eitaa logo
پیامهایی از آسمان
290 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
7.8هزار ویدیو
9 فایل
پیامهایی که از طرف خالق برای مخلوق آمده است... ارتباط با مدیر @hamsafar_asmani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 هیچ کدامشان خالص نبود...! 🍃در جریان بیماری و تجربه نزدیک به من مرگ، مطالب شگفت‌انگیز بسیاری را متوجه شدم. من خودم را انسان وارسته‌ای می‌دانستم و فکر می‌کردم بهترین جای بهشت قرار می گیرم. مسئول چند نهاد خیریه بودم. اما نشانم دادند که میل به شهرت، هیچ چیزی برایم باقی نگذاشته! وقتی مرور اعمالم را دیدم، بسیار ناامید شدم، هیچ کار خالصی برای خدا انجام نداده بودم...! 📙کتاب نسیمی از ملکوت
🔴 زمانی که شیاطین پیش انسان می‌آیند! 🍃زمانی کـه بـه بـلـوغ رسیدم همیشـه مقید بـه نماز بـودم، یـک روز صبح بدون‌ دلیل از رخت‌خواب برای نماز بلند نشدم! وقتی آفتاب طلوع کرد یکباره دیدم یک چیز سیاه از سقف اتاق، به کنار من افتاد! با ترس از جا پریدم. با وحشتی که در صدایم بود پرسیدم تو که هستی؟ از جان من چه می‌خواهی؟ 🔸(او یک شیطان بود)گفت: من با تو هستم. هر وقت خدا را رها کنی پیش تو می آیم... 📘کتاب بازگشت
🔴 نهایت تلاش شیطانک‌ها در لحظه مرگ...! 🍃(شیاطین در غالب) موجوداتی مـثـل حشرات عظیم‌ الجثه بـه بیمارستان حـمـلـه کـرده بودند، هیـچـکـس بـه‌ غیر از من آن‌ ها را نمی‌دید. کل محوطه بیمارستان پر شده بود. این حیوانات به هر بیماری که به حالت کما رفته بود و یا در حال مرگ بود حمله می‌کردند، تا نگذارند لحظات آخر به یاد خدا باشند. آن‌جا بود که فهمیدم جـان دادن چـه ســخــت اسـت... 📙کتاب شنود
🔴 دین و ایمان فرزندمان مهم تر است! ☘يكی از تجربه گران نزديك به مرگ مي گفت: پدرم را در آنسوي عالم ديدم. آنجا در بهشت و نعمت های الهی بود، اما بعضی از ساعات روز، او را از جمع بهشتيان جدا كرده و مدتي در سختي بود! از پدر سوال كردم كه اين گرفتاري چيست؟ در جواب گفت: من براي دنياي بچه هايم خيلي زحمت كشيدم. اما براي آخرت و تربيت ديني آنها وقت نگذاشتم. ای کاش برای تربیت آنها کاری انجام می دادم... اين سختي به همين دليل است. هر وقت آنها بي حيايي و گناه و... می‌كنند، من گرفتار می‌شوم. 📕کتاب نسیمی از ملکوت
🟢 مقامی بالاتر از بهشت و نعمت‌هایش! 🌹در ماجرای تجربه نزدیک به مرگ خودم، مشاهده کردم که در جایی شبیه مسجد کوفه قرار دارم. وارد شبستان شدم، تمام‌ شهدا جمع‌ بودند. همه دور وجود نازنین آقا اباعبدالله حلقه زده بودند‌. می‌گفتند و می‌خندیدند و... نمی‌دانید چه حالی بود. ملائک شهدا را صدا می‌زدند و می‌گفتند بهشت و نعمت‌هایش آماده است... اما آنها می گفتند: بروید، بهشت ما اینجاست... آنها لحظه ای از جمع خوبان جدا نمی‌شدند... 📙کتاب تقاص