#پایگاه‌خبری‌رکن‌آبادمهرآباد #تبلیغات‌محلی 👇🏻🔰👇🏻 گردوی اقلید پوست کاغذی و بادام یاسوج همراه با ضمانت 👇🏻😳😢 اگر بد بود مال صاحبش 😂 گردو و بادام عالی بار جدید 🔰 برنج طارم هاشمی تازه و کهنه موجود میباشد 🔰 برنج فجر مرحله دوم معطر و خوشپخت هر کیلو 69 ت 😢 همچنین لاشه برنج با قیمتی استثنایی 😳 😄😄😄😄👇🏻 09131574431 پــایــــــ🎥ــــــگــــاه خـبـــــ📸ـــــــری رکـــــ📝ــــــن آبـاد مهــــ📖ـــــرآبـاد https://eitaa.com/paygahekhabariroknabadmehrabad

#پایگاه‌خبری‌رکن‌آبادمهرآباد #تبلیغات‌محلی 👇🏻🔰 ↙️ تعمیر لوازم خانگی 👇🏻 جاروبرقی ، مخلوط کن ، سشوار ، آسیاب برقی ، آبمیوه گیری ، همزن برقی ، چرخ گوشت جهت هماهنگی با شماره زیر تماس بگیرید 👇🏻 09373087317 سلیمانی پــایــــــ🎥ــــــگــــاه خـبـــــ📸ـــــــری رکـــــ📝ــــــن آبـاد مهــــ📖ـــــرآبـاد https://eitaa.com/paygahekhabariroknabadmehrabad

#پایگاه‌خبری‌رکن‌آبادمهرآباد 🏴 امشب حسینیه بزرگ رکن آباد تعزیه حضرت ابوالفضل و میهمان امشب ما در حسینیه ، پرچم متبرک به گنبد قمر بنی هاشم میباشد پــایــــــ🎥ــــــگــــاه خـبـــــ📸ـــــــری رکـــــ📝ــــــن آبـاد مهــــ📖ـــــرآبـاد https://eitaa.com/paygahekhabariroknabadmehrabad

#پایگاه‌خبری‌رکن‌آبادمهرآباد با سلام با توجه به تعطیلی حمام رکن آباد مطالبی به عرض میرسانیم از قدیم الایام که قدیمی ها یادشون هست برای حمام رفتن همه در یک حوضچه ای بود که شستشو میکردن ( حوضچه ای که پر بود از جلبک های سبز و سیاه و کثافات چرک و عرق و. .... 🤮) و خیلی از مردم دچار بیماری های پوستی هم میشدن سالها گذشت و سرو کله دوش حمام پیدا شد که در همین رکن آباد ورود دوش را در حمام مورد انتقادات شدیدی قرار داده بودند و تا حدی که پاک شدن بدن با آب دوش را صحیح نمیدانستند اما باز هم گذشت و خزینه و گازائیل و سختی هایی که داشت با پکیج و شوفاژ جایگزین شد آقای قدرت شیرمردی یکی از افرادی هست که از قدیم تا کنون بیشترین مسئولیت و زحمت حمام را برعهده داشته است مدتی پیش پمپ آب حمام که عوض شد مبلغ 16 میلیون ت از جیب مبارک خودشان پرداخت کرده اند و اداره حمام و مخارج آن مردمی میباشد ولی قرار هم نیست که همه مردم امروزه به حمام عمومی نیاز داشته باشند به هر حال شوفاژ اصلا جوابگوی ورود افراد زیاد داخل حمام نیست و آب سرد میشود و دلیل قفل کردن حمام و گروه گروه وارد شدن هم همین علت دارد که برای راه اندازی حمام و این مشکل فکر اساسی برداشته شود با توجه به توضیحاتی که داده شد ، اگر واقعا کسی هست که تمایل داشته باشه راه اندازی حمام را به دست خود بگیرد با 16 ت بدهی و در غیر این صورت باز هم در صورت نیاز جهت راه اندازی حمام باید جناب قدرت را هم همراهی و یاری کرد و نکته پایانی ، تمیز نگهداشتن حمام و ریختن آب بی مورد و اسراف در حمام را باید فرهنگ سازی کرد با تشکر پــایــــــ🎥ــــــگــــاه خـبـــــ📸ـــــــری رکـــــ📝ــــــن آبـاد مهــــ📖ـــــرآبـاد https://eitaa.com/paygahekhabariroknabadmehrabad

🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ☑️شهید مهدی زین الدین: هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. 🔸شهدا را یاد کنیم، با ذکر یک صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹

#پایگاه‌خبری‌رکن‌آبادمهرآباد #پنجشنبه_های_شهدایی پنج شنبه های شهدایی قسمت چهل و ششم : 🌹🌹 شهید عبدالرضا ابراهیمی 🌹🌹 🌺 فقط شش ثانیه : (همکار شهید) آن روز ، روز سرنوشت سازی برای رضا رقم خورد. او در حال آموزش پرتاب نارنجک به سربازان تحت امرش بود که ناگهان یکی از سربازها در حین انداختن نارنجک ناتوان شد و به جای پرتاب نارنجک به پشت خاکریز آن را در لبه خاکریز نزدیک بچه ها انداخت. این لحظه لحظه حساسی بود. لحظه ای که اگر اقدامی نمیشد جان ده ها سرباز بیگناه به خطر می افتاد. رضا در این لحظه نیازی به فکر نداشت؛ چرا که او سالها به انتظار عشق بازی با خدا لحظه شماری کرده بود و آن لحظه لحظه عشق بازی او با خدایش بود فقط شش ثانیه فرصت بود تا نارنجک منفجر شود؛ اما رضا دست ثانیه ها را از پشت چنان بست ، که همه از حرکت ایستادند و خود به جای ثانیه ها به چرخش درآمد و خود را به روی نارنجک انداخت و شجاعت و ایمانش را به منصه ظهور نشاند. همه از دیدن این صحنه ، مات و مبهوت به کناری افتاده بودند و رضا را می دیدند که در خون خود غوطه ور است. ترکش های نارنجک در جای جای بدن رضا جا خوش کرده بودند و او را در آغوش گرفته بودند. رضا هنوز نفس میزد و جان در بدن داشت. چهره اش چون خورشید می درخشید و لبخند رضایت بر لبانش بود. در همان حال چشمانش بسته شد و از هوش رفت. با شتاب او را به بیمارستان منتقل کردند. 🌺 آرزوی دیرینه : (اقوام شهید) وقتی خبر زخمی شدن عبدالرضا به گوش مردم رسید همه دست به دعا شدند و عده ای در حسینیه زیر نخل امام حسین (ع) زانو زدند و با سوز دعا، اشک می ریختند که شاید رضا برگردد؛ اما مرغ عشق بر شانه هایش نشسته بود و از شوق رسیدن به دوستان شهیدش آسمانی شده بود. « برگرفته از کتاب عشق شناسنامه ای نیست » #شهدای_مهرآباد_میبد #عشق‌_شناسنامه‌ای_نیست #شهید_عبدالرضا_ابراهیمی پــایــــــ🎥ــــــگــــاه خـبـــــ📸ـــــــری رکـــــ📝ــــــن آبـاد مهــــ📖ـــــرآبـاد https://eitaa.com/paygahekhabariroknabadmehrabad