فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #صبحگاه_پیروزی
📽 صبحگاه پیروزی عملیات غرورآفرین و شگفتی ساز #والفجر_هشت به روایت سید اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی ( صبح بیست یکم بهمن ۱۳۶۴ ، آنسوی رودخانه اروندرود )
🎙 سید اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی :
... به راستی چه كسی ما را در اينجا گرد آورده است؟ آن چيست كه اينچنين ، با جاذبهای نهانی و غير قابل مقاومت ، ما را به سوی خويش می كشد؟....
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
🔸 #عملیات_والفجر_۸ در بهمنماه ۱۳۶۴ با رمز مبارک فاطمهالزهرا(س) در منطقه اروندرود انجام گردید و رزمندگان اسلام با عبور شگفت انگیز از رودخانه وحشی اروندرود موفق به آزاد سازی شهر بندری فاو عراق و منطقه وسیعی از خاک کشور عراق شدند.
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #شب_عملیات
✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از شب آغازین #عملیات_والفجر_هشت
💠 #قسمت_دوم
🖌... زمین و زمان یکسره می لرزید و در هر لحظه صدها گلوله توپ و خمپاره داخل نخلستان و رودخانه اروند فرود می آمدند و با صدای مهیبی منفجر می شدند ، شدت انفجارات بقدری بود که اروند را کاملا به آشوب کشیده و موج های چندمتری از هر طرفش به هوا برمی خاست . فضای تاریک منطقه با انفجار پی در پی صدها منور رنگارنگ در آسمان مثل روز روشن شده و همه جای منطقه به وضوح دیده می شد . لحظات بسیار دلهره آور و نگران کننده ای بود . از زمین و آسمان آتش می بارید و صدها رزمنده غواص ، تنها و بی پناه آنطراف رودخانه گیر افتاده بودند .
بوی بد شکست و ناکامی عملیات در فضا پیچیده بود و فرماندهان گردان باید سریعاً کاری انجام می دادند . در صورت عدم حرکت قایق های ساحل شکن ، بچه های غواص آنطراف رودخانه گیر افتاده و همگی به چنگ عراقی ها می افتادند .
به دسته سوم گروهان اول گردان دستور داده شد که بی درنگ به سمت محور عملیاتی دسته شهید آهومند حرکت و به هر طریق ممکن از موانع دشمن گذشته و سنگرهای فعال آن نقطه را خاموش کنند. دو فروند قایق با ۲۴ رزمنده دلاور و جان برکف در میان سیلی از گلوله و موشک حرکت نموده و با سرعت تمام به سمت سنگرهای دشمن رفتند .
قایق ها در میان انفجارات متوالی و بارانی از گلوله های سرخ رسام با امواج سهمگین اروند برخورد کرده و همچون تخته پاره ای به اینطراف و آنطراف پرت شده و با صدای وحشتناکی جلو می رفتند . با حجم آتشی که به روی قایق ها ریخته می شد اصلا باورنکردنی نبود که سالم به آنطراف رودخانه برسند اما با عنایت خداوند متعال قایق ها به کنار موانع دشمن رسیده و چون معبری در کار نبود سکانداران موتورهای قایق ها را بالا داده و با فشردن دکمه پرش ، قایق ها را به پرواز در آورده و درست روی موانع خورشیدی فرود آمدند. شدت برخورد بحدی بود که میلگردهای خورشیدهای کف قایق را سوراخ و موجب زخمی شدن پای چند نفر از رزمندگان شدند. اما با این وجود حرکت آنچنان جسورانه و وحشت آور بود که بلافاصله باعث ترس و فرار عراقی ها شده و چند سنگر کنار آب خاموش شدند .
هنوز چندمتری با ساحل فاصله داشتیم و مسیر هم مملو از سیم خاردارهای طولی و حلقوی و مین و بشکه های انفجاری بود . عراقی های خیلی دور نرفته و کمی آنطراف تر سنگر گرفته و از هر سمت و سوی به طرف قایق ها تیراندازی می کردند . اصلا وقت مکث و درنگ نبود و باید هر چه سریعتر خود را به ساحل رسانیده و سنگرهای دشمن را خاموش می کردیم .
بعنوان فرمانده درست نوک قایق نشسته بودم و باید سریعاً حرکتی به نیروها میدادم . بدون توجه به انبوه مین ها و تله های انفجاری بی محابا وسط سیم خاردارهای حلقوی پریده و با سرنیزه شروع به بریدن آنها کردم . اما آنچنان درهم پیچیده و انبوه بودند که هرقدر هم که بریدم از طرفی دیگر به لباس هایم گیر کرده و موجب زخمی شدن بدن و دست و صورتم می شدند. از بریدن سیم خاردارها دست برداشته و به دل سیم خاردارها زده و شتابان به سمت ساحل حرکت کردم . سیم خاردارها به تمام هیکلم چسبیده بود و نوک تیزشان تمام بدنم را خراش داده و موجب زخم های سوزناکی می شدند اما با این وجود لحظه ای توقف نکرده و قدم به قدم به ساحل نزدیک نزدیک تر می شدم .
عاقبت با هر درد و زحمتی بود پای در ساحل دشمن گذاشته و با تیراندازی و پرتاب پی در پی نارنجک عراقی ها را مجبور به فرار کردم . بعد هم به کمک همرزمان رفته و با گرفتن دستشان از آب خارج شان کرده و شروع به پاکسازی سنگرها کردیم .
درگیری بسیار نزدیک و تن به تن بود و عراقی ها که اینک همگی بیدار و آماده بودند از هر طرفی به سمت مان تیراندازی کرده و نارنجک پرتاب می کردند . با این وجود ثانیه ای هم زمین گیر نشده و بدون کوچکترین درنگی یک به یک سنگرهای کنار آب را خاموش و پاکسازی کرده و به سمت محور دوم غواصان گردان حرکت کردیم .
با فروکش کردن آتش مسلسل ها و تیربارهای دشمن ، قایق ها شروع به حرکت کرده و رزمندگان موج دوم ، گروه گروه در ساحل دشمن پیاده و قاطی درگیری شدند تا اینکه تقریباً حوالی ساعت ۲/۳۰ دقیقه بامداد تمام خطوط اول دشمن سقوط کرده و رزمندگان پیروزمندانه به سمت شهر بندری فاو حرکت کردند .
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
🖍 خاطره از بسیجی جانباز #عباس_لشگری
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
دل باخته
💢 #شب_عملیات ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از شب آغازین #عملیات_والفجر_هشت 💠 #قسمت_دوم 🖌... زمین و
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_خط_شکن
#رزمندگان_زنجان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #نبرد_فاو
💠 قسمت پنجم
📽 فیلمی بسیار زیبا و دیدنی از منطقه عملیاتی #فاو_عراق و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات غرورآفرین #والفجر_هشت با نوحه ای بسیار شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها #حاج_صادق_آهنگران
🎙... تا آخرین نفر ، تا آخرین نفس ما ایستاده ایم، ما ایستاده ایم
بهر بقای دین ، در راه انقلاب ما سر نهاده ایم
تا آخرین نفر ، تا آخرین نفس ما ایستاده ایم
سالار عاشقان ، محبوب کبریا سرمشق خون زده ، در دفتر بلا
فرزند فاطمه(س) با صوت دلربا هر دم زند صلا ، از دشت کربلا
با پیر حق پرست ، از ساغر الست ما مست باده ایم
تا آخرین نفر، تا آخرین نفس ما ایستاده ایم...
♦️ #عملیات_والفجر_۸ در بهمنماه ۱۳۶۴ با رمز مبارک فاطمهالزهرا(س) در منطقه اروندرود انجام گردید و رزمندگان اسلام با عبور شگفت انگیز از رودخانه وحشی اروندرود موفق به آزاد سازی شهر بندری فاو عراق و منطقه وسیعی از خاک کشور عراق شدند.
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #حماسه_بدر
✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی #گردان_حر #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات عاشورایی #بدر
📌 #قسمت_۲۲
💠 #خط_صفین / روز دوم _پاتک سوم
🖌... دوباره از آسمان آتیش می بارید و زمین زیر پایمان می لرزید. صدای وحشتناک انفجارات و غرش رعب آور تانکها فضای منطقه را در برگرفته و دود و آتش همه جا فراگرفته بود. قشون عظیم دشمن که شامل صدها دستگاه تانک و تعداد بیشماری نیروی پیاده و کماندو بود. گام به گام به خط پدافندی گردان نزدیک و نزدیکتر می شدند.
همسنگران خسته و بيخواب اما با دل هایی آرام و چشمانی باز در سنگرها پناه گرفته و آماده رویارویی با لشگر عظیم دشمن بودند. آتش پرحجم دشمن درست روی کانال و اطراف آن متمرکز شده و ابری سیاه از دود و خاکستر سرتاسر خط را پوشانیده بود. گلوله و ترکش همچون باران به روی سنگرها فرو می ریخت و از سمت مقابل هم تانک ها دیواره کانال و سینه خاکریز را آماج گلوله توپ قرار داده و با تاکتیک آتش و حرکت جلو می آمدند .
آرايش رزمی عراقی ها ، اينبار با دفعات گذشته کاملآ فرق می کرد. تعداد تانک ها و نفربرهای زرهی بقدری زیاد شده بود که واقعاً به شمارش نمی آمدند. آن همه تانک از کجا می آمدند و برای چه در آن نقطه از منطقه عملیاتی تجمع می کردند. شده بود برایمان یک سوال اساسی ، تانکها که کل دشت مقابل را پوشانده بودند. درچند ستون افقی و عمودی حرکت ميکردند و پشت سر هر کدام هم تعداد زیادی از نيروهای پياده و کماندو عراقی در حال حرکت بودند .
قشون پرتعداد دشمن دوباره تا نیمه های میدان آمده و سپس همچون دفعه قبل دهها دستگاه تانک از قشون جدا و با سرعت سمت کانال آمدند . به صد متری کانال نرسیده بودند که درگیری شروع و اولین موشک ها به بدنه تانک ها اصابت و کمانه کرد. همه تانکهای پیش قراول از نوع تی ۷۲ و ضد موشک بودند. چاره ای نبود باید با هر چه داشتیم از شکستن خط و سقوط کانال جلوگیری می کردیم. نبردی نابرابر شروع و با موشک و گلوله و نارنجک به استقبال تانک ها رفتیم. اما هرچه شلیک کردیم به زره فولادین شأن برخورد و کمانه کرد. تا اینکه عاقبت به چندمتری کانال رسیده و چندتا از تانک ها مستقیم به دل خط زده و شروع به بالا آمدن از دیواره خاکریز کردند. درست در این زمان چند فروند هلیکوپتر شکاری و توپ دار عراقی هم از فراز آسمان شروع به زدن سنگرها کردند .
رگبار مسلسل هلیکوپترها اجازه تکون خوردن به کسی را نمی دادند و تانکها هم غرش کنان مشغول بالا آمدن از دیواره خاکریز بودند. لحظات بسیار خوف آور و وحشتناکی بود. سایه شوم شکست بر کانال افتاده و با شکستن خط و از دست دادن کانال چند قدمی بيشتر فاصله نداشتیم. دگرباره باید دلاوری برخاسته و کاری انجام می داد .
یکی از تانک ها که معلوم بود از بقیه پر دل و جرات تره ، غرش کنان خودشو از خاکریز بالا کشیده و قصد سرازیر شدن به داخل کانال را داشت که یکدفعه صدای بلند الله اکبر در کانال پیچیده و بسیجی ( غواص شهید ) يوسف قربانی ، بی توجه به رگبار گلوله مسلسل تانکها و هلیکوپترها با شهامت و شجاعت دوان دوان خود را به تانک مهاجم رسانیده و خیلی تند و تيز از دیواره تانک بالا رفته و با سرعت تمام نارنجکی به داخل کابين تانک انداخته و بعد هم با چابکی خاصی از بالای تانک به داخل سنگری در داخل کانال پريده و خود را از نظرها پنهان نمود .
با انفجار نارنجک ، تانک مهاجم که تا بالای خاکریز بالا آمده بود. عقب عقب برگشته و چندمتری از خاکریز فاصله گرفت و سپس درب برجک باز شده و خدمه زخمی و وحشت زده اش از داخل کابین تانک بيرون پريده و در کنار تانک ، دست ها را به عنوان تسليم بالای سرشان گرفته و با ناله و زاری و التماس فراوان به سمت کانال آمدند .
بقیه تانک های پیشرو تی ۷۲ که مشغول بالا آمدن از دیواره خاکریز بودند با دیدن حال و روز تانک منهدم شده و خدمه مجروح و اسیرش ، چنان دچار وحشت و سردرگمی شدند که بی مطلعی عقب کشیده و سراسیمه دور زده و شتابان از کانال دور شدند و هنوز به قشون اصلی نرسیده بودند که تمام تانک ها و نیروهای پیاده حاضر در میانه میدان هم عقب گرد نموده و شروع به فرار کردند .
به اين ترتيب ، تک سنگين و نفس گير عراقی ها ، اينبار نيز با عنايت و رحمت بی انتهای خداوند متعال و ايثار و از خودگذشتگی و روحيه شهادت طلبی رزمندگان پاکباز دفع گرديد و نوای پیروزی بار دیگر در کانال طنین انداز شده و صدای بلند فریادهای الله اکبر و صلوات فضای منطقه را پرکرد . مشغول بگو و بخند با همرزمان بودم که صدای دلنشین اذان يکی از همسنگران ، جانی تازه در کالبد خسته و کوفته مان دمید. یک به یک تیمم کرده و سجاده رضا و تسليم در سنگر عشق پهن کرده و رو بسوی قبله دلدار ، به نماز عشق ایستادیم ....
🌀 #ادامه_دارد
🖍 خاطره از بسیجی جانباز #عباس_لشگری
#دفاع_مقدس
#عملیات_بدر
#رزمندگان_زنجان
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
دل باخته
💢 #حماسه_بدر ✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی #گردان_حر #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات عاشورا
🌸 روحت شاد و یادت گرامی ، دلاور مرد حماسه ساز
#عملیات_بدر
#رزمندگان_زنجان
#غواصان_شهید_زنجان
#شهید_یوسف_قربانی
#مرغابی_امام_زمان_عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #پرچم_افتخار
🇮🇷 پرچم ایران کفن ماست...
📽 بازسازی دقایقی از شکوه و افتخار دفاع مقدس و ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام
👌 تا آخرین نفر ، تا آخرین نفس پای پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران خواهیم ایستاد.
#دفاع_مقدس
#ایران_مقتدر
#ایران_استوار
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #صبحگاه_پیروزی
📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره انگیز از صبحگاه پیروزی عملیات #والفجر_هشت و موانع در هم پیچیده خورشیدی ها و سیم خاردارهای مزدوران بعثی عراق در ساحل اروندرود
... یاد بادا زان دفاع بی نظیر
زان مقدس روزهای دلپذیر
یاد باد از آن همه عزّ و شرف
زان همه رزمنده ی پاک و دلیر...
♦️ #عملیات_والفجر_۸ در بهمنماه ۱۳۶۴ با رمز مبارک فاطمهالزهرا(س) در منطقه اروندرود انجام گردید و رزمندگان اسلام با عبور شگفت انگیز از رودخانه وحشی اروندرود موفق به آزاد سازی شهر بندری فاو عراق و منطقه وسیعی از خاک کشور عراق شدند.
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #نبرد_سخت
✍ خاطره ای بسیار شنیدنی از رزمندگان سلحشور #استان_زنجان در شب آغازین عملیات غرورآفرین #والفجر_هشت
⭕️ رزمندگان دلاور گردان حضرت امام سجاد (ع) #لشگر_۸_نجف
💠 #قسمت_اول
🖌... در غروب روز بیستم بهمن ماه ۱۳۶۴ که خورشید آسمان را به زمین دوخته بود و زیبایی خود را در کنار نخلستان های اروند ، به رخ میکشید...
بچه ها در حاشیه اروند مهیای جنگ می شدند.
جنگ !! مفهومی ناآشنا و غریب ! گمشده در هیاهوی عاشقانه ی این دلیرمردان بود .. طنین قهقه های مستانه شان نشان از عشق و وصال داشت. دل های بیقرار شان که گویا تاب ماندن ندارند از انتظاری خوش لبریز بود. به هر طرف که نگاهت می افتاد تصویری عاشقانه از حضورشان دیده می شد . کنار سنگری دو رزمنده با صوت خوش به تلاوت قرآن مشغول بودند ؛ در گوشه ای ، دو دوست قدیمی در آغوش هم ، اشک را شرمنده کرده بودند . گریه تجلی اشتیاق تمام نشدنی آنهاست که روح را به جاودانگی و به دیدار خدا پیوند می زد. این نخلستان ها .. سال هاست که صدای مناجات و دعای رزمندگان را فراموش نکرده ..همان ها که صدای قدم هایشان هراس به دل دشمن انداخته بود .
شب بیستم از ماه بهمن ، عملیات با رمز
#یا_فاطمه_الزهرا_س شروع شد . قرار بود اینبار تقدیری دیگر از کنار اروند رقم بخورد. غواص ها خط اول دشمن را شکستند ؛ و بعد ما به عنوان نیروهای ساحل شکن با قایق به آن طرف اروند رفتیم . برای تصرف شهر بندری #فاو باید اسکله چهارچراغ را رد می کردیم و به درون خاک عراق نفوذ می کردیم. جهانبخش کرمی فرمانده گروهان مان بود و حدس می زد که در این منطقه یک مقر فرماندهی باشد . با وجود کار زیاد بچه های اطلاعات وجود این مقر برای لشگر و فرماندهان ثابت نشده بود و ما با احتمال وجود یک مقر وارد عمل می شدیم. دشمن فریب خورده بود و فکر می کرد ما حمله ایذایی داریم و عملیات اصلی از طرف هورالعظیم است. بچه ها در همان ساعات اولیه خط دشمن را شکستند و ما بعد از پاکسازی روستا باید مقرفرماندهی عراقی ها در منطقه فاو را تصرف می کردیم.
حمید گیلک معاون گروهان مان بود و من هم بی سیم چی.. حساسیت کار بالا بود. برای رسیدن به جاده فاو-البهار باید مقر فرماندهی تصرف می شد تا نیروهای بعدی بتوانند از آنجا عبور کنند..تصرف مقر فرماندهی کار آسانی نبود. دسته منصور مرادخانی و محمد سراجی وطن برای تصرف مرکز فرماندهی به راه افتادند. مرکز فرماندهی از ساختمان بتون آرمه و دوطبقه ساخته شده بود که پر از تجهیزات و مهمات بود و چندین دیده بان هم در سنگرهای بتونی گذاشته بودند تابه منطقه تسلط کامل داشته باشند .
منصور مرادخانی مسئول دسته بود. درگیری ها شدت گرفته گرفت. حمید برای اطلاع از وضعیت بچه ها از من جدا شد و پیش آنها رفت.
بچه ها با تمام توان می جنگیدند. تمام شب تا صبح را رزمنده ها درگیر بودند اما هنوز مقر سقوط نکرده بود. خستگی توان بچه ها را گرفته بود. ارتباط مان با نیروهای حمید و منصور قطع شده بود. به همراه جهانبخش کرمی به سمت مقر به راه افتادیم. نفوذ به داخل ساختمان مرکز فرماندهی کار سختی بود و حدودا ۴۰ نفر عراقی آنجا مقاومت می کردند حمید هم زخمی بود و روی زمین افتاده از درد به خود می پیچید. چهار یا پنج تا گلوله به شکمش خورده بود و حال خوبی نداشت. و کاری از دست من برنمیآمد ..
🌀 #ادامه_دارد
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab