💢یه خبر خوب 💢
ان شاالله از امروز میخواهیم یه داستان جدید و واقعی از یک اتفاق بزرگ در دل داعش براتون روایت کنیم
هر روز این داستان رو دنبال کنید
داستان : تنها میان داعش
📚 #تنها_میان_داعش
📖 #قسمت_اول
1️⃣
این داستان برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمِرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید قاسم سلیمانی در قالب
داستانی عاشقانه روایت شد.
پیشکش به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم، شهدای شهر آمرلی و شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی
آمرلی در زبان ترکمن یعنی امیری علی؛ امیر من علی (ع) است.
#تنها_میان_داعش
وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب،
تماشاخانه ای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخلها رد میشد، عطر عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد! دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا در آمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم.
بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دق الباب میکند و بی آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :»بله؟« با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :»الو...« هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و اینبار با صدایی محکم پرسیدم :»بله؟
تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان
صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :»الو... الو...«
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :»منو می شناسی؟؟؟« ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش
برایم آشنا نبود که مردد پاسخ دادم :»نه!« و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :»مگه تو نرجس نیستی؟؟؟« از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما
چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :»بله، من نرجسم، اما شما رو نمیشناسم!« که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای
نمکین نجوا کرد :»ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!« و دوباره همان خنده های شیرینش گوشم را پُر کرد. دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :»از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!« با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :»اما بعد گول خوردی!« و فرصت نداد از رکب عاشقانه ای که خورده
بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :»من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!« و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! خبر داد
سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه میآید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا در آمد. در لحظات
نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمیتابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خنده ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و
دیدم نوشته است :»من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت
تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می برمت! _ عَدنان»
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال
خفگی هستم که حال من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه میخواهد؟ در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم
مانده بود، روی سرم خراب شد.
حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را میدیدم. وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از خجالت پشت پلکهایم پنهان شد. کنار عمو
ایستاده و پول پیش خرید بار توت را حساب میکرد. عمو همیشه از روستاهای اطراف آمِرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میکردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم.
👇
🔴سفر پزشکیان کاندید اصلاحطلب به قم
🔹پزشکیان در اولین اقدام خود بر سر قبر #منتظری حاضر شد!
🔻مـــهــــــــم
👈منتظری کسی که امام خمینی او را عزل کرد و امام در نامه ی سرگشاده ی عزل منتظری نوشت؛ شما با منافقین در ارتباطی و از طریق #لیبرال_ها کشور را بدست #منافقین خواهی سپرد
مردم نگذارید طرفداران منافقین دوباره سرکار بیایند
با دروغ مرتب دم از مقام معظم رهبری می زند و از سوی دیگر با مخالفین رهبری ارتباط دارد
قدرت اینقدر شیرین است ؟ !
نفاق
#کلید_بنفش!
🆔 @Violet_Key
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا هرگــناهی دارم به حسین(ع)
ببخش...🌱
بالحسین 🤍✨
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#رسانهمجازیقدس☫
🔴 @qods_iraa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹همه با هم بخـوانیم
دعای #ســـــــلامـتــــی
آقـا امـام زمـان عج💚
🦋کانال الله اکبر
@allahoak_bar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️.... سلام صبح بخیر... 🌸💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویر کمتر دیده شده از پیاده روی اربعین شهید رئیسی از سامرا
🌹شهید🌹 جمهور
https://eitaa.com/joinchat/220856983C16fa657493
🕋 لبیک؛ اللهم لبیک...
مرگ بر اسرائیل؛
مرگ بر اسرائیل؛
مرگ بر اسرائیل؛
مرگ بر اسرائیل؛
مرگ بر اسرائیل؛
مرگ بر اسرائیل؛
مرگ بر اسرائیل.
👈 پیوستن به پویش #رمی_اسرائیل
khl.ink/f/56704
هدایت شده از غفاری
گاهی بعد از گذشت سالها برای عده ای معلوم میشود قضاوتشان اشتباه بوده.
🌹وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا.
از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن. چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند. ۳۶ اسراء.
🌹يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ.
اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى ناآگاهى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید. ۶ حجرات.
🔰 اعمال مخصوص شب و روز #عرفه
🌙اعمال شب #عرفه:
۱.دعای اَللّهُمَّ یا شاهِدَ کُلِّ نَجْوی وَ مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوی...
۲.تسبیحات عشر که همان تسبیحات حضرت رسول علیه السلام میباشد
۳.دعای اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاَ وتَهَیَّاَ...
۴.زیارت امام حسین علیه السلام
🔆اعمال روز #عرفه:
۱.غسل قبل از زمان زوال و غروب آفتاب
۲.زیارت امام حسین علیه السلام
۳.دو رکعت نماز و اقرار به گناهان و توبه
۴.روزه اگر زمان دعا ضعف پیدا نکند
۵.تسبیحات عشر
۶.سوره توحید و آیت الکرسی و صلوات هرکدام صد مرتبه
۷.دعای ام داوود
۸.دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه
۹.دعای یا ربَّ اِنَّ ذُنُوبی لا تَضُرُّک...التماس دعا🙏..شیخ حکمتی پور.کارگروه روحانیون بنیاد نیمروز
🔷🔸💠🔸🔷
🌲🌱تقویم امروز👈 *یکشنبه* 👇🌱🌲
دوستان عزیز و بزرگوار سلام عليكم صبح شما بخیر طاعات و عبادات تان قبول باشد ان شاءالله،
تبریک و تهنیت عرض میکنم روز عرفه و هم چنین تسلیت عرض می کنم شهادت حضرت مسلم بن عقیل عليهماالسّلام و هاني بن عروة رحمة الله علیه را اولا به محضر مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و بعد خدمت مراجع عظام تقلید و شما عزیزان
🗓💐🌲تقویم☀️امروز را خدمت تان تقدیم مینمایم👇
شمسی: *یکشنبه - ۲۷ {جوزا}خرداد ۱۴۰۳*
میلادی: Sunday - 16 June 2024
قمری: الأحد، 9 ذو الحجة 1445
🌹 امروز متعلق است به👇
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم امروز 👇
🪷روز عرفه
🏴شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام، 60ه-ق
🏴شهادت هانی بن عروة رحمة الله علیه، 60ه-ق
🔹روز سد الابواب
🗓روزشمار👇
🌺1 روز تا عید سعید قربان
🎂6 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
💐9 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم
🏴21 روز تا آغاز ماه محرم الحرام
🏴30 روز تا عاشورای حسینی
✅ التماس دعا دارم از شما بزرگواران در این روز 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️این جیغ دنیا را به آتش میکشد روزی
این فریادی بود بر سر مسلمانی ما 😭💔
« حاج نادر »
🚨 به لشکر سایبری قدس بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/542441666C7e7c280a3b