شهادت را بگیرند ؟آخر ما کی هستیم؟ مگر خونمان رنگین تر از بچه های دیگر است؟» گفت و گفت . ومن تنها توا نستم پشت سرهم بگویم : چشم ، زبانم قفل شده بود. خلاصه راه افتادیم .
نماز وصال
نزدیک غروب ، صف نماز جماعت در کنار رودخانه شکل گرفت .
اول فکر کر دیم چون نماز شکسته است زود تمام می شود ؛ چون شبهای عملیات، بچه ها سعی می کردند به محض غروب آفتاب حرکت کنند تا در نقطه رهایی یا موضع انتظار جاگیر بشوند .
ایستادیم به نماز . صفها به هم فشرده بود و حدود دویست نفر از بچه های گردان، نماز مغرب را شروع کردند . چه نمازی بود! بیش از ربع ساعت طول کشید تا حاج آقا و بچه ها توانستند از رکوع بالا بیایند . هوا ،هوای وصال بود . به سجده رفتیم. تنها خدا می داند بر قلب ما چه گذشت . کاش فیلمی از آن نماز تهیه می شد . نماز مغرب در آن شورو حال به یاد ماندنی تمام شد . حاج آقا گرچه خودش هم نمی توانست ، به گریه و زاری ، التماس کرد که چون عازم هستیم، به شکلی از سجده بلند شویم . او می دانست رفتن به رکوع یا سجده ، همان و بیتابی دل بچه ها هم همان .
نماز عشا شروع شد . در صف ما ، علی آقا و برادرش و بیسیم چی ها بودند . به سجده که رفتیم ، بوی عطربه مشامم خورد . نماز عشا هم در همان حال و هوا نماز مغرب تمام شد . بعد بچه ها دعا خواندند و آرزوی شهادت کردند . خوب که نگاه کردم ، دیدم در این جمع عاشقانه ، همه هستند،معلم ، دانشجو، محصل و . .. چقدر با صفا !
در همین حال دیدم علی آقا اشاره می کند. جلو رفتم و گفتم :
« بفرمایید علی آقا ! »
گفت : « حمید آقا ، شما بوی خوش عطری به مشامتان نخورد؟ »
گفتم : « چرا ، موقع سجده ! »
اشک در چشمایش حلقه زد و گفت : « آقا اینجا حضور داشتند . خوشا به سعادت این بچه ها . » سپس سکوتی طولانی کرد . دوباره موقع حرکت ، سر صحبت را باز کرد و گفت : « چه سعادتی در این غروب ارزانی ما شد . »
گفتم : « علی آقا ، دستم به دامنت . من که لیاقت ندارم ،تو را به خدا دیگر نگویید . »
وسایل را آماده کر دیم . نیمه های راه که یکی_ دو کیلومتر به موانع دشمن مانده بود ، نزدیک قلاویزان ، بچه ها از آوردن نرده بام خسته شده بودند و می گفتند ما حاضریم خودمان به هرشکلی شده ، از موانع رد بشویم و این نردبام بدبار را حمل نکنیم .
وقتی
علی آقا دید بچه ها اینقدر خسته شده اند ، با اینکه یک بی سپم چندین کیلویی به پشت داشت ، نرد بام را از بچه ها گرفت و درست نزدیک میدان مین به زمین گذاشت . بچه های تخریب ، آرام آرام ، ضمن جمع آوری مینها ، به مواضع دشمن نفوذ کرده بودند . نزدیک یک کانال عراقیها ، علی آقا گفت : « حمید آقا ، اجازه می دهید این نردبام را ببرم تحویل بچه های تخریب بدهم؟»
گفتم : « علی آقا ، شما الان کارتان این است که روی ارتباطات بیسیم کار کنید»
به برادرش اشاره کرد و گفت : « در حال حاضر، من در اینجا فایده ای ندارم . اخوی هم که هست، برای رضا خدا اجازه بدهید کمکی به این بچه های تخریب بکنیم که لااقل آمار شهدا کمتر بشود . »
با اینکه از رفتن او می ترسیدم، قبول کردم .
همین که رفت، سردار سلیمانی ، رمز شروع عملیات را گفتند . انتظارم شروع شده . هرچه می گذشت ، بیشتر نگران می شدم . در آن حال بحرانی گفتم : « یا فاطمه زهرا ، سه روز نذر امانت تو ، علی آقا را برسان»
هنوز این واگویه های ذهنی تمام نشده بود که دیدم علی آقا کنارم ایستاده است . بدون سؤالی گفت : « در خدمتم حمید آقا .»
در همین حال ، ده پانزده نفر از بچه های آموزش دیده ، خودشان را به سیمهای خاردار رسانده و از روی آن به سمت جبهه دشمن پریده بودند . یادم است برادر یار رضوی ، با یک جست پرید آن طرف سیم خاردار . در همان حال هم تیراندازی کرد و دونفر عراقی را زد؛ اما در شکاف کانال عراقیها افتاد . چندثانیه بعد،یک عراقی از سنگری، بیرون آمد و یار رضوی را با رگبار گلوله به شهادت رساند . هیچ فرصتی نبود . از زمین و آسمان ، آتش و گلوله می بارید .
همراه علی آقا و بچه های دیگر ، با پوتین به زیر مینها می زدیم و کنار می انداختیم . عراقیها ، مینها را از ترس عملیات بچه ها ، همین جور کنارهم چیده بودند روی خاک . ماهم می دانستیم اگر این کار را نکیم ، با فشارهای هجومی که بچه ها می آورند، شهادت اکثرشان حتمی است . با اینکه در حین ضربه های ما ، ترکشهای زیادی به دست و پایمان می خورد ، اما از بس گرم درگیری بودیم ، متوجه نمی شدیم . فقط می زدیم و جلو می رفتیم که ناگهان یک پای علی آقا روی مین رفت . همان دم صدای «خط شکسته شد» بچه ها در گوشم پیچید و اندوه متلاشی شدن پای او ، چشمم را از اشک پر کرد .
... علی آقا کناری افتاده بود . نه ناله می کرد ، نه حرف می زد . انگار اتفاقی نیفتاده بود . خوشبختا نه در آن لحظات خونریزی نداشت ، اما رنگ از چهره اش پریده بود . کنارش رفتم . لبحدی به لب داشت که یعنی هیچ نگو . دیگر معنای نگاهش را می دانستم . به زخمش نگاه می کردم که خلیلی را دیدم . ایستاده بود و نگاه می کرد . گفتم : « کاری داری ؟ » مظلومانه نگاهم کرد و گفت : « تیر خورده ام حمید آقا . » در دل ، به روحیه اش « الله اکبر» گفتم . پرسیدم : از کجا؟ »
دستش را از زیر شکم برداشت و نشان داد . تیر به بدترین جای زیر شکمش خورده بود . با اندوه زیاد بغلش کردم و بوسیدمش . دیگر رمقی برایش نمانده بود . ناگهان به زمین افتاد . کشان کشان آوردمش داخل کانال ،سریع چهار نفر از بچه های امدادگر را مأمور علی آقا کردم تا ببرندش عقب. برای اطمینان بیشتر، اسم آنها را پرسیدم و به آنها گفتم : « اگر برگشتم، این علی آقا را از شما می خواهم . »
آنها هم قول دادند . سه نفر دیگر را هم مامور خلیلی کردم . نشستم داخل کانال تا از حجم آتش کم بشود . نیم ساعت بعد که خواستم راه بیفتم ، دیدم یکی از بچه های امدادگر که علی آقا را به آنها سپرده بودم ، می آید . گفتم : « چی شد؟ علی آقا را بردید عقب؟ »
با شرمندگی سرش را به زیر انداخت و گفت :
- خدا شاهد است وسط راه خودش را از برانکارد به زمین انداخت و گفت : «حال من خوب است . بروید علی خلیلی را زودتر به عقب برسانید . « سه نفر از بچه ها هم که با من بودند، زخمی شدند؛ اما موفق نشدیم ایشان را به عقب ببریم . فقط می گفتند : « خلیلی ،خلیلی را برسانید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 _لذت بردم شما هم ببینید و لذت ببرید.
اتمام حجت برای من و شما و پاسخگویی در آخرت؟؟؟
هرکدام ما یک عاشورا و کربلا در پیش رو داریم.......
رزمندگان دلاور،دوستان شهدا، وهمه عزیزان عاشق سرزمینم ایران جان
به کانال خودتون
در پیام رسان ایتا
✅ کانال پیام شهدا👇
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
ما را همراهی کنید.
دعای شهدا همراهتان
#پیام شهدا
🔴 کجا باید دنبال شفاعت باشیم ؟
🔹 جواب_شهید سید علی حسینی:
اگر خواهان شفاعت علی (ع) و فاطمه (س) هستید به ولی امر و نایب حضرت امام زمان متوسل شوید زیرا حیات و ممات ما اعتقاد به ولایت است.
فرازی از وصیتنامه شهید سید علی حسینی
هرکدام ما یک عاشورا و کربلا در پیش رو داریم.......
رزمندگان دلاور،دوستان شهدا، وهمه عزیزان عاشق سرزمینم ایران جان
به کانال خودتون
در پیام رسان ایتا
✅ کانال پیام شهدا👇
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
ما را همراهی کنید.
دعای شهدا همراهتان
#پیام شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹من و تو باید بیدار شیم...
🔹والله به خدا مسئولیم...
هرکدام ما یک عاشورا و کربلا در پیش رو داریم.......
رزمندگان دلاور،دوستان شهدا، وهمه عزیزان عاشق سرزمینم ایران جان
به کانال خودتون
در پیام رسان ایتا
✅ کانال پیام شهدا👇
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
ما را همراهی کنید.
دعای شهدا همراهتان
#پیام شهدا
🔴حضرت امام خمینی(ره) :
♦️ مگر بیش از این است که ما ظاهرا از جهانخواران شکست میخوریم و نابود میشویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی میکنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب میکنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبههای دار میروند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته میشوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم.
♦️ مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظهای مسئولین را از وظیفهای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
.
شهادت
چه جوانهایی که برای امنیت من وتو
درگوشه وکناراین مرزوبوم بخاک وخون نشستند
تا شب هنگام بدونه دغدغه ودرارامش وامنیت درکنار خانواده آرامش داشته باشیم
♨️ تصاویر شهدای مرزبانی در میرجاوه که توسط گروهک تروریستی جیش الظلم به شهادت رسیدند.
🔹گروهک تروریستی جيشالظلم، مسئولیت تیراندازی به سمت خودروی مرزبانی هنگ مرزی میرجاوه را بر عهده گرفت.
شادی روح و علو درجات این سه شهید عزیز و همه شهدای اسلام صلوات میفرستیم
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
🔴 نمیتوانیم از جزئیات انتقام از اسرائیل چیزی بگوییم
🔹سردار سلامی فرماندهکل سپاه پاسداران:
درباره انتقام از رژیم صهیونیستی گفتهایم که بهموقع انجام خواهد شد. نمیشود درباره جزئیات آن صحبت کنیم اما انتقام حتمی است انشاءالله.
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢توضیحات میثم مطیعی درباره سفر پرحاشیه اش به تایلند
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ نهم ربیع
💠 وقتی لعنِ همسر پیامبر بازیچه و
بهانه کشتار شیعیان میشود!
💠کاری که شیعه انگلیسی به آن با
افراط گرایی دامن میزند.
بیاد شهدای مظلوم مرزبان
هدیه کنیم ذکر صلوات
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
♦️«آرامش» و « رضایت» در اوج بحرانها
🌼 دستاورد همسر یک آزاده سرافراز از یک عمر زندگی پر فراز و نشیب
🔹طی سالیان گذشته دیدار با آزادگان سرافراز تجربه بسیار موفقی بوده است که از رهگذر آن اطلاعات، سوژه ها و موضوعات ناب و متنوعی استخراج گردید که هر یک می تواند سندی ماندگار از عظمت ایثار مردان و زنانی باشد که در کوران حوادث، قهرمانان افتخار آفرین این سرزمین هستند
🔸گفتگو با این آزاده مردان و زنان احساس غروری را به انسان منتقل می کند که حلاوتش تا مدتها بر ذائقه هر شنونده ای ماندگار خواهد ماند.
🔹وقتی برای شنیدن ناگفتههای آزادگان می رویم گاهی محو صحبت ها و خاطرات همسران این عزیزان می شویم که شاید خاطرات عزیزان آزاده را در حاشیه خود قرار می دهد.
🔹اینک نگاه مهربان شما را با خود همراه کرده و به دیدار خانواده ای آزاده و ایثارگر می رویم تا حاصل یک عمر زندگی تلخ و شیرین آنها را که می تواند یک مثنوی باشد در عباراتی مختصر و مفید خلاصه نموده و تقدیم مخاطبین نماییم.
ادامه👇👇
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
🔹عوض گل افشان آزاده ای که برای دیدار او و خانواده اش عازم شهر طرقبه شدیم تا ماجراهای درون متن یک زندگی ایثارگرانه را در حاشیه شهر مشهد مقدس بشنویم
🔸او از آزادگانی است که با ۲۶ ماه اسارت در کمپ ۱۳ نام خود را در دفتر آزادگان این سرزمین جاودانه کرده است.
🔹مهمترین نکته جالب و فصل مشترک زندگی و اسارتش، ازدواج او است زیرا جزو معدود آزادگانی است که همه ۸ فرزند او قبل از اسارت به دنیا آمده اند و این آزاده زمانی اسیر دست دشمن می شود که همسرش بار تربیت و نگهداری از ۸ فرزند کوچک و بزرگ را به تنهایی به دوش کشیده و نکته مهمتر اینکه همه فرزندان این خانواده ایثارگر با کسب مدارج عالی تا سطح دکترا در جایگاه های مهمی مشغول به خدمت است.
🔸همسر فداکار این آزاده در مدت اسارت همسرش با کار قالی بافی مخارج سنگین زندگی و نگهداری از بچه ها را تأمین می کرده است.
🔹متاسفانه یکی از پسران این خانواده به رحمت خدا رفته و نگهداری از خانواده فرزند مرحوم خود را نیز بر عهده دارد.
🔸این خانواده با دارا بودن ۱۵ نوه از چنان آرامشی برخوردار است که هر انسانی را به حیرت و تحسین وا می دارد
🔹وقتی راز این این آرامش را از همسر او جویا می شویم اینگونه می گوید: از خدایم که همواره درکنارمان بوده راضی ام از چهارده معصوم که مشکل گشای خانواده ام بوده اند راضی ام؛
🔸از همسرم که زندگیم را مدیون او هستم راضی ام و از فرزندانم که حاصل و ثمره این زندگی هستند نیز راضی هستم.
🔹شاید در این عصر و زمانه کمتر مادرانی پیدا شوند که اینگونه شاکر بوده و احساس خوبی از زندگی داشته و به آرامش واقعی رسیده باشند.
🔸در مورد خاطرات آزاده عزیزمان در زمان اسارت نیز نکته جالب و قابل توجه این است که وی در نهایت ناباوری با پنهان نمودن غم ها و غصه های زندگی در پشت نقاب فعالیتهای هنری از جمله اجرای تئاتر سعی داشته است اوقات مفرحی را برای دیگر آزادگان فراهم نماید.
🔹در پایان این گزارش برای این خانواده او آرزوی صحت و سلامتی و موفقیت داریم.
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
🔹 مثل ابراهیم خالصانه و بی ریا فعالیت می کرد. سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد. اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.
🌷 برای معرفی #شهید_ابراهیمهادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.
🔹او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست.
📙کتاب: پسرک فلافل فروش
🌹 شهید#محمدهادی_ذوالفقاری
. ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شگفتانه محسن چاوشی خواننده کشورمان در وصف حاج قاسم سلیمانی
موسیقی و متن و بخصوص تشبیه ها و تصویر سازی از سردار فوق العاده زیباست!!!
✅کلیپ معرکه ایی است.. متن واهنگ و تصاویر حرف نداره.... الحق که گل کاشتند.. در خیلی از مراسم ها میشه استفاده کرد
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ این سخنرانی ۵ روز بعد از تسخیر لانه جاسوسی صورت گرفته ببینید آن روز امام خمینی ره نگران حمله نظامیان امریکا نیستند، نگرانی ایشان از فتنه گران وتوطئه گران دست آموز امریکاست
هدیه به ارواح پاک ومطهر شهدا امام شهدا صلوات
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
پرسید :
چرا دل به شهدا دادی ؟
والا من ندادم ؛
آن ها بردند ...
⭕️ رفیق شهیدم
🔹️ این روزها داشتن یک رفیق شهید برای گذران این روزگار بسیار مهم است. شهیدی که الگو و قهرمان زندگی ما قرار میگیرد.
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروژه افغان هراسی را جدی بگیرید.
اگر میخواهید بدانید چرا اینروزها دوباره بحث افغان هراسی سر زبونها افتاده و چرا بعضیا دنبال بیرون کردن اتباع افغان هستند (اولش میگن اتباع غیرمجاز اما حقیقتا دنبال اخراج خواص افغان هستند) این کلیپ رو توصیه میکنیم ببینید.
لحظاتی از فیلم محمد رسول الله را بخاطر بیاورید که یاران رسول الله ص با سابقه برترین خدمات به اسلام وارد مدینه شدند و مهاجرین نام گرفتند.
بنازم آقا سید علی را که چه زیبا توصیفشان کردند جوریکه اشک برگونه ها جاری شد.
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
خدایا هدایتم کن زیرا میدانم که گمراهی چه راهی است. خدایا راهنمایم باش زیرا میدانم هرکس که شیطان راهنمای اوست به چه بلایی میرسد.
خدایا از غرور و خودخواهی نجاتم ده. خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را در نظرم جلوهگر ساز تا فریب زرقوبرق دنیا را نخورم. خدایا کمکم کن تا غیر از تو دل به کسی نبندم. خدایا من بنده کوچک تو هستم نظر لطفی به بنده گنهکار نما و او را قبول کن. خدایا پر کاهی هستم در مقابل طوفانها به من دیدهای با بصیرت ده تا غیر از تو کس دیگر را نبینم.
خدایا بارهاست که این وصیت را از نو نوشتهام و دوستانم یکبهیک رفتند. خدایا نکند که بار دیگر برگردم و از نوقلم بردارم و چیزهای دیگری بنویسم.
خدایا دیگر طاقت دیدن شهادت عده دیگر از عزیزان را ندارم. پنج سال است که دنبال تو میدوم ولی تو مرا قبول نمیکنی.
میدانم که گناهکار هستم هنوز به آنجا نرسیدم. ای خدا به لطف و کرمت مرا بپذیر در خانهات را میزنم در را به روی بنده گناهکارت بازکن. خدایا توفیقی عنایت فرما تا در کنار حسین (علیه السلام) باشم چون عشق و علاقه زیاد به حسین (ع) دارم و هرچه دارم از مقام آن بزرگوار است.
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گمان خوب
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
#استوری | #وظیفه
انجام وظیفه از هر كاری دشوارتر است. برای تحصیل رضای خدا یك روز باید راه رفت، روز دیگر باید جنگید و چه بسا كه روز سوم باید نانوایی كرد. برای من هیچ تردیدی وجود ندارد كه این نانوایی در محضر خدا بهای جنگیدن دارد.
شهید سید مرتضی آوینی
کتاب گنجینه آسمانی
. ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
دعای شهدا بدرقه راهتان باد
#پیام_شهدا
📌 شهید سید مجتبی علمدار: زیر تابوت من نام حضرت مهدی را صدا بزنید
🔹️ شهید سید مجتبی علمدار ۱۱ دی ۱۳۴۳ در شهرستان ساری چشم به جهان گشود.
□ در دوران دفاع مقدس بارها در عملیات های مختلف نظیر کربلای یک، چهار، پنج ، ده و سایر عملیات ها حضور فعال داشت.
■ یکبار در کربلای ۱۰ مجروح شد و یکبار هم در کردستان از ناحیه پهلو به شدت مجروح شد.
□ بعد از اتمام جنگ در کنار فعالیت های مختلف هیات رهروان امام خمینی را راه اندازی کرد.
■ سیدمجتبی هیات عاشقان کربلا را برای سرکشی به خانواده های شهدا در ساری مدیریت میکرد.
■ سرانجام ۱۱دی ۱۳۷۵ هنگام اذان مغرب بر اثر عوارض شیمیایی و جانبازی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🔸️ شهید سیدمجتبی علمدار در بخشی از وصیت نامه اش می گوید:
□ شما را به حق پنج تن آل عبا تا میتوانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر برایم بخوانید.
■ شیعه ها؛ مسلمونا؛ حزب اللهی ها؛ بسیجی ها؛ و.. نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود. بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولایت فقیه می باشد، باشند
□ زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و بسوی آرامگاه میبرید تا میتوانید مهدی (عج) فاطمه (س) را صدا بزنید.
■ تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده، به اشک چشم دوستانم متبرک شده است روی صورتم بگذارید .
#شهید_مجتبی_علمدار
ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
✅ کانال پیام شهدا👇
بافشردن انگشت وارد کانال شهدا خواهید شد وپیوستن را کلیک کنید.
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
https://eitaa.com/joinchat/782041560Cfac174aa59
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