هدایت شده از فروشگاه کتاب جان
فروش #ویژه کتاب سربلند
"مستند داستانی از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی"
قیمت پشت جلد:23000 تومان
🔹همراه با یک عدد #دفترچه هدیه با طرح شهید حججی #ویژه خریداران کتاب #سربلند
🔹🔹5000 تومان تخفیف برای خرید اولی ها از سایت تا آخر آذرماه با کوپن slmeg7wa
🔹🔹🔹برگزاری #مسابقه کتابخوانی شهید محسن حججی با همکاری انتشارات شهید کاظمی
💯 به قید قرعه، 5 نفر از برگزیدگان به سفر زیارت حرم مطهر حضرت #زینب و حضرت #رقیه (سلام الله علیها) اعزام خواهند شد.(توضیحات بیشتر در مورد مسابقه در پست بعدی)
➕ خرید آنلاین:
http://yon.ir/qiQ3r
http://yon.ir/qiQ3r
🔺ارتباط با ما: @milad_m25
@sn_shop
هدایت شده از فروشگاه کتاب جان
برشی از کتاب #سربلند شهید حججی:
«برای هفتهی دفاع مقدس، نمایشگاه کتاب راه انداختیم. مشغول چیدن وسایل بودیم. خانمی آمد و پرسید که درِ «کتابشهر» را باز نمیکنید؟ وقتی جوابش را دادم و رفت، محسن پرسید: «میشناختی؟» گفتم: «نه! ولی فکر کنم از بچههای مؤسسه باشد!» فردا که نمایشگاه افتتاح شد، دیدم محسن نیست.
- سید من برم چند تا عکس بگیرم.
نگو این خانم در غرفهی بسیج خواهران مشغول بود. آقا محسن هم هی میرفت عکس بگیرد؛ حالا از چی، خدا میداند! یک روز آمد که میخواهم بروم خواستگاری این خانم. گفتم: «این دختر، لقمهی دهن تو نیست» هیچ نقطهی اشتراکی نداشتند. نه فرهنگی، نه مالی، نه سبک زندگی. یک روز با اعصاب خرد نمایشگاه را ول کرده بود به امان خدا. مردم فکر کرده بودند این کتابها نذری است، همه را برده بودند.
یک هفته قبل از عید غدیر با موتور آمد «کتاب شهر»، یک خانم هم ترکش. همان دختری بود که همه مخالف ازدواجشان بودند، خانم عباسی! جا خوردم. گفت: عقد کردیم.»
بخشی از کتاب «سربلند»، صفحات 165 و 166
👥 @sn_shop