eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل و حال و هوای رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس با نوحه ای شنیده نشده و بسیار حماسی و شورآفرین از مداح باصفای جبهه ها 🎙 دلیران آزاده ، خبردار و آماده که رهبر مرحبا گفت به این عزم و اراده... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👏 هنوز هم صدای گرم و دلنشین بلبل خمینی (ره) روح و جسم انسان را به شور و هیجان می آورد و اشتیاق نبرد و جهاد در راه خدای تعالی را در دل زنده می کند. 👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی در عملیات عاشورایی 📌 💠 / ظهر روز سوم 🖌... شکست تک همه جانبه و چندین ساعته دشمن ، جانی تازه به کالبد خسته و بی رمق رزمندگان دمیده و همه جای کانال را پر از خنده و شادی کرد و در اين ميان تماشایی تر سرهای در سجود يارانی بود که بر خاک داغ و سوزان پيشانی گزارده و با زمزمه های جانسوز خود مشغول تشکر و سپاس از نصرت خدای تعالی بودند. هنوز هلهله شادی در کانال نخوابیده بود که صدای آرامش بخش اذان ظهر همه را به نماز فرا خوانده و هر کدام تیمم کرده و در سنگری رو به درگاه باری تعالی آورده و با جانی عاشق و لبانی ذاکر و شاکر مشغول راز و نياز با معشوق ازلی شدیم . چقدر زيبا و باشکوه بود آن دقايق و لحظات عرفانی و چه خاطره انگيز و بيادماندنی بود نبرد و استقامت و ایثار و از خودگذشتگی شيرمردان بسيجی . بعد از نماز برای آوردن موشک روانه بالای کانال شده و ضمن گپ و گفت و شوخی و خنده با هم‌رزمان در مسیر ، چند گونی موشک از کنار جاده خاکی برداشته و به سمت سنگر برگشتم . کانال بطور باورنکردنی خلوت و دیگر آنچنان نیرویی در خط باقی نمانده بود. اکثر سنگرها منهدم و خالی از رزمنده بود. در مسیر یک قبضه تیربار و یک قبضه بی بی کلاش بی صاحب هم در سنگرهای منهدم شده یافته و با خود به انتهای کانال آوردم. هنوز عراقی ها ساکت و آروم بودند و در کنار کانال بدبو مشغول سازماندهی نیروها و گرفتن آرایش جنگی بودند. اصلأ باورنکردنی نبود ! تعداد تانک‌های دشمن بازم افزایش یافته و چندین برابر تک قبلی شده بود. هر طرفی که نگاه می کردی فقط تانک و نفربر زرهی بود که غرش کنان در حال جابجایی و تشکیل ستون های موازی و پشت سر هم بودند. شواهد و قرائن نشان می داد که دشمن آماده حمله ای گسترده با انبوه تانکها و نفرات پیاده و کماندو به سمت کانال می باشد و بر عکس آنطرف ، اینطرف در داخل کانالی کم عمق تعداد ۲۰ یا ۲۲ نفر رزمنده خسته و بی‌خواب و از نفس افتاده با جسمی بی رمق و کوفته باقی مانده بودیم که سنگین ترین سلاح مان هم آر پی جی هفت و تیربار بود. از آرامش خط استفاده کرده و هر چقدر که می توانستم موشک و نوار تیربار و گلوله کلاش از گوشه و کنار کانال جمع کرده و اطراف سنگرم چیدیم. ساکت و آرام مشغول آماده کردن و بستن خرج موشک ها بودم که یکدفعه یک رزمنده بلند قامت و خوش هیکل کنار سنگرم ایستاده و بعد از سلام و خسته نباشید با لهجه غلیظ اصفهانی گفت : دلاور ! کمی آب داری ؟ بادگير يکدست خاکی رنگ تنش بود و يک قبضه آر پی جی هم با موشک آماده بر دوش انداخته بود. پیکرش یکپارچه خاک و خاکستر بود و از شدت تشنگی لبهاش خشکيده و از چند نقطه ترک خورده بود. چهره ای سیاه و تیره از دود باروت داشت و فقط چشمان درشت و سفیدش می درخشید. قطره ای آب در کانال پیدا نمی شد و از دیشب همه تشنه و عطشان بودیم. سريع يک کمپوت گيلاس سوراخ کرده و با لبخند و شوخی گفتم : شرمنده ! برادر ! آب ندارم . اما آب این کمپوت مثل شهد شهادت شیرین ، شیرینه !  