eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 🌹خون شد دلم خدایا رحمی نما به حالم از دوری رفیقان آشفته شد خیالم تا قله هدایت یاران من برفتند گم گشته ام خدایا در کوچه ضلالم همچون پرنده عاشق ، پرواز عشق من بود اندر غم شهیدان بشکست هر دو بالم ما عاشقان همره عهد سفر ببستیم آن کاروان برفت و آمد غم ملالم سرخ است دشت میهن از خون پاک مردان زرد است روی زارم ، افتاده چون هلالم یک آسمان ستاره ، یک دشت پر ز لاله روئید از دل شب ، من ماندم و خیالم از قامت شهیدان برپاست پای لاله بشکست پشتم از غم ، در غصه بی مثالم... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 روایت شنیدنی سردار دل ها سپهبد شهید از غافلگیری اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه لبنان توسط سردار دلاور مقاومت 🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی ✌️فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 نماهنگی بسیار زیبا و دیدنی در خصوص پاسداران انقلاب اسلامی با بیاناتی شنیدنی از مقام معظم رهبری 🎙رهبر معظم انقلاب : یکی از ابعاد کلمه‌ی پاسداری ، کمربسته‌ی انقلاب بودن و هشیاری و بیداری دائمی است ؛ همانی که در نامه‌ی امیرالمؤمنین (ع) هست ؛ وَ اِنَّ اَخَا الحَربِ لَاَرِق ؛ برادرِ جنگ ، بیدار است... ✌️فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای بسیار زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙اباالفضل با وفا ، علمدار لشگرم فدای دو بازویت که گشت از بدن جدا نمودی به راه دین سر و جان و تن فدا به چشم تو تیر کین نشسته است یا اخا برادر، چه سان تو را به خون غوطه بنگرم اباالفضل با وفا ، علمدار لشگرم فتاده زکف چرا برادر لَوای تو؟ نیاید به گوش من عزیزم صدای تو به قربان غیرتت ، فدای وفای تو که لب تشنه از فرات گذشتی به خاطرم اباالفضل با وفا ، علمدار لشگرم... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. 🌺 حضرت عباس(س) آمد تا برادری را معنا کند ، وفا را شرح دهد ، ایثار را الگو باشد ، شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد. و جانبازان چه زیبا از علمدار باوفای کربلا درس غیرت و مردانگی گرفتند ، آنان یادگاران روزهای عشق و حماسه اند ؛ خاطرات مجسّم سال هایی کـه درهای آسمان بـه روی عاشقان باز بود و فرشتگان در زمین ، گرم گلچینی بودند. میلاد خجسته حضرت ابوالفضل العباس (س) و روز جانباز بر عاشقان طریق سرخ عاشورا مبارک باد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی دیدنی و خاطره برانگیز از مستند ( ) و گفتاری شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : در همین اثنا صحنه‌ی شگفت‌آوری كه تنها وصف آن را شنیده بودیم در برابر چشمان حیرت‌زده‌ی ما به وقوع پیوست... و بدین‌سان پاتك روز چهارم نیز با زبونی هر چه بیش‌تر دشمن پایان گرفت . عصر ظلمت پایان گرفته است و دیگر کدام قدرتی است که در برابر ایمان تاب ایستادگی داشته باشد... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 / فرازی زیبا از وصیتنامه پاسدار دلاور : 🖌... بدانید که من جز به رضاى خدا به این راه نرفتم و مى روم تا به نداى امام خود لبیک گفته باشم و مى خواهم چون على اکبر و قاسم جان را به جانان تسلیم کنم... تنها خواسته ام از شما این است ، راه مرا ادامه دهید ، نگذارید اسلحه من بر زمین بماند... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، پاسدار دلاور از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات در منطقه عملیاتی در کسوت فرمانده دسته گروهان اول گردان امام سجاد(ع) به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای بسیار شنیدنی از رزمندگان سلحشور در شب آغازین عملیات غرورآفرین ⭕️ رزمندگان دلاور گردان حضرت امام سجاد (ع) 💠 🖌... دیدن حمید در آن وضعیت ناراحتم می کرد.هر طور بود حمید را به بیرون از مقر کشیدیم و خودمان هم برگشتیم.تمام شب برای ثانیه ای صدای گلوله ها قطع نمی شد.هوا که روشن شد خبر رسید که بقیه مواضع تصرف و پاکسازی شده اند.دست حق با ما بود و صبح پیروزی طلوع کرد. چون بیسیم چی بودم برای رصد حال بچه ها به بقیه مواضع رفت و آمد می کردم.در مسیر چشمم به مجید کلانتری افتاد.مجید یکی دیگر از معاون گروهانها و از بچه های مخلص و باصفای سلطانیه بود.زخمی شده بود و توان عقب نشینی هم نداشت.از سرما به خود می لرزید.لب هایش از بی آبی و عطش خشک بود اما همچنان با روحیه بالایی که داشت خنده از لبانش محو نمی شد. یک پتو پیدا کردم رویش انداختم شاید کمی گرم شود.خیلی تشنه بود آب می خواست .رفتم برایش آبی بیاورم که لب هایش را تر کند.خیلی زود برگشتم.همین که بالای سرش رسیدم مجید را دیدم که از عطش عشق سیراب شده و با خنده ای که روی لبانش نقش بسته به شهادت رسیده . بسیجی ها تا کنار جاده فاو-البهار پیشروی کرده بودند اما هنوز مرکز فرماندهی عراق سقوط نکرده بود. برای بررسی وضعیت بچه ها دوباره به سمت مقربرگشتیم . جهانبخش کرمی به داخل مقر رفت که اوضاع را ببیند اما یکدفعه عراقی ها او را به رگبار بستند.کرمی به شدت زخمی شد. مجبور شدم خودم به تنهایی به سمت خاکریز بچه ها بروم.محمد سراجی وطن با ۴ یا ۵ نفری که برایش مانده بود مقر را به محاصره درآورده بود. بچه های بسیجی ۱۸ ساله ای که جلوی دیواره محکم عراقی ها ایستاده بودند. محمد هم از شب گذشته به پایش تیر خورده و زخمی بود. تمام شب تلاش می کردند که مقر را تصرف کنند. بچه ها از نفس افتاده بودند و رمقی نداشتند. سرمای هوا و گرسنگی ، تشنگی ، بی خوابی و لجاجت عراقی ها برای تسلیم نشدن همه را خسته کرده بود. فقط جمال حبیبی که دیده بان بود سمت چپ خاکریز نشسته بود و به بچه های ادوات گرا میداد که مقر را بزنند. درگیری سختی بود. بچه ها سمت راست خاکریز پناه گرفته بودند از آن همه نیرو فقط جمشید بیگدلی و سید علی موسوی ، یدالله نصیری و یک بسیجی دیگر بود که به همراه محمد مقاومت می کردند. سید علی هم سن و سالی نداشت. ۱۶ ساله بود.نوجوان شلوغ و پرجنب و جوشی که بعد از مفقودی برادرش سید رسول به جبهه آمده بود. روزهای قبل از عملیات خیلی با هم شوخی داشتیم و رفیق بودیم.خودم را پیش یدالله و سید علی رساندم.سه نفری کنار هم قرار گرفتیم ، جان پناهی نداشتیم .. کاملا در تیررس عراقی ها بودیم. جمشید آرپی چی زن بود و با نفر کمکی اش سمت چپم نشسته بودند. با بی سیم به فرمانده گردان رسول وزیری خبر دادم که اکثر نیروها زخمی و شهید شده اند و اینجا به کمک نیاز داریم. تمام ذهنم درگیر حرفهای سید علی بود. پیکر قاسم تقیلو غرق در خون وسط مقر درست مقابل دیدگان ما افتاده بود. فقط به بچه ها تاکید می کردم که مواظب سرشان باشند. هدف تک تیراندازهای عراقی سر و چشم بچه ها بود. در همین لحظه ناگهان تیری به سر سیدعلی خورد و مغزش فرو پاشید و گلوله خارج شده از جلوی صورتم رد شد و به یدالله اصابت کرد. هر دو روی زمین افتادند. گرمی رد گلوله را روی صورتم حس می کردم. به سمت چپم نگاه کردم تا بگویم بچه ها شما رو بخدا مواظب سرتان باشید الان نیروهای کمکی میرسند. جمشید سریع بلند شد آرپی جی بزند که ناگهان تیر به چشمش خورد و درجا افتاد. نفر کمکی اش خواست آرپی جی را بردارد. اما گلوله عراقی ها امانش نداد و هر دو با سر و روی خونین به زمین افتادند. تمام این حوادث مثل پرده ای به سرعت از جلوی چشمانم رد شد و کاری از دستم بر نمی آمد. داغ بچه ها روی دلم سنگینی می کرد. بهترین دوستانم را جلوی چشمم پرپر شده می دیدم. خاک از خون دوستانم گلگون بود. فقط من و محمد مانده بودیم که او هم حال خوبی نداشت. صحنه های کربلا همچون پرده ای از جلوی چشمانم رد می شدند. هوا بوی نم باران داشت.نگاهم به گودالی افتاد که پیکر شهدا در آن روی زمین مانده بود. آفتاب همچون خورشید روز عاشورا به وسط آسمان می رسید. شهدا مست و شیدا از وصل خوش بی سر و جان روی زمین افتاده بودند و باز عاشورا تکرار شده بود . من حقیقت را پاره پاره در خون می دیدم از گودال قتلگاه بوی سیب می آمد . زمان به زمین کربلا رسیده بود، مجال درنگ نبود، به پاهایم قوت دادم که بایستم.. من رسالت مقدسی داشتم باید شکوهِ این همه عظمت و زیبایی را و لبیک هل من ناصر حسین یاران را به همه مردم شهر می رساندم.. خدایا به پاهایم توان ایستادن بده .. 🌀 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 🌹الهی به آنان که پرپر شدند پر از زخم های مکرر شدند به آنان که چون پرده بالا زدند قدم در حریم تماشا زدند همانان که روح روان داشتند سفرنامه آسمان داشتند که این خطه خاک سرافرازی است همه همت و شور جانبازی است کجایند مردان والفجر هشت که از خونشان دشت گلپوش گشت کجایند آنان که بالی رها داشتند گذرنامه کربلا داشتند کجایند آنان که فردایی اند همانان که فردا تماشایی اند... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab