eitaa logo
پایگاه ویژه بسیج سلمان کن
416 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
148 فایل
📌اطلاع رسانی و گزارشات پایگاه سلمان کن salmankan.blog.ir وبلاگ📌
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ای از شهید عباس رحیمی از لسان شهیدحسین الله داد تو عملیات والفجر ۴ وقتی دستور عقب نشینی صادر شد مجبور شد رفیق صمیمی و یکی از بستگانش و که شهید شده بود جا بزاره اینجور نوشته بود چند متری رو به حالت خوابیده و نشسته عباس و کشیدم عقب که جا نمونه اما یه دفعه دستور فرمانده اومد به ذهنم که باید برگردیم عقب خیلی سخت بود که بری و تنها بزاری کسی رو که سالها زندگی کرده باشی باهاش و بخوای برگردی و کاری هم از دستت بر نیاد حسین آقا ادامه دادن و نوشتن پیش خودم گفتم اگه اینجا به هر دلیلی تیر و ترکش بخورم یقینا حکم شهید و ندارم، چون به خواسته دلم عمل کردم و میشه هوا و هوس در حالیکه خواسته فرماندم چیز دیگه ایه در صحنه جنگ وظیفه اول و آخر اطاعت از دستورات مافوق خودته شهید عباس رحیمی رو رها میکنن و بر میگردن عقب اون منطقه میفته دست عراقیها و عباس چندین سال اونجا میمونه و با پایان جنگ شناسایی میشه و اسکلتی از بدن و استخوناش و  بر میگرده زمانی که خود حسین آقا هم به خیل شهدا ملحق شده بودن و تا وقتی حسین آقا زنده بودن زخم زبون ها شنیدن و دم نزدن البته نه از خانواده آن شهید بزرگوار بلکه از برخی دوستان و بچه محل ها تا اینکه بالاخره با شهادتشون راحت شدن از هر چیزی که بوی دنیا و تعلقات اون و می داد پایان خاطراتشون نوشتن برا یه عالمی این موضوع و تعریف کردم البته ایشون اسم این عالم و آوردن اما حقیر عنوان نمیکنم و ایشون در جواب گفته بودن بی شک حسین آقا شما تو اون لحظه کاری رو کردی که یه فقیه واجد شرایط انجام میداد و یقینا اگر تو اون لحظه مداومت میکردی بر عقب کشیدن عباس و از دنیا میرفتی دستت به جایی بند نبود درود بر همه شهیدان راه خدا از روز غدیر الی یوم القیامه @paygah_salman_kan