eitaa logo
پایگاه شهر باصفا
120 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
10.3هزار ویدیو
17 فایل
سواد + آگاهی = ایجاد تغییر💝 چکیده اخبار فرهنگی سیاسی اجتماعی اقتصادی جهان کشور استان شهر محله و مسجد🌹 با ما به روز باشید 🌍 #پایگاه_شهید_محمد_منتظری #مسجد_جوادیه_صفا #نجف_آباد ارتباط با ما @Mostafa55789
مشاهده در ایتا
دانلود
عمو تو خرابه‌های خونه‌اش از قلیونش نمیگذره، انتظار دارید از وطنش بگذره؟! 🔴
18.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸پخش تصاویر جدید ماهواره های ایرانی از حرم امیرالمومنین وزیر ارتباطات در آستانه میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر با انتشار کلیپی از تصاویر جدید ماهواره های ایرانی رونمایی کرد این تصاویر اختصاصی از مدینه منوره و حرم امیرالمومنین (ع) که توسط ماهواره های ایرانی از فاصله ۵۰۰ کیلومتری و با دقت بالایی گرفته شده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حدس بزن کدومشون بابا نیست؟ 😉 کبریت‌اوت، قسمت ششم خیلی زودتر از اون‌چیزی که فکرش رو میکردیم، رسیدیم به ششمین قسمت مجموعه کبریت‌اوت: کی بابا نیست؟ این بار شش نفر که ادعا میکنن بابا هستن ولی یک نفرشون داره نقش بازی میکنه و بابا نیست! تو این قسمت باباها باید بابانما رو پیدا کنن و از بازی بندازنش بیرون اگر بتونن این کار رو بکنن، برنده بازی میشن ولی اگر نتونن، بازی رو به بابانما باختن! ➕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 یا علی‌ بن ابی‌طالب از نظر پیغمبر اکرم، میزان حق، امیرالمؤمنین است. از طریق سنی و شیعه نقل شده است که: «علی مع الحق والحق مع علی یدور حیثمادار» اگر دنبال حقید، ببینید علی کجا ایستاده است؛ او چه می‌کند، انگشت اشاره‌ی او به کدام سو است. زندگی امیرالمومنین یک چنین زندگی‌ای است. ۱۳۸۹/۰۴/۰۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شکست در برابر ایران سرفراز! ⭕️ دومینوی ورشکستگی رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی؛ پس از من‌و‌تو، بی‌بی‌سی در آستانه تعطیلی! 🌏
🔴ژنرال پاتریک سندرز (رئیس ستاد کل نیروهای مسلح انگلیس) شهروندان انگلیسی باید آماده باشند که در یک جنگ زمینی بالقوه بجنگند. 🇮🇷
👌طلبه فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیر المؤمنین عليه السلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت!! 🔰فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى نقل کرده: یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه مىدارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب میبیند که آن حضرت به او مى فرماید: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: *به آسمان رود و کار آفتاب کند* پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید: "سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!" پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد. مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!!  وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید: "این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید." مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟ پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است! پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید! چون صیغه محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: *به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند* *به آسمان رود و کار آفتاب کند* 📕 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان 🇮🇷