با تبسمی شیرین ، ضمن تشکر ، قوطی کمپوت را از دستم گرفت و کمی از آبشو سرکشید و سلامی به امام حسین (ع) داد و بعد با لحنی پر از حسرت و افسوس گفت : یعنی ميشه ! شهادت نصب اين بنده روسياه هم بشه !؟ خیلی وقته دنبالش هستم ، اما افسوس که همواره یاران و دوستان رفته اند و ما هنوز هم حیران و سرگردانیم ! آهنگ و لطافت صداش آرامشی دلپذير در وجودم ايجاد کرد و صدق گفتارش از قطرات اشکی که بر گونه های خاک گرفته اش می غلطید کاملأ معلوم و هويدا بود. همرزم اصفهانی آب کمپوت را تا آخرين قطره سر کشيد و با صمیمیت خاصی روبوسی کرد و با خداحافظی راهی سمت پل بتنی شد و طولی هم نکشید که صدای سوت خمپاره‌ایی آمد و یکدفعه زمین و زمان تیره و تار شد و بارانی از ترکش و گوشت و خون به داخل سنگرم باریدن گرفت. با خوابیدن گرد و خاک برخاسته و ناگهان با چنان صحنه دلخراش و باورنکردنی مواجه شدم که واقعاً شوکه شده و سرجام خشکم زد و مات و مبهود به محل انفجار خيره مانده و بی اختیار اشک مثال باران از چشمانم باریدن گرفت. نمی دانم خمپاره ۸۱ یا ۱۲۰ دشمن به سر رزمنده اصفهانی خورده یا به زیر پایش اصابت کرده بود. اما هر کجایی که افتاده بود از هیکل بلند و خوش قواره آن دلاور مرد عاشق پیشه چیزی بجز تکه های کوچک گوشت و لباس باقی نمانده بود. اوضاعی بسیار دردناک و وحشتناکی بود. قطره های خون و تکه تکه های پوست و گوشت و لباس آن شیرمرد به دیواره های کانال پاشيده بود و بوی آزاردهنده گوشت سوخته مشام را آزار می داد..... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی لیلای همه دل شدگانی مجنون یک دلبر و چند دل ستانی مجنون گفتند جزیره ای و دور از همه ای نزدیکی و دور از همگانی مجنون آرامش بعد گردبادی بی رحم آرام و مهیب توأمانی مجنون از سرخی مغرب و طلوعت پیداست من مات من العشق نشانی مجنون از همت و باکری و خیبر…حالا لیلای همه دل شدگانی مجنون...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ( قسمت اول ) 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات غرورآفرین / صحنه های ناب از لحظه اعزام رزمندگان اسلام به جزایر مجنون عراق و لحظات سخت نبرد و درگیری با مزدوران بعثی و تصاویر دیدنی از خطوط پدافندی رزمندگان اسلام 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ای بهشتی تن تان جام جنون نامتان سلسله‌جنبان جنون سرتان سوره سرخ ایثار دلتان آیه سرسبز بهار رودها جاری فریاد شما کوهها جلوای از یاد شما دشتها سوخته گام شما میدرخشد همه جا نام شما... ⭕️ در سوم اسفند ماه ۱۳۶۲ با رمز مبارک یا رسول‌الله (ص) در منطقة شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه آغاز گرديد که به انهدام گسترده نیروهای سپاه سوم عراق و تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی عراق منجر گردید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از حماسه آفرینی رزمندگان ، در عملیات غرورآفرین 💠 🖌... بچه های غیرتمند و از جان گذشته گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) که همگی از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز هستند ، در محور پل طلاییه جزیره مجنون با دشمن بعثی درگیر هستند و نبردی شدید و نزدیکی با نیروهای عراقی دارند ، حملات دشمن سنگین و همه جانبه است و هرازگاهی بچه ها جسورانه با نبرد تن به تن از پیشروی تانک ها و نیروهای دشمن جلوگیری می کنند ، از آسمان جزیره  یکسره و بدون وقفه آتش می بارد و زمین زیر پای رزمندگان عاشق پیشه اسلام می لرزد ، صدای انفجارهای متوالی لحظه ای قطع نمی شود و ترکش های ریز و درشت به مانند نقل و نبات به روی سنگرها فرو می ریزند ، دود و خاکستر ، بوی باروت فضا را پر کرده و آسمان بالای سر بچه ها کاملأ تیره و تاریک شده است . فرمانده غیور و پاکباز گردان حضرت ولیعصر (عج) ، به همراه ۱۶۰ نفر از همرزمان از جان گذشته خود ، در روز چهارم عملیات خیبر ، در محاصره نیروهای عراقی قرار گرفته و مردانه با غیرتی مثال زدنی نبردی سنگین و نابرابر را با قشون تا بن دندان مسلح دشمن آغاز نموده اند . حلقة محاصره دشمن دقیقه به دقیقه تنگ و تنگ تر می شود و نیروهای پیاده و کماندوهای گارد ریاست جمهوری عراق در پناه تانک های پیشرفته خود لحظه به لحظه به خطوط دفاعی گردان نزدیک و نزدیکتر می شوند.حجم آتش تهیه دشمن چندین برابر شده و آنچنان خط گردان را می کوبند که همه رزمندگان مجبور به پناه گرفتن شده اند ، آتشباری  بعثی ها آنقدر شدید و بی امان است که به کسی اجازه بلند کردن سر و نگاه کردن به جلو را هم نمی دهد. همه رزمندگان در داخل کانال کوچکی که خود با دست خود بر روی جاده خاکی جزیره حفر کرده اند پناه گرفته اند ، گلوله مستقیم تانک ها بطور یکسره به اطراف سنگرها اصابت کرده و با صدای مهیبی منفجر می شوند ، گلوله های توپ و خمپاره و کاتیوشا به مانند سیل بر سر بچه ها ریخته میشود و ترکش های داغ و سوزان همه جا را فرا گرفته اند ، دهها فروند هواپیمای عراقی بصورت متوالی خط گردان را زیر بمب باران دارند و با موشک ها و راکت های خود سنگرها را هدف قرار می دهند ، بمب های خوشه ای یکی پس دیگری در بالای سر بچه ها باز شده و صدها بمب کوچک و خطرناک مثل باران بر روی سنگرها فرو می ریزد ، بالگردهای عراقی هم وارد صحنه درگیری شده و با موشک سنگرها را هدف قرار میدهند ، رگبار بی امان تیربار سنگین بالگردها از آسمان نفر به نفر نیروهای گردان را هدف قرار داده و گلوله های دوزمانه آنها بصورت متوالی با زمین برخورد کرده و زمین را سوراخ و سوراخ می کنند .  وضعیت خط دفاعی گردان بسیار بحرانی و خطرناک است و با گذشت هر دقیقه بر احتمال سقوط خط افزوده می گردد ، از یک طرف ثانیه به ثانیه بر حجم آتش تهیه ، بی امان و سنگین دشمن افزوده می گردد و از طرف دیگر دقیقه به دقیقه از توان رزمی گردان کاسته میشود ، به هر طرف که نگاه می‌کنی صدها دستگاه تانک و نفربر زرهی و هزاران نیروی کماندو و پیاده دشمن در حال نزدیک شدن به خطوط دفاعی بچه ها هستند ، دلاورمردان رزمنده گردان بدلیل حجم شدید آتش تهیه دشمن ، نه تنها  که نمی توانند گلوله ای به سمت قشون عظیم دشمن شلیک کنند حتی اجازه و فرصت تکان خوردن و جابجائی نیز به آنان داده نمی شود ، هرازگاهی با هدف قرار گرفتن سنگری ، همرزمی عاشق با پیکری خونین و زخم دار از جمع یاران جدا شده و خونین بال به کاروان سینه سرخان مهاجر پیوسته و خشنود تا بارگاه معشوق ازلی به پرواز درآمده و با نثار جان و هستی خود به نفر به نفر همسنگران درس عاشقی و ایثار و مقاومت می دهد . تنها کسی که در کانال مشغول جنب و جوش است و لحظه ای آرامش و سکون ندارد ، سردار دلاور حسن باقری می باشد که از این سو به آن سوی کانال رفته و به نیروهای گردان روحیه می دهد . او بخوبی میدانست و آگاه بود که هیچ امیدی برای خروج از این میدان آتش و خون برای نفرات گردانش وجود ندارد و تنها راه باقی مانده برای جان برکفان رزمنده ، شهادت است یا اسارت ، ولی با این وجود باز با چهره خندان به بچه ها امید می داد و پشت سرهم فریاد می زد : آهای بچه های دلیر و غیرت مند زنجانی ، نباید بگذاریم این خط شکسته شود ، با توکل به خدای متعال ، جانانه استقامت کنید تا نیروهای کمکی برسند، گردان ما به این راحتی تسلیم نمی شود. ما بچه های زنجان تا آخرین قطره خون مقاومت و بعثی ها را به زانو در خواهیم آورد... 🌀 ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 روایت عجیب و شنیدنی سردار شهید فرمانده دلاور لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) از و یاری و امدادهای غیبی خداوند متعال در لحظات سخت و طاقت فرسای حملات سنگین عراقیها با تصاویری دیدنی و خاطره برانگیز از جزایر خونرنگ مجنون و عملیات غرورآفرین 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد لیلای همه دل شدگانی مجنون یک دلبر و چند دل ستانی مجنون گفتند جزیره ای و دور از همه ای نزدیکی و دور از همگانی مجنون در پیچش گیسوان هورت اینجا سرهای بریده را مکانی مجنون از داغ کدام لیلی سیمین رخ اینطور خمیده و کمانی مجنون آرامش بعد گردبادی بی رحم آرام و مهیب توأمانی مجنون از سرخی مغرب و طلوعت پیداست من مات من العشق نشانی مجنون از همت و باکری و خیبر… حالا لیلای همه دل شدگانی مجنون... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
27.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 یا حسین ، جان ما به قربانت 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل و حال و هوای رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس با نوحه ای بسیار زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙 یا حسین جان ما به قربانت جان به قربان کام عطشانت در ره قرآن جان و سر دادی درس آزادی بر بشر دادی هستی خود را سر به سر دادی تا بود باقی دین یزدانت در لب دریا تشنه دادی جان ترک سر کردی در ره یزدان رسم دین داری از تو در دوران ماند و باشد پاینده دورانت کربلا را دارالشفا کردی گلشن دین را با صفا کردی جان فدا در راه خدا کردی با جوانان و  جمله یارانت... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. 🌺 مبارک باد ولادت پر نور و سرور خدای عشق ، لقای عشق و خونبهای عشق ، حضرت حسین بن علی(ع) و روز پاسدار ؛ روز آنان که با پروانه حضورشان به دور شمع وطن ، غیرتی حسینی را از کربلا تا قلّه‌های پربرف دماوند به دوش می‌کشند. ولادت امام حسین(ع) و روز پاسدار بر عاشقان طریق سرخ عاشورا مبارک باد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی در عملیات عاشورایی 📌 💠 / روز سوم _ پاتک سوم 🖌... برادران امدادگر با مشاهده انفجار در انتهای کانال سریعاً به کمک شتافته بودند که آنها هم با دیدن صحنه شهادت آن دلاورمرد اصفهانی بقدری شوکه شدند که گیج و منگ ایستاده و محو تماشای اوضاع خونبار کانال شدند. چفيه را از گردن باز کرده و با چشمانی اشکبار شروع به جمع آوری باقی مانده پیکر رزمنده اصفهانی کردم. امدادگران هم به کمک آمده و تکه های کوچک گوشت و لباسش را از گوشه و کنار کانال جمع کرده ‌و داخل چفیه گذاشتیم. باورکردنی نبود از آن هیکل بلند و خوش قواره ، چفيه ای بیش باقی نمانده بود که آن را هم بقچه کرده و امدادگران برای انتقال به عقبه با خود بردند. با اصابت اولین گلوله خمپاره به داخل کانال و شهادت رزمنده اصفهانی ، آتشباران دشمن باردیگر آغاز و بارانی از گلوله توپ و خمپاره و مینی کاتیوشا به روی خط باریدن گرفت. طولی هم نکشید که سر و کله هواپيماهای شکاری و پی سی هفت های عراقی هم برفراز آسمان پيدا شده و شروع به بمباران و راکت باران کانال کردند. بار دیگر دود و آتش و انفجار سرتاسر خط را فرا گرفته و غباری غليظ از گرد و خاک و دود و خاکستر همه جای کانال را در بر گرفت.  خورشيد ظهر جنوب ، هوا را گرم و سوزان کرده و حرارت داغ در دشت همچون امواج غروشان دريا ، درحال موج زدن بود. قشون عظیم تانکها و نیروهای پیاده دشمن در هاله ای از گرد و خاک مشغول نزدیک شدن به خط بودند. بچه ها تشنه کام و عرق ريزان داخل سنگرها پنهان شده و منتظر رسیدن تانکها به تیررس بودند. قشون دشمن تا میانه راه آمده و سپس ایستاده و صدها تانک همزمان با توپ و مسلسل به جان خاکریز افتاده و هر جنبنده ای را با رگبار گلوله و گلوله مستقیم توپ هدف قرار دادند. چند فروند هلیکوپتر توپ دار دشمن هم وارد معرکه نبرد شده و با توپ و مسلسل و راکت مشغول زدن کانال شدند. در عرض چند دقیقه قیامتی آتشین در داخل کانال برپا شده و سیل گلوله و بمب و موشک و راکت از زمین و آسمان به روی خط ریخته شد و بارانی از ترکش های ریز و درشت و خاک و کلوخ مثال نقل و نبات به داخل کانال و سنگرها باریدن گرفت. از آتش بی امان و سهمناکی که روی کانال ریخته می شد و از حجم گسترده و بی شمار تانک ها و نیروهای پیاده و کماندو عراقی که سرتاسر دشت مقابل را پوشانیده بودند. کاملآ معلوم و آشکار بود که تک اینبار دشمن با دفعات قبل کاملاً فرق دارد و عراقی ها این دفعه با تصمیم جدی برای شکستن مقاومت رزمندگان و تصرف کانال به پیش می آیند. صحنه نبرد ، صحنه ایی بسیار عجیب و غریبی بود. دقایقی که شاید آدم های عاقل و پرتدبیر نتواند حتی یک لحظه اش را هم قبول و باور کنند. آنطرف صدها دستگاه تانک و چندين لشگر و تيپ از نيروهای پياده و کماندوهای ورزیده عراق با مدرن ترين تجهيزات نظامی و برترین پشتيبانی هوائی و زمينی در تلاش بودند که به هر طريق ممکن زنجيره دفاعی گردان را شکسته و کانال را به تصرف خود درآوردند و در اينطرف داخل یک کانال کوچک و کم عمق ‌حدود بیست یا بیست و دو نفر رزمند خسته و بی خواب و تشنه کام با کمترين سلاح و تجهيزات و بدون کوچکترين حمايت و پشتيبانی مردانه چون کوه استوار و پابرجا ايستاده بودند و بدون کوچکترین ترس و وحشتی فقط به امداد و ياری خداوند متعال چشم دوخته بودند. دشمن زبون بعد از کوبیدن شدید کانال ، تانکهای ضد موشک تی ۷۲ خود را به حرکت در آورده و تانکها غرش کنان و با سرعت به خط نزدیک شده و همانطور که جلو می آمدند با مسلسل ، سنگرهای خاکریز را زير آتش گرفته و‌ با رگبار گلوله اجازه تکون خوردن را به کسی نمی دادند. بجز مسلسل تانک هایی که سمت کانال می آمدند. مسلسل بقیه تانکها و سلاح هزاران نیروی پیاده عراقی هم خاکریز را می زدند و چنان حجم گسترده ای از گلوله از بالای کانال و سنگرها زوزه کشان رد می شدند که موجب زمين گير شدن کامل بچه ها در داخل سنگرها شده و کوچکترين حرکتی در داخل کانال ديده نمی شد. تانک ها به چندمتری خط رسیده و با مسلسل شروع به زدن سنگرهای بالای خاکریز کردند. گلوله های سنگین دوزمانه بصورت متوالی به گونی های پر از خاک سنگرها اصابت و باعث متلاشی شدن و پاره پاره شدن گونی ها میشد . گرد و خاک فراوان موجب ایجاد هاله ای تیره و تار در داخل کانال شده و همین امر هم با کمال خوشبختی باعث عدم ديد تانکها و نیروهای عراقی شده بود. بهترین زمان برای شکار تانک‌های پیشرو بود. همه رزمندگان یکدفعه با فريادهای بلند الله اکبر و ياحسين (ع ) مردانه بپاخاسته و از لبه خاکریز شروع به تيراندازی و شلیک موشک به سمت تانکها کردند ... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab