🍃قله هستی
راه را نشانم دادی، روشنتر از روز
طوری که بهانهای برای نیافتنش نداشته باشم.
اصرار کردم از راهی بروم که خودم دوست دارم
راهی که تاریک بود، تاریک از چاهی در دل شب.
بیراههها را یکی پس از دیگری آزمودم
تا این که دیگر بیراههای نماند برای پیمودن.
آقا! مرا ببخش
برای این همه پشت کردن به راهی که تو نشانم دادی.
چه قدر بد بودم که وقتی سرم به صخرههای این راهها میخورد
باز هم به چراغی که تو روشن کرده بودی چشم نمیدوختم
و اصرار پشت اصرار که از راهی بروم غیر از آن که تو نشانم میدهی.
نمیدانم چه شد که به آن روز افتادم
و خیال کردم ترقّی در انتخاب راهی است
که خودم یافته باشمش
و پیشرفت، چشم دوختن به نقطۀ سیاهی است
که در انتهای این بیراههها بود.
هر بار که بیراههای را به انتها میرساندم
چشم باز میکردم و میدیدم که در ابتدای راهم
چرا خسته نمیشدم از این همه دور زدن و به جای اوّل برگشتن؟
آقا!
مرا ببخش
وقتی که به نقطۀ اوّل باز میگشتم
و تو را میدیدم که چراغ راه را روشن کرده و منتظر من ایستادهای
باز هم بیاعتنا به تو
بیراهۀ دیگری را در پیش میگرفتم.
من به یاد منتظر ایستادنهایت که میافتم
سراپا شرم میشوم
و جز ببخشید کار دیگری از دستم بر نمیآید.
بار آخری که دور زدم و باز هم به جای اوّلم بر گشتم
تو با لبخند راه را برای بار چندم نشانم دادی
و من با تردید قدم در آن گذاشتم.
مرا ببخش برای آن تردیدها.
تردیدها که از میان رفت
کاهلیها آغاز شد
و هنوز هم ادامه دارد.
امروز دیگر تردید ندارم جز راهی که تو نشانم دادی
در همۀ این عالم راهی برای پیمودن نیست
هر چه هست، بیراهه است
و یقین دارم که این راهها آدم را به قلّه نمیرساند
و انتهایشان همه به پرتگاه میرسد.
امّا باید از تو عذر بخواهم
برای کاهلی در مسیری که تردید ندارم ابتدا و انتهایش خداست.
درمان کاهلی، عشق توست.
عاشق اگر شوم
وجودم همه میشود انگیزه و اراده.
التماست میکنم عاشقم کن.
شبت بخیر قلّۀ هستی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃آشنای آسمان
گناههای دستهجمعی عقوبتش بیشتر از گناههای فردی است. چوب گناه فردی را خود گناهکار میخورد؛ ولی وقتی جامعهای رو به گناه میرود، عقوبت گناه، همه را میگیرد.
اگر حرف زدن از تو، فکر کردن به تو، باز کردن سفرۀ دل برای تو، شناساندنت به این و آن گناه بود و همه مبتلا میشدیم به آن، عطر وجود تو همۀ شهرها و روستاهایمان را میگرفت.
گناههای دستهجمعی برای اهلش، لذّت بیشتری دارد. ما در لذّت گناه، چندان خودخواه نیستیم. دیگران را در لذّت گناهمان شریک میکنیم. عشقبازی با تو اگر گناه بود، همه را دعوت میکردیم تا کنار هم با تو عشقبازی کنیم. آن وقت مهمانیهایمان بیشتر و شلوغتر میشد، تا بیشتر لذت ببریم.
وقتی گناهی رواج پیدا میکند، کسی از انجامش نه ترس دارد و نه شرم. ما هنوز از حرف زدن دربارۀ تو خجالت میکشیم و حتی میترسیم. کاش زودتر توصیف تو در زمرۀ گناهان قرار میگرفت و همه به آن مبتلا میشدیم تا کسی از انجام این گناه بزرگ ترسی نداشته باشد و شرمی نکند.
چه دنیای زشتی شده که چند شب از تو میخواهم جای گناه و ثواب را عوض کنی تا متن زندگی ما شوی.
منتظرم بیاید آن روز که از این همه غربت رها شوی.
شبت بخیر آشنای آسمان!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi