☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت یازدهم : قهرمان
✔️راوی : حسين الله كرم
🔸مسابقات قهرماني 74 کيلو باشگاهها بود. #ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگري شكست داد و به نيمه نهائي رسيد. آن سال ابراهيم خيلي خوب #تمرين کرده بود. اکثر حريفها را با #اقتدار شکست داد.
🔸اگر اين مسابقه را ميزد حتماً در #فينال #قهرمان ميشد. اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت. بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد!
آن سال ابراهيم مقام سوم را کسب کرد. اما سالها بعد، همان پسري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند. آن آقا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف ميکرد. همه ما هم گوش ميکرديم.
🔸تا اينکه رسيد به ماجراي آشنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر ميگردد به نيمه نهائي کشتي باشگاهها در وزن 74 کيلو، قرار بود من با ابراهيم #کشتي بگيرم.اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض ميکرد!
آخر هم نگذاشت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم: اگه ميشه قضيه کشتي خودتان را تعريف کنيد. او هم نگاهي به من کرد. نَفَس عميقي کشيد و گفت:
🔸آن سال من در نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديداً #آسيب ديد.به ابراهيم که تا آن موقع نميشناختمش گفتم: رفيق، پاي من آسيب ديده هواي ما رو داشته باش. ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چَشم. بازيهاي او را ديده بودم. توي كشتي #استاد بود. با اينکه شگرد ابراهيم فنهایي بود که روي پا ميزد. اما اصلاً به پاي من نزديک نشد! ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي به #فينال رفتم.
ابراهيم با اينکه راحت ميتونست من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولي اين کار رو نکرد.
🔸بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاري كرد كه من #برنده بشم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت.ولي من خوشحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال،
بچه محل خودمون بود. فکر ميکردم همه، مرام و #معرفت داش ابرام رو دارن.
🔸اما توي فينال با اينکه قبل از مسابقه به دوستم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقاً با اولين حرکت همان پاي آسيب ديده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم #حق ابراهيم قهرماني بود. از آن روز تا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم از او ديد هام. #خدا را هم شکر ميکنم که چنين رفيقي نصيبم کرده.
🔸صحبتهايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبتهايش فکر ميکردم. يادم افتاد در مقر #سپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند:
«ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي »
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید #ابراهیم_هادی
🌷@shahedan_aref
هدایت شده از روشنا ملکشاهی
15.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هفتمـــــ🍃 خردادماه
سالگرد پرواز روح بلند علی بسطامی
فرمانده دلاور اطلاعات عملیات لشگر امیرالمؤمنین علیه السلامـــــــ🍃
╔══════•••••✿🦋╗
「♥️」اسـطــوره ے بــسـطــام「♥️」
#او_چـشـم_بـیـنـا_و_مـغـز_مـتـفڪر
#دل_شیدا_و_علمـدار_رشیدلشکربود
تولدِ خاڪیش از ملڪشاهےایـلام بودُ
معراجِ بر #فوق عالَمِ مَلَکےجبرائیلیش
در مسجدالاقصاےقلاویزان،قسمتِ او
او پشت و پناه و سُتـونےبراےستونانِ
لشکرهابود،هرجابود،پیروزےوفتوحاتـ
بود #هرجا بود #نـور و #عظمـت بود
هرجابود عارف و عرفانُ #معرفت بود
هرجابود #توسل و #توکل و #رشادتـ
بود،هرجابود #عشق و #ایثار و #پاکـ
#باختگی و #ازخـودگذشتگی بود، او
#یڪه_تاز میدانِ مردان بود و زمـیـنُ
#زمان حقیرُضعیفُـ ذلیل،درمقابل عزم
و #اراده و #عظمت و اقتدارِ عیـار او
#سـینـه_او_سـراسـر_شـیـدایـی_بـود
#و_کعبه_شیدایی_ڪربلاےحسین_ع
هرکه را هوس ڪربُ بلاست بسم اللّـه
#او_سردارسرافراز_و_پرافتخاراسلام
#شـهـیــد_عــلـــی_بـسـطـامــی_بــود
#فرمانـده_اطلاعات_عملیات_لشـڪر
همیشه پیروز #امیرالمؤمنین_ع ایلام
او بابُ الشهادتے براےشیدایان یارست
#والسلام_علی_يـوم_ولــدت_و_يـوم
#أمــوت_و_يـــوم_أبـــعـــث_حــیــــا
کانال خاطرات جبهه
https://eitaa.com/joinchat/1505886209C4b2bf289ac