eitaa logo
دل باخته
1.5هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ✍ فرازی بسیار زیبا و پر احساس از وصیت نامه سردار غواص : 🖌... اماما ! کاش‌ می‌ شد در عشق‌ تو ، هزاران‌ بار می‌ کشتنم‌ و قطعه‌ قطعه‌ ام‌ می‌ کردند ، تکه‌ های‌ تنم‌ را می‌ سوزاندند و خاکسترم‌ را به‌ باد می‌ دادند و باز زنده‌ می‌ شدم‌ . ‌، جان‌ جانانم ‌، روح‌ و روانم ‌، مگر نعمتی‌ بالاتر از وجود سراپا مهر تو هست‌!؟ بگو تا همه‌ از پیر و جوان‌ و مرد و زن‌ کفن‌ پوشان‌ شویم‌ و غسل‌ شهادت‌ را که‌ یادمان‌ داده‌ ای‌ از آبهای‌ اقیانوس‌ عشقت‌ بگیریم‌ و زمین‌ را بر مهدی‌ (عج‌) ، فرشی‌ گلگون‌ تدارک‌ ببینم.... 🏴 السلام علیک یا روح الله... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی منطقه عملیاتی شلمچه در کسوت یکی از فرماندهان دلاور اطلاعات و عملیات به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ فرازی زیبا از وصیتنامه سردار بسیجی ، غواص دلاور : 🖌... خواهرانم ! اسوه تقوا و عفت و باشید. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت یکی از فرماندهان غیور و بی باک اطلاعات و عملیات به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ فرازی زیبا از وصیتنامه سردار غواص : 🖌... من از صلب مردانی ، متولد شده ام كه قرن ها می گفتند : حسين جان اگر در كربلا بوديم نمی گذاشتيم دست نامحرمان به خيام اطفال مظلومت برسد و من هم در ادامه راه آنها به لبيك گويان ، پيوسته ام ... در مرگ من، ناراحت نباشيد . اگر گريه می كنيد، براي علی اكبر حسين(ع) گريه كنيد... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت یکی از فرماندهان بی باک و کاربلد اطلاعات و عملیات به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .    🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ✍ دست نوشته ای بسیار زیبا و خواندنی از سردار بسیجی غواص دلاور : 🖌... دلم برای آن خاکریزها و گرد و غبار ناشی از انفجار گلوله ها.. دلم برای منورها ، برای گلوله های رسام که دل تاریک شب را می شکافند و انفجارها که سکوت شب را می شکند... دلم برای فریاد الله اکبر ، دلم برای شهدا ، برای انسانهای مخلص ، برای خاکهای خونین ، برای صدای نوحه بسیجی های عاشق حسین (ع) ، برای صدای سینه زنی ، برای خنده ها و گریه های عارفان عاشق خدا ، برای صدای قرآن ، برای زمزمه ی راهیان خط مقدم ، برای بوسه ها و خداحافظی ها تنگ شده است ..... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت یکی از فرماندهان بی باک و کاربلد اطلاعات و عملیات به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .    🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ✍ دست نوشته ای بسیار زیبا از سردار بسیجی غواص دلاور : ✍ دلم برای آن خاکریزها و گرد و غبار ناشی از انفجار گلوله ها.. دلم برای منورها ، برای گلوله های رسام که دل تاریک شب را می شکافند و انفجارها که سکوت شب را می شکند... دلم برای فریاد الله اکبر ، دلم برای شهدا ، برای انسانهای مخلص ، برای خاکهای خونین ، برای صدای نوحه بسیجی های عاشق حسین (ع) ، برای صدای سینه زنی ، برای خنده ها و گریه های عارفان عاشق خدا ، برای صدای قرآن ، برای زمزمه ی راهیان خط مقدم ، برای بوسه ها و خداحافظی ها تنگ شده است ..... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 📸 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ، از فرماندهان غیور و بی باک اطلاعات و عملیات بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای عجیب و شنیدنی از سردار بسیجی ، غواص شهید در مراحل شناسایی منطقه عملیاتی : 🖌... چند روزی به آغاز عملیات کربلای چهار مانده بود ، نگران لو رفتن معبرهای عملیاتی بود ، با تاریکی آسمان ، تک و تنها وارد رودخانه اروند شد و برخلاف جریان آب شنا کرده و برای شناسایی خطوط دشمن به سمت مواضع آنان رفت . آرام و بی صدا معبرها و موانع و استحکامات دشمن را یک به یک وارسی و بررسی کرد تا اینکه به روبروی کارخانه پتروشیمی عراق نزدیک بصره رسید ، به سرش زد که سری هم به داخل کارخانه زده و از محل استقرار نیروهای دشمن و مواضع و تجهیزات شأن اطلاعاتی به دست آورد . با احتیاط از آب خارج شد و تجهیزات غواصی را گوشه‌ای پنهان کرده و آرام و بی سر و صدا وارد محوطه کارخانه شده و تا پاسی از شب ، همه جای کارخانه را حسابی گشته و با دقت به گوشه و گوشه اش سرک کشید و از محل تجمع و سنگرهای دفاعی و اجتماعی عراقی ها اطلاعات لازم را برداشت و عکس برداری کرد و نزدیکی های سحر برای بازگشت سمت ساحل رودخانه آمد . باید پیش از روشن شدن هوا و شروع جذر آب بر می‌گشت ، لب رودخانه آماده حرکت می شد که یکدفعه سر و کله قایق های گشتی‌ عراق پیدا شده و با نورافکن شروع به بازرسی ساحل و اطراف خطوط دفاعی و داخل موانع کردند . اوضاع اصلاً خوب نبود ، اگر گیر عراقی‌ها می‌افتاد ، کارش تمام بود و عملیات هم حتماً لو می‌رفت ، چاره ای نداشت ، باید تا رفتن نیروهای گشتی پنهان می شد ، سریع عقب کشیده و در زیر یکی از خودروهای پارک شده در داخل کارخانه پناه گرفته و با دلهره فراوان منتظر آرام شدن اوضاع شد . عراقی ها دست بردار نبودند و یکسره داخل موانع و ساحل رودخانه را بررسی کرده و بالا و پائین می رفتند ، لحظه به لحظه رنگ آسمان در حال تغییر بود و روشنایی داشت جای تاریکی را می گرفت . انتظار طولانی شده و کم کم هوا روشن شد و دیگر امکان به آب زدن و برگشتن کاملآ از بین رفت ، چاره ای نبود باید در همان اطراف جان پناهی امن یافته و تا فرارسیدن تاریکی شب از نظرها پنهان می شد ، به داخل محوطه پتروشیمی برگشته و با احتیاط به دنبال جایی خلوت و مطمئن برای پنهان شدن می گردد . عراقی ها بیدار شده و در محوطه کارخانه مشغول رفت و آمد هستند ، اوضاع بسیار خطرناک است ، عراقی ها بقدری زیاد هستند که هر طرف رو می کند با تعدادی از آنها برخورد می کند ، بالاخره به یکی از دودکش‌های بزرگ و بلند کارخانه رسیده و شتابان داخلش خزیده و بعد از وارسی داخل آن و بالا رفتن از پله های فلزی ، یک جای مناسب با دید کافی در اواسط دودکش پیدا کرد و مستقر شد . تا رسیدن شب و بالا آمدن آب ، زمان زیادی باقی مانده بود و باید یجوری خودشو مشغول می کرد ، اول سوراخی در بدنه دودکش یافت که کاملاً به داخل پتروشیمی دید داشت و بخوبی می توانست تحرکات عراقی ها را ببیند ، مدتی با دوربین زوایای مختلف کارخانه و رفت و آمد نیروهای دشمن را نگاه کرد و یادداشت برداشت و عکس برداری کرد تا اینکه آروم و آروم چشم های خسته اش بسته شد و به خوابی شیرین فرو رفت . بعداز ظهر با سر و صدای نیروهای عراقی که برای دیدن فیلم مقابل درب سینمای پتروشیمی جمع شده اند از خواب بیدار و مشغول تماشای شلوغ کاری و مسخره بازی های سربازان عراقی شد . لوله فلزی دودکش با کوچکترین حرکتی نالان شده و صدا در محوطه کارخانه طنین انداز می شود ، بی حرکت نشسته و نماز ظهر و عصر هم را سرجایش خونده و از بیکاری و بی حوصلگی دوباره چشاشو بسته و به خواب رفت . غروب آفتاب با نسیم خنک اروندرود بیدار و بعد از اقامه نماز مغرب آماده شده و از پناهگاه خارج و در تاریکی شب خود را به رودخانه اروند رسانیده و به آب زد . وقتی به موقعیت خودشان برگشت با چهره‌های نگران و متعجب همسنگران و همرزمانش مواجه شد و مجبور به توضیح در مورد علت برنگشتن و غیبت یک روزه اش شد... 🌺 یاد باد یاد مردان مرد.... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران ، از فرماندهان دلاور اطلاعات و عملیات در عملیات های عاشورایی کربلای چهار و پنج بود که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ✍ دست نوشته ای بسیار زیبا از سردار غواص : 🖌... دلم برای آن خاکریزها و گرد و غبار ناشی از انفجار گلوله ها.. دلم برای منورها ، برای گلوله های رسام که دل تاریک شب را می شکافند و انفجارها که سکوت شب را می شکند... دلم برای فریاد الله اکبر ، دلم برای شهدا ، برای انسانهای مخلص ، برای خاکهای خونین ، برای صدای نوحه بسیجی های عاشق حسین (ع) ، برای صدای سینه زنی ، برای خنده ها و گریه های عارفان عاشق خدا ، برای صدای قرآن ، برای زمزمه ی راهیان خط مقدم ، برای بوسه ها و خداحافظی ها تنگ شده است ..... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ، از فرماندهان غیور و بی باک اطلاعات و عملیات بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ فرازی زیبا و احساسی از وصیتنامه سردار غواص : 🖌... اماما ! کاش‌ می‌ شد در عشق‌ تو ، هزاران‌ بار می‌ کشتنم‌ و قطعه‌ قطعه‌ ام‌ می‌ کردند ، تکه‌ های‌ تنم‌ را می‌ سوزاندند و خاکسترم‌ را به‌ باد می‌ دادند و باز زنده‌ می‌ شدم‌ . ... ‌، جان‌ جانانم ‌، روح‌ و روانم ‌، مگر نعمتی‌ بالاتر از وجود سراپا مهر تو هست‌!؟ ... بگو تا همه‌ از پیر و جوان‌ و مرد و زن‌ کفن‌ پوشان‌ شویم‌ و غسل‌ شهادت‌ را که‌ یادمان‌ داده‌ ای‌ از آبهای‌ اقیانوس‌ عشقت‌ بگیریم‌ و زمین‌ را بر مهدی‌ (عج‌) ، فرشی‌ گلگون‌ تدارک‌ ببینم.... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت یکی از فرماندهان دلاور اطلاعات و عملیات به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌹روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 ۱۲ بهمن ماه سالروز ورود تاریخی حضرت امام خمینی (ره) و آغاز دهه مبارک فجر بر دلباختگان پیر جماران مبارک باد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ فرازی زیبا و احساسی از وصیتنامه سردار غواص : 🖌... اماما ! کاش‌ می‌ شد در عشق‌ تو ، هزاران‌ بار می‌ کشتنم‌ و قطعه‌ قطعه‌ ام‌ می‌ کردند ، تکه‌ های‌ تنم‌ را می‌ سوزاندند و خاکسترم‌ را به‌ باد می‌ دادند و باز زنده‌ می‌ شدم‌ . ... خمینی‌ جان ‌، جان‌ جانانم ‌، روح‌ و روانم ‌، مگر نعمتی‌ بالاتر از وجود سراپا مهر تو هست‌!؟ ... بگو تا همه‌ از پیر و جوان‌ و مرد و زن‌ کفن‌ پوشان‌ شویم‌ و غسل‌ شهادت‌ را که‌ یادمان‌ داده‌ ای‌ از آبهای‌ اقیانوس‌ عشقت‌ بگیریم‌ و زمین‌ را بر مهدی‌ (عج‌) ، فرشی‌ گلگون‌ تدارک‌ ببینم.... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت یکی از فرماندهان دلاور اطلاعات و عملیات به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی 🏴 امام خمینی (ره) شبنم پاکی بود که پاکیش همیشه به یاد گلبرگها خواهد ماند. سلام بر پیرجماران ، بت شکن دوران ، امام خوبی ها ، مظهر پاکی و صداقت ، خمینی کبیر.. 🖤 السلام علیک یا روح الله... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ✍ دست نوشته ای بسیار زیبا از سردار غواص : 🖌... دلم برای آن خاکریزها و گرد و غبار ناشی از انفجار گلوله ها.. دلم برای منورها ، برای گلوله های رسام که دل تاریک شب را می شکافند و انفجارها که سکوت شب را می شکند... دلم برای فریاد الله اکبر ، دلم برای شهدا ، برای انسانهای مخلص ، برای خاکهای خونین ، برای صدای نوحه بسیجی های عاشق حسین (ع) ، برای صدای سینه زنی ، برای خنده ها و گریه های عارفان عاشق خدا ، برای صدای قرآن ، برای زمزمه ی راهیان خط مقدم ، برای بوسه ها و خداحافظی ها تنگ شده است ..... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ، از فرماندهان غیور و بی باک اطلاعات و عملیات بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای عجیب و شنیدنی از سردار بسیجی ، غواص شهید در مراحل شناسایی منطقه عملیاتی : 🖌... چند روزی به آغاز عملیات کربلای چهار مانده بود ، نگران لو رفتن معبرهای عملیاتی بود ، با تاریکی آسمان ، تک و تنها وارد رودخانه اروند شد و برخلاف جریان آب شنا کرده و برای شناسایی خطوط دشمن به سمت مواضع آنان رفت . آرام و بی صدا معبرها و موانع و استحکامات دشمن را یک به یک وارسی و بررسی کرد تا اینکه به روبروی کارخانه پتروشیمی عراق نزدیک بصره رسید ، به سرش زد که سری هم به داخل کارخانه زده و از محل استقرار نیروهای دشمن و مواضع و تجهیزات شأن اطلاعاتی به دست آورد . با احتیاط از آب خارج شد و تجهیزات غواصی را گوشه‌ای پنهان کرده و آرام و بی سر و صدا وارد محوطه کارخانه شده و تا پاسی از شب ، همه جای کارخانه را حسابی گشته و با دقت به گوشه و گوشه اش سرک کشید و از محل تجمع و سنگرهای دفاعی و اجتماعی عراقی ها اطلاعات لازم را برداشت و عکس برداری کرد و نزدیکی های سحر برای بازگشت سمت ساحل رودخانه آمد . باید پیش از روشن شدن هوا و شروع جذر آب بر می‌گشت ، لب رودخانه آماده حرکت می شد که یکدفعه سر و کله قایق های گشتی‌ عراق پیدا شده و با نورافکن شروع به بازرسی ساحل و اطراف خطوط دفاعی و داخل موانع کردند . اوضاع اصلاً خوب نبود ، اگر گیر عراقی‌ها می‌افتاد ، کارش تمام بود و عملیات هم حتماً لو می‌رفت ، چاره ای نداشت ، باید تا رفتن نیروهای گشتی پنهان می شد ، سریع عقب کشیده و در زیر یکی از خودروهای پارک شده در داخل کارخانه پناه گرفته و با دلهره فراوان منتظر آرام شدن اوضاع شد . عراقی ها دست بردار نبودند و یکسره داخل موانع و ساحل رودخانه را بررسی کرده و بالا و پائین می رفتند ، لحظه به لحظه رنگ آسمان در حال تغییر بود و روشنایی داشت جای تاریکی را می گرفت . انتظار طولانی شده و کم کم هوا روشن شد و دیگر امکان به آب زدن و برگشتن کاملآ از بین رفت ، چاره ای نبود باید در همان اطراف جان پناهی امن یافته و تا فرارسیدن تاریکی شب از نظرها پنهان می شد ، به داخل محوطه پتروشیمی برگشته و با احتیاط به دنبال جایی خلوت و مطمئن برای پنهان شدن می گردد . عراقی ها بیدار شده و در محوطه کارخانه مشغول رفت و آمد هستند ، اوضاع بسیار خطرناک است ، عراقی ها بقدری زیاد هستند که هر طرف رو می کند با تعدادی از آنها برخورد می کند ، بالاخره به یکی از دودکش‌های بزرگ و بلند کارخانه رسیده و شتابان داخلش خزیده و بعد از وارسی داخل آن و بالا رفتن از پله های فلزی ، یک جای مناسب با دید کافی در اواسط دودکش پیدا کرد و مستقر شد . تا رسیدن شب و بالا آمدن آب ، زمان زیادی باقی مانده بود و باید یجوری خودشو مشغول می کرد ، اول سوراخی در بدنه دودکش یافت که کاملاً به داخل پتروشیمی دید داشت و بخوبی می توانست تحرکات عراقی ها را ببیند ، مدتی با دوربین زوایای مختلف کارخانه و رفت و آمد نیروهای دشمن را نگاه کرد و یادداشت برداشت و عکس برداری کرد تا اینکه آروم و آروم چشم های خسته اش بسته شد و به خوابی شیرین فرو رفت . بعداز ظهر با سر و صدای نیروهای عراقی که برای دیدن فیلم مقابل درب سینمای پتروشیمی جمع شده اند از خواب بیدار و مشغول تماشای شلوغ کاری و مسخره بازی های سربازان عراقی شد . لوله فلزی دودکش با کوچکترین حرکتی نالان شده و صدا در محوطه کارخانه طنین انداز می شود ، بی حرکت نشسته و نماز ظهر و عصر هم را سرجایش خونده و از بیکاری و بی حوصلگی دوباره چشاشو بسته و به خواب رفت . غروب آفتاب با نسیم خنک اروندرود بیدار و بعد از اقامه نماز مغرب آماده شده و از پناهگاه خارج و در تاریکی شب خود را به رودخانه اروند رسانیده و به آب زد . وقتی به موقعیت خودشان برگشت با چهره‌های نگران و متعجب همسنگران و همرزمانش مواجه شد و مجبور به توضیح در مورد علت برنگشتن و غیبت یک روزه اش شد... 🌺 یاد باد یاد مردان مرد.... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران ، از فرماندهان دلاور اطلاعات و عملیات در عملیات های عاشورایی کربلای چهار و پنج بود که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ✍ دست نوشته ای بسیار زیبا از سردار غواص : 🖌... دلم برای آن خاکریزها و گرد و غبار ناشی از انفجار گلوله ها.. دلم برای منورها ، برای گلوله های رسام که دل تاریک شب را می شکافند و انفجارها که سکوت شب را می شکند... دلم برای فریاد الله اکبر ، دلم برای شهدا ، برای انسانهای مخلص ، برای خاکهای خونین ، برای صدای نوحه بسیجی های عاشق حسین (ع) ، برای صدای سینه زنی ، برای خنده ها و گریه های عارفان عاشق خدا ، برای صدای قرآن ، برای زمزمه ی راهیان خط مقدم ، برای بوسه ها و خداحافظی ها تنگ شده است ..... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ، از فرماندهان غیور و بی باک اطلاعات و عملیات بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab