eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ✍ فرازی زیبا از وصیتنامه سردار غواص : 🖌... آی برادران و خواهران بالاخره دنیا میگذرد و زندگی به پایان میرسد و سرانجام مرگ همه ما را در خواهد یافت و چه مرگی بهتر از شهادت که خدا نصیب انسان کند و این مرگ پرافتخار آغوش خود را بروی انسان بگشاید . ... راهی که من آنرا برگزیده ام بدون شک راه اباعبدالله الحسین (ع) است و این راه تنها راهی است که انسان را به سعادت میرساند. مواظب باشید از این راه خارج نشوید.... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعا جبهه ها ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز ( شهرستان سلطانیه) در دوران دفاع مقدس بود که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت فرمانده گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از عملیات عاشورایی از زبان سردار غواص ( اسفند ماه ۱۳۶۳ ، شرق دجله عراق ) : 🖌... از شوق عملیات خستگی فراموشم شده بود ، با اینکه دو روز بود به خوبی نخوابیده بودم ، نه تنها من بلکه همگی خسته بودیم ، هر کس هر جا می‌افتاد ، خوابش می‌برد . بعضی از بچه‌ها با همان حال دعا می‌خواندند و یا قرآن زمزمه میکردند ‌. ولی من باید بیدار می‌ماندم و هوشیار می‌نشستم ، چون هر لحظه امکان حرکت بود. وقتی که با قایق نزدیک دشمن شدیم درگیری شروع شد و قایق ما چپ شد و به آب افتادیم که چند تن از برادران از جمله شهید مجتبی شهبازی و شهید حسن مجتهدی در آنجا به شهادت رسیدند. من از آب درآمده و مجدداً خود را به خط دشمن رساندم . بالاخره به دجله رسیدیم ، بیش از یک روز در کنار دجله پدافند کردیم . یکی از برادران زخمی شد . همه مسئولیت گروهان بر دوش من افتاد . مجدداً شب به طرف دشمن حمله کردیم . آن شب هم چند تن از بچه‌ها شهید شدند . بالاخره آن روز را با تعداد کمی از برادران در برابر دشمن ایستادیم ، خیلی سخت بود . پاتک سنگینی از سوی دشمن شروع شد . برادرمان حسین شاکری از برادرانی بود که با آن جثه کوچکش از سه ناحیه بدنش زخمی شده بود ، ولی به عقب نمی رفت . دشمن با اینکه در هر پاتک با تلفات بیشتری روبرو میشد ولی پشت سر هم پاتک میکرد . شب و روز دشمن ضد حمله داشت . ساعت ۱۱ روز بعد دشمن یک پاتک حسابی و سنگینی کرد و حدود ۲۰ نفر از گروهان مانده بودیم ، مهمات ما کم کم تمام میشد به وسیله بیسیم با عقب تماس گرفتیم . ... گفتند که باید مثل حسین (ع) بجنگید و واقعاً بچه‌ها حسین وار جنگیدند.!؟ جنگ نزدیک و تن به تن بود . نارنجک های دشمن در پشت سر ما به زمین می‌افتادند. کم کم از تعداد بچه‌ها کم میشدند ، فقط چند نفر مانده بودیم و برادران در مقابل آن همه دشمن به خوبی مقاومت کردند و آنجا فقط و فقط امداد غیبی و فرشتگان الهی بودند که به ما یاری می رساندند. آب و آسمان و خاک در سوگ سرداران رشید گریان بودند ، آری پس از هر پیروزی شاهد شهادت شهیدان نامداری بودیم.... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد.... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعا جبهه ها ، سردار غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز شهرستان سلطانیه در دوران دفاع مقدس بود که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات ، منطقه عملیاتی در کسوت فرمانده گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab